گفتگو با دوستان 22 | مثبت اندیشی و تاثیر آن در زندگی - صفحه 1

155 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرجان دغلاوی گفته:
    مدت عضویت: 2363 روز

    چقدر این فایل متفاوت بود مخصوصا اینکه در مورد اتفاقات بد هم صحبت کردین ولی استاد میشه توضیح بدین شما که زبان انگلیسی قوی نداشتین که براتون مترجم گرفتن ولی چطوری با اون قاضی صحبت کردین یعنی همون لحظه تو اینترنت کلمات رو سرچ میکردین به فارسی یا این قاضی فارسی صحبت میکرده؟؟!چجوری بوده میشه یه توضیح کوچولو بدین برام رفع ابهام بشه ممنونم دوستتون دارم😚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2939 روز

    سلام استاد

    بخدا شور و شادی و هیجان قلبم را فرا گرفته

    وقتی داشتی داستان خودت را تعریف می کردی احساسات مختلف را تجربه کردم ، جایی که با پلیس برخورد داشتی ، جایی که بخاطر ندونستن زبان مردم آمریکا ، نمی تونستی حرفهات را بزنی و از خودت دفاع کنی ، جایی که مجبور شدی اون برگه ای که نمی دونستی چیه امضا کنی و تمام مدتی که در استرس مسئولیت اون امضا بسر بردی ، جایی که شادی مسابقات توی دلت خشکید ، جایی که اون مترجم حاضر به ترجمه حرفهات نشد و در پایان ، اون قاضی که برای ارتش آمریکا توی ایران خدمت کرده و پایان زیبای ماجرای تو …..

    استاد آدم براحتی با تو و داستان های زندگی تو به وجد میاد و گریه میکنه …. استاد من چجوری از تو تشکر کنم … من توی همین فایل 48 دقیقه ای خیلی ذهنم زیر و رو شد خیلی نگاهم عوض شد خیلی باورم تغییر کرد … اصلا تازه فهمیدم که چقدر از دادگاه های امریکا و پلیس ها و سیستم قضاییش می ترسیدم ، و حالا که شما فضای دادگاه و برخورد قاضی ها و اینکه حرفهای متفرقه میشه توی دادگاه زد و اینکه میشه حتی شوخی کرد را گفتید من حس کردم میتونم به این کشور اعتماد کنم ، میتونم واردش بشم ، میتونم توش زندگی کنم ، استاد من انقدر در مورد مهاجرت بخصوص آمریکا مقاومت ذهنی دارم که حتی بهش فکر هم نمیکنم ، حتی توی این مسابقه آخری که گذاشتید کامنت نذاشتم چون انقدر ترمز های ذهنی بزرگی در مورد آمریکا داشتم و خودمم خبر نداشتم ، که حتی حاضر نبودم از تغییرات ذهنی خودم حتی یک کلمه بنویسم و الان می فهمم که من درسته از خیلی جهات از سریال های شما الگو گرفتم ولی تمام اون الگوها توی زندگی شخصیم بوده یعنی شاید بیشتر مثلا از رفتارهای خانم شایسته یا خود شما یعنی از اون وجه ایرانی بودنش الگو گرفتم و الان میفهمم که من به شدت از این کشور می ترسیدم ، انقدر می ترسیدم که حاضر نبودم به یک مسافرت هم به آمریکا فکر کنم ، شاید یک دلیلش و تنها دلیلش این باشه که من ده سال توی ایران وکیل دادگستری بودم و انقدر این شغل تو ایران ، خشک و بی روح و رسمی و پر از استرس و دغدغه س که بخش عظیمی از فضای ذهن منو همین پیش فرضهای دادگاه های خشک توی تمام کشورهای دنیا تشکیل داده ، یعنی ناخودآگاه به خودم می گفتم وقتی مملکت خودم اینطوریه وای به حال کشورهای دیگه ، وقتی توی مملکت خودم با زبان مادری خودم اینقدر توهین توی سیستم قضاییش می شنوم خدا میدونه کشورهای دیگه چقدر بدتر باشند ولی استاد انصافا شما با این فایل منو زیر و رو کردید ، انقدر خوشحالم که هیچی به جز زیبایی نمیتونم از آمریکا و همه جای جهان تصور کنم

    استاد شما همیشه میگید به اندازه ای که به جهان خدمت میکنید خدا بهتون ثروت میده ، خب میدونید با همین حرفهایی که توی این فایل گفتید چقدر خدمت به انسان ها کردید !! پس هرچی ثروت و نعمته حقته بخدا

    استاد من کلا نگاهم به خیلی چیزها تغییر کرد وقتی تصور یک سیستم قضایی که شامل پلیس و مقررات راهنمایی رانندگی و نیروی انتظامی و …. میشه تو نظرم زیبا میشه اصلا پر پرواز برام شکل میگیره که هرجایی برم و هرکاری دوست دارم انجام بدم …. خدایا چقدر می ترسیدم و خودم خبر نداشتم …

    اصلا دیگه این نگاه را بوجود بیاریم که سیستم قضایی و کلانتری و دادگاه و پلیس هر مملکتی برای ایجاد امنیت خود آدم ها و از بین خود آدم ها تشکیل میشه ، یک مجموعه ای که کیفیت زندگی ها را بهبود می بخشه ، پلیس و قاضی هم انسان هستند و دارای احساس ، دارای آرزو و قانون برای رفاه آدم ها وضع میشه ، برای اینکه من نوعی در چهار چوب منظم تری به خواسته هام برسم …. چرا واقعا وحشت داشتم … ریشه تمام وحشت ها به بچگی برمیگرده و ورودی هایی بار سنگین زندگی ما شدند

    همینجا میخوام پلیس ایران را هم تحسین کنم ، چند وقت پیش داشتم پیاده روی میکردم که دیدم یه خانمی به محض اینکه ماشین پلیس را دید شروع به ترسوندن بچه ش کرد و هی بهش میگفت اگه اذیت کنی میدمت دست همین ماشین پلیسه ، بچه هم اولش اهمیت نداد ولی وقتی ماشین را دید ترسید و رفت به مادرش چسبید ، تو این لحظه من دیدم پلیس از ماشین پیاده شد و به مادره گفت خانم چرا بچه را از پلیس میترسونی ، فردا اگه یه اتفاقی براش افتاد از ترسش پیش پلیس نمی ره ، لطفا بچه را از پلیس نترسونید …. من همونجا اون پلیس را تو دلم خیلی تحسین کردم

    استاد من خیلی باید این فایل را گوش کنم و بنویسم و این مهمترین کار امروز منه ….بسم الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 105 رای:
    • -
      امین گفته:
      مدت عضویت: 1833 روز

      سلام و درود بر شما بانوی عزیز ..

      همه کامنت زیباتون یه طرف

      قسمت آخرش یه طرف …

      یعنی تحسین پلیس خودمون …

      چون بعضی وقت ها من میبینم که خیلی بی انصاف میشیم و برای همه حکم صادر میکنیم

      مثلا میگیم همه معلما اینطورین —

      یا همه بنگاهایا اینطورین ..

      یا همه پزشکها اینطورین ….

      ولی بسیار انسان های شریفی هستند که در هر اداره و قسمتی میتونن کار کنن

      که فقط کافیه ما با خودمون تو صلح باشیم تا بتوینم اونا رو ببینیم سر راهمون ..

      مثل همین قاضی با حالی که سر راه استاد در نتیجه کنترل ذهن قرار گرفتن

      و همین خود شما که این صحنه برخورد پلیس رو دیدید …

      شاد و سلامت و ثروتمند

      در پناه الله یکتا باشید

      بانو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
      • -
        اندیشه افشین گفته:
        مدت عضویت: 2939 روز

        سلام دقیقا همینطوره

        ببینید خیلی ها فراموش می کنند که استاد موفقیت را از ایران شروع کرد یعنی تحسین و تأیید زیبایی ها را از ایران شروع کرد و این تحسین ها موتور حرکت ایشون به سمت آمریکا و کشورهای زیبای دنیا شد

        همین جا هم پر از انسان ها و مکان ها و پدیده های قشنگه ولی اکثر آدم ها با غر زدن برنامه ریزی شدند برای همینم باید ما بیاییم و خودمون را با تأیید و تحسین و سپاسگزاری تربیت کنیم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        سید ساسان حسامی گفته:
        مدت عضویت: 1886 روز

        سلام اندیشه عزیز ممنون بابت کامنت زیبات که با مطالعه اون به درک بالاتری رسیدم و بابت اخر کامنت که اون پلیس تحسین کردی و اون پلیس هم هم تحسین میکنم بابت رفتارش و این که ما با چه انسان هایی برخورد میکنیم بستگی به مدار ما و توجهه به زیبایی داره و البته کنترل ذهن که نمونه بارزش استاد هست که داستان هدایتش از مامور سفارت تا افسر امریکایی و در اخر هم قاضی که تو ایران خدمت کرد و اقعا از کامنت های خوب شما و تمامی دوستان سپاسگزارم

        یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فرحناز رستمی پور گفته:
      مدت عضویت: 3068 روز

      سلام اندیشه ی عزیزم سپاسگزارم که کامنت نوشتی

      از خوندن کامنتت خیلی لذت بردم

      واقعا همه ی ما چه وکیل باشیم چه پزشک و چه یه آدم معمولی به خاطر پیش فرضهای ذهنیمون در مورد کشورهایی غیر از کشور خودمون مخصوصا آمریکا کاملا منفی هست .

      از استاد عزیزم سپاسگزارم که با سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت باعث شد که کم کم پیش فرضهای ذهنی ما اصلاح بشه .

      اندیشه ی عزیزم از خدای بزرگ برات اقیانوسی از ثروت ، سلامی ، شادی , عشق ، آرامش و آگاهی آرزو می کنم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    خانم رستگار گفته:
    مدت عضویت: 2442 روز

    به نام تو که بهترینی

    استاد نازنین، دیدن زندگی در بهشت یکی از کلاس درس‌های مهم برای من بوده و هست. از این جهت که افرادی که در مدار درست هستن و ارتعاش هماهنگی با خواسته‌هاشون دارن، این تجربیات رو دارن.

    میشه کسیکه در مدار درستی نیست و به لحاظ عزت نفس، اعتمادش به رب و نگاه درست به زندگی، حال خوبی رو نداره، تو آمریکا باشه و تجربه های شما رو نداشته باشه. مسئله مکان نیست، مسئله ارتعاش ماست که در سطح درستی هست یا نیست.

    بله، آمریکا کشور آبادی هست که میشه در اون زندگی فوق‌العاده ای رو تجربه کرد اما این زمانی هست که در مدارش باشی.

    آنچه که برای من همیشه سوال بوده این هست که این کشور با این همه ثروت مادی و معنوی چطور پاش روی خِرِ ملت‌های دیگه س؟

    چرا انقدر تو‌کشورهای دیگه دخالت دارن و مثلا دستور کشتن ژنرال ایرانی رو‌میدن؟ اگر افراد توانایی هستن چه نیازی هست که کشورهای ضعیف رو غارت کنن؟ چرا یکی مثل داعش رو تامین میکنن؟ چرا ملتی مثل صهیونیستها رو حمایت می‌کنن؟ چرا بعد انقلاب ایران به ایران حمله میکنند؟

    چرا یکی مثل ترامپ رئیس جمهورش میشه و حالا با لابی یا بدون اون، رای میاره؟ یعنی آدمی به این وقتها مورد تایید حتی عده ای هست!

    این یک تضاد هست برای من که هنوز نتونستم بهش جواب بدم.

    یقیناً من هم در معرضِ رسانه ها این داستان ها رو می‌دونم اما چطور میشه پاسخی به ذهنِ من داد؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    فاطمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2617 روز

    سلام استاد بزرگوار سپاسگذارم از اینکه مثالهایی از خودتون میزنین واینطوری به ما آرامش میدین که این مشکلات فقط برای ما اتفاق نمی افته واینکه کنترل ذهن رو چطوری انجام بدیم.چون این مورد دادگاهی برای من هم اتفاق افتاده وامیدوارم مثل شما بتونم ذهنم را کنترل کنم ودرنهایت این باور را قوی کنم که همیشه همه چیز به نفع من تمام میشه وهمیشه همه چیز آخرش خوب میشه وبا احساس خوب ادامه بدم.ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1631 روز

    سلام استاد عزیز امیدوارم که حالتون مثل همیشه عالیه عالی باشه

    استاد واقعا بابت زمانی که برای ما میزارید و آموزشهاتون و گفتن تجربیاتتون ازتون بییییی نهایتت ممنونم استاد من هر روووز دارم ازتون درس جدید میگیرم الان نزدیک ۵، ۶ ماهه که روزانه چندین ساعت دارم فایلهای شمارو گوش میکنم میبینم و چقدررر دیدم به زندگی تغییر کرده ،

    این تجربه ای که امروز گفتین بی نهاییتت درس بزرگی بود اینکه در هر شرایطی بتونی ذهنتو کنترل کنی تا همه چیز رو به نفع خودت و به بهترین حالت تغییر بدی

    اگر فقققططط همین یه دونه درس رو به کار بگیریم تو زندگیامون واقعا زندگیمون گلستان میشه

    من اصلا یه شور و شعف عجیبی دارم وقتی این تجربه رو گفتین،

    وقتی بتونی ذهنتو کنترل کنی چقدر قشنگ جهان و خداوند مهربان اتفاقات رو برات میچینه و منظم میکنه که تو به بهترین ها برسی

    وقتی داستان مهاجرتتون و بحث هدایت الهیی رو میگفتین اونم واقعا منو دگرگون کرد

    چقدر خوبه که احساس توانمندی کنی چقدر خوبه که بدونی همه چیه زندگیت تو دست خودته چقدر قشنگه و لذت بخشه که میتونی زندگیتو اونجوری که میخوای بچینی چقدر ترسات کم میشه

    از وقتی در مورد چشم زخم دارم رو باورم کار میکنم چقدر احساس رهایی میکنم چقدر ترسام از بین رفته

    استاد من واقعا ازتون سپاسگزارم که انقدر سخاتمندانه همه چیز رو به ما یاد میدید و دقیقا همینه که سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند

    حرفاتو تو قلب و روح و جسمم نفوذ کرده من بییی نهایت ازتون سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    الماس گفته:
    مدت عضویت: 1674 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم دوست داشتنی

    من امروز با این فایل چیزهای خوبی یاد گرفتم وجدیدا هم با همسرم فایلهای رایگان شما رو میبینیم وایشون هم به شما وحرفهاتون کم کم ایمان آوردن .

    من سه ساله که با شما آشنا شدم حالا اگر اون عدد بالا چیز دیگه ای میگه دلیل دیگه ای داره .

    امروز با دیدن این فایل یه سوالی برام پیش اومد نمی‌دونم میتونید جواب بدین یانه ولی قلبم بهم میگه بپرس ومیپرسم بقیش رو میسپارم به خدا.

    راستش من همیشه از فایلهای رایگان تون استفاده کردم و نتیجه هم گرفتم افکارم تغییر کرده وزندگیم هم از لحاظ مالی بهتر شده تصمیم گرفتم روانشناسی ثروت رو خریداری کنم و منتظرم تا خداوند پولش رو برام فراهم کنه چون از لحاظ مالی خیلی برام مهمه که زندگیم اساسی تغییر کنه چون یکی از چالش‌های بزرگ زندگیم بوده .یه باوری تویه ذهنم هست که میگه همه چیز یک شبه اتفاق نمیفته .زمان زیادی می‌بره که من از طریق شغلم بتونم میلیاردر بشم یا اونقدر ثروتمند بشم که دیگه دغدغه مالی نداشته باشم به راحتی سفر خارج از کشور برم ماشینی که دوست دارم لند کروز که دوست دارم رو داشته باشم و غیره …

    من فایلهای گفتگو با دوستان رو دنبال میکنم وقتی مثلا دوستی میاد میگه من تویه کپر زندگی میکردم والان بعد از شش ماه تونستم خونه صد و پنجاه متری که دوست داشتم رو بخرم .یا دوستی که گفتن ما تمام سرمایمونو تویه بورس از دست دادیم و دیگه اوضاع مالیمون خیلی بد شد و بعد از خریدن روانشناسی ثروت درآمد همسرم سی برابر شد ذهن من سریع مقاومت می‌کنه دوستان من رو ببخشن ولی ذهنه دیگه باید رویه باور هاش کار کنم اصلا قصد جسارت ندارم ذهنم سریع بهم میگه اینا دارن دروغ میگن مگه میشه مگه داریم .سعی میکنم ذهنم توجیه کنم اینها متعلق به خانواده های ثروت مند هستن وازقبل هم راه بدست آوردن پول زیاد رو هم بلدن باید هم بتونن در مدت کوتاهی درامدشون رو سی برابر کنن .شغل من خیاطی هست تصمیم گرفتم یه تولیدی کوچیک راه بندازم تا درآمدم بیشتر بشه و منتظر اون سرمایه کوچیک هستم که بتونم پارچه بخرم .گاهی وقتا با خودم فکر می کنم با این کسب و کار نمیشه ثروتمند شد یا اگه بشه هم خیلی دیر این اتفاق می‌افته به این فکر میکنم باید دنبال شغلی برم که بهش علاقه مند هستم و استعداد دارم مثلاً نقاشی که واقعاً استعدادش رو دارم .ودارم آموزش میبینم اما وقتی به راههای درآمد اون هم نگاه میکنم میبینم اون هم اگر درآمد زیادی داشته باشه زمان زیادی می‌بره که این اتفاق بیفته .راستش قانون رهایی رو هم درک کردم که نباید آنقدر به زمانش فکر کنم وهی بگم پس کی قراره بشه زمانش که برسه خودش اتفاق می‌افته اون رو به خداوند سپردم فقط راه رو نمی‌دونم و منتظرم که خداوند راه رو بهم نشون بده میخواستم درباره زمان رسیدن به مقصد برای ما بیشتر توضیح بدین چهجوریه واقعا بعضیا برای رسیدن به رویاهاشون زمان زیادی نیاز ندارند و بعضیا باید زمان زیادی بزارن.

    ذهنم هر روز وقتی آدمهایی که به رویاهاشون رسیدن رو نشونش میدم بهم میگه این در مورد تو اصلا میشه ؟من سه ساله با شما آشنا شدم و همیشه از فایلهای رایگان تون استفاده کردم و واقعا هم نتیجه گرفتم یه زمانی آرزو داشتم یه کار داشته باشم که ماهی دویست هزار تومان هم بهم بدن هم خوبه بتونم لباسی که می‌خوام برای خودم بچه هام بخرم .اما الان بعد از سه سال در آمدم شده ماهی چهار میلیون وبه اون روزها که دویست هزار تومان آرزوم بود میخندم .ولی ذهنم بهم میگه سه سال خیلی زیاده چرا آنقدر کند پیشرفت می‌کنی من میلیاردها تومان پول می‌خوام .

    وقتی داستان آدمهایی که زود پیشرفت میکنن رو می‌شنوم فکر میکنم من یه جای کارم ایراد داره که نتونستم آنقدر زود پیشرفت کنم .یا به خودم میگم باشه تا الان به اندازه خودت خوب بیشرفت کردی خدا رو شکر اما خواهش میکنم بیا امسال یه مقدار بیشتر از لحاظ مالی پیشرفت کنیم بیا تولیدیمون رو راه بندازیم بیا نقاشی رو حرفه ای یاد بگیریم چون بهش علاقه مند یم شاید از این راه خداوند میلیاردها پول رو وارد زندگیمون کنه .

    این زمانه و راه یه جورایی فکر من رو به خودش درگیر می‌کنه .نمی‌دونم شما میتونید جواب من رو بدین یا نه ولی دوست دارم این سوالم رو بنویسم شاید این یه رد پا برای من بشه .شاید یه روزی به لطف خدا اومدم واین متن رو خوندم ودیدم که مثل همون دویست هزار تومان رویام برآورده شده که هیچ چقدر هم خنده داره که من به چه چیزهایی فکر میکردم ونگران چه چیزهایی بودم .

    راستش رو بخواین ایمانم کمی قویتر شده درسته که ذهنم هنوز هم مقاومت‌های زیادی داره اما به لطف خدای بزرگ دارم رو خودم وافکار م کار میکنم وارامشم بیشتر شده کمتر حرص میخورم شبا راحتتر می‌خوابم خدایا شکرت .یادمه یه روز افکارم منرو آزار می‌داد به خدا پناه بردم و تویه عکس پروفایل تلگرام که همیشه به قول خودم برای خدا پیام میزاشتم به خدا گفتم خدایا می‌دونستی تو تنها امید منی می‌دونم نا امیدم نمیکنی چون بهت اعتماد دارم ازت ممنونم خدا جون و بعد خدا درها رو به شکلی باور نکردنی به رویه من باز کرد هر وقت اینا یادم میاد احساس میکنم هیچ وقت نتونستم درست و حسابی از خدا تشکر کنم .واقعا استاد چه‌طور میشه از خدا تشکر کرد .شما چه جوری از خدا تشکر میکنین که قلبتون راضی بشه وبگه که آفرین دمت گرم بلاخره تونستی حق شکرگذاری رو ادا کنی .

    من هر چی قلبا به اون نیرویه بر تر متصل میشم وبهش میگم ازت ممنون قلبم راضی نمیشه میگه کم گفتی باید بیشتر از اینا ازش تشکر کنی .

    خدایا اینجا هم برات پیام می‌زارم می‌دونم که میخونی تو همیشه پیامهای من رو هر جا می‌نویسم میخونی ازت ممنونم ،سپاسگذارم ،متشکرم و ای بسیار بخشنده بسیار مهربان احساسم بهم میگه تو عاشق این هستی که به من نعمت و فراوانی بدی پس از تو خواهش میکنم میلیاردها میلیارد تومان پول رو وارد زندگیه من کن .به تو ایمان آوردم ایمانم رو قویتر کن .

    امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2159 روز

      سلام و درود دوست عباسمنشی عزیز

      سلام بتو زهرا یاقوتی عزیز

      کامنتت رو تا انتها خوندم و برام خیلی جالب بود.

      ممنون که اینقدر شفاف و صادق هستی با خودت با ما با جهان. اینکه میدونی تقریبا کجاها مشکل داری خیلی خوبه. اینکه خودتو و موفقیت هاتو به یاداوردی خیلی خوبه و واقعا بهت احسنت گفتم. من واقعا الان درامدم صفره. چون تقریبا هیچ کار خاص پولسازی ندارم. اما قبلا داشتم و نصفف کمتر حقوق شما میانگین درامدم یا حقوقم بود. اما مهاجرت کردیم و الان بیشتر از قبل دارم سعی میکنم روی خودم کار میکنم و به یاد بیارم چرا پل های پشت سرم رو خراب کردم و اومدیم تهران.

      ولی با خوندن کامنت شما منم یکم با خودم دیدم آره منم یکم عجله دارم که زودتر یک اتفاقی چیزی بشه.

      اما اول بخودم و بعد به شما دوست عزیزم میگم قانون تکامل رو به یاد بیار. عجله نکن. به الهاماتی که بهت میشه و با شرایط موجودت هماهنگ هست عمل کن. تا باز هم راه های بهتر و پولسازتر بهت گفته بشه. تو خودت رو رشد بده ترمزهات رو بردار خدا بی انتها راه داره تا ما رو به خواسته ها و نعمت ها و ثروت ها برسونه. خوشبختی این مسیره. از مسیر لذت ببر. نخوای که عجله کنی. نخوای که خودتو با بقیه مقایسه کنی که نجواهای شیطان رو بیدار میکنه و تو رو به عقب میکشونه. آروم باش نجواها اومد گوش کن و با چیزهای خوب و الگوهای ماسب آرام آرام جایگزین کن.

      دوست من تو خیلی خوب پیش رفتی درآمد 4میلیون تو رو من اگر داشتم با همین باورهام حتما دوره میخریدم. یا نگاه میکردم کجای کارم میلنگه که باوجود داشتن کتاب و چندتا دوره هنوز عقبم و تازه شاید از نطر مالی عقبتر هم شدم. کجا عجله کردم و تکاملم رو رعایت نکردم. چرا این فایل های رایگان رو دست کم میگرفتم و متعهد تر انجام ندادم. وقتی تصمیم میگیری برو تو دلش بزار عضله تصمیم گیری ات قوی تر بشه.

      اگر قراره تو عقل کل بچرخی تا بیشتر به راه حل ها برسی حب بیشتر بچرخ.

      اگر یک فایلی رو تمرینش رو انجام ندادمم هنوز خب اون پاشنه آشیل منه بیشتر روی اون وقت بذار.

      یکم باور لیاقت و ارزشمندی و لیاقت رو در خودم تقویت کنم.

      دوست عزیزم بقول استاد عزیز ما باید بتونیم کنترل ذهن داشته باشیم.

      اتفاقات مثبت رو در ذهن مون بالا ببریم و افاقات به ظاهر منفی رو توی ذهن مون پایین بیاریم تا اتافاقات مثبت بیشتر و بیشتر بشه.

      برات بهترین پیشرفت های دروونی و بیرونی رو از خداند یکتا دارم.

      ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        الماس گفته:
        مدت عضویت: 1674 روز

        سلام به دوست عباسمنشی عزیزم خانم فهیمه پژوهنده

        کامنت قشنگی که برام نوشتی رو خوندم واین جمله توجه من رو جلب کرد نباید خودت رو با دیگران مقایسه

        کنی چه خوب درک کردم این جمله رو.اره مشکل اینجاست من خودم رو با دیگران مقایسه میکنم شاید خیلیا باشن تو همین اوایل آشنایی با استاد و این آگاهیها به یکباره خوب پیشرفت میکنن ولی در ادامه مسیر بنا به دلایلی متوقف میشن وبعضیها هر چند کند اما پیوسته پیشرفت میکنن . هیچوقت نباید هیچکدوممون خودمون رو با دیگری مقایسه کنیم هر کس مسیر خودش رو میره ما باید خودمون رو با خودمون مقایسه کنیم .

        اگر تمرینی رو انجام ندادیم باید متعهد بشیم مرتبا انجام بدیم یقینا نتایج خودشون رو نشون میدن نباید نگران باشیم .

        من هم برای شما دوست عزیزم آرزو سلامتی دارم وارزو میکنم موفقیت‌های پی در پی و مداوم در زندگی شما ومن اتفاق بیفتند واین جزو نا ممکنها نیست خدایی رو که من با استاد عباسمنش شناختم خدای بسیار مشتاق تر از ما برای تحقق خواسته هایمان است او فقط منتظر درخواست ماست این رو با قلبی روشن احساس میکنم وبا ایمان این حرف رو میزنم .

        هدایت خدای مهربانم رو احساس میکنم هر روز داره راههای جدید رو به من نشون میده چون تمام وجودم رو به اون سپردم و در آرامش هستم .

        منی که درآمدم روزی صفر بود حالا باورم این شده نه ماهی چهار میلیون که داشتن درآمدی بیش از ماهی بیست میلیون هم کار سخت و دشواری نیست چه برای من چه برای شما و چه برای هر کس دیگه ای .

        دوست دارم از تجربیات خودم برات بنویسم اما مجال نوشتن نیست .

        حتما یه روز میام وبا تمام جزییات می‌نویسم .فقط در همین حد می‌نویسم که اگه یک بار جرات کنیم وتا خیابان پانزده خرداد تهران بریم و یک دوری تو بازار بزرگ بزنیم حتما متوجه این میشیم که هر کسی حتی با نداشتن حجره یا مغازه ای یه گوشه بازار رو گرفته و داره وبا سرمایه کم داره یه سری از اجناسی رو میفروشه .یا آدمهای زیادی رو میبینی که برای خرید مغازه هاشون اومدن اجناسی رو از کلی فروشی‌ها میخرن که جالبه خیلی از اونها زن هستن .

        این نشون میده حتی یه زن هم می‌تونه با سرمایه کم وارد بازار بشه و به شکلهای مختلفی شغل توزیع کنندگی رو راه بندازه این یعنی فراوانی یعنی نعمت .یعنی راهی وجود داره برای غصه نخوردن یعنی راهی وجود داره برای امید داشتن .

        خدایا هزاران مرتبه شکرت

        شما رو به خدا میسپارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          فهیمه پژوهنده گفته:
          مدت عضویت: 2159 روز

          سلام زهرا یاقوتی عزیز

          چقدر خوب نوشتی: هر کس مسیر خودش رو میره ما باید خودمون رو با خودمون مقایسه کنیم .

          دقیقا همینطوره و این یعنی تکامل و تکامل هرکسی با بقیه فرق داره و ذهن مون باید اینو قبول کنه.

          ممنون از توجه ات.

          ممنون از پیشنهاد خوبت. اتفاقا یک روز برای اولین بار که برای اولین بار به خیابان پانزده خرداد تهران رفتم.حس فراوانی ایده و کار و پول و آدم ها برام خیلی ایجاد شد اونم بدون محدودیت جنسیت و حتی داشتن مغازه. هرچند که گاهی خود متروها هم برای خودشون بازاری میشن…اما همسرم اجازه نمیده کاری خارج از علایقم انجام بدم و من باید عزت نفس خودمو دوباره تقویت کنم تا دوباره بتونم.(من مدرس نجوم به کودک و نوجوان بودم و همینطور خیلی علاقه دارم کتاب بنویسم. اما یک باور محدود کنده و ترمزی که دارم اینه که از این راه نمیشه پول در آورد. از علاقه ام فقط لذت میبرم و پول ساختنم ضعیفه و ذهنم باور نداره که از این راه هم میشه ثروتمند شد)

          من منتظر خوندن نتایج و کامنت های پر از موفقیت و پیشرفتت هستم.

          منم میسپارمت به الله یکتا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رویا محمدیان گفته:
      مدت عضویت: 1103 روز

      سلام دوست عزیزم درسته که مدت زیادی از کامنتتون میگذره ولی دوست داشتم جوابش رو بدم تا برای خودم مروری بشه قبلش امیدوارم تا الان به خواسته ها و اهدافتون رسیده باشین💞

      دوست عزیزم این حرف استاد رو بهت و به خودم یاد اوری میکنم تکامل تکامل تکامل قانونی که جهان بر پایش تشکیل شده و خودمون حتی به وجود امدیم به خواست خداوند رب العالمین

      تکامل باید طی بشه اما بحث زمانی مطرح نیست یعنی وقتی اسم تکامل میاد ذهنت نره سمت اینکه روزی یه قدم حتما باید حرکت کنی سالها بعد به چیزی ک بخوای برسی ،استاد هم میگن این تکامل برای هر کس یه مقدار زمان میبره شاید اونی که ۶ماهه از کپر رسیده به یه خونه ی بزرگ خیلییییی بیشتر رو خودش کار کرده که تکامل رو به این زودی طی کرده یا شاید از قبل اماده تر بوده و تو مدار بالاتری بوده و فقط باید رو باور های ثروتسازش کار میکرده

      هیچ وقت کسی رو با خودتون مقایسه نکنین این کار ابزار شیطانه تا حالتونو بد کنه همیشه به خودت بگو من در مدار خودمم با کسی هم کاری ندارم استاد میگه ما هر کدوم در یک جهان متفاوت بصورت مجرد و مجزا زندگی میکنیم پس خیلی بیهودس ک خودمونو مقایسه کنیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    آرام گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    سلام و صد سلام خدمت استاد عزیز

    نمیدونید امروز وقتی وارد سایت شدم و دیدم که یه قسمت جدید از مجموعه گفتگوی استاد با دوستان اومده روی سایت چقدر خوشحال شدم 🤩

    استاد جان انشاءالله همیشه زنده و پاینده باشید و از این برنامه ها تولید کنید و در اختیار یه عده آدم که عطش شنیدن و آگاه شدن را دارن بزارید.

    استاد عزیز برای من یه سوال پیش اومده که ازتون خواهش دارم حتما جواب بدین

    شما توی این فایل فرمودین که برخوردی که از قاضی آمریکا دیدی برعکس برخوردی بود که قبلا از قاضی ایران دیده بودی الان برا من سوال پیش اومده که آیا برخورد نا مناسبی که گاهی از کسی می‌بینیم ایراد از باورهای خودمونه؟

    این سوال خیلی وقته توی ذهن من شکل گرفته مخصوصا هر وقت در مورد آزار و اذیت هایی که امامان و پیامبران مون شدن چیزی می‌شنوم یا میخونم برام سوال میشه که آیا باورها شون باعث شده با چنین موقعیت های نا مناسب برخورد کنن؟

    استاد جان درسته که کامنتم به بحث گفتگو بی ربطه ولی دوست دارم جوابمو بدین😊

    دوستتون دارم استاد بی نظیر و دوست داشتنی🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    Yas گفته:
    مدت عضویت: 2518 روز

    به نام حق

    سلام

    این نوشته هارو یه نیم ساعت بعد از گفتگوی توی کلاب هووس دارم مینویسم

    من مدت‌های زیادیه که تنهام اصولا از اولم تنها بودم یعنی آدم شلوغی نبودم و عاشق این تنهایی ام و تو خیلی از جمعها بودن واقعا انرژیمو ازم میگیره و خیلی زود خسته میشم انگار که کوه کنده باشم

    تنها جمعی که اینجوری نبودم وقتی بودم باهاشون چندتا از دوستای زمان دانشگاه بود که سالی یکی دوبار دورهم جمع می‌شدیم که اونم به خاطر این بیماری منحل شده

    بعد از این همه نبودن تو جمع آدما و یه سری جمعای هم که بودم فقط جسمم بود فکرو ذکرم یه جای دیگه بود امشب با تمام وجودم بودن تو جمعی که هرکدوم از یه گوشه ی دنیا جمع شده بودیم که علاوه بر این که کلی حرف حسابو درستو منطقی و مفید شنیدم و فقط شنونده بودم چقدر حالمو خوب کرد، خداییش فکر نمیکردم یه حال خوب این شکلی رو تجربه کنم. صبح که اون لینک دعوتو تو کانال دیدم زدم رو لینکه دیدم میشه رو اندروید این برنامه رو نصب کرد نصبش کردم قصدم نداشتم بیام ولی نزدیک ساعت ۷ یه شوقی رو تو وجودم حس کردم که فهمیدم باید برم

    میخام بگم الان چقد حالم خوبه که نزدیک ۴ساعت استاد رو در زمان حال باهاشون وقت گذاشتم جدای از همه ی صحبتای عالی و اطلاعات مفیدی که دریافت کردم این حال خوب این حس خوب که تو وجودم به جریان افتاده بینظیره خیلی عالیه

    یه جور خاصی احساس سبکی میکنم، احساس شادی عمیق آروم، احساس زلالی

    یه انرژی ای دریافت کردم که خیلی زیباست

    چه تجربه ی باحالیه واقعا بودن تو یه همچین جمع فوق‌العاده ای که زلالن همشون

    کلی کیف کردم از بودن باهاتون در زمان حال همون لحظه به صورت زنده

    خدارو بینهایت بار شکر

    شاد باشید

    در پناه حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 2410 روز

    سلام استاد عزیز

    من الان احساس کردم که نمیتونم کامنت نذارم و نمیتونم تشکر نکنم

    من از افردای هستم که در سایت خیلی فعال نیستم و خیلی کامنت نمیذارم ولی فایل هایی مثل این رو انصافا نمیشه ازش گذشت.

    اول بگم که شما مطالب رو بصورت تئوری عالی توضیح میدید ولی در کنار این توضیحات، بهترین و عمیق ترین تاثیر گذاری رو گفتن تجربه های ارزشمندتون داره، اصلا وقتی یک تجربه رو میگید و توضیح میدید که خودتون در این اتفاق چطور به قانون عمل کردید بهترین نوع آموزش اتفاق می افته، از تاثیر گذار ترین تجربه هایی که توی فایل ها گفتین یادم میاد توی قدم دوم چند تا تجربه درباره خرید ملک توی بندر عباس گفتین یا اون تصادف با اتوبوس آر-وی یا تجربه وزن کم کردن یا بعدا توی فایلی که تجربه ورودتون به آمریکا رو گفتین و خیلی تجربیات دیگه ، انصافا انصافا انصافا این ها خیلی راه گشا بود یعنی اصلا مطلب رو خیلی واضح کرد و من اصلا میخام خواهش کنم شما بیاین بیشتر از این تجربه ها و داستان هایی که براتون اتفاق افتاده بگین چون به بهترین شکل ما قانون رو می فهمیم. من واقعا نمیتونم تشکر نکنم ، من یک عااااالمه ممنونم از شما بابت اشتراک گذاری های این تجربه ها ( راستی قرار بود تجربه آشنایی با عزیز دلتون رو هم بگین که ما منتظریم :) بعد از تجربه های قبلی این فایل هم یکی از بهترین فایل ها و آموزنده ترین ها بود ، شاید ظاهرش این بود که شما یه اتفاق منفی رو گفتید، ولی اصل قضیه این بود که چطور یه اتفاقی که اینقدر منفیه رو به یه اتفاق مثبت تبدیل کنیم و انصافا این کار هرکسی نیست این یه مهارت واقعیه، این یه قدرت فوق العادست. این فایل عالی بود و خیلی به من کمک کرد و من بسیار بسیار زیاد از شما ممنونم بخاطر اشتراک گذاری این تجربه ها و می خواهم ازتون درخواست کنم لطفا لطفا بازهم از این تجربه های ناب برامون بگین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    پروانه گفته:
    مدت عضویت: 1903 روز

    با سلام

    با تشکر از آقای استاد عباسمنش و خانم شایسته ی عزیز

    من عادت به زیاد نوشتن ندارم .کلا همیشه خلاصه نویسی میکنم. خلاصه ببخشید . برداشتهایی که من از کشور آمریکا داشتم این بود که کشوری سلطه جو و میخواهند کشورهای دیگه رو تحت سلطه بگیرند . شنیده بودم میگفتن در مغازه هاشون نوشتن ورورد سگ و ایرانی ممنوع ………..

    در صورتی که ایرانی و غیر ایرانی براشون فرقی نداره و بسیار مهربان هستند.

    و سیاست کشور آمریکا جمع کردن افراد کارآفرین دیدم نه سلطه گر.

    و البته مثبت نگری به مسایل به قول استاد بسیار تاثیر داره در جذب روابط مردم با انسان.

    دوستتون دارم. متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: