گفتگو با دوستان 23 | هم مداری با وجه خوشایند آدمها

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • ورودی ها، پیش فرض های ذهنی ما را شکل می دهند؛
  • اگر در معرض ورودی های محدود کننده باشی، پیش فرض های محدود کننده ذهنیت شما را شکل می دهد؛
  • پیش فرض های محدودکننده، شما را با وجه نا دلخواه اتفاقات، هم مدار می کند؛

این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    670MB
    43 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 23 | هم مداری با وجه خوشایند آدمها
    39MB
    43 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

90 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نسرین سلطانی» در این صفحه: 1
  1. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2504 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم

    خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم تا با این آگاهی همراه بشم و از اونها برخوردار بشم

    اون چیزی که از صحبت های شما استاد توی این قسمت دریافت کردم رو میشه توی چند اصل خلاصه کرد:

    1.وجود قوانین در آمریکا

    2. مطلق نبودن هیچ چیز در دنیای مادی

    3.منطق معیاری محکم برای صحت و سقم دیده ها و شنیده ها

    راجع به مورد اول جالبه که آمریکایی که ما الان داریم میبینم حاصل وجود قوانین در طول سالیانه و همراه و همگام شدن مردم با این قوانین

    به همین موضوع که داشتم فکر میکردم یاد جهان هستی و قوانینش افتادم. اینکه کشور آمریکا درست مثل جهان هستی بر پایه یک سری اصول و قوانین بنا شده که نتیجه ی همراهی و همگامی با این قوانین شده این آمریکای پیشرفته . و اینکه این پیشرفت رو اکثریتی بوجود آوردن که از این قوانین اطلاع دارن و از اونها تبعیت میکنن . بنابراین اگر کشورهای دیگه اینقدر پیشرفته نیستن دلیلش اینه که اولا قوانین ثابت و مستحکمی ندارن و دوما همراهی زیادی با اون قوانین دیده نمیشه

    وچالب تر اینکه این قوانینی که در آمریکا هست مثل قوانین هستی رنگ و نژاد و ملیت و جنسیت نمیشناسن و برای همه ی مردم از همه ی جهان یکی هستن و همین میزان پایبندی و احترام به این قوانین رو زیاد و زیادتر میکنه نه مثل بعضی از کشورها که مثلا زن ها از داشتن یکسری حق و حقوق ها محرومند.

    نکته ای که در مورد این قوانین هست اینه که اگر ما بدونیم که ی همچین قوانین ثابتی هست اطمینان و آرامش ناشی از دونستن اونها میتونه آسودگی خاطر رو برای زندگی در آمریکا رو برای ما فراهم کنه

    در مورد همین قوانین و مجازات هایی که برای تخطی از اونها وجود داره یادمه شما استاد در مورد این در یکی از فایل های سفر به دور آمریکا صحبت کردین اونجایی که ی فردی به اسم باب فکر کنم ی آسیبی به اون ساختمون چوبی وارد کرده بود و برا همین هم ی تذکری رو نوشته بودن و اونجا گذاشته بودن برای بقیه.یادمه اونجا شما ی گریزی زدین به قرآن و آیه های عذاب که وجود این آیه ها برای اینه که ما حواسمون باشه که اون کارها رو انجام ندیم که مشمول اون عذاب ها بشیم و گرنه خداوند قصد ترساندن و اذیت کردن ما رو نداره .این مورد توی آمریکا هم همین جوریه که اگر برای ی آشغال اینقدر جریمه در نظر گرفته میشیم نه برای اینه که جیب مردم رو بزنن بلکه ی انذاری برای انجام ندادن اون عمل که نتیجش که تمیزیه به خود مردم برمیگرده. وقتی به این قوانین از این دید نگاه کنیم بیشتر مشتاق میشیم که حد و حدود ها رو رعایت کنیم تا از منافعش برخوردار بشیم . دقیقا مثل آیه های عذاب قرآن که توجه کردن به اونها و نگاه کردن به اونها از دید منفعتی که میتونه برای ما داشته باشه ما رو مشتاق میکنه که اول با میل بخونیم اون آیه ها رو و دوما با تجسم کردن اون نتیجه ی خوب بیشتر راغب بشیم که حد و حدودها رو رعایت کنیم اونم به خاطر خودمون نه اینکه چون خدا اینها رو گفته ما باید رعایت کنیم و گرنه میریم جهنم !!!!

    اما در مورد اصل دوم:

    اینکه در دنیای مادی هیچ چیز مطلقی وجود نداره .اگر من نوعی این دیدگاه رو داشته باشم که جهان مادی جهانی دو قطبی هستش دیگه هیچ چیزی رو قضاوت نمیکنم.دیگه نه خودم رو قضاوت میکنم و نه دیگران رو و فرقی هم نمیکنه من کجای دنیا زندگی کنم.اونوقت میتونم با تغییر دیدم به سمت دیدن خوبی ها در بیشتر موارد خوبی رو ببینم و تجربه کنم و زمانهایی هم که به ظاهر با بدی مواجه میشم نمیشینم هی قضاوت کنم که چرا اینجوری شد.حالا در مورد آمریکا هم من اینجوری فکر میکنم که بله در آمریکا هم مثل جاهای دیگه هم زیبایی هست هم نازیبایی چون مردم این کشور هم جزیی از دنیای مادی هستن و طبیعیه که همه چیز در کنار هم وجود داشته باشه اما زمانی که این فرصت برای من پیش میاد که بیشتر این زیباییها رو ببینم باید توجهم رو بذارم روشون و با اینکار زیباییهای بیشتری رو وارد زندگیم کنم .اگر حالا ی وقتی نازیبایی دیدم یا شنیدم در موردش ازش رد میشم و قضاوت نمیکنم با این دید که بله همچین چیزی هم هست چون این خاصیت جهانه .با اینکار نه توجهم رو روی اون موضوع میذارم و نه حال خودم رو بد میکنم

    در مورد موضوع سوم:

    چقدر قشنگ مفهوم منطقی کردن رو توضیح دادین استاد اونم در مورد فیلم ها و چقدر یادم اومد که من همیشه وقتی همچین فیلم هایی رو میدیم با ی چیز عجیب و غریب قلبم گواهی میداد که این نمیشه این دروغه و برام قابل باور نبودن هرچند خدا رو شکر خیلی هم اهل این فیلم ها نبودم. خدا رو شکر که الان سه ساله که از تلویزیون خبری ندارم و چیزی به آگاهی های اشتباهم افزوده نشه و در صدد درست کردن همون ورودی های اشتباه قبلی هستم و این خودش ی نعمت بزرگه

    نکته های دیگه فایل:

    مهمترین تاثیری که دیدن زندگی مردم آمریکا بر من گذاشت امید به زندگی بود که دوست عزیزمون بهش اشاره کردن. تا قبل از آشنایی با شما استاد و دیدن این سریال ها من امید خیلی کمی به زندگی داشتم و فکر میکردم دیگه سنم رفته بالا و دیگه واسه همه چیز دیره چون مدام ورودی از جامعه به من داده میشد که بله از چهل که رد کنی دیگه دیره واسه ی دختر چون فرصت همه چیز از دست رفته .اما با دیدن این سریال ها چقدر انگیزه گرفتم برای زندگی کردن وقتی افرادی رو میدیدم که با سن بالا با شوق داشتن زندگی میکردن کار میکردن خرید میکردن مخصوصا اونایی که تنها بودن مثل آقای جو و اون خانم که با مادرش زندگی میکرد یا اون خانم که توی پارک ازش خواستگاری شد . دیدن اینها خیلی به من کمک کرد که بهتر زندگی کنم و از تنهایی خودم کمتر ناراحت و نگران بشم .خدا رو شکر با آگاهی هایی که از فایل های شما استاد کسب کردن و با دیدن این نمونه های عملی توی مردم آمریکا خیلی احساس جوان بودن میکنم و بیشتر با خودم در صلح قرار گرفتم جوری که وقتی من رو میبینن اصلا هیچکس فکر نمیکنه من 43 سالم باشه

    نکته ی بعدی :

    مفهوم آزادیه که بهش اشاره کردین استاد که وقتی صحبت از آزادی توی آمریکا میشه منظور آزادی بیان و عقیده اس نه ولنگاری و هرج ومرج و بی قانونی .آزاد زندگی کردن بر مبنای قانونمندی .آزادی شخصی در کنار احترام به آزادی جمعی.

    نکته بعدی :

    وجود کسب و کارهای خصوصیه که باعث گسترش و رشد آمریکا شدن .من قبلا وقتی از اخبار و رسانه های ایران میشنیدم که داشتن کسب و کارهای خصوصی باعث گسترش و رشد اقتصاد ی کشور میشه درک نمیکردم یعنی چی اما بعد از دیدن این سریال ها تازه درک کردم یعنی چی. دیدن کسب و کارهای متنوع و کسب درآمد از این طریق دید من به کار و کارآفرینی رو عوض کرد.من قبلا مهم بودن افراد رو ربط میدادم به کارش که فلان فرد چون دکتره مهندسه و….. فرد مهمیه و بقیه کارها بی کلاسیه .اما با دیدن این سریال ها فهمیدم که بحث بحث خدمت رسانیه حالا هرکسی توی ی حوزه ای .چیزی که جامعه ی ایرانی به خورد من داده بود که نوع کسب و کاره که شخصیت آدم ومهم بودنش رو رقم میزنه . دیدن تنوع کارها باعث شد من احساس ارزشمندی و لیاقت بکنم که سالهای ساله خودم دارم کار میکنم و مستقل هستم و اینکه دید بهتری نسبت به افراد با مشاغل گوناگون داشته باشم

    سپاسگزارم استاد جان و دوست عزیز الیاس جان به خاطر این گفتگوی زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: