مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
الگوهای مناسب نه تنها خواسته های مناسب را شکل می دهند بلکه باور به امکان پذیر بودن را در ذهن ما می سازد؛
هدف از الگوبرداری؛
عمل به فرمول “چطور از این بهتر؟!”
مخرب ترین فرکانس، فرکانس احساس گناه است؛
طبق قانون، چیزی به نام ” فرصت فقط یک بار در خانه ات را می زند” وجود ندارد. همیشه فرصت های بهتر هست؛
چرا خداوند کلمه حزن را در قرآن با لای نفی آورده است؟!
منابع:حزن در قرآن | دوره قانون آفرینش
منابع بیشتر:
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD427MB27 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 18 | حُزن در قرآن25MB27 دقیقه
سلام استاد عزیزم
این فایل نشونه من بود
وقتی میزنم رو نشونم و فایلی میاد حتما اول فایل رو میبینم اگه جوابم تو فایل نبود مطمعن میشم ک جوابم تو کامنتهای منتخب هست
.
من جوابم رو از فایل بینظیرتون گرفتم حزن!
من نباید غمیگن باشم وگرنه مثل یعقوب پیامبر کور میشم و از خاسته ام دور میشم
محم نیست شرایط و اوضاع چطوره محم اینه ک من میتونم تغییرش بدم
ادمها و کل جهان بازتاب فرکانس هایی است ک من به جهان ارسال میکنم
جهان ایینه من است
اگر شرایط طبق اون جیزی ک میخام نیست خودمم که اوک شرایط رو با نگاهم خلق کردم
تنها راهش صبوری غمگین نبودن و کار کردن رو خودمه
و چقدر شعرهایی ک امین عزیزم گفتن فوق العاده بودن و احساس درونی من رو دگرگون کرد
واقعن احساس بینظیری دارم و منتظر اتفاقات عالیی پیش رو هستم
خداوند هرگز دیر نمیکند
غمگین مباش
مومنینی ک به خداوند توکل دارند ن ترسی بر انها است و نه اندوهگین میشوند
مومنین تنها باید به خداوند توکل کنند
و همچنین یاد ی جمله استاد تو دوره دوازده قدم افتادم ک گفت هریک نفر که ایمان داره بر 200نفر پیروزه
پس دیگه نگرانی معنایی نداره
من ایمان که بارم رو زمین نمیمونه
بخدا نمیمونه
خدا هست
مصداقش اون روزی ک از تهه قلبم تسلیمش شدم و تو خیابون بی هدف قدم میزدم در حالی ک پولامم داشت تموم میشد
به هرجایی بگید سر زده بودم برای اینکه کار کنم اما همه به در بسته خورد چون من با عقل خودم میخاستم درستش کنم
ولی همون روز که تسلیم شدم و بهش گفتم من دیگ کار ندارم تو انجامش بده من نمیتونم من نمیدونم تو بگو چیکار کنم!
بهم گفت برو به اون مغازه کفش فروشیه و بگو میخام کار کنم
گفتم ینی چی اینجا ک اولن ی مغازه کوچیکه دومن فک نکنم جواب بده من تاحالا ده تا نغازه رفتم درخاست دادم اما خبری نشده
چند قدم ک رفتم گفتم ن من اونهمه جارو رفتم اینم میرم
رفتم تو مغازه گفتم دنبال کارم
بهم گفت ما ک نمیخاییم ولی تو شیپور برو بزن من دیدم چندجا میخاستن
از مغازه اومدم بیرون
رفتم تو شیپور و زدم بااینکه بارها و بارها من اون اگهی رو دیده بودم اما اونروز عجیب اون اگهی چشمک میزد
زنگ زدم بهشون گفتن مشخصاتت رو بفرست
فرستادم
غروب بهم گفتن فردا بیا فلان فروشگاه
به همین سادگی
به همین اسونی
اگه من اونروز به الهامم گوش نمیدادم و نمیرفتم ک به اون کفش فروشع بگم دنبال کارم شاید نمیشد
شایدم میشد ولی از ی راه دیگه نمیدونم
ولی خاستم اول از همه به خودم یاداوری کنم که فرشته عزیزم همونجور ک اونموقع بارت رو زمین نموند الانم نمیمونه خیالت راحت باشه ایمان داشته باش ک هیچ برگی بدون اذن خداوند از درخت بر روی زمین نمیوفته
خدای شکرت برای همه جیزنوشتن و یاداوری این داستان ایمانم رو قویتر میکنه تا بهش باورم بیشتر بشه ک نگران نباشم و در لحظه حال زندگی کنم و شاد باشم و خودش اتفاق میوفته بدون اینکه بفهمم چطور و از کجا!
در پناه الله یکتا باشید خدانگهدار همه
درود فراوان امین عزیزم
چه کردی بااین کامنت زیبات؟
خداوند چطور اینقدر دقیق منو هدایت کرده به چیزی ک بهش نیاز داشتم
اخه ببین منی ک الان دقیقا مث مولانا از سردیوانگی و شادی درحال رقص و اوازم رو هدایت کرده دقیقا به کامنت بینظیر شما
من زیاد شعر نمیخونم علاقه دارم اما اینکه یسری شعرا رو شاید درک نمیکنم تابه حال اجازه نداده که برم سراغ شعر
وقتی شعرایی ک نوشتی رو خوندم تعجب کردم
اخه من همیشه از بقیه افراد فقد شعرا و بیت هایی رو شنیده بودم ک ربط داشت به عشق و عاشقی و ازین چیزا
این شعرهایی ک گفتی حالمو خیلی خوب کرد
سپاسگزارم ازتون امین عزیزم مهربون ترین انسان و ارزشمندترین