گفتگو با دوستان 17 | مسئولیت مسائل زندگی ات را بپذیر

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • شما فقط توان تغییر آنچه را داری که می پذیری خودت بودجود آورده ای. پس اولین قدم برای تغییر شرایط این است: “مسئولیت شرایط کنونی زندگی ات را بپذیر”؛
  • وقتی می پیذری که با باورهایت این شرایط را خلق کرده ای، خود به خود تعهد و اراده لازم برای تغییر آن باورها در وجود شما شکل می گیرد؛
  • چگونه نتایجم را بزرگتر کنم؟
  • آگاهی از گفتگوهایی است که در ذهن ما می گذرد؛
  • سازنده ترین بخش موفق شدن، ایمان و عزت نفسی است که به شما ثابت می کند که: “امکان پذیر است”

منابع بیشتر:

دوره کشف قوانین زندگی


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    516MB
    33 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 17 | مسئولیت مسائل زندگی ات را بپذیر
    30MB
    33 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

150 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهره رحیمی» در این صفحه: 1
  1. -
    زهره رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

    بسم الله الرحمن الرحیم

    استاد عزیزم استاد مهربانیها و بخشندگی ها

    مریم جان عزیزتر از جانم.

    صدای شما را به وضوح میشنوم و دیگر در این زمان و مکان هیچ جایگاهی نمیخواهم مگر به درستی مثل ۴۰ سالی که گذشت و من دیگر هیچ زشتی نمی خواهم ببینم.

    من احترام ازدست رفته خودم و مادرم را از شما میخواهم و از همین جا به شما میگوییم

    اگر میتوانید برای من احترامم را که به ظاهر از دست رفته بخرید و به من کمک کنید.

    و جایگاهی که خدا به من داده بسیار برایم زیباتر است. ودر غارم از دست شیاطین به خدا پناه برده ام.

    وبه ظاهر میان مسلمانان کافرم.

    امروز به مادرم مریم بشارت دادم :

    که دخترت بزودی همه محبت هایت

    را جبران میکندو بهشت را در هر سرزمینی که بخواهد میخرم که تا زنده است فقط در این باغ بچرخد و لذت ببرد.

    و پدرم عباسعلی رحیمی را که فوت شده ببخشد.

    که پدرم نیز مرد بسیار نیکوکار و درست کاری بود.

    و روزی امام زمانی دیدم

    که گفت درخواستت را از خدا به وضوح بخواه.

    ومن یوسفم را از خدا خواسته ام.

    و پیدا کرده ام و او نیز مردد است تا نتایج ۲۲ سال خدمت به این خلق را ببیند.

    مرا با انگشت نشان میدهند و تهمت ها میزنن که قلبم را میشکند.

    من قرآن را از ۶ سالگی میخواندم و هیچ کسی را در این سرزمین یافت نخواهید کرد که تا کنون من به او ظلمی کرده باشم یا ناحقی گفته باشم یا حقی را خورده باشم

    که خدا شاهد بر من است.

    اما من ۲۲ سال به همین مردم خدمتها کرده ام.

    دیگر بیش از این سخنی ندارم.

    من برادرم را ابراهیم میدانم و خواهرم را مریم

    اگر به داد من در این لحظه ها نرسید زود دیر میشود.

    و من متعهدم که به شما خدمتها کنم در همین سرزمین

    از اصفهان مهد هنر.

    و زیباییها را برایتان زیباتر عکاسی میکنم و از اینجا تا هر جا که شما اجازه دادید با شما همراهم.

    بسیار دوست دارم که ایران گردی ها کنم و فقط هز زیباییها عکس بگیرم و به نقاشها بدهم تا آنها را زیباتر کنند و آنها را بفروشم

    من ایده ها دارم. و هنرمندی هستم که مبالغ اکنون مرا راضی نمیکند با آنکه همین الان آتلیه نیز دارم.

    صحبتها زیاد است و وقت من نیز کم.

    من با خدا عهد کرده ام دیگر در این زمین کاری ندارم به جز مرگ که مرگ برای من حق اگر نتوانم به شما وفادار و متعهد و ثابت قدم در راه درست خدمتها کنم.

    یا حق در پناه خدا باشید دوستان عزیزم.

    که خدا یار و نگهدار انسانهای مومن واقعی است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: