مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- نتایج، فقط تا زمانی ادامه پیدا می کند که روی بهبود باورها و شخصیت خود کار می کنم؛
- لحظه ی بعدی زندگی من، با فرکانس های اکنون ام خلق می شود. پس مهم است آگاه باشم در حال توجه به چه چیزی هستم؛
- به اندازه ای که شخصیت من تغییر می کند، جهان پیرامونم نیز تغییر می کند؛
- اگر مدتهاست که تجربیات شما تغییر خاصی نکرده است یعنی هنوز تغییرات مشهود در شخصیت شما رخ نداده است و شما همان فرد با همان باورها و رفتارهای قبلی هستی؛
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری گفتگو با دوستان 20 | فرایند تکاملی تغییر شخصیت392MB25 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 20 | فرایند تکاملی تغییر شخصیت23MB25 دقیقه
سلام عزیزم امیدوارم در بهترین حالت خودتون باشین. من یک نکته ای رو داخل کامنتتون دیدم و خواستم بگم بهتون . چیزی که از جلسه دوم دوره عزت نفس یاد گرفتم و اون احساس قربانی بودنه. استاد میگن خیلی وقتها ما ناخواسته یکسری اتفاقات منفی رو به سمت خودمون جذب میکنیم چون باوری داریم به نام قربانی بودن. در حقیقت ما میخوایم از یک جهت منفی جلب توجه و جلب ترحم کنیم و این دقیقا الگوییه که مادر شما داره و دقیقا شما دارین به این الگو پاسخ مثبت میدین و مادرتون بیشتر باور میکنه که : من وقتی مریض باشم و حالم خوب نباشه بیشتر بهم توجه میشه. این در سطح ناخودآگاه عمل میکنه و وقتی مادرتون نیاز به توجه و محبت زیادتری پیدا میکنه، ناخودآگاهش دست به کار میشه و مریضش میکنه و حتی خودش هم ممکنه متوجهش نباشه پس وقتی شما واسش در این حالت کباب میگیرین مهر تاییدی بر این باوره. کاری که شما میتونین انجام بدین واسش اینه که وقتی که حالش خوبه بیشتر بهش توجه کنین. توانمندی هاش رو تحسین کنین . مدام از منظر قدرت، توانمندی و سالم بودنش بهش توجه کنین و جلوی دیگران هم از توانمندی هاش تعریف کنین تا اینطوری جلب توجه و تحسین بگیره. تشویقش کنین به انجام کارهایی که دوست داره و تحسینش کنین. و زمانهایی که حال خوشی نداره توجه بیش از اندازه نکنین بهش در حد خیلی معمول و حتی کمتر. میبینین که کم کم تغییر میکنه البته اگر خودش هم بخواد و خب ما کار عمیقی نمیتونیم برای کسی انجام بدیم فقط میتونیم رفتار خودمون و احساسی که در اون طرف ایجاد میکنیم رو بهبود بدیم. در پناه حق باشید
خواهش میکنم عزیزم دقیقا همینطوره که میگین . ما در توجه به نکات مثبت و تشویق و تحسین دیگران ضعیفیم علتشم اینه که ما با خودمون در صلح نیستیم یعنی نمیتونیم خودمون رو تحسین کنیم. به موفقیت های هرچند جزئی خودمون، به ویژگی های مثبت مون، به دستاوردهامون توجه نمیکنیم و اونها رو مهم نمیدونیم و یکی از ترمزهای مخفی که باعث این موضوعه کمالگراییه. آدم کمالگرا اصلا نمیتونه خودش رو تایید و تشویق بکنه و همش از خودش انتظارات گنده گنده داره و حتی اگر به اون خواسته ها هم برسه باز نمیتونه خودش رو تشویق بکنه. مثلا اگه داره روی کنترل خشمش کار میکنه و امروز به جای 10 بار 9 بار عصبانی شده این راضیش نمیکنه و خودش رو تایید نمیکنه و خب ما وقتی نتونیم خودمون رو بپذیریم و در صلح باشیم با خودمون یقینا نمیتونیم با بقیه هم همینطور باشیم
سلام لی لی عزیزم
نقطه آبیت رو دریافت کردم و خیلی حس باحالیه که با بچه های سایت تعامل داشته باشم :)) طول کشید تا یخ کامنت گذاشتنم باز بشه و شما اولین نفری هستی که بهش کانکت شدم و پاشنه آشیلمون هم عین همه آخه :) من که از این کمالگرایی خیلی خوردم. میدونستم که کمالگرایی دارم اما شدت نفوذش رو نمیدونستم. من دوره حل مسائل رو ندارم اما جلسه یک عزت نفس رو چهار پنج باری فکر کنم گوش کردم و این ترمز برام روشن تر شد یه جوری که رد پای این غول بی شاخ و دم رو توی 14 موضوع تونستم پیدا کنم و دیدم همه خودسرزنشی ها، از این شاخه به اون شاخه پریدنها، توقعات بیجا از خودم و بقیه، سخت بودن تمرکز روی نکات مثبت، نامهربونی ها و ندیدن این همه تلاشی که کردم، گره زدن احساس ارزشمندی به نتایج و…. همش بخاطر همین کمالگراییه و خیلی هم ریشهای و عمیقه. من که خودم نمیتونم ریشه کن کنم اینو و واقعا احساس عجز دارم. از خدا میخوام خودش ورود کنه و پاکمون کنه.