گفتگو با دوستان 16 | چگونه در مدار مناسب قرار بگیرم؟

به نام خداوند بخشنده و مهربان

میخواستم از تجربه ای بگم من چند پیش رفتم داخل شرکتی کار کنم که همش از روش بازاریابی تند تند میگفتن برو سریع اون مشخصات کار نشون بده بزن بعد کتابهای رو دیدم خوندم همش راجب بازاریابی یعنی احساسم بد میشد که قدرت رو میدادن به عوامل بیرونی مثل اینکه لباست اینجوری باشه گل داشته باشی محل کارت کار اعتماد سازی حتی چندین کار دیگه انجام بدی برای مشتری تا ازت اون محصول بخره با هزار التماس دیگه و باید ثابت میکردی من آدم خوبی هستم یا این نوع بازاریابی که مغز مشتری رو تحریک کنی من به شخصه میگم من همیشه خداوند هدایتم میکته تو خرید یا هرچیزی و یه جورایی به قول استاد گفتم اینا اصل نیست احساسم نبست به اون کار بد بود درجا تمومش کردم الان در مسیر عشق و علاقم منظور اینکه اقا هدایت میشیم من بارها بارها دیدم الله کبر من یه روزی تو جاده تنها شب بود میرفتم خونه به خدا گفتم یه ماشین خیلی خوب با خدا باایمان و حرف از قوانین بزنیم باورتون میشه یه آدم خوب هدایت شد گفت سوار شو چه قدر حرف زدیم چه قدر من ازش یاد گرفتم و گفت چه قدر من چیز یاد گرفتم پس در زمان مناسب هدایت میشوی