مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- پیش فرض های اشتباه را می توان با اطلاعات درست و منطقی تغییر داد؛
- همانطور که پیش فرضهای مثبت زندگی را سخت می کند، پیش فرض های مثبت، باعث تحول زندگی می شود؛
- پیش فرض های مثبت، باور به امکان پذیر بودن را در ذهن پرورش می دهد؛
- پیش فرض های مثبت، بوسیله تمرکز بر وجه مثبت اتفاقات، آدمها و شرایط، ساخته می شوند؛
- وقتی خواسته ای برای ذهن ناممکن به نظر برسد، ذهن شروع به تخریب و بد جلوه دادن آن خواسته می کند؛
- به جای بی ارزش جلوه دادنِ آنچه دیگران دارند و تو نداری، باورهای محدود کننده ات را درباره آن نعمت ها تغییر بده؛
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD486MB31 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 26 | خطر «بی ارزش جلوه دادن نعمتهای دیگران»28MB31 دقیقه
سلام به همه ی دوستای خوبم واستادومریم جون عزیز
چقدرزیبا مسایل رابرامون بازمی کنید .ازوقتی زندگی دربهشت نگاه میکنم باعث شده زندگی رابیشتردوست داشته باشم چون دیدم شماتوی یکی از فایل هااشاره به وجود ماروموش بخاطر تخم مرغ هاکردید وبرای اینکه اونها شمارااذیت نکنن چطوری ازخداهدایت گرفته اید من متوجه شدم اونجاچیزهایی هست که انسان خوشش نیاد ولی شمابقدری زیبا به چیزهای خوب اونجا توجه کردیدو ازاونها به عنوان یک تجربه یادکردید که چطوری مشکلات باعث بزرگ شدن وباتجربه شدن افراد درمسیرمیشه وچقدرچیزیادمیگیرن وتازه راه درست رفتارکردن راهم باروبرو شدن بااون مشکل یاد میگیریم.
.دوست داشتم یکی ازالگوهایی که دریکی ازفایل هابهش اشاره کردید عنوان کنم اونم اینکه شمادرمورد نگهداری گوسفندهاگفته بودید واینکه چطوری هدایت شدید اونهاراآزاد بزارید راستش من نمی دونستم عمل به هدایت چقدردرایمان انسان تاثیرمیذاره منهم تصمیم گرفتم. مثل شما به ندای درونم اعتمادکنم پسرم چهارتا جوجه وچندتاجوجه های بزرگتر که یکم درحدمرغ , که دوتاازاین جوجه ها زنده نموندن منهم برام خیلی سخت بود اجازه بدم شبهااون جوجه های خیلی کوجک بیاره داخل وصبح تاشب مواظب اونها باشم تاکلاغ اونارا نخوره یابقیه ی مرغ ها اونارانزنند.
راستش همون فایل گوسفند هابرام یاداوری شدو ایده ای که اگه توهم میگی مثل استادبخداایمان داری اوناراازادداخل حیاط بذاروبخدابسپار روز اول که تنها ولشون کردم پیش بقیه مرغ وخروسها مدام میرفتم ومیومدم ولی ازروز دوم این کاربقدری در من انرژی واعتمادبه خدای خوبم رابوجودآورد.
دلم میخواست بال دربیارم چندهفته بعدمتوجه شدم جوجه هابایکی ازمرغ هادرست مثل مادرشون رفتارمیکنند بقدری صحنه زیبابود من عکس گرفتم وبقیه اعضای خانواده ام تعجب میکردن چطوری اخه توی حیاط امکان داره گربه بخوره یاکلاغ من تصمیم گرفتم شب هاهم اوناراتوی لانه مرغ هابندازم البته اینم هدایت خداوندبود این کارباعث شد من به همه ی کارهام برسم ودیگه مجبورنباشم کل وقتم صرف اونابکنم چون پسرم نمیتونست به اونا برسه واین اتفاق باعث شد .من حضور خداوندراسعی کنم همه جاحسش کنم چراگفتم سعی کنم چون نمیتونم صادقانه بگم همیشه کنترل ذهن دارم ولی سعی خودمومیکنم اونی بشم که خداازم انتظارداره….براتون بهترنیهاراارزومیکنم وبرای سپیده جون که درفایل اول هم بینهایت رومن تاثیرگذاشتن بینهایت خوشحالم وامیدوارم هرجاهستن همیشه خوشبخت وسعادتمندباشن