گفتگو با دوستان 18 | حُزن در قرآن

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

الگوهای مناسب نه تنها خواسته های مناسب را شکل می دهند بلکه باور به امکان پذیر بودن را در ذهن ما می سازد؛

هدف از الگوبرداری؛

عمل به فرمول “چطور از این بهتر؟!”

مخرب ترین فرکانس، فرکانس احساس گناه است؛

طبق قانون، چیزی به نام ” فرصت فقط یک بار در خانه ات را می زند” وجود ندارد. همیشه فرصت های بهتر هست؛

چرا خداوند کلمه حزن را در قرآن با لای نفی آورده است؟!

منابع:حزن در قرآن | دوره قانون آفرینش


منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش بخش 7 | توضیح مفهومِ «حُزن در قرآن» و ارتباط آن با قانون احساس بد = اتفاقات بد (جلسه 4)

 


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    427MB
    27 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 18 | حُزن در قرآن
    25MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

198 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «علی باقری» در این صفحه: 1
  1. -
    علی باقری گفته:
    مدت عضویت: 1512 روز

    سلام بر استاد بزرگوارم و دوستان عزیزم ❤️

    به ویژه حمید دوست داشتنی که حسابی احساسیم کرد و منو یاد شعر زیبای از باباطاهر انداخت که گفتم اینجا براتون بزارم که خوندنش خالی از لطف نیست.

    این جنس از حس خدارو فکر کنم هر کسی حتی یک دقیقه از صحبت های استادو شنیده باشه درک می کنه و تنها چیزی که باعث آرامش واقعیمون میشه هم همین حسه که واقعا با هیچ ثروتی خریدنی نیست…

    ❤️💙💚💛🧡

    به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم

    به دریا بنگرم،‌ دریا تو بینم

    به هر جا بنگرم، کوه و در و دشت

    نشان از قامت رعنا تو بینم

    به سر شوق سرِ کوی ته دیرم

    به دل مهرِ مه روی ته دیرم

    بت من! کعبۀ من! قبلۀ من!

    ته‌یی، هر سو نظر سوی ته دیرم

    دلم بی‌وصل ته شادی مبیناد

    به غیر از محنت، آزادی مبیناد

    خراب‌آبادِ دل، بی مَقدم تو

    الهی هرگز آبادی مبیناد

    غم عشقت بیابون پرورُم کِرد

    هوای وصل، بی بال و پرم کرد

    به مو گفتی: صبوری کن، صبوری

    صبوری طُرفه خاکی بر سرم کرد

    یکی درد و یکی درمون پسندد

    یکی وصل و یکی هجرون پسندد

    مو از درمون و درد و وصل و هجرون

    پسندُم آنچه را جانون پسندد

    خوشا آنان که سودای تو دیرند

    که سر پیوسته در پای تو دیرند

    به دل دیرُم تمنای کسانی

    که اندر دل تمنای تو دیرند

    🤍🤎💜♥️🖤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: