گفتگو با دوستان 20 | فرایند تکاملی تغییر شخصیت - صفحه 13

296 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم شمسا گفته:
    مدت عضویت: 2003 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    سلام و هزاران درود خداوند بر قلب استاد عزیزم و استاد شایسته زیبایم

    سلام به همه دوستای توحیدی ام

    الهی هر چی خوبی و خوشی دنیاست بر وجودتون بباره،

    خداروشکر چقدر این فایل بی نظیر، پر از آگاهی های عالی بود، استاد عزیزم می دونید لحظه به لحظه سایت با تمام فایلها و آگاهی هاش به روز رسانی میشه، چونکه همه دوستان عزیز که در این سایت هستند و خودم هر لحظه داریم با این آموزه ها رشد میکنیم و مسمتر خداروشکر باورها و مدارها در مسیر تغییر هستند و باور کنید ؛ فایلی که من گوش کردمو چند روز بعد گوش میکنم، انگار برام تازگی داره و پر از آگاهی شده ، خداروشکر میکنم اینجا هستم در کنار شما و دوستان دارم رشد میکنم ، و از زندگیم لذت میبرم.

    خداروشکر میکنم این فایل بهم گفت که در مسیری که میری ، شرایط برات عادی نشه ، درسته تو پارسال پر از تضاد بودم و اون فشار تضادها منو مصمم تر میکرد به اینکه در مسیر باشم و شکر خدای بزرگ در عرض چند ماه چنان بهم آرامش داد که از درون بی نهایت آرام تر شدم و انگار هیچ اتفاقی برام نیافتاده ،

    و چقدر من در این مدت احساس ارزشمندی ام بیشتر شده و خودم لایق بهترینها می دونم ، از همه لحاظ و روند زندگی برام آسونتر شده

    شکر خدا ،خب همه اینها یعنی تغییر ،

    گاهی ذهنم منو گول میزنه میگه تو خیلی وقته داری رو خودت کار میکنی پس کو نتایج ، کو رابطه خوبت، کو درآمد خوب و رویایی که میخاستی

    ولی من وقتی به یکسال پیش نگاه میکنم، و حتی از خودم فیلم گرفتم ، بغض آخر فیلم ، و نگاهی که پر از غم و استرس و اضطراب می بینم ، به خودم میگم آیا این منم؟؟؟؟

    واقعا چرا اینقدر کوچیک بودم؟

    چقدر ضعیف بودم؟

    واای برای کی داری گریه میکنی؟؟

    و…

    وقتی خودم مقایسه میکنم با اون مریم ، می بینم آره ، قانون جواب داده و میده ولی به اندازه تغییراتم

    و هزاران بار شکر که در مسیر هستم و ادامه میدم و مطمئنم که بازم بهتر از این میشم ،

    در اون موقعیت و با اون باورها باید من به این نتایج می رسیدم ،

    قدم اول در رشد اینکه آرامش خاطر داشته باشی و من به لطف خدا رسیدم بهش

    و از این به بعد که می بینم ، داره نتایج تغییرات دیگری میکنه ، با توجه به باورها و تغییراتم

    امشب دوباره یه فیلم از شرایطم میگیرم تا سندی باشد برای باورهای امشبم

    و مدرکی برای سال دیگه که مریم ببین کجا بودی و به کجا رسیدی..

    خدا روشکر این مسیر شیرین تر از عسل برام هست ، هر چقدر که بیشتر میرم جلو بیشتر تشنه آگاهی ها میشم و ایمانم به درست بودنش قوی‌تر میشه

    استاد عزیزم ازتون ممنونم که در صفحه به صفحه این سایت الهی آگاهی هایی ثبت کردین که با هر حرکتمان مثل چراغ هدایت به دستمون داده میشه تا راحت‌تر و مطمئن تر گام برداریم.

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 698 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    172. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    رد پای 4 مرداد رو با عشق مینویسم

    من روز اول مرداد ماه برای دوره مجازی طراحی و مدادرنگی ثبتنام کردم ، با پولی که خدا برام دو روز که وقت داده بودم بهش ،یه روزه جورش کرد

    انقدر اتفاقات روزم زیاد بود که فراموش کردم تو روز اول مرداد بنویسم و سپاسگزارش باشم

    وقتی مدرسش لایو گذاشته بود گفت هنرجوهای جدید که میخواین دوره رو بخرید ، الان که دوره رو گرفتین نگین که خب گرفتمش و بذارین زمان بگذره و یاد نگیرین

    اگر روزانه دو ساعت زمان بذارین سه ماهه حرفه ای میشید ..یاد حرفای استاد عباس منش افتادم تو فایل گفتگو با دوستان که صحبت میکردن با یه نفر فکر کنم اسمشون آقا عرشیا بود که از سن کم در مورد علاقه شون تحقیق کرده بودن تو دو ماه کلی چیز یاد گرفته بودن و بعد رفته بودن آمریکا و اونجا کارشونو شروع کرده بودن و میگفتن اگر زمان بذاری و سه ماه درمورد چیزی که دوستش داری فقط اطلاعات کسب کنی

    خیلی جلو میفتی

    به اندازه ای که تلاش میکنی نتایج رو میبینی

    اگر کم تلاش کنی در همون اندازه نتیجا میبینی و اگر بیشتر کنی تلاشتو برای اجرای قوانین و عمل کردن بهش نتایجت هم در همون حدی بیشتر میشه که تلاشتو بیشتر کردی

    نه کمتر و نه بیشتر

    امروز وقتی از خواب بیدار شدم ، چون دیشب که دیر وقت اومدیم از پارک و من تا اذان صبح تمرین رنگ روغنم رو کار کردم و بعد خوابیدم ،یکم دیر بیدار شدم حدود 10

    دیدم از سایت ایمیلی اومده نگاه کردم دیدم درمورد باور هست نوشته که یکی از اعضا پاسخی برای سوالی در عقل کل نوشته

    وقتی رفتم بخونم دیدم خودمم اونجا 7 ماه پیش پاسخی نوشتم که دقیقا خدا بهم گفته بود روی باورات کار کن

    و اونموقع سه ماه بود وارد سایت شده بودم

    البته اینم اضافه کنم که من تو این مدت رو باورام کار میکردما چون خیلی نتیجه هایی رو به چشم میبینم ،میگم باورام تغییر کرده ولی برای اینکه بیشتر و بزرگتر نتیجه بگیرم باید سعی و تلاشمو بیشتر بکنم

    و از امروز به بعد سعیمو بکنم همیشه بنویسم تمام رفتارامو و ریز به ریز دقت کنم کا من چی دارم میگم در طول روز و مراقب افکارم باشم آگاهانه کنترلشون کنم

    و من توجه نکرده بودم

    و تو این هفت ماه فکر میکردم که دارم روی باورام کار میکنم و وقتی با خدا صحبت کنم یعنی اینکه رو باورامم کار میشه

    .ولی اینجوری نبود و دقیقا من یه کار مهم رو انجام نمیدادم

    درسته با صدای خودم ضبط کرده بودم درمورد همه جنبه ها و هر از گاهی تکرار میکردم و بیشتر فایلای استادو گوش میدادم ولی انگار جدی نبودم تو تکرار باورای قدرتمند کننده

    و فقط به چند تا شون اکتفا کرده بودم در صورتی که دلیل توقف من و نگرفتن سفارش و تا آخرین لحظه میرفتم و موقع قیمت دادن میگفتن نه

    و با اینکه ارزون میگفتم میگفتن نه

    .و اونموقع بود که خدا بهم فهموند ،طیبه هر لحظه باید دقت کنی و باورای محدود رو پیدا کنی

    و امروز و دیروز و دو سه روز پیش خدا به شدت این موضوع رو برای من تاکید کرد

    و خوشحالم که خدا داره هر لحظه کمکم میکنه

    و وقتی میبینه راهمو بلد نیستم چجوری درست برم، دستمو میگیره و راهو خودش همراهی میکنه

    من امروز سفارشای مادرمو انجام دادم ،که بهم پول داده بود تا در عوض پول براش نقاشی بکشم با قیمت کمترتا ببره جمعه بازار بفروشه و برای خودشم سود برداره

    از وقتی مدارس تعطیل شده بود دیگه با اکریلیک روی چوب کار نکرده بودم امروز که دو تا آینه دستی رنگ کردم کلی ذوقشونو کردم

    از خدا سپاسگزارم که به دستام قدرت و توانایی دادا تا نقاشی بکشم

    وقتی داشتم نقاشی میکشیدم یه لحظه حس ارزشمندی بهم دست داد ،گفتم خدای من تو کل جهان هستی رو نقاشی کردی ، خوشحالم از اینکه منم نقاشی میکشم از زیبایی های جهان هستی و خدای خوبم

    امروز نشستم و فایل برنامه نویس زندگی خودت باش رو تو سر رسید نوشتم و شروع کردم به کد نویسی

    و از این به بعد تلاش میکنم تا هر روز بنویسم

    بی نهایت از خدای خوبم سپاسگزارم که هر لحظه همراهم هست و کمکم میکنه

    برای تک تکتون بی نهایت زیبایی و شادی و سلامتی و آرامش و عشق و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 907 روز

    نعمت‌هافقط‌مادی‌نیستند!!

    یک‌روزِمعمولی‌نعمت‌است

    یک‌ذهنِ‌آرام‌نعمت‌است…

    یک‌قلب‌نرم‌ومهربان‌نعمت‌است

    وسلامتی‌ازبزرگترین‌نعمت‌هاست

    الحمدللّه‌دائماًوابداً

    سلام به استادعزیزم ومریم جانم

    وهمه دوستانِ عالیم

    خداروشاکروسپاسگزارم که قدرت نوشتن را به من عطا کرد وقدرت دیدن و شنیدن این حجم از تاثیر کلام استاد برتاروپود وجودم تا امروز هم از کلام ناب وآگاهی های این فایل برای رشد وپیشرفت شخصیتم بهره برده وبه آنها آگاهانه عمل کنم .

    استاد جان هرروز به داشته هایم بعد از آشنایی وتغییراتم کنارتان نگاهی عمیق وشکرگزارانه می اندازم وهیچوقت این رسیدن صعودی به خواسته ها را فراموش نکرده وهرروز آنها را قدر دانسته وخداروشکر می کنم .

    هرچقدر با تمرکز فایل ها را گوش کردم و سعی در عمل به راهکارهایتان ،دیدم که خداوند سخاوتمندانه قانون جهان زیبایش را در موردم به اجرا در آورد ،من هر لحظه خالق زندگیم بودم وچقدر عالی بود که خالق موارد مثبت وتاثیرگذار در وجود وزندگیم باشم ،بنابراین اکثر زمان های زندگیم عادت به بودن در سایت طلایی تان شد ومن لحظه به لحظه شاهد تغییراتم در تمام زمینه ها بودم وهنوز هم برایم دلچسب ولذت بخش است ،چقدر وقت هایی که خداوند هرروز

    به من هدیه می دهد برایم ارزشمند است و تمام سعی ام این بوده وهست که مفید وبا کیفیت باشد وهرروزم قدمی به سمت رشدوپیشرفتم بردارم به ویژه شخصیتم و وقتی به صلح درون با خودم رسیدم وهم صحبتم خداوند شد وگوش جان سپردن به هدایت هایش دیگر تمام سعی ام این بوده که فضای ذهنم نجوایی نباشد جز ذکر شکرگزاری اش ،چون وقتی روندزندگیم قبل از آشنایی با شما را مرور می کنم خود بهتر از هرکسی درک می کنم که خداوند چه دگرگونی در وجود وزندگیم به پا کرد که با گفتنش اشک شوق می ریزم ومی گویم حیف است آنی بخواهم این کن فیکون خداوندم را فراموش کنم برای همین است هرلحظه مراقب ورودی هایم هستم که خداوند همه جوره از طریق شما به ویژه تفسیر شیوا ورسای تان از قرآن، آگاه ترم نموده است واین آگاهی مسئولیت عظیمی برایم به ارمغان آورده که همه جوره از این تغییر شخصیت و این زندگی عالیم ، مراقبت ومحافظت کنم وبا ارسال فرکانس های مثبت که در هر فایل به زیبایی شرح می دهید، سعی کنم هرروزم عالی‌تر از روز قبل رفتار کرده وعمل کنم که تا به حال هرچه که از شما آموختم جز خیروبرکت وخوشبختی وسعادت چیزی نبوده است ،خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید باشید و بدرخشید، عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 632 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همه دوستان

    به اندازه تغییر ما جهان تغییر میکنه

    این تغییر میتونه تو زمینه تغییر نگرش و ایجاد امید جدید و عزم شدن جزم برای آینده باشه ، می تونه بهتر کردن کیفیت و مهارت تخصصی کارم باشه

    می‌تونه بهتر کردن باورها برای راحتی فراوانی لیاقت باشه

    می‌تونه کنترل ذهن باشه برای احساس بهتر دائمی

    و …

    با تغییر این ها نتایج هم برای ما شروع به تغییر میکنه

    و‌اصلانباید بگیم چرا برای ما جواب نمیده من تغییر کردم شرایطم تغییر نکرد

    من از این حرف ها متوجه شدم توی شغلم و توی باورهام داشتم فرار میکردم

    مسئولیت کامل قبول نمی کردم

    چه شغلم

    چه باورهام

    و یکم با افراد دچار مشکل میشدم تو کار البته نه زیاد انجام می‌شد ولی یکم اذیت میشدم

    واقعا مسئولیت قبول نمی کردم یعنی قبول میکردم نه کامل

    و دلیلش این بود من تمرکزم روی خروجی نبود روی ورودی بود یعنی چقد قراره پول بگیرم ، چقد میشه ، چقد طول میکشه ، کی میشه

    چرا نشه چرا بشه به جای همه این ها باید متمرکز میشدم روی کار خودم بهبود خودم انجام همه جانبه خودم

    بعد هم میگفتم وای چرا اونطوری که می خوام نمیشه

    چون اونطوری که باید انرژی نزاشتی

    چون اصلا قبول نکردی

    چون ترسیدی زمان بزاری و کارت جواب نده

    چون به قانون باور کامل نداری

    چون ایمان نداری

    چون تو شک و تردید هستی

    چون همون حالت منافق قرآن ….

    واقعا همینه قانون قانونه دیگه اگر نتیجه نگرفتی یا اون نتیجه ای که دوست داشتی رو نگرفتی دلیلش فقط اینه همه توانتو نزاشتی

    یا چون انگیزه مشکل داره یا باور مشکل داره

    غیر این دوتا هیچی‌نیست ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2720 روز

    به نام رب یگانه فرمانروای هستی کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوست

    درود و سلام استادان جانم و درود و سلام دوستان الهی ارزشمندم

    من به درکی از خودم امروز رسیدم که این درک برای من کلی درد داشت.

    این پروسه ی خودشناسی که همیشه از خدا میخواستم با درد فهمیدمش.دردی که چندین روزه درگیرشم و هیچ زمان جسارت رویارویی باهاش رو نداشتم.

    چقدر این فایل دقیق و به موقع بود برای من.

    من از زمانی که با شما آشنا شدم استاد در هر زمیییینه ای که فکرش رو بکنید تغییر ایجاد کردم و زندگیی رو خلق کردم به لطف خداوند و قوانین ثابتش که الان در حال گذرانش هستم.من شگفت زده شدم از عمق بعضی از ترمزهایی که مسیر من رو کند کردن و همیشه سوالم از خودم این بود که چراا روندم اونجور که باید مثل قدیم سرعت نداره.

    من طی اتفاقات و ناخواسته هایی که باهاشون مواجه شدم با عمقی از احساساتم روبرو شدم که هیچ زمان غروور بی جام اجازه نمیداد حتی کمی بهشون شک کنم که بخوام بهبودشون بدم.

    با درد فهمیدمشون ولییی خیلییی خوشحالم.تا زمانی که نمیفهمیدمشون چطور میخواستم درمانشون کنم.

    چند وقت پیش دوسته الهی من مهشید جان در یکی از کامنت هاشون نوشته بودن که ترمزهای جدیدی از خودشونو پیدا کردن و من گفتم خوش بحالش آخه من چطور باید بفهمم چه چیزایه که منو درگیر یک سری سیرهای تکراری و لوپ های تکراری میکنه و تنها بازه ی مواجه شدنم با این تضادها اینجوریه که فاصله مواجه شدنم باهاشون بیشتر میشه اما من بااازم به همون شدت تجربشون میکنم و به همون شدت دردش رو تجربه میکنم

    این غرور من اجازه نمیداد حتی بخوام به خودم شک کنم و برای من اینجور شده بود که با سپاسگزاری با تمرکز به زیبایی ها و تایید فراوانی های پروردگار من دارم به زعم خودم مسیر رو ادامه میدم.آرهههه گاری به دوووش بوودم.

    استاد من همیییشه در حال کار کردن روی خودمم اما مدتیه نتایجم سرعت قبل رو نداشتن و من همیشه به محضی که بهبودی در شخصیتم داشتم سریعا نتایج رو میدیدم اما این بار روندم روز به روز کندتر شده بود و من اینو میدیدم اما حواسم به ترمزای ذهنیم نبود

    خدا بهم گفت قشنگ و واااضحم گفت که گیر و گورم کجااست و من در عین ناباوری این بار با شجاعت پذیرفتم با اشک پذیرفتمشون و حاضر شدم به زبون بیارمشون

    من هر چی رو که بیان میکردم یعنی روی کاغذ میاوردم میدیدم این حسم باعث اون یکی حسمم شدههه و باوورم نمیشد این حد از ریشه ای و قوی بودن احساساتم و ترمزهام در ذهن من رخنه کرده بااشه

    من الان نمیخوام دروغ بگم من در واقع ناراحتم بخاطر این جنگ درونی که همیشه با خودم داشتم ولییی از طرفیم خوشحالم.چون به قول شما من بارها و بارهااا روی جوانب دیگه ای از خودم کار کردم و دیدم که چطور به محضی که رشد کردم نتایجم اوومد و این نوید اتفاقات و تجربه ی حس های خالص تری برای من هست.چون من صد در صدددد میخوام خودم رو بهبود بدم من صد در صدددد به دنبال رشد خودمم و الااااا اینجااا چیکار میکنم آخه؟

    من بارها و بارها ثابت کردم اهل حرف زدن نیستم و به محضی که ایرادم رو فهمیدم به محضی که مسیر درست رو فهمیدم پاچه های شلوارمو کشیدم بالا و زدم به دل مسیر.من خودمو میشناااسم حداقل تا حدووودی با کارهایی که انجام دادم و نتایجی که در دست دارم خودمو میشناسم کمی خودمو باور دارم البته نه در حدی که باااید.

    من امروز فهمیدم که نههههه اونقدریم که فکر میکنم من نه خودم رو باور دارم نه خدا رو باور دارم.

    من امروز فهمیدم که اتفاقااااا اون قدری که فکر میکنم از نتایجم رها نیستم و اتفاقا خیلیییم بهشون وابستم و اون جور که باید لذتشون رو نمیبرم و انگار فکر میکنم باری به هر جهت دارم اینارو تجربه میکنم و اینا موندنی نیستن.من فهمیدم که چققققدر باور فراوانیم داغونه.من فهمیدم چققققدر احساس لیاقتم جای کار داره.من فهمیدم که چقدر ارزش خودم رو در گرو نتایجم میبینم.من فهمیدم اووونقدریم که میگم دنیا بر پایه ی محض عدااالته اونجورم که فکر میکنم باورش ندارم.

    وااای من فهمیدم اوونقدریم که فکر میکنم از موفقیت دیگران خوشحال میشم اونجوورم نیییست و درونا میرم تو این رینگ مسابقه که با قضاوت های اشتباهم کوچیکشون کنم که خیلیم دلم نسووزه و هرچقدر این اشخاص نزدیکتر باشن این مسابقه برای ذهن من بیشتر و سخت تره و واااای من فهمیدم که این احساسات من از باور عدم عدالت در دنیا میاد ازین باور میاد که هر کی هر جایی هست جای درستش نیست و من فهمیدم که باباااا من وقتی یکی به موفقیتی میرسه اوونجور که باید تحسین نمیکنم و خوشحال نمیشم انگاار جای منو گرفته انگار خدا نداره به همه بده و شروع میکردم به تحقیر درونیش که بابا با این خانوادت داری زیادی پیش میری یه نگاه به حدت بندااااز.

    وااای من کسیم که همهههههه و حتی خووودم تا الان تا اییین لحظه به خیرخواهی من اذعان میکردن همهههه و حتی خودم فکر میکردیم من به شدت از پیشرفت و خوشحالیه دیگران خوشحاال میشم اما واااقعا من اییین نبووودم.یا اگه بووودم کاملا اینطور نبووودم

    واای من حیرانم وقتی با صداقت و جسارت باور کردم و فهمیدم این اشکالاتم رو.

    هر باار که شما استاد جان صحبت میکردید در مورد هر کدوم ازین رذایل اخلاقی و حتی وقتایی که میگفتید که طبیعیههه که داشته باشیمشون من فقط برای اینکه دهن ندای درونیمو ببندم میگفتم آره منم یکم اینجوریم امااااا من به شدتتت روی خودم کار کردم و من حتییی نیاز چندانی مثل بقیه ندارم که روی این وجوهم کار کنم چون من به طور کلی همیشه خیلی از بقیه جلوترم چون همیشه توسط خانواده من اصول ذهنیم درست در جای درستش قرار گرفته بوده و الان کسیو در حدی نمیبینم که بخوام بهش این حس ها رو داشته باشم چوون من مغرووور بودم و این حس هام از عزت نفسم یا درست عمل کردن خودم نبوود از غروورم بوود ولی غااافل ازینکه اتفاقاااا خیلیییم این احساسات این رذایل اخلاقی رو داشتم

    وااای استاااد من دقیقا تو حالتیم که نمیدونم خوشحالم یا ناراحت

    من میدونم خیلییی باید روی خودم کار کنم و میدوونم به هر اندازه بهتر روی خودم کار کنم درهای جدیدی از نعمت و ثروت به روم باز میشه

    من هیییچ مشکلی با باور فراوانی نداارم البته کههه این باور بسیااار از نظر من وجوه متعددی داره و من از یه سری وجوهش عاالی روش کار کردم

    اما این احساسی که نتونستم افرادی که از من در یک زمینه هایی جلوترن رو و یا حتی کسانی که متاسفانه به اشتباه در حد خودم ندونستم و با تلاش به جایگاهایی رسیدن رو تحسین کنم از ضعفم در این باور میدونم

    مگه من میلیییون ها بار نشنیدم و نگفتم که خاانه نعمت خدا وسیییع هست که هر کس هر چقدر خواست برداشت کنه و مگه من میلیاردها بار نشنیدم و نگفته ام که این دنیا بر اساس عدالت بنا شده و هر کس میتواند زندگی خودش رو از هر جایگاهی به آرمان ها و آرزوهاش برسونه مگر همین چند روز پیش صحبت استاد رو نشنیدم که گفتن مثل این میمونه که هممون یه سنگ تو دستمون داریم یکی بد قلق تر یکی خوش قلق تر اما ابزار هممون برای فرم دادنش یکیه و من داایم اینو به خودم میگفتم اماااا چرا وقتی یکی به سنگ بدقلق تر یا خوش قلق ترش از سنگ من فرم قشنگ میده اونجوری که بااید خوشحال نمیشم مگه غیر اینه که داره عدالت خدا برام نشون داده میشه مگه غیر اینه که تلاش کرده با ترساش روبرو شده و جلوی یه عالمه شرکش قد علم کرده پس جز تحسین چییی میمونهههه جز اثبات عدالت خدا چی میمونه

    چرا هییچ زمان متوجه این درونیاتم نشدم.

    واای استاد من توامان با درد مینویسم.من خوشحاالم که این ضعف هام رو فهمیدم و خوشحاالم که دیگه میفهمم باید روی چی کار کنم و انگار این یک تکلیفیه که این بار خیلی تریکی تر وارد شد اما من باز موفق شدم و به نظرم اتفاقا باید براش خوشحال باشم.

    استاد چقدر لذت بردم از باز کردن مبحث صبر.من اگه بفهمم به محض تغییرم نتایج تغییر میکنه دیگه خودم رو گول نمیزنم که تو عجله ندااری تو داری صبر درست میکنییی تا نتایجت پایدار شن.

    واای من خیلی مواقع مسایل رو باهم قاطی میکنم.مشخصه و پر واضحه کار ساده رو انتخاب کردم. ادامه دادن بدون تغییر و بهبودی در شخصیتم و منتظر نشستن و احساس رضایت نداشتن کامل با حس نگرانی ازینکه پس کی نتیجه میااااد پس کوووو در صورتییی که نتااایج سرییع میااان اگه من درونا اون بهبود لازم رو داشته باشم و اگه حالم آنچنان که باید عالی نیست چوون یه ترمز که چه عرض کنم ترمزها دارم که اینا دارن بد قلقی میکنن که دارن انرژی منو میگیرن نمیذارن راحت ادامه بدم نمیذارن حالم بدون اومدن نتیجه ای که باید تکاملم طی بشه به ثمر برسه در واقع نمیاان چون من درست روی خودم کار نکردم و حالا نشستم با خودم میجنگم که حاال توو بااید خووب باشه تو داری صبر میکنییی.باباااا چه صبریییییی؟؟؟؟؟ مثل اینه گوووشت رو گذاشتم تو قابلمه اما زیر اجاق گاز رو روشن نکردم منتظرم آماده شه برم غذامو بخورم و هی به خودم میگم نههه صبر کن صبر کننن تو باید تکاملت رو طی کنییییی. بابااااا من باید زیرش رو روشن کنم بعد تکاامله و صبرهههه در آرامش برای مرحله ی پختهههه.

    استاد من خودم میدونم که چه چیزی از خودم رو فهمیدم چه چیزی رو باهاش مواجه شدم و چه جسارتی دارم میکنم که دارم عنوانش میکنم.برای من خیلییی سنگینه که بپذیرم بابااا من اونجورام از موفقیت بقیه خوشحال نبودم چوون من درونی باور به فراوانی نداشتم به عدالت باور نداشتم باور لیاقت نداشتم که منم پس میتونم و اینکه بابااااا فرصت برای همه هست که هر کس هرجاست جای درستشه.

    من فهمیییدم خیلیییییی اونجوریم که فکر میکردم نه خودمو باور دارم نه قدرت پروردگار رو.

    من حتی اوونجوریم که میگم باور ندارم خدا عاشقمه

    انگاری که خدا به زور بهم میده بعد میگه ببین نگین بسه دیگه من ذهنم درگیره بقیه بنده هامه هر وقت باز نزدیک شدی سرویس شی خووب گریه هاتو کردی خووب دست و پاتو زدی شااید بهت دادم.

    خدایاااا من باورم نمیییشه به خوودت قسم باورم نمیشه که من اینجوری درونی فکر میکردم.

    انگاری من قشششنگ تو لوووپ باطلی بوودم که خووودم برای فهمیدنش مقاومت میکردم

    با تماام وجوودم خدارو سپاسگزارم برای این هدایت هاش برای تمام روشنگری هاش برای تمام قدم هایی که همراهیم کرد تا بتونم بردارم

    خدایااا سپاسگزااارتم خدایااا سپاسگزارتم برای تمام صدم ثانیه هایی که حواست به منه.

    خدای من در این مسیر هدایت و همراهیم کن که من جز تو به هیچ درگاهی دست نیاز و یاری خواهیم رو دراز نمیکنم و من رو کمک کن تا بااور کنم لایقم باور کنم تو توانمندی و من رو هم توانمند برای خلق خواسته هام خلق کردی.

    خدایا کمکم کن باور کنم خان نعمتت برای تمام بنده هات به یک اندازه و در دسترس همگان قرار داره و پهنه هر کس بیشتر خودش و تورو باور کنه و موحدانه و شجاعانه بره تو ترساش لاجرم نتیجه رقم میخوره و دستاوردش قطعا حال خوبه ثروته روابط الهی تره و نعمت های بی حسابه

    خدایاااا خودت هدایتم کن خودت آگاهیم رو گسترش بده و رشد بده

    خدایا من به هر خیری که از جانب تو بهم برسه فقیرم

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانیکه به آن ها نعمت داده ای نه راه کسانیه به ایشان غضب کردی و نه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1008 روز

    بنام خدا

    سلام استاد عزیزم و دوستان

    پیام امروز وچند روز اخیر من باور وتغییره

    دارم روی باورام کار میکنم ولی صبور نیستم چون ذهنم مدام داره آلارم میده که کی شرایط تغییر قابل قبول میکنه؟؟

    من دوست دارم اهسته وپیوسته قدم های تکاملی مو برم جلو ولی ذهن مدام منو اذیت میکنه

    من نتایج رو میبینم ولی ذهنم مدام بیشترشو میخاد ویادش میره شرایط قبل که الان چقد بهتر شده من کمالگرا بودم وتلاش کردم که نکات مثبت هرچیز کوچیک رو نگاه کنم ببینم

    اولش سخت بود ،الان بهتر شدم مدام نتایج رو مینویسم وبه خودم یاداوری میکنم که هرروز دارم بهتر ازقبل میشم

    ممنون از صحبتهای شکیبای عزیز که خیلی عالی تغییر کرده

    استاد عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1148 روز

    سلام به استاد عزیز و نازنینم و مریم جون عزیزم تمامی دوستان گرامی.

    زمانی که شروع به تغییر می‌کنیم از همون ابتدا طبیعتاً نمی‌تونیم در عمل، تمام انرژی و قوای خودمونو برای آگاهی‌هایی که کسب کردیم بزاریم چون انقد عادت‌ها و افکار و باورهای سمی زیادی داشتیم که کنترل و تمرکز برای تغییر‌ هر کدوم ،نیاز به زمان وتکامل خودشو داشت.

    یادمه وقتی شروع به تغییر کردم ،توقعم از خودم خیلی بالا بود فک میکردم در عرض چند ماه می‌تونم تمام مشکلاتم رو تو زمینه‌های مختلف حل کنم و خیلی زود به خواسته‌هام برسم.

    منی که تو تمام زمینه‌ها مشکل داشتم نمی‌تونستم برای شروع تمرکزمو روی همه اون‌ها بزارم .به همین جهت مدتی میومدم تو یه زمینه‌ای خودمو درست می‌کردم می‌دیدم تو زمینه دیگه هنوز افکار و باورها و رفتارهای ناجالبی دارم مثلاً اگه تمرکزمو تو زمینه ثروت گذاشته بودم ناخودآگاه تو زمینه‌هایی مثل روابط با دیگران به خصوص با همسرم به مشکل برمی‌خوردم. اشتباهی که تو این دوران داشتم این بود که فک میکردم هر زمینه‌ای قاعده و قوانینهای خاص خودشو داره .نمی‌دونستم رعایت اصول قوانین شامل بدست اووردن تمام خواسته‌ها و هدف‌ها می‌تونه باشه مثلاً وقتی فاکتور اصلیمون داشتن احساس خوبه، خب این احساس خوب تو همه ی زمینه‌ها لازمه .

    تمرکز کردن به زیبایی‌ها وتوجه کردن به نقاط مثبت آدم‌ها، تو همه ی زمینه‌ها تاثیرگذاره . در کل که متوجه شدم اگه بتونم اصولی و دقیق، قوانین جهان رو جدی بگیرم و خودمو متعهد کنم به انجام و رعایتشون، حتماً نتایج خوبی دریافت خواهم کرد.

    دیگه مثل گذشته تمرکزمو روی یه موضوع نمیزارم سعی می‌کنم تا جایی که می‌تونم آگاهیهایی که نسبت به قوانین جهان هستی پیدا کردمو، در طول روز رعایت کنم.

    چون دوره‌های زیادی از استادعزیز رو کار کردم و واقعاً به طور جدی رو هر کدوم از دوره‌ها چندین بار تمرکز گذاشتم به نسبت آگاهی‌های زیادی کسب کردم و تجربه‌های زیادی از استاد شنیدم و در نهایت با تضادها و مشکلات زیادی مواجه شدم که خدا رو شکر الان تونستم در برابر هر کدوم واکنشهای مثبتی داشته باشم. در واقع تغییر افکار و باورها چیزی نبود که خیلی راحت بتونم تغییرشون بدم. برای تکامل وبدست اووردن هر کدوم از خواسته‌ها و اهدافی که داشتم واقعاً نیاز به صبر داشتم. منظور دوستمون از صبری که گفتن همین بود که در راستای گذروندن تکاملمون برای ایجاد تغییرات شگفت انگیز و بدست اووردن خواسته‌ها و رشد و موفقیتی که در راه رسیدن به اهدافمون داشتیم باید صبری با احساس خوب داشته باشیم .یعنی تمام سعیمون بر این باشه که با توجه به هر موقعیت و شرایطی که قرار داریم با احساس خوبی که داریم، سعی کنیم از زندگی لذت ببریم .که خب دوره ی احساس لیاقت روی این موضوع ،خیلی خوب کار کرده که خودمون رو همونطور که هستیم بپذیریمو و دوست داشته باشیم و در کنار این حس خوب ،نسبت به خودمون دنبال تغییر ضعف‌ها و نواقص اخلاقیمون هم باشیم.

    ما پذیرفتیم که تا ،زنده هستیم نیاز به تلاش برای تغییرات داریم .تا با وارد شدن به هر چالش و با دیدن هر تضادی جا نخوریم و بتونیم درست عمل کنیم اون موقع است که نتایج دیده میشه .

    نباید از خودمون توقع و انتظارمون بالا باشه طوری که برای هر تغییری به خودمون صدمه و آسیب بزنیم.

    آسه و پیوسته رفتن خیلی بهتر از عجله کردن و زود به اتمام رسوندن وبرگشت خوردن وزمین خوردنه!

    اگه از استاد عزیز،در تمام زمینه‌ها موفقیت‌های بزرگی می‌بینیم به خاطر اینه که همیشه و در همه حالی هنوزم که هنوزه با گرفتن این همه نتایج بزرگ و عالی بازم در خودشون نیاز به تغییراتی می‌بینن و هر بار خودشون رو وارد چالشهای زیادی می‌کنن.

    همین باید الگوی مناسبی باشه تا وقتی اگر نتیجه حاصل شد مغرور نشیم و فکر نکنیم دیگه کافیه! خیر! ما تا ابد و تا زنده هستیم به چنین دستاوردها وآگاهی ها نیاز داریم. که مدام باید یادآوری و تمرین بشه.

    که به میزان وقت گذاشتن و اهمیت دادن و تمرین کردن نتیجه می‌گیریم.

    یه موضوع دیگه‌ای که موقع تغییراتمون باید بش دقت داشته باشیم اینه که، از زدن این جمله پرهیز کنیم مثلاً من مدام به خودم می‌گفتم« از این به بعد میخوام دیگه فلان اخلاقو داشته باشم. فلان برخوردو داشته باشم » .و هر باری که این وعده وعیدها رو به خودم میدادم متأسفانه نمی‌تونستم درست عمل کنم .با هر اشتباهی، مرتکب اشتباهات بیشتری میشدم چون از خودم توقع میکردم که نباید اشتباهی کنم.

    به همین جهت به احساس بد می‌رفتم و با اون احساس بد نمی‌تونستم عملکردهای بهتری داشته باشم.

    یاد گرفتم هر صبحی که از خواب پا میشم تمام تمرکزم برای تغییرات، فقط برای همون روز باشه نه به دیروزی که گذشته، فکر کنم و نه به آینده ی نامعلوم !

    از وقتی که این تمرین رو جدی گرفتم در واقع خیلی اصولی تمرین ستاره قطبی رو تو دوره 12 قدم اجرا کردم ،رشد بیشتری کردم.

    ناگفته نمونه آموزه‌ها و تجربه‌های استاد عزیز در رابطه با جدی نگرفتن این دنیا هم ،بی تاثیر نبوده.

    اینکه یاد بگیریم تعلقات و وابستگی‌های دنیویمونو کم کنیم و باور داشته باشیم که ما هم مثل خیلیا موقتی تو این دنیای مادی زندگی می‌کنیم و قرار نیست تا ابد در این دنیا باشیم. پس بهتره سعی کنیم رهاتر زندگی کنیم .

    زمانی برای خودمون چارچوب و قانون بزاریم که شناخت کافی از خودمونو و این جهان داشته باشیم .

    خیلی وقتا تکلیف خودمون با خودمون معلوم نیس ونمیدونیم دقیقا چ‌خواسته یا هدفی داریم فقط الکی خوددرگیری داریم .

    با کارکرد دوره احساس لیاقت هم ، متوجه ی خیلی چیزا شدم . اینکه کسی که بیشتر از همه باعث آزار و اذیت و ظلم به خودم شده،کسی نبوده جز خودمم .

    منی که طبق افکار و باورها و فرکانسی که خودم به جهان می‌فرستم اتفاقات بیرون رو دریافت می‌کنم، مهم نیست تو چه زمینه‌ای؟! هرچی که هست و نیست ،بیشتر از کانون توجه خودم خلق میشه. پس خودم یکه و تنها عامل خلق زندگی و اتفاقات زندگیم هستم .اینم متوجه شدم که برای رشد و تغییرات، نیاز به برخورد با مشکلات و تضادها دارم. پس با تضادها جنگ و مقابله‌ای ندارم. اون‌ها رو می‌پذیرم. وقتی همه ی امورات زندگیمو به خداوند بزرگ سپردم مطمئناً برای نیازه من ،این تضادها بوجود میان .پس به جای جنگیدن سعی می‌کنم باهاشون کنار بیام و دنبال حل مسئله باشم و به اندازه ی سهم خودم، کاری که باید انجام بدم رو بدم و بقیشو به خود خدا بسپارم.

    پس اینجا متوجه شدیم که ایمان به خدا و شناخته هرچه بیشتر نسبت به خدا چه تاثیرات مثبتی توی روند زندگی و بدست اووردن آرامش و احساس خوشبختی داره.

    هرچی بیشتر پیش میرم بیشتر می‌فهمم نیاز به آگاهیهای بیشتری دارم و نیاز به تلاش بیشتر، برای تغییرات بهتر!

    نه تلاشی که باعث شکنجه و آزار خودم بشم تلاشی که بدونم هر روز نیاز به یادآوری آموخته‌های استاد عزیز دارم .

    به خودم سخت نمی‌گیرم تا روزا بهم سخت نگذره.

    نگه داشتن احساس خوب را لازمه تغییرات اساسی خودم می‌دونم .

    پذیرفتم که هیچ دلیل و منطقی برای بودن در احساس بد توجیه موجهی برای خداوند و قوانینش نیست. به همین دلیل در چنین مواقعی راهکارهای لازم با ابزارهای لازم رو تو ذهنم مرور می‌کنم.

    خواسته هامم با رشدی که کردم تغییر کردن .

    اهداف و خواسته هام رنگ و بوی دیگه ای گرفتن.

    با توجه به آرامشی که پیدا کردم ،فک میکنم خواسته های الآنم قشنگ تر و بهترن .به قول استاد چیزایی باشه که دو دنیا رو براتون داشته باشه .

    سعی میکنم در طول روز ،شادی وهیجان وانگیزه داشته باشم طوری که از زندگیم با داشته هام تو همه ی زمینه ها ،لذت ببرم.

    از اینکه بعد از گذشت این همه سال تا حدودی بالاخره تونستم غلبه بر افکار و باورهای اشتباه خودم داشته باشم خداوند را سپاسگزار و بی‌نهایت از استاد عزیزم ممنونم.

    خدا را به خاطر همه ی داشته‌هام سپاس میگم .از اینکه همیشه ،همه جوره حواسش به من هس، ازش ممنونم.

    امیدوارم خداوند عمری طولانی و پرعزت به همگی ما عطا کنه تا بتونیم از فرصتهامون به نحو احسن استفاده کنیم.

    استاد جونم عاشقتم بهترین معلم و بهترین الگوی زندگیمون بودی و هستی.

    الهی باشی همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
    • -
      هدی قائمی گفته:
      مدت عضویت: 893 روز

      سلام ناهید عزیزم بسیار کامنت پرمحتوا و تأثیر گذاری رو بجاگذاشتی ازت سپاسگزارم هرانچه که نوشتی از دل و هدایت خدا بود که انقد ب دلم نشست انشالله موفق و ثروتمند و سرشار از آرامش باشی دوست خوبم

      از استاد عزیز و مریم بانوی مهربان هم سپاسگزارم برای خلق این سایت توحیدی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        ناهید رحیمی تبار گفته:
        مدت عضویت: 1148 روز

        سلام به شما دوست عزیزم.

        انشالله به کمک و یاری الله بتونیم تو این مسیر قدمهای محکم تری برداریم .

        زندگی پر از چالش وتضاده و ما اینجایم که بتونیم در برابر این چالش وتضادها درست مقابله کنیم .

        منم برای شما آرزوی موفقیت روز افزون وسلامتی و شادکامی ، از خداوند منان خواستارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1222 روز

      سلام خانوم رحیمی تبار عزیز

      واقعا لذت میبرم وقتی کامنت شما روی اینجا میبینم و با ولع تمام شروع میکنم به خوندن ،چون مطمئنم اینقدر موشکافانه به برسی و شناخت از قوانین میپردازین و خیلی روان این آگاهی ها رو مکتوب میکنید

      قبلا اگر کامنتی میخوندم از شما زیاد درکش نمیکردم ولی لذت میبردم ،اما الان که 12 قدم تا قدم چهارم پیش رفتم بیشتر میفهمم حرفهای شما رو

      وقتی از خودشناسی خودتون میگید و اینکه با رعایت این منطق که باید هر طور شده توی احساس خوب بمونید اینجا نوشتید تمام آگاهی های 12 قدم برام مرور شد و با تمام سلولهای بدنم به درک درست از قوانین ثابتی که استاد توضیح میدم میرسم

      سپاسگزارم از شما برای وجود ارزشمندتون در این سایت الهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        ناهید رحیمی تبار گفته:
        مدت عضویت: 1148 روز

        سلام به شما دوست عزیز هم فرکانسی.

        دقیقاً همینطوره هر باری که دوره‌ها رو مرور می‌کنیم چون خدا را شکر به مدار بالاتری میریم، هر بار به درک بهتر و قشنگ‌تری از این دوره‌ها می‌رسیم. بخصوص دوره ی 12 قدم که دوره خیلی کامل و جامعی هستش.

        و در مورد تمام دوره‌ها صحبت شده . منم از کار کردن این دوره خیلی لذت می‌برم با وجود اینکه چن بار این دوره رو کار کردم همچنان مشتاقم در اسرع وقت دوباره از اول این دوره رو مرور کنم چون فک می‌کنم همیشه نیاز به تکرار و تمرین این دوره‌ها دارم.

        هدفمون از کارکرد دوره ها خیلی مهمه و همین ما رو مشتاق تر وبا انگیزه تر از قبل میکنه که ادامه بدیم.

        منم برای شما آرزوی موفقیت و سلامتی و خوشبختی و آرامش و ثروت رو خواستارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1324 روز

    بنام خداوند بخشنده و کریم

    سلام استاد ودوستان گلم

    موضوع این فایل اینه که تازمانی که روی خودمون کار می کنیم نتیجه می گیریم ورمز نتایج پایدار ،تغییر شخصیته

    تغییر شخصیت با ادامه دادن مسیر ممکنه

    من به دلیل کمال گرایی انتظار دارم با کوچکترین تغییر در باورهام نتایج خیره کننده بگیرم ،وچون این غیر ممکنه ،سریع ناامید میشم ،اما جهان اینجوری عمل نمیکنه،جهان مانند اینه کار می کنه ود رلحظه به اندازه ای که من تغییر کنم ،به من پاسخ میده ،مثلا من روبروی اینه ،اگه ده سانت به راست بچرخم ،اینه همان مقدار چرخش رو نشون میده ،نه بیشتر

    امدن نتایج بزرگ نتیجه ی استمرار روند خودشناسی وتغییر باورها و ایجاد بهبود های کوچک ومداوم هست

    معنی صبر همین ادامه دادن با امیده ،یعنی بدانیم وباور کنیم که همه چیز به من گفته خواهد شد . نتایج بزرگ هم قطعا اتفاق می افتند.

    این قانون جهانه که به اندازه ای که تغییر کنم نعمت دریافت می کنم.

    خود من انتظار نتایج یه شبه رو دارم وبا کمترین تغییر منتظر بزرگ ترین نتایج ونعمت ها هستم و نعمت های کوچک رو نتیجه نمی دونم

    این بخاطر کمال گرایی منه و باید حتما اصلاحش کنم ودرحال کارکردن روی دوره ی حل مسائل هستم

    چون ذهنم واقعا منظر نتایج فوریه درحالیکه هنوز خیلی ضعف شخصیتی دارم واین خلاف قانون تکامله

    باید برای کوچکترین موفقیت خودمو تحسین کنم وبه خودم پاداش بدم وهمین روندو ادامه بدم

    وازمسیر لذت ببرم

    استاد بی نهایت ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    ازاده گفته:
    مدت عضویت: 2040 روز

    سلام استاد

    امروز این فایل گوش میکردم و مطمین بودم که اگر این فایل دارم گوش میکنم درس امروز من است و مطالبی در این فایل و کامنت های دوستان هست که من باید دقت کنم، درک کنم و عمل کنم.

    مدتی است که به خودم تعهد خیلی جدی تری دادم که تمرکزم روی خواسته باشد و اجازه ندهم که مسائل بیرونی کنترل ذهن من را بگیرند. کامنت های دوستان را که مطالعه میکردم قسمتی از کامنت ها که در مورد عمل کردن طبق اموزه های دوره ها بود باید بیشتر مدنظر داشته باشم. استاد من الان اینقدر دوره های شما تکرار کردم که حتی در مورد مسائلم هم در خواب قانون به یاد میارم. اما دانستن با اینکه در لحظه قانون به یاد بیاری و طبق اگاهی های قانون عمل کنی قطعا تکامل دیگری میخواهد. که خداروشکر من در مسیر عمل کردن هستم و بوضوح دیدم هر جا عمل کردم یا مثلا شروع به شکرگزاری کردم راهی بسیار اسان برای ان مسیله یا تضاد باز شده است.

    مرور قانون و عمل کردن به ان و دیدن نتایج و ربط دادن نتایج به قانون قطعا کلید بهبودی و استمرار نتایج است. همیشه میشود از این مرحله که هستیم بهبودی بیشتر و نتایج بزرگتر شود.

    بنظرم صبر ما باید همان مرور قانون و عمل طبق اون باشه. قطعا با استمرار این راه نتایج کوچیک که همیشه هست و نتایج بزرگ به مرور اتفاق میفتد.

    شاد، سلامت و مملو از عشق و ثروت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    مرضیه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 2964 روز

    سلام به استاد عزیزم همینطور مریم به واقع شایسته

    چقدر این فایل به موقع و بشدت آموزنده بود.

    چه چیزایی برام یاد آوری شد که اصلا تو خاطرم نبود و نیازش داشتم برای ساختن یه تیکه دیگه از این پازل پیشرفت و در مسیر درست حرکت درست کردن رو.

    خدایا شکرت واقعا.

    همینطور که داشتم به صحبتهای بشدت ارزشمند استاد عزیزم گوش میدادم مدام چیزهایی مطابق با همون صحبت‌ها خاطرم اومد و برام زنده شد.

    استاد فرمودند که به اندازه ای که تغییر می‌کنی جهان بیرون تو هم همون لحظه مرضی جان همون لحظه تغییر می‌کنه اما یادت باشه یه قانون تکاملی هم هست دختر جان تو لای درو باز کردی به اندازه ای که نور بتونه ازش رد بشه از این اندازه گنجشک هم رد نمیتونه بشه چه برسه آدم.پس یادت اومد به روزایی که تو مغازه بودی حالت یکم بد بوده مشتری نبوده ولی زور زدی سعی کردی ذهنت رو کنترل کنی و مدام با خودت صحبت کردی باورهای خوبی رو مرور کردی سپاسگذاری کردی بخاطر داشته هات و …

    همون لحظه یه مشتری اومده یه خریدی زده به اندازه ای که تو چک چند روز دیگه(من چک نمیدم اما احساس مسئولیت میکنم بابت بدهی های مغازه) رو پاس کنی نبوده اما مهم اینه جهان پاسخ داده جهان واکنش نشون داده به این افکار خوبی که تو ذهنت چرخوندی و باعث شد حالت یه درجه خوب بشه خدا هم یه درجه جواب داد بیشتر میخوای درجه احساس خوبت رو بالاتر ببر ساعت و روز و ماه و سالش رو بیشتر کن مسیر رو ول نکن نگو ای بابا همین بله همین خوب بمون تو مسیر چه کاری از این واجب‌تر چه مسیری از این لذت بخش تر.

    و الان یه گفتگوی جدید برام ساخته شد و مدام باید به یاد خودم بیارم و حواسم بهش باشه که نگذارم ذهنم گولم بزنه بگم ببین ببین کار کردم شد باید قدرت این فرکانس رو ببرم بالاتر باید نورش رو بیشتر کنم تا فضای بیشتری رو برام روشن کنه.

    بازم به اندازه یه دنیا ازتون ممنونم بخاطر این فایل‌هایی که ارزش گنجینه رو دارند واقعا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: