گفتگو با دوستان 18 | حُزن در قرآن

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

الگوهای مناسب نه تنها خواسته های مناسب را شکل می دهند بلکه باور به امکان پذیر بودن را در ذهن ما می سازد؛

هدف از الگوبرداری؛

عمل به فرمول “چطور از این بهتر؟!”

مخرب ترین فرکانس، فرکانس احساس گناه است؛

طبق قانون، چیزی به نام ” فرصت فقط یک بار در خانه ات را می زند” وجود ندارد. همیشه فرصت های بهتر هست؛

چرا خداوند کلمه حزن را در قرآن با لای نفی آورده است؟!

منابع:حزن در قرآن | دوره قانون آفرینش


منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش بخش 7 | توضیح مفهومِ «حُزن در قرآن» و ارتباط آن با قانون احساس بد = اتفاقات بد (جلسه 4)

 


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    427MB
    27 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 18 | حُزن در قرآن
    25MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

198 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «عارفه» در این صفحه: 1
  1. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1217 روز

    به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید

    سلام

    سلام

    سلام

    هدایت هدایت باز هم هدایت

    استاد عزیزم تو فایل از حزن گفتید فایل هایی که تو سایتتون مربوط به این کلمه است دقیقا درون من همون موقع غوغایی شده بود از ابنکه انوار بعد عمر یک کوله بار سنگین و سیاه و با بد را گذاشتم زمین

    بار گناهانی که در جامعه الان یک چیز عادیه

    مثلا در دوران راهنمایی با داداشم و دوتا از پسر های دوست بابام که هم سن خودمون بودند و حتی بابا هامون هم چند قدم اونور تر کنارمون بودند و داشتیم پاسور بازی میکردیم یک جمع خانوادگی تو باغم و بود و یادمه شوهر خواهر اومدم دم گوش بابام نمبدونم چی گفت که بابام جلوی همه بهم گفت گمشو برو پیش زن ها گناه من پاسور بازی بود و تا آخر شب حرف شنیدم چیزی که خودشون اجازه داده بودند و کنارشون بودیم خخخخخ

    والا ماشاالله از این مثال ها مسخره

    حمید عزیز از آشنا شدن با خدا با گوش دادن به صحبت های استاد گفت خواستم بگم حمید جان بیشتر ما مثل خودتیم منی که فکر میکردم چون نماز اول وقتم ترک نمیشه پس خدارا خیلی می‌شناسم اصلا اون خدا نسبت به این خدایی که استاد برام معرفیش کرد هیچ بود

    خدایی که فکر میکردم باید التماسش کنم تا بشنوه باید گریه کنم تا دلش بسوزه خدایی که فکر مبکردم اگه بخوام خوب زندگی کنم منو امتحان های سخت میکنه و من ازش میترسیدم

    ولی این خدا دیوانه ام کرده با دلبری هاش

    من خدارا دارم که اگه نداشتم هنوز مثل قبل شب تا صبح گریه میکردم و افسرده بودم و هر لحظه دعا میکردم فردا را نبینم

    مرسی استاد جانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: