گفتگو با دوستان 17 | مسئولیت مسائل زندگی ات را بپذیر

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • شما فقط توان تغییر آنچه را داری که می پذیری خودت بودجود آورده ای. پس اولین قدم برای تغییر شرایط این است: “مسئولیت شرایط کنونی زندگی ات را بپذیر”؛
  • وقتی می پیذری که با باورهایت این شرایط را خلق کرده ای، خود به خود تعهد و اراده لازم برای تغییر آن باورها در وجود شما شکل می گیرد؛
  • چگونه نتایجم را بزرگتر کنم؟
  • آگاهی از گفتگوهایی است که در ذهن ما می گذرد؛
  • سازنده ترین بخش موفق شدن، ایمان و عزت نفسی است که به شما ثابت می کند که: “امکان پذیر است”

منابع بیشتر:

دوره کشف قوانین زندگی


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    516MB
    33 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 17 | مسئولیت مسائل زندگی ات را بپذیر
    30MB
    33 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

150 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مصطفی خدابخشی» در این صفحه: 1
  1. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2053 روز

    بنام خداوندگار وهاب من

    سلام خانواده صمیمی عباسمنش

    الهام عزیز،آرام عزیز و مهیار عزیز که هر کدوم چقدر عاشقانه اومدن و صحبت کردن و دستی از سمت خداوند شدن تا پیام هدایتگر الله مهربان به گوش اون افرادی برسه که خواهان شنیدن این پیام ها هستند.

    خدا رو شکر میکنم که بازم هدایت شدم به این مسیر تا خداوند از نعمت های خودش بیشتر بهم بده

    استاد خیلی مچکرم از این سایت خوبمون و قدر دان زحمات شما هستم

    باز هم هدایت الهی منو آورد تو این قسمت و باز هم نکته هایی رو بهم نشون داد که جواب دقیق به سوالم بود و درست زمانی به این فایل هدایت شدم که نیازش داشتم.

    نمیدونم استاد بارها شده من از فایلی جاموندم یا بهتره بگم تو مدارش نبودم وقتی داشته ضبط میشده مثل این گفتگو با دوستان یا لایو مثلا

    بعدش دقیقا زمانی که به یه هدایت و راهنمایی احتیاج داشتم هدایت شدم به اون فایلی که ندیده بودم یا بهتره بگم جامونده بودم ازش..

    چقدر ممکن بود اون موقع بگم چرا ندیدم یا نشنیدم و حسم رو بد کنم ولی وقتی نگاهم رو مثبت میکنم که در زمان مناسب آنچه که باید رو دریافت خواهم کرد دیگه خیالم راحته…چه بسا وقتی تو مدار دریافت نباشم سر سری از فایل رد بشم و نفهمم چی داره گفته میشه..

    هدایت شدم استاد.

    کلید رو زدم و هدایت شدم اینجا…به همین صفحه

    چند وقتی بود حسابی با همه چیز درگیر بودم و حال دلم اصلا خوب نبود و تضاد پشت تضاد

    از طرفی نزدیکانم رو هم نمیدیدم…

    و تو شرایطی قرار گرفته بودم که فکر میکردم همه میخان یه جوری صدمه بزنن بهم..

    ینی دقیقا همون دیواری که الهام عزیز بهش اشاره کرد..اون عشقی که از طرف عزیز ترین افراد بهت داده میشه رو نمیبینی و اوضاع چقدر هی سخت تر و سخت تر میشه…ولی وقتی شما اندازه یه اپسیلون قانون رو بفهمی میفهمی اینا همش بازی ذهن هست و بس.

    اینا حرافی ذهن منه

    اینا نجواهای ذهنی منه

    عزیزان من فقط خوبی من رو میخان و بس

    پس بیا ذهن عزیزم خوبی هایی که در حق من کردن رو یبار باهم مرور کنیم و بزار بگیم چقدر بهمون لطف داشتن

    بزار بیادمون بیاریم که خوبی برامون زیاد کردن و باز هم خواهند کرد…حالا یکی دوتا اشتباه دلیل بر این نیست که قراره تا عمر باشه بدی رو دریافت کنیم…چقدر الهام عزیز قشنگ توضیح داد که این منم که دیوار کشیدم و خودم رو زندانی کردم.

    و استاد چقدر شما خوب روشن کردین که نتیجه زندگی من چیزی جز فرکانس های خودم نیست و اگر میخوام چیزی تغیر کنه تنها راهش کارکردن روی افکار و باورهام هست و چقدر من هر بار بهتر و بهتر میتونم این روند رو صیقلی تر و زیبا تر و بهترش کنم و بهبود ببخشمش.

    خدایا شکرت بخاطر قوانین کیهانی

    تعهد تعهد تعهد

    چرا ماهایی که میدونیم قانون چیه بازم دنبال چیز جدید میگردیم؟

    چندوقتیه استاد دارم سعی میکنم تو کارم تمرکز کنم و سعی کنم هربار کارم رو یک درجه بهتر کنم نسبت به روز قبل و نمیدونی استاد چقدر سرعت کارم بیشتر شده و چقدر دستم تندتر شده اصطلاحا…داشتم به این فکر میکردم اگر همین روند رو بیام و روی باورام پیاده کنم چقدر جواب میگیرم و چقدر فهمیدم آقا وقتی دارم کاری رو انجام میدم فقط روی همون کار تمرکز کنم و نه چیز دیگه و خدا پدر انیشتن رو بیامرزه که یه درس ازش گرفتم و اون هم همین تمرکز رو کار الانم هست…یعنی وقتی دارم کار میکنم فکرم رو رو کارم نگه دارم. وقتی دارم کامنت مینویسم همینجا باشم

    وقتی دارم قانون رو مرور میکنم همونجا رو قانون باشم. نه اینکه بیام بنویسم بعد فکرم در عین حال همه جا(قرمه سبزی دیشب) باشه الا تکرار و مرور قانون… و چقدر بیشتر میفهمم هر سری که کار کردن روی یک باور از زوایای مختلف میتونه درک بهتری از قانون رو بهم بده و هر سری باورهام رو بهتر کنه و بهتر..الان تازه به حرف ابراهیم عزیز رسیدم که میگفت بازم بهتر و بازم بهتر و الان فک کنم تازه به حرف شما رسیدم که میگی هیچ فایلی هیچوقت برام تکراری نمیشه…

    الله اکبر از این قانون زیبای خداوند

    تعهد بدم که روی خودم کار کنم و آگاهانه کار کنم. چند شب پیش بود که اومدم یه حرکتی بزنم و مسلما تو دردسر میافتادم باز ولی یه لحظه انگار یکی بهم گفت باورات کار کردی؟ منم گفتم اره دیگه اون دفتر باورهام هست…

    البته دفترها رو جدید گرفتم و تازه شروع کردم به نوشتن

    گفتش که بازش کن ببینم چقدر نوشتی…باز کردم یه صد صفحه ای نوشته بودم ولی همون صدا بهم گفت کمه …خیلی کمه

    البته من دفتر های قبلی هم داشتم ولی تو این جدیده اون صدا بهم گفت کمه و بیشتر بنویس…

    امشب وقتی مهیار جان عزیز گفت ما کار میکنیم و فکر میکنیم داریم کار میکنیم تازه فهمیدم خدای من! منی که فکر دارم میکنم کار میکنم و تازه تمرکز هم ندارم رو کار کردنم…خدا ببخش

    من از تو و از قوانینت توقع الکی دارم

    وقتی اونقدری که باید کار نکردم توقع چی دارم ازت خدا؟؟؟

    استاد عاشقتم…شما نمونه بارز یه فردی هستی که واقعا متعهد بوده

    وقتی از شرایطت تو بندر میگی و تعهدت و عشق و علاقت و ذوق و شوقت برای ساخت یه زندگی بهتر تو اون شرایط سخت …. آدم نمیدونه چجوری تحسینت کنه…ماهایی که این همه آگاهی در اختیارمون هست و گاهی واقعا از کنارش راحت میگذریم…نمیدونم چی بگم

    اینجاست که به گفته مهیار عزیز آدم اگه یه وقتایی چک و لگد از جهان بخوره تا بخودش بیاد و بفهمه هیچ عیبی نداره

    تازه اون موقع است که تعهدش بیشتر میشه!

    تعهد الان من خیلی فرق داره با تعهد آبکی قبلا خودم.

    ایشالا بزودی براتون از نتایج بزرگم بنویسم.

    و استاد یه چیز دیگه

    داشتم از زاویه دید یه آدمی که از قانون چیزی نمیدونه به شما نگاه میکردم و این حرفا برام مرور شد:

    این آدم چی میگه؟ راننده تاکسی بوده تو بندرعباس و الان اومده از خدا حرف میزنه و از توحید؟ چی میگه این آدم و اینجا یاد اون آیه قرآن میافتم که میگه

    خدا رو شرم و ملاحضه نیست که با پشه یا چیزی شبیه به اون مثال بیاره و جماعتی رو با همون مثال گمراه کنه و جماعتی رو هم هدایت…

    چه پرده ها و چه اسراری از جلو چشمانمان گشودی خداجونم و استاد عزیزم

    خیلی دوست دارم.

    در پناه الله مهربان باشید عزیزانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: