مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- طبق قانون، شما فقط با افراد هماهنگ با باورهای خود، هم مدار می شوی؛
- وقتی مسیر درست را ادامه می دهی، مشتری های مناسب برای کسب و کار شما، به سمت کسب و کار شما هدایت می شوند؛
- به جای تقلا برای متقاعد کردن دیگران، این انرژی را صرف بهبود باورهای توحیدی کن؛
- به جای جلب توجه به هر قیمتی، برای خود اصول هماهنگ با قوانین را در نظر بگیر، به آنها وفادار بمان و اجازه بده آن اصول، مسیر پیشرفت شما را هموار سازد؛
- چه عاملی ایمان را قوی می کند؟
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 28 | تأثیرگذارترین عامل جذب مشتری25MB27 دقیقه
به نام خدای مهربان و هدایتگرم به مسیر زیبا و قشنگ و نعمت و ثروت سلام به استاد عزیزم و مریم بانو مهربانم
وفتی من روی خودم کار کنم و به چیزهایی که دوست دارم در زندگی داشته باشم توجه کنم جهان هستی از جنس همون بهم میدهد
و انسانهایی رو سر راهم قرار میدهد که هممدار با من باشن
و بدون تقلا و زور انسانهای خوب منو پیدا میکنن
و این درس بزرگی برای من بود منی که تعهد دادم به کسی کاری نگیرم فقط و فقط روی خودم کار کنم و خیلی حواسم باید به ذهنم باشه و کنترلش کنم
و به قول استاد عجله نکن آرام باش و از مسیر لذت ببر
وقتی در مسیر درست قرار میگیریم هدایتها رو میفهمیم و اجازه میدهیم که خداوند بیاد در زندگیمون
و باید به همین نوشته خودم و حرفم عمل کنم
تا موفقیتهای بزرگ رو ببینم
و رشد و پیشرفت کنم
خدایا کمک و هدایت از تو و قدم برداشتن برای تغییرات بزرگ ذهن و باورها و افکارم از سمته من
پس دستمو بگیر
الهی شکرت سپاسگزارتم
به نام خدای مهربانم خدایی که منو با ارزش خلق کرد
خدایا شکرت برای اینکه منو خالق آفریدی
من روی خودم کار میکنم آدمهای مناسب به سمته من میان
خب هر طور هم روی خودت کار کنی باز هم اون ایمان ست که کار انجام میده
ایمانی که استاد به خداوند داره من بعید میدونم کسی مثل استاد عزیز باشه
واقعا وقتی ایمانتو به خداثابت میکنی
برات همه چیز میشود همه کس را به شرطه ایمان
برای همین استاد تو تمام صحبتهاشون از توحید هم حرف میزنند
توحید پایه اصلیه زندگیست
این همه جمعیت میلیونی که تو سایت هستن
اینا رو استاد جمع نکرده اینا کاره خداست
استاد سمته خودشو انجام داده
با صداقت و راستگویی و شناخت خداوند و عمل به قوانین زندگی کرده و ذهنشو کنترل کرده تا هدابتها و الهامات روبفهمه و ابن زندگی که الان داره رو ما میبینیم که تلفیقی از ایمان و وجود خداوند ست
و هر فایلی که برای ما میذاره همه حرفهای خداونده و بعد از طریق استاد به ما الهام میشه
چون ما آماده دریافتش هستیم
خدایا شکرت برای ابن دستانه زیبایت که حرفهای تو رو به ما میگه
و ایده و الهام میگیریم
من اگر فقط و فقط تمرکزمو بذارم روی خودم و بهبودم خداوتددخودش برام مشتری میشه
از بی نهابت طریق مشتری میاد که حضور خدا رو حس میکنم با آمدنشون خدایا رزق و روزی از آن توست من از تو میخواهم پس کمک و هدایت ازتو
استاد عزیزم در پناه خداوند مهربان باشین با عزیز دلتون
من نمیرم جایی که آدم ها هستن
من روی خودم کار میکنم آدم های مناسب به سمت من میاد
چرا استاد این ایمان رو داره؟
آیا این که الان دارید انجام میدید ( و شواهد اینو نشون میده)
قبلا چی؟ آیا رفتارهای دیگه ای داشتید ؟
خیلی راحت میشه نظر سنجی کرد که بچه های سایت چطور با ما آشنا شدن و چند در صدشون از روی اون پسترهای روی دیوار اومدن؟
استاد مطمئنه که شاید کمتر از یک درصد
( که الان آپشن طریقه ی آشنایی رو گذاشتن،
خود من اصلا وااااقعا نمیدونستم استاد عباس منش کی هست و چیکار میکنه تا به حال هم ندیده بودمشون
حتی توی فضای مجازی
اصلااااا نیمشناختشون
اون روزایی که یک سری سوال برای من پیش اومده بود و من حالم خیلی خوب بود رابطم با خدا رابطم با آدم ها
یک رابطه ی عاشقانه ی فوق العاده
دوستای خوب
حال خوب
شغلی که دوستش داشتم
و فقط اون روز ها سوالم این شده بود که خدایا تو کی هستی
که اینقدر اتفاقای خوب داری وارد زندگیم میکنی
که یکی از همون بچه های زندانی که توی کارگاه ما کار میکرد و پسر بسیار فوق العاده ای بود
و معلوم بود که با هم هم فرکانسیم
به من گفت من خودم با چندتا استاد دارم کار میکنم
و یکیشون استاد بود که گفت الان آمریکاست و از طریق سایتشون من دنبالشون میکنم
من مثل همیشه هیچ وقت یه هو یه چیزی رو قبول نمیکنم و یه هو کنجکاو نمیشم که ببینم این که گفت چیه یا چیکار داره میکنه
من فقط از روی همون عشقی که داشت و داشت برام توضیح میداد که اصلا هم اجباری حرف نمیزد
یه سری چیزا از قوانینو کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید که خونده بودمش گفت و بعد هم گفت من این افراد رو دنبال میکنم بخوای یک سری فایل برات میفرستم تو تلگرام گوش کن،
،
و منم یادمه خودم یه بار دیگه پیگیری کردم که بفرسته و فرستاد
خلاصه اون فایل هارو ادامه دادم
تا گوشم به شنیدن صدای استاد محرم تر شد
و دیدم آروم آروم چقدر با استاد بیشتر ارتباط برقرار میکنم
با اینکه تا قبلش بیشتر با اون استادای دیگه ارتباط برقرار میکردم که شاگرد استاد. هم بودن،
اما بعد قلبم صدای استاد و فرکانس استاد رو تایید کرد
و بعد از تضادی هم که بهش برخوردم دیگه خیلیییی جدی وارد سایت شدم و هدایت شدم ،و لطف خدا شامل حالم شد تا بتونم قوانینش رو درک کنم
خدارو شکر
یا یه جور دیگه هم میتونیم مقایسه کنیم
با افراد دیگه ای که دارن تبلیغ میکنن و پوستر میچسبونن،
واقعنا
من دیدم این همه آدم که این همه تبلیغ میکنن این همه ایمیل میفرستن زنگ میزنن مشاوره میدن
و من هیچکدومشونم نمیرم که باهاشون کار کنم
اما چی شد که من اصلا با استاد آشنا شدم
رفتم تو سایت
خودم ثبت نام کردم
فایلهارو دیدم
و داشتم تاثیر میگرفتم و جوری مشتاق دوره ها بودم که حاضر بودم زود تر با اولین پولی که میاد تو حسابم دوره های استاد رو بخرم؟
خب اینا اگر اثبات حرف استاد نیست پس چیه؟
اینا اگر اثبات قانون بدون تغییر خداوند نیست پس چیه؟
حالا من خودم خیلی آدمی نبودم که مثلا به تبلیغو اینا اعتقاد داشته باشم چون که من پدرم هیچ وقت اصلا تو زندگیش تبلیغ نکرده و خب احتمالا اینم الگوی فکری من بود
اما هیچ وقتم فکرشو نمیکردم که من میتونم با بور سازی مشتری های خوب اونجوری که دلم میخواد جذب کنم
و یه جایی هم یادمه همون اواخر کار ،داداشم اینا میخواستن تبلیغ کنن با یه مبلغی که من حالا بدون اینکه اصلا با قوانین آشنا باشم
من مخالفت کردم و انگار قلبم داشت میگفت که اصلا نیازی به تبلیغ نیست
بعدشم تبلیغ کردید مشتری ها حمله کردن مثلا سفارش بدن
آیا ما میتونیم اصلا بهشون کار بدیم؟
ما هنوز سفارشهایی قبلیمونو تحویل ندادیم
حالا بیایم تبلیغ کنیم؟
و این تبلیغم به خاطر باوراشون بودن که چون فروش نداشتن میخواستن با تبلیغ مثلا فروش کنن،
در صورتی که من وقتی خودم کل کارا دستم بود
الان که به اون موقع نگاه میکنم من یه امینی داشتم که ادامه میدیم و همه چی درست میشه و یادمه گفت و گو های ذهنی مثبت داشتم و حتی به زبونم میاوردم و آرامشمم خوب بود و همچنان باعث شد که نتیجه شروع بشه،
و البته خیلی هدایتی ورود پیدا کردم به اینستاگرام من هر روز یه پست درست میکردم از محصول میگذاشتم و چندتا هم استوری از تولید و کارها میگذاشتم و یک روند تکاملی رو طی کردم و با مخاطبهام تعامل ایجاد کردم و آروم آروم داشتن اعتماد میکردن و به صورت آنلاین هم یادمه چندتا فروش خوب داشتم،
ولی تبلیغ نه
تا به حال یادم نمیاد اصلا حتی بهش فکر کرده باشم،
،
ولی خب هرچقدر درگیر این اینستاگرام شدیم
از بس این اساتید اینستاگرامی میگفتن باید حتما اینطوری پست و استوری بگذاری حتما باید فلان تایم پست بگذاری و …
ما این حاشیه هارو باور کردیم
و لی هیچ کس نیومد به ما بگه هر طور که فکر کنید نتیجه میگیرید،
حتی من بعد از آشنایی با استاد
کلی زمان برد تا بتونم اون باورهارو کمرنگ کنم تو ذهنم
که عامل موفقیت اینستاگرامو پست و استوری گذاشتن های هر روزه نیست
عامل اصلی باورهای ما هست نسبت به هر موضوعی
و هر طور که باور کنیم همینطوری نتیجه میگیریم
.
خیلی فرق میکنه که شما بگی من میخوام با همه کار کنم
یا میخوام با کسایی کار کنم که آمادکی شنیدن حرفهای منو دارن
،
و مثال پیامبر چقدر عالی و به جا بود که پیامبر یا همون از افراد نزدیک خودش شروع کرده از همه مهم تر
طبق الهاماتش گفته این مسیرو برو و طبق الهاماتش عمل کرده
خیلی مهمه خیلی مهمه اینو من خودم باید هر روز به خودم بگم و سعی کنم طبق اون عمل کنم
نباید صرفا فقط بخوام یه کاری بکنم نه
من باید به صدای قلبم گوش بدم
و الان میفهمم این مدت که همش کشش داشتم به سمت مطالعه و نوشتن اینا همش قسمتی از مسیرم بوده که منو آماده کنه برای اینکه سر جای خودم قرار بگیرم
چقدرررر این خداوند دقیق داره عمل میکنه
من حتی
از اونجایی که مثلا واقعا این موضوع رو در پدرم دیدم که خیلی با الهاماتش میره جلو با اینکه خب خیلی باورهای محدود کننده هم از طریق اخبار میبینه اما بازم من میبینم که چطور هدایت میشه
وقتی یه اتفاقی میفته یا یک تصمیم جدید میگیره
اگر منه قبل بودم مثلا خیلی از مواقع تصمیماتش برام غیر منطقی بود که اگر من بودم مثلا یه جور دیگه تصمیم میگرفتم و اتفاقا باهاش بحث هم میکردم ( باورهای من در بعضی از موارد بیشتر کمبود بود و ترس، )
اما
الان قشنگ میفهمم آقا این کاری که مثلا میخواد انجام بده احتمالا داره از قلبش پیروی میکنه یا بهش الهام شده یا در نهایت تصمیمیه که طبق باورهاش بهش الهام شده
و من اصلا نه خودمو درگیر میکنم نه میخوام دخالت کنم اصلا،
نه فقط پدرم ،
هر کسی اطراف من هر تصمیمی بگیره و بخواد کاری رو انجام بده من اصلا دخالت نمیکنم و کاری ندارم و تسلیمم
چون من خدای اون شخص نیستم
اون خودش خدا داره و داره هدایتش میکنه
من فقط از روی علاقم میتونم بهش کمک کنم صدای درونش رو بشنوه و اونو بهش نشون بدم و بیدارش کنم
و بهترین جواب ها و بهترین ایده ها از درون خودش میاد
،
استاد همین که دارین مثال پیامبر میزنین
من این مثالها میاد تو ذهنم
که اصلا چرا راه دور بریم
همین دو روز پیش یه نفر که خیلی وقت پیش با من صحبت کرده بود دوباره بهم زنگ زد و یک جعبه سفارش داد
و برای من مثلا 3 میلیون خیر داشت
باز چند روز قبلش یه نفر به سمتم هدایت شد که کاری براش انجام بدم و برام 1 میلیون خیر داشت
باز چند روز قبل ترش یه نفر به سمتم هدایت شد که قبلا آشنا شده بودیم حدود 3 میلیون بهم خیر رسوند
یعنی توی همین مدت با اینکه من بیشتر دارم مطالعه میکنم و مینویسم
و حالا کنارش یه سری کارهای هنری انجام میدادم که حداقل بیکار نبوده باشم از نظر خودم
البته فهمیدم که خودمو شناختم که من عاشق این کارم ولی نه برای اینکه بخوام مثلا به عنوان کار اصلیم باشه
به عنوان چیزیه که واقعا حال منو خوب میکنه از زمان و مکان خارج میشم وقتی مثلا یه کار هنری یه نقاشی انجام میدم
ولی دیگه میدونم چی میخوام و دارم سعی میکنم خودمو آماده کنم تا خداوند هدایتم کنه
ولی مثلا من انگار این سبک زندگی رو دوست دارم
ورزش
هنر
تاثیر گذاری و رهبری و مربیگری
و دوست دارم هر موقع دوست داشتم ورزش کنم
هر موقع دوست داشتم یه کار هنری که بهم آرامش میده انجام بدم
و در تمامی موارد همش به موضوع اصلی که تازه پیداش کردم فکر کنم و بلند پروازی کنم و الهامات رو دریافت کنم،،
.
حالا چون فعلا خیلی متمرکز نشدم توی مسیر جدیدم و اصلا هنوز نمیدونم دقیقا چی هست و چطوریه
خداوند به طریق های مختلف و از همون راه های قبلی
با توجه به توانایی هام و علایقم و راه هایی که البته توی ذهنم هست احتمالا
داره افراد موقعیت ها شرایط رو به سمت من میفرسته که ثروت و نعمت رو وارد زندگیم کنه
و این در حالیه که دارم روی باورهای ثروت آفرین و احساس لیاقت کار میکنم
دارم هر روز روی انگیزه هام برای ثروتمند شدن کار میکنم
دارم اهرم هارو در واقع توی ذهنم جاشونو بهتر میکنم در جهت خواسته هام،
.
استاد چقدرررر الان من دوست دارم اینطوری عمل کنم
اینکه میگید من اصلا نمیرم جایی که فکر میکنم همه هستن
دقیقا این فکری بود که اصلا ما باهاش وارد اینستاگرام شدیم
و انگار یه جورایی شده چیزی که حتما باید انجامش بدی وگرنه نمیتونی پول در بیاری
،
و وقتی که تغییرات توی وجودم بیشتر شد با کار کردن مداوم روی خودم
الان واقعا نیمخوام اصلا همه منو ببینن
من همون هدایتی ها رو دوست دارم
من همونایی که خدا میفرسته رو دوست دارم
چون اونا خیلیییییییی بهتر از چیزاییه که من میدوعم دنبالشون
به خدا اگر به تجربیاتمون نگاه کنیم
حالا اونایی که کاسبن
انصافا اون مشتری های خوبمون که خیلی خرید های خوبی از ما داشتن
ما چیکار کردیم برای جذبشون؟
اصلا قبل از اینستاگرام
مشتری ها چطوری میومدن سراغمون؟
،
حالا این پلتفرم ها به نظرم یک ابزاره
مثلا شما یک خانوم خانه دارهستی سرمایه اولیه هم نداری
فقط یه مهارت داریو میخوای کارتو شروع کنی
اوکی
با این دیدگاه
مثلا فضای مجازی میتونه گزینه ی خوبی باشه برای معرفی خودت
برای اینکه یه کاتالوگ داشته باشه
برای اینکه وقتی مشتری ها از طرف خداوند به تو هدایت شدن مثلا ببینن کارهای قبلیتو و انتخاب کنن مثلا کدومو بخرن
میدونین
نیت پشت اعمالمون خیلی مهمه
اگر نیتمون شرک آلود باشه
در نهایت متظرر میشیم
اما اگر با الهاماتت بری جلو با هدایت ها بری جلو
اون وقته که مثلا حتی توی همون اینستگارام مثلا بیشتر دیده میشی
یا بیشتر مشتری میاد سراغت
نه اینکه بدون توجه به قلبت و الهاماتت بخوای مثل بقیه عمل کنی یا مثلا گول بخوری بگی فلانی چون این کارو داره میکنه حتما اینقدر مشتری داره
در صورتی که باید به فرکانس هاش نگاه کنی که اون چه فرکانسی داره میفرسته که اینقدر مخاطب داره یا مشتری داره
که فرکانسهاش هم قابل مشاهده نیست
اما اونا هستن که داره کار اصلی رو انجام میده
،
حالا نیت استفاده از این ابزار ها هم خیلی مهمه و اگر شرک آلود باشه در نهایت متضرر میشی،
.
افکار ما هستن که دارن اتفاقات رو رقم میزنن
تو چجوری دوست داری باشه؟
قلبت چی میگه ؟
چی میخواد ؟
گول ظواهر امرو نخور،
به درونت گوش کن و طبق اون عمل کن
اون وقت ببین چه اتفاقی برات میوفته،
،
میشیم مثل استاد ،
استاد وااااقعا میتونم بگیم توی نتیجه گرفتن مخالف آنچه که بقیه دارن عمل میکنن بی نظیره انصافا
چون که استاد تمرکزش فقط روی کار خودش بوده و روی الهامتش بوده و از الهامتش پیروی کرده و ما الان داریم این نتایج رو میبینم
اینقدر همه چیز برای استاد خوب پیش میره
هر روز همه چی توی سایت داره بهتر میشه بیشتر میشه
اصلا سایت استاد واقعا کاربردیه
واقعا آدم میتونه توش کلیییییی تجربه های خوب داشته باشه
کلی چیز یاد بگیره
کلی بنویسه
اصلا همین نوشتن
ما کجا میتونیم اینقدر بنویسیم و اینقدر رد پا از خودمون به جا بگذاریم؟
خب استاد به این موضوعات فکر کرده بهش الهام شده الهاماتش رو هم اجرایی کرده
حرف هایی که بهش احساس خیلی خوب داده رو اجرایی کرده چون میدونه که اون چیزی که بهش گفته میشه و بهش خیلی حس خوبی میده الهامی هست از طرف خداوند
،
من خودم هی هر روز بیشتر دارم سعی میکنم از استاد الگو بگیرم و طبق الهاماتم و قلبم پیش برم
و این نیاز داره که سرمون تو کار خودمون باشه
این نیاز داره که بتونیم تمرکز کنیم و صدای قلبمون رو بشنویم
نیاز داره که تمرکز بگذاریم روی خودمون و سوالاتی که در جهت رشد خودمون هست در جهت ارائه خدمات بهتر هست رو بپرسیم و صدای خداوند رو بشنویم و بهش عمل کنیم و بعد ببینیم که نتیجه میده
،
رمز موفقیت شندین صدای الهاماته
پیروی از الهاماته
که جنس ایده ها و الهامات خداوند چیزی جدا از مدار ما نیست
که مدار ما رو باورهای ما تعیین میکنن که تو چه مداری هستیم
هرچقدر مقدارمون بالاتر میره
جنس ایده ها و اقدامات ما هم عوض میشه
و نتایج ما هم بزرگتر میشه
،.
من دیگه دارم باور میکنم که استاد وقتی میگن که به عاشق این خدایی هستم که کافیه بشینم و فقط روی باورهای کار کنم
اون وقت شرایط فرصت ها ایده ها رو به سمت هدایت میکنه به قلب من الهام میکنه
،
واقعا الرزقو رزقان رو دارم آروم آروم درک میکنم
واقعا دارم درک میکنم که اصلا بدو بدو و عجله لازم نیست و همش از مقایسه میاد
کسی که عاشق کارش باشه
سرش تو کار خودشه کار خودشو با ایمان انجام میده
روزی یکی دو ساعت هم وقت میگذارم روی باورهاش کار میکنه تا بتونه خواسته هاشو راحت تر تجسم کنه و رسیدن به خواسته هاش یراش منطقی بشن،
،
جالبه
با این که اینقدر میدونیم و اینقدر هم نشونه میبینیم
بازم اونطوری که باید و شاید از قانون استفاده نمیکنیم
وقت نمیگذاریم
دنبال فرع هستیم
دنبال کار بیشتر فیزیکی هستیم
،
بیایم باورهانونو مطابق خواسته های درونیم بسازیم
ما دوست داری چطوری اتفاق بیفته؟
دوست داریم چه مشتری هوایی داشته باشیم؟
دوست داریم زندگیمون چطوری باشه روتین زندگیمون چطوری باشه؟
چجوری جایی دوست داریم زندگی کنیم؟
با چه افرادی دوست داریم رابطه برقرار کنیم؟
بیایم با رفتن به درونمون به خواسته های اصلیمون پی ببریم و بنویسیمشون و اینقدر تکرار کنیم تا هم در همون لحظه ازشون لذت ببریم و هم وقتی که بهشون رسیدم و تجربشون کردیم،
،
من که خودم دوست دارم تو هر موقعیتی خداوند مشتری های دست به نقد و آماده رو به سمتم هدایت کنه و وااااااقعا نیاز مبرم دارن به محصولات و خدمات من و نیاز دارن واقعا به محصولات من
و از محصولات و خدمات منو با تموم وجودشون میخوان و خرید میکنن و استفاده میکنن و کلی هم بازخورد مثبت میدن،
،
و برای جذب مشتری واقعا قرار نیست ما کاری انجام بدیم
کافیه قلبن بخوای و توجهت روی بودنش باشه نه نبودنش
و به فراوانی توجه کنیم
به ثروت ها توجه کنیم
به زیبایی ها توجه کنیم
روی احساس لیاقتمون در مورد کارمون کار کنیم
و نتایج این فرکانس
میشه مشتری های بهتر درآمد بیشتر زندگی قشنگ تر ،
و پیشنهادم به همه اینه که
مدتی از همه چی دور بشن و به درونشون برن
و ببین واقعا عاشق چه کاری هستن
اگر توی یک جنگل بودن تنها بودن هیچ کس هم نبود هیچ کس هم نگاهشون نمیکرد چه کاری انجام میدادم تو چه چیز های خلاق و کنجکاو بودن؟
اون چیه که ناخودآگاه تجسمش میکنن و براش زور نیمزنن؟
اونو پیداش کنن
و اونوقت به سمتش حرکت کنن
و این منجر میشه به حال خوب بیشتر در لحظه
حال خوب بیشتر با افکار مناسب تر در مورد ثروت
شمارو تسهیل میکنه برای خوشبختی در تک به تک لحظات زندگی
و به ایده ها عمل کنیم
هر جا ترمزی بود روش کار کنیم که موانع برداشته بشن و بتونیم اقدام کنیم
خدارو شکر میکنم که بهم فرصت نوشتن داد،
،
درس امروز ،
بیام مشتری هایی که دوست دارم داشته باشم رو توی ذهنم بسازم در موردش بنویسم خودمو شفاف کنم در مورد مشتری هام تا جهان بتونه دقیق تر اون افراد رو به سمتم هدایت کنه ،
وقتی که هدایت کرد تایید کنم تحسین کنم تا اون جنس مشتری ها بیشتر بشن
به فراوانی ایمان بیارم که از این مشتری هایی که من میخوام هست بی نهایته و هر روز هم داره تعدادشان بیشتر میشه
کاری به بقیه نداشته باشم که دارن چیکار میکنن
سرم تو کار خودم باشه
هر روز بیشتر باور کنم که خودم هستم که دارم اتفاقات رو رقم میزنم
افکار و نیت پشت اعمال من هستن که دارن نتایج رو رقم میزنن نه کارهای فیزیکی که انجام میدم
به جای دویدن و پوستر چسبوندن و مخاطب جذب کردن
بیام از قانون پیروی کنم فرمون رو بدم دست فرمانروای جهان ،یه جور دیگه ای باور کنم تا جهان یه جوره دیگه و راحت و لذت بخش تر به من پاسخ بده
باور داشته باشم کسایی که خداوند به سمت من هدایت میکنه خیلی بهتر با کیفیت تر دقیق تر با خواسته هامه
و اون کارش اینه
دنبال همه نباشم
قبل از انجام هر کاری بشینم با خودم فکر کنم که چرا دارم این کارو انجام میدم یا چرا میخوام این کارو انجام بدم؟
آیا این رفتار من آگاهانست یا به خاطر باورهای محدود کننده ی قبلیمه؟
اگر آره ، چطور تغییرش بدم ؟ چطور بهترش کنم چطور راحت ترش کنم چطور لذت بخش ترش کنم؟
اون وقت با تمرکز جواب خداوند رو بشنوم اگر باورهام قد نمیداد بیام بیشتر روی باورهام کار کنم
تا جنس اقداتم عوض بشه ،اونوقت نتایجم هم عوض بشه
بعد باورهای جدیدم تقویت بشه و به همین شکل به سمت خلق آگاهانه ی خواسته هام حرکت کنم
،
وای اینارو ده هزار بار آدم تکرار کنه کمه
اینقدر که زود فراموش میشه
،
استاد جان سپاسگذارم بابت این فایل
به نام خدایی که روزی دهنده است
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان و سلام خدمت همه اعضای خانواده دوست داشتنی خودم
برای جذب مشتری نیاز نیست که ما سختی زیادی بکشیم برای تبلیغات هزینه زیادی انجام بدیم ما خودمون روی خودمون کار کنیم افرادی سر راهمون قرار میگیرند که ما دوست داریم یا دوستمون باشند یا مشتریمون باشند یا از اطرافیانمون باشن
به عنوان مثال خود من وقتی که پارسال تصمیم اجرایی کردن این کار رو که الان دارم یعنی آنلاین شاپ لوازم آرایشی رو به عهده گرفتم تصمیم گرفتم بدون فرمایش شروع کنم حتی من اون موقع بگم شاید 100 هزار تومنم تو حسابم نبود اما تصمیم گرفتم شروع کنم و تصمیم گرفتم با شرکتهایی کار کنم که من سود خودم رو بکشم روش و پول اصلی رو بدم به اونها هر وقت مشتری ریخت اما یه باور اشتباهی ته ذهنم میگفت نمیشه تو نمیتونی هیچکی آنلاین سفارش نمیده هیچکس به تو اعتماد نداره و به خاطر تاثیرپذیری دوستا و اطرافیانم که میگفتن نه اگه پست رو رایگان کنی بهتره مگر نه چه فرقی داره با قیمت مغازه من هم یک اشتباهی کردم اون زمان سر سرم به کنکور و درس و کاردرمانی گرم بود حرفشونو قبول کردم و گفتم نه هیچکی از من نمیخره و سر یک ماه آنلاین شاپمو جمع کردم اما بعد از یک سال یعنی همین امسال که کم کم پیش رفتم یا بهتر بگم بعد 6 ماه که پیش رفتم دوباره این کارمو شروع کردم دوباره از ماه یک مشت مشتری شروع کردم تا الان با اینکه هنوز شاید بگم زیر یک سال الان نه تنها فروش فوق العادهای دارم به لطف خداوند و به لطف کار کردن روی باورهام بارها و بارها خدا را از این سپاسگزارم حتی الان جوری شده که اگر ماشین زمان سوار شم برم به پارسال باورم نمیشه که من همچین دختری بشم توی سال آینده چرا که من هم الان فروش تکی دارم هم فروش عمده جوری شدم که صابکارم روی من حساب میکنه و تمام زندگیشو میده دست من و حتی به من میگه وقتی مشتری به تو زنگ زد آدرس منو نده برای خودت نگه دار و برای من نفروش و برای خودت سود کن خیلی عجیبه تو این دوره زمونه که همه به فکر خودشونن همچین آدمی سر راه من قرار گرفته که البته عجیب نیست وقتی به قول استاد روی خودم کار کنم آدمهای خوب سر راه آدم قرار میگیرند و میشن دستانی از دستان خدا که کارهاتو انجام بدن و الان انقدر باورم توی تبلیغات زیاد شده که حتی بدون اینکه قرونی پول بدم فروشم رفته بالا و بدون اینکه مثلاً مثل افراد دیگه فالوور بخرم فالوور جذب کنم و خرجی بکنم مشتری خودم رو پیدا میکنم در رابطه با روابط ای که دوست داری یا هر چیز دیگهای در زندگی هم همینجوریه وقتی روی خودت کار کنی آدمهایی سر راهت قرار میگیرند که یا میشن الگویی برای تو مثل استاد عباس منش یا میشن یکی از دوستان تو که در ارتباط با اونها لذت میبری مثل رئیسم و مشاور تحصیلیم و همسرشون که بهترین دوستانی هستند که من دارم یا بهتر بگم دوستان توی سایت یا استاد و خانم شایسته وقتی روی خودت کار کنی جهان دست به دست هم میدن که برای تو کارو راحتتر بکنن که برای تو راحتتر کار انجام بدن وقتی ایمان داشته باشی وقتی بتونی ذهنت رو کنترل کنی وقتی به قانون جهان عمل کنی پس نه برای جذب مشتری برای هر کاری که در جهان هست نیاز نیست زجر زیادی بکشی فقط کافیه در راه درست قدم بردارید و به قانون جهان عمل کنی چه در روابط چه در کسب و کار چه در مورد اعتماد به نفس چه در هر چیزی که ما فکرشو میکنیم حتی در غذا خوردن که دورههای استاد عباس منش این رو به ما ثابت کرد اگر قانون رو بلد باشیم باید سعی کنیم در مسیر درست حرکت کنیم نه راهی که اکثر مردم جامعه میرن به جای اینکه بریم جاهایی که همه هستند بیایم روی خودمون کار کنیم بیایم با خودمون خلوت کنیم بیایم ببینیم راه درست چیه بیایم برای کار کردن روی ذهنمون بیشتر و بیشتر وقت بزاریم بیایم درک کنیم که کار کردن روی ذهن مثل غذا خوردن مثل نفس کشیدن مثل آب حیات برای ما لازمه مگر نه میشی مثل اکثر مردم جامعه که فقط کار میکنند کار میکنند سگ دو میزنن برای یک لقمه نون و از زندگیشون هیچ لذتی نمیبرند و نه در این دنیا نه در دنیای دیگری عاقبت بخیر میشن چرا چون وقتی که از زندگی این دنیا لذت نبری از زندگی اون دنیا هم لذت نمیبری
اجازه بدیم که جهان ما رو هدایت کنه اجازه بدیم که جهان ما رو در مسیر راه خودش قرار بده از خدا بخواهیم که ما رو هدایت کنه
مثل پیامبر اسلام که بدون هیچ امکانات کنونی که در این زمان هست یانه آدمها را دعوت میکردند و جذب میکردند و حتی زمانی که پیامبر نبودند به محمد امین معروف بودن یا مثل حضرت ابراهیم یا مثل حضرت یوسف که سن خیلی کمی داشت کودک بود اما خیلی از کارکنای قصر عزیز مصر رو به یکتاپرستی دعوت کرد
هر چقدر انسان روی خودش بیشتر کار کنه هدایت درونش الهاماتش قویتر میشه صدای قلبش رو بیشتر میشنوه و انگار که خدا داره با اون حرف میزنه منطق و قانون جهان را بیشتر درک میکنه
استاد نمیدونم چه جوری ازتون تشکر کنم نمیدونم چه جوری از خدا تشکر کنم که توی این سایت هستم و این کامنت رو دارم میذارم و اً نمیدونم من تو دفترچم چند صفحه نکات بیشتر نمینویسم وقتی میخوام کامنت بذارم نمیدونم که چه جوری تمومش کنم کامنتم بیشتر از اونی میشه که نوشتم و اینو خیلی دوست دارم خیلی دوست دارم که اگر چند وقت بعد این کامنت رو ببینم ببینم چقدر نسبت به گذشته پیشرفت کردم شاگرد کامنتم اکثراً به نظر دیگران تکراری باشه اما میخوام برای خودم همش تکرار کنم که کار کردن روی ذهن کنترل ذهن همه اون نکاتی که شما میگید برای ما مثل آب خوردن لازمه که هر روز انجامش بدیم مثل نفس کشیدن که هر ثانیه باید انجامش بدیم که واقعاً زندگی حقیقی بکنیم خدا را شاکرم که توی این سایت هستم و توی این راه قدم برمیدارم
استاد ممنونم از شما و اینکه از خدا میخوام زندگی که زیبایی که دارید از این زیباتر بشه وقدر حالتون خوب باشه که ما از فایلهای شما انگیزه بیشتری بگیریم و حالمون خوب باشه امیدوارم یک روز شما رو از نزدیک ببینم و در آغوشتون بگیرم با امید دیدار
به نام خداوند مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان
از دیدگاه من برای اینکه مشتریان بسیار زیادی اونم از نوع مشتریان متشخص و ثروتمند وارد بیزنس و کسب و کار ما بشن نیاز به یک بستر سازی داریم :
1. اولا باید بیایم مدتی رو روی عزت نفس و احساس لیاقتمون کار کنیم تا هدایت بشیم به کاری که عاشقش هستیم و سطح فکری ما بزرگتر بشه و استانداردهای ما خیلی بزرگ و حتی در سطح جهانی بشه و برای اینکه بتونیم در سطح جهانی بفروشیم باید تمام تلاشمون رو انجام بدیم که بالاترین کیفیت محصول رو البته بصورت قدم های تکاملی تولید کنیم تا بدون تبلیغ ، مشتریان فوق العاده دوان دوان به سمت ما هدایت بشن وگرنه ما یک بازنده هستیم ..
بجای اینکه فکرت دنبال مشتری باشه ، محصولی با بالاترین کیفیت تولید کن ..
2. دوما باید بیایم زمانی رو البته برای من تا ابد روی باور فراوانی کار کنیم و مدام دنبال الگوهایی باشیم که خیلی راحت و لذتبخش ، ثروت های عظیمی کسب میکنند تا ما هم فراوانی نعمتها و ثروتها و البته راحت و لذتبخش ثروت های عظیم رو کسب کردن رو باور کنیم و به سمت تحققش هدایت بشیم ( بازم تاکید میکنم این یک روند تکاملی ست و یک شبه نه چندماهه هم رخ نمیده و یک روند تکاملیه )
سپاسگزارم
سلام استاد عزیزم
چه ایمانی باعث میشه شما نه ماه دور از خانم شایسته باشی عملا و هراز گاهی همو ببینید
چه ایمانی باعث میشه بتونید که همدیگه رو تنها بزارید
میفهممش
اما کلی ترس توی وجودم هست
ترس هایی که از جامعه به ما القا میشه
اطرافیان دوستان
به نظرم این نشون میده که چقدر ما میتونیم به خداوند وصل باشیم رابطمون اتفاقا توحیدی تر میشه
واقعی تر میشه
لذت بیشتری از رابطه باهم میبریم
به ختطر اینکه باورهای توحیدیمونو توی این تنهایی قوی تر میکنیم
و اتفاقا برای کیفیت رابطه برای تازگی رابطه خیلی خوبه به نظرم
من به جای جلب توجه به هر یقیمتی میام روی باورهیا توحیدیم کار میکنم و خداوند افراد هماهنگ رو میاره پیشم
اگر من نتونم تنها بمونم
معلومه که اصلا نمیتونم توی رابطه باشم. قراره کلی به رابطه ضربه بزنم پس بزار مشخص بشه
به نام هدایت الله
سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم دراین سایت الهی
خدا را شکر میکنم امروز هم با آگاهیهای خوب استاد چقدرایمان و اصل توحید را بهتر درک میکنم طبق قانون، شما فقط با افراد هماهنگ با باورهای خود، هم مدار می شوی
وقتی مسیر درست را ادامه می دهی، مشتری های مناسب برای کسب و کار شما، به سمت کسب و کار شما هدایت می شوند؛ما در مدار افرادی قرار می گیریم که هم جهت و هم فرکانس با ما هستند به قانون ایمان و باور داشته باشیم: مسیر خود را به درستی طی کنیم بر روی باورهای خود کار کنیم تا: خداوند افراد مناسب و هم جهت را به سمت ما هدایت کند
پیامبر طی 23 سال: تنها بر روی باورهای خود کار کرده و به تدریج با رعایت قانون تکامل و تصاعد افرادی از سرتاسر شهرها و کشورها: ایران چین ترکیه آفریقا حبشه…. بدون هیچ تبلیغی به سمت او هدایت شدند.
وقتی باورها و فرکانس های هم جهت با خواسته ی خود داشته باشیم: مشتریان مناسب از هزاران طریق به سمت ما هدایت می شوندقانون را به درستی درک کنیم بر روی باورهای خود به خوبی کار کنیم : مشتریان و افراد مناسب به سمت ما هدایت خواهند شد بسیاری از افراد: تنها به دنبال شهرت دیده شدن و جلب توجه هستند به همین دلیل: مسیر نادرست را طی و به سمت تبلیغات در شبکه های اجتماعی کشیده می شوندهمواره اعتبار اصلی را : به خداوند دهیم به اصول شخصی خود پایبند باشیم ایمان داشته باشیم خداوند : افراد مناسب را به سمت کسب و کار ما هدایت می کند
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
به نام خدای هدایتگرم
خدا می بینی چقد کارا داره راحت انجام میشه؟ میدونی ناعمه چقد دلش میخواس برا هر روزش یه برنامه داشته باشه؟ چقد تقلا کردم وای رسالتم چیه چیه، گفتی اروم باش، اول رو باورات کار کن، شخصیتت رو بساز هدایت میشی تو هدایت میشی، می ترسیدم از بقیه عقب بمونم، میگفتم خب قله های موفقیت رو همه طی کردن من موندم و خودم، خدا پس کجایی؟ چرا همش بهم میگی صبر کن، صبر. ببین بقیه همه دارن می دوئن ینی چی من فقط بشینم رو باورام کار کنم؟
مردم چی فکر میکنن، بقیه میگن نگا چه دختر بیکاریه، مغازه تو جمع کردی، خودتو بیکار کردی ک چیکار کنی؟ چیکار میکنی تو زیرزمین؟ من میگفتم هیچی دارم زندگی میکنم، جواب من ب فامیلی ک تا منو گیر می اوردن سوال پیچم کنن این بود : دارم زندگی میکنم، فکر میکردن ناعمه داره هسته ی اتم می شکافه اونجا، باور دارم مسیر رسیدن ب خواسته ها آسونه ولی نه خیلی آسون، چون کار ذهنی خیلی انرژی میبره تا کار فیزیکی.
خیلی راحت بود این چندماه بشینم کنار خانواده و تو جمع و مهمونیا شرکت کنم و از این وقت طلایی ک خدا بهم داده استفاده بهینه نکنم، نه من کل این چندماه خودمو یه جورایی قرنطینه کردم و نشستم پای دوره ها، کنترل ورودی ب شدتتت، مهمونی کنسل، با خودت حال میکنی، میری پیاده روی، دوچرخه سواری، میرقصی، میری کوه، میری تو تجمساتت، میشینی پا فایلای مستند و سفر سایت، اینا برا شاد کردنم کافی بودن اینا شادی واقعی بودن نه جمع و مهمونیا.
من نمیتونستم برم یه جا مشغول ب کار شم؟ خواستم ولی نمیشد، می دیدم دارم تقلا میکنم و جوابم میکردن. باز نشستم رو ایمان و تقوام کار کردم، روزایی میشد سخت، گلوم گیر میکرد، احساس خفگی میکردم از دست نجواهای ناامید کننده شیطان، ک خدا فراموشت کرده، کو پس چرا هیچ کاری نمیگه بکنی.
خب این روزا گذشت و گذشت و دیگه تصمیم جدی گرفتم ک من باید یه اقدامی انجام بدم، همون ایده ای ک اومده تو ذهنت، آره آره خودشه، همونو انجام بده خب، من فکر میکردم جبرییل مثل قول چراغ جادو میاد میشینه روبروم میگه این نامه رو باز کن و بخون رسالت تو در این نامه نوشته شده.
نه بابا ناعمه سخت نگیر، همون کاری ک الان بهت حس خوبی میده و از انجامش لذت میبری رو انجام بده، همین ایده ای ک با شرایط فعلی ات سازگاره. خدا هم یکی از بنده هاشو فرستاد بهم انگیزه حرکت بده، گفت بپر نترس، تو باید قدم اولو برداری. حرفاش جوری بهم انگیزه داد البته من خودم با تضادهایی ک بهشون برخورده بودم انگیزه های بسیاری داشتم، انگیزه خاموش، مثل خاکستر زیر شعله ها، ولی ایشون رو خدا فرستاد و من جرقه زدم و فرداش رفتم از حساب بانکیم مبلغی رو برا خرید مواد اولیه برداشتم و خریدم.
همه چیز داره روون و آسون انجام میشه، ترس داشتم از اینکه چه طرحی بزنم؟ دستم نلرزه؟ ولی انجام شد ب راحتی، قدم ب قدم خدا داره کمکم میکنه و من خیلی ذوق دارم برای انجامش، هیچ نگران فروش و مشتری نیستم فقط میدونم حالم خوبه، خدا با نشانه هاش بهم گفته این مسیر درست توعه، این مسیری عه ک توی خلوت بهت گفته شده، خدا بهت گفته پس ادامه اش بده، با همه ترسها و نجواها ادامه بده. منم میگم چشم.
اتفاقا دیشب اینستا نصب کردم ک فقط در این حد ک عکس کارامو بندازم توش و ب هیییچ عنوان نه سر بزنم ب پیج های دیگه و نه حتی پیج های همکاران، من متنفرم از رفتن تو اکپسلور و دیدن کلیپ های چرت، یکی از خط قرمزام اینستا گردی عه.
خدا اینستا رزق منو نمیده، مشتری ها روزی منو نمیدن، تو روزی منو میدی، تو این وظیفه رو گردن گرفتی، گفتی بنده عزیزم تو فقط بندگی کن، لذت ببر، تقوا ایمان حرکت، خدا چکار ب شما دارد اگر سپاسگزاری کنید؟ ما روزی جنبده هایی ک حمل روزی شونو ندارن رو میدیم، تو ک دیگه بنده ی باارزش منی، ما گفته ما، ناعمه لاجرم، وقتی تو در مدار خوبی ها باشی اتفاقات خوب برات رخ میده، نعمت ها هست تو این مدار، نمیتونی بگی نباشه، هست اصن دست تو نیست.
اینکه این فایلو نشانه برام گذاشتی، خب ینی چی، ینی اره ادامه بده راهت درسته، این باورای ناب و خالص رو قبل راه اندازی بیزنسم بهم میگی، میگی مبادا ناعمه درگیر حواشی و جلب رضایت مشتری هات باشی؟ مبادا جو اینستا تو رو بگیره، مبادا وقت زیادی بزاری، بجاش رو باورای توحیدی ات کار کن، بجاش مهارت هاتو بالا ببر، کارای بیشتری بزن. تمرکزت رو اصل باشه، یه وقت درگیر فرعیات نباشی. تو جامعه ای ک 99 درصد شون ب تبیلغات اعتقاد دارن نه به خدا، مبادا آلوده افکارشون بشی، فقط یادت بیار حضرت محمد رو، یادت بیار استاد عباسمنش رو. همین دوتا الگو بسمه، من ب 99 درصد جامعه کار ندارم،فقط میگم چطور برا استاد شد؟ چطور برا محمد شد؟ از آفیقا و ترکیه و حبشه؟؟؟ بابا بیگ پیکچر ناعمه
آدمایی میان ک از ته قلب بخوان، آماده اش باشن، با جون و دل، با اشتیاق، مشتری محترم باید بیاد، مشتری ای ک قدر کاراتو بدونه و با عشق مبلغش رو بپردازه، همونجور ک تو عاشق کاراتی اونم عاشق کار تو باشه.
نگران نباش، در جهان هرچیز چیزی جذب کرد، اگر یک ابزاری ساخته میشه، طبق قانون افراد هم مدار با اون سلیقه با اون ابزار بهم جذب میشن، از بی نهایت طریق، سیستم اینکارو انجام میده، جهان خودش نیازها رو رفع میکنه، هدایت میکنه، تو فقط آروم باش و از مسیرت لذت ببر و حالِ دلت عالی باشه. خدا خودش می بینه ک تو دوست داری یه خانم مولد و ثروتمند باشی، یه خانم توحیدی ک وابسته ب هیچ کس نیست، تو خواسته هاتو ب جهان اعلام کردی، فقط تکاملی وپله پله بدون مقایسه خودت با کسی تو مسیر لذت بخش زندگی خودت پیش برو، هیچ جا هیچ خبری نیست، جلوتر هیج خبری نیست، زندگی همین امروزه، همین امروزت رو زندگی کن.
سلام دوست ارزشمندم
بسیار خوشحالم که از نتیجه ایی که گرفتید به لطف خدا
من هم مانند شما مدام از خداوند هدایت میخواستم و هدایت شدم
نکته ایی که دوست داشتم بگم
گفتین که توی زیر زمین بودین و ورودی هاتون رو کنترل میکردین
و بشدت مراقب بودین
دوست عزیزم اینکه ورودی هامون رو کنترل کنیم عالیه
ولی اینکه به انزوا بریم به بهانه کنترل درست نیست
استاد توی دوره عزت نفس میگن که توی باید زندگی عادی و روال خودت رو داشته باشی و در عین حال کنترل کنی ذهنت رو اگه این کارو کردی تو موفق شدی
فردی که به انزوا میره طبق گفته استاد عزیز بعد از مدتی از اون ور بوم می افته و مدام دنبال وقت گذروندن با دیگرانه و فراری میشه از تنهایی و نمیتونه با خودش حالش خوب باشه
امیدوارم شاد و پیروز باشید
سلام زهرای عزیزم، سپاسگزارم برای پاسخی ک برام نوشتین، از محبت تون متشکرم.
زهرا جان من عاشق دره عزت نفسم، بارها و بااارها گوشش دادم، و هیچ وقت سیر نمیشم ازش. ب شما هم پیشنهاد میدم بعدها هم هروقت هدایت گفت جلسه ایکس عزت نفس همون لحظه چشم بگو و گوشش بده چون برای حال و هوای اون روزت عالیه و قدرت خاصی بهت میده. من خودم در کنار دوره های دیگه هنوزم ب جلساتش گوش میدم و چیزهای بسیار جدیدی می شنوم.درک های بهتر عمل های بهتر و باکیفیت تر.
زهرا جان من در مهمانی ها بودم، گاهی هم میرم، بارها شده رفتم، ولی احساس خفگی میکردم، همون باورهایی ک من با جهاد اکبر ساخته بودم با حرف های بیهوده و باطل دیگران خدشه دار میشد، من نهالی کوچک وضعیفم باید خودم آگاهانه از این نهال مراقبت کنم، این نهالی ک آرزویش تبدیل شدن ب درختی پربار و پرمیوه است.
زهرا جان من بیشترین لذت هارا در این خانه مجردی ام میبرم، بهترین حال و احساس را، افراد خانواده ام هم فرکانس من نیستن، با اینکه از یک ریشه هستیم ولی نتایج مالی احساسی معنوی سلامتی من کاااملا با اونها فرق داره، من پیرو قلبم و احساسم هستم. معاشرت دارم روزی یکی دوساعت میرم و هم صحبتی میکنم ولی بیشتر اوقاتم رو در تنهایی با خدای خودم می گذرونم.
دوست خوبم من احساس میکنم جای درستی هستم، فکر میکنی آسان بود تنهایی را ترجیح بدم ب مهمانی ها و شلوغی جمع ها؟ نه من شخصیتم را کوبیدم و از نو ساختم، یاد گرفتم مسئولیت احساس خوبم را به عهده بگیرم، من توحیدی تر شدم، ب خدا نزدیک تر شدم، من عاشق سکوت و تنهایی ام شدم، من مثل دختر بچه ای 7 ساله از پیاده روی زیرباران لذت بردم امروز، توی قلبم پروانه ها می رقصیدن. احساس انسان بهش میگه ک در مسیر درسته یا نه
من یاد گرفتم قائم ب ذات باشم، یاد گرفتم وابسته ب رخت خواب، ب محبت مادر، ب تحسین پارتنر، ب پول پدر نباشم. مسئول شادیم خودمم، مسئول عشق دادن ب خودم، خودمم، مسئول تحسین و تشویقم خودمم و…
یاد گرفتم خودم برای تمام جنبه های زندگی ام کافی باشم، سخت بود این مسئولیت هارو ب عهده بگیرم، ولی من یک قدم برمیداشتم و خدا صدها قدم مرا قوی تر میکرد، یاد گرفتم ب روابط زمینی نچسبم، این بندها گسستنی است.
یاد گرفتم تنها ریسمانی ک گسستنی درکار نیست، چسبیدن ب خداست، لحظاتی چشمات رو ببند و فرض کن فقط خودت و خدات تو این دنیا تنها هستید هیچ کس مطلقا نیست، ترسناک بنظر میرسه نه؟ برای من اوایل ترسناک بود، تو تجسماتم سریع میپریدم بغل مامانم، ولی الان ترسی ندارم، احساسم میگه جای درستی هستم.
زهرا جان من هم روابط و معاشرت خوب میخوام، من هم دوستان خوب میخوام، شادی خنده تفریح گشتن، ما انسانیم و اجتماعی، ولی من انقدر روی بهبود شخصیتم کار میکنم ک افرادی وارد زندگی من شوند ک باورهای مرا تقویت کنند، انقدر احساس لیاقت دارم ک هرکسی نمیتونه وارد مرز دوست صمیمی من بشه، باید اون فرد از فیلترهای بسیاری عبور کنه چون من خودم رو از اون فیلترها عبور دادم، بودند دوستانی ولی من قاطعانه قطع کردم اون روابط رو. هربار انسان های بهتر و باکیفیت تری وارد زندگی ام میشن ولی من ب کمتر از بهترین راضی نمیشم و باور ب فراوانی انسان های خوب و باکیفیت دارم.
ازتون ممنونم برای وقتی ک گذاشتن و این پاسخ رو نوشتین، نوشته هام دلی بود، صرفا برای خودم، افکار روزانه ام رو نوشتم شما ب دل نگیر عزیز؛)
دوستت دارم و ب خداوند می سپارمت.