مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- طبق قانون، شما فقط با افراد هماهنگ با باورهای خود، هم مدار می شوی؛
- وقتی مسیر درست را ادامه می دهی، مشتری های مناسب برای کسب و کار شما، به سمت کسب و کار شما هدایت می شوند؛
- به جای تقلا برای متقاعد کردن دیگران، این انرژی را صرف بهبود باورهای توحیدی کن؛
- به جای جلب توجه به هر قیمتی، برای خود اصول هماهنگ با قوانین را در نظر بگیر، به آنها وفادار بمان و اجازه بده آن اصول، مسیر پیشرفت شما را هموار سازد؛
- چه عاملی ایمان را قوی می کند؟
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 28 | تأثیرگذارترین عامل جذب مشتری25MB27 دقیقه
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان
ممنون از استاد برای این فایل فوق العاده، واقعا که این دنیا، دنیای مدارهاست و من با نگاه اندکی به دور و اطرافم میتونم دلایل اتفاق افتادن خیلی از اتفاقات برای ادم های اطرافم رو متوجه بشم، و این روزها همش میگم ااااه ببین فلانی این اتفاق به دلیل این طرز فکرش براش میوفته یا نگاه کن این ادم چقدر همه چیز براش خوب پیش میره چون مثلا این شجاعت و این نگاه رو داره و مات و مبهوت میشم، مثلا یه دختر خوبی در باشگاه ما هست که همش غر میزنه و می ناله، حتی وقتی خوشحاله طبق عادت با خنده یه بدبختیش رو مسخره میکنه یا میگه نه بابا ما شانس نداریم مثلا حالا اگه شانس ماست اینجوری میشه و متاسفانه بدبختی و اتفاقات غیر مترقبه دست از سرش بر نمیداره و هر روز به یه شکلی اعصابش خورد میشه و همش داره به اتفاقات واکنش نشون میده و مثل برگی در باد با یه چیز خوب کوچیک خوشحال میشه و با کوچکترین چیز بد بهم میریزه و ناراحت میشه و انقدر دلیل این بدبختیاش رو نمیفهمه و نمیدونه که استدلالی که برای خودش میاره اینکه من قفل شدم من همزاد دارم و از این چرت و پرتااا، من اوایل بهش میگفتم بابا اینقدر غر نزن یکم خوبی های زندگیت رو ببین مثلا ببین از وقتی اومدی باشگاه چقدر اندامت تغییر کرده چقدر قشنگتر شده اون میگه چه فایده من میخواستم بازوهام اونجوری بشه نشده ، بهش میگم ادامه بده صبر کن اونجوری هم میشه باز اون حرف خودش رو میزنه ساز خودش رو میزنه اصلا حرف های من رو نمیشنوه اصلا تو مدار شنیدنش نیست، ذهن منطقیش و اطلاعاتش اجازه شنیدن رو بهش نمیده و من الان فقط نگاهش میکنم و کاملا درک میکنم که استاد چی میگن، ادمی که اماده باشه، ادمی که قلبش باز باشه و اماده ی شنیدن باشه خودش هدایت میشه به سمت ادمی مثل استاد که این اگاهی ها رو اموزش میده، کسی که دنبال پیدا کردن راه حله کسی که نمیپذیره بدبختی رو میدونه یه جای کار خودش اشکال داره و از خدا کمک میخواد نه با روش خودش بلکه با تسلیم بودن در برابر خدا راه رو پیدا میکنه، کسی که میگه خدایا من نمیدونم تو میدونی کمکم کن راه درست رو نشونم بده و قلبش رو تسلیم خدا میکنه حتما به سمت استاد یا به هرشکلی به سمت این اگاهی ها هدایت میشه و بعد فقط میمونه تمرین و عمل و حال خوب برای ادامه دادن و قویتر شدن در عمل و درک قوانین و پیشرفت کردن در تمام جنبه ها.
یه مورد دیگه ای که این روزها واقعا من رو به فکر فرو برده و اینجا برای خودم مینویسم تا یادم بمونه مبحث احساس لیاقت است واقعا که این جهان، جهان لیاقت هاست، ما به اندازه ی ظرفمون نعمت ها رو دریافت میکنیم مثلا من توی همین باشگاه مربی هایی رو دیدم که کارشون خوب بوده، اطلاعاتشون به روز و درست بوده ولی ولی ولی خودشون رو کشتند واسه ی شاگرد و جذب شاگرد یعنی همش خواستند با جدی نشون دادن خودشون یا مثلا برای ما پیشرفت تو خیلی مهمه مشتری رو جذب کنند و نگه دارند( در حالیکه همه ی هدفشون قانع کردن مشتری برای اینکه تو بهترین کس رو برای رسیدن به خواسته هات انتخاب کردی است و میخوان شاگرد رو به خاطره پولی که بهشون میده با چنگ و دندون نگه دارند تا دوباره با خودشون کار کنه و به خودشون پول پرداخت کنه). خوب من این رو دیدم و با خودم به این نتیجه رسیدم و البته با دریافت اگاهی ها از طرف استاد که واقعا معرکست و چه حس رهایی و ازادی به ادم میده به این نتیجه رسیدم که بابا تو اگه خودت قبول داری کارت خوبه، داری عالی اموزش میدی در حد خودت، و داری تمام توان در حد خودت رو میزاری خوب دیگه اینهمه تقلا برای راضی کردن مشتری چیه؟ مثلا یارو اندامش تغییر نکرده به خاطره کم کاری خودش یا رعایت نکردن تغذیه، بعد بهش میگه تو خیلی تغییر کردی تا اون مشتری رو خوشحال و راضی کنه!! تا مشتری رو تشویق کنه که باهاش ادامه بده، باز ماه دیگه پول بهش پرداخت کنه، یعنی میاد مسولیتی که اون شاگرد هم داره خودش به دوش میکشه تا اون رو برای ادامه دادن و پول پرداخت کردن تشویق کنه که ریشه ی همه ی اینها شرک و ایمان نداشتن به رزاق بودن خداست بابا این خداست که داره به تو پول میده نه مشتری نه همسرت نه پدر مادرت اینا همه دستای خدا هستند در قالب های مختلف، پس چرا این همه تقلا میکنی برای نگه داشتن و راضی کردن مشتری برای چیزی که نیست تو کار خوب و درست خودت رو انجام بده و روی باورات کار کن روی اینکه خداوند رزاقه و ادم های اماده ی تغییر رو جذب من میکنه با توجه به قانون مدارها و بعد برو با شاگردات کار کن. اونوقت ارزش کار خودت رو به نتیجه ی شاگردت گره نمیزنی، تو اگه قبول داشته باشی کارت درسته و از اون طرف فقط روی خدا برای ورود نعمت و ثروت حساب باز کنی اونوقت نمیای منت شاگرد رو بکشی، که نمیای وقتی تغییر نکرده الکی بگی تو خیلی تغییر کردی که این باز ادامه بده و بهت پول بده، اتفاقا میگی من دیگه با تو کار نمیکنم اگه اینجوری پیش بری چون نمیترسی برای پول، چون به کار خودت شک نداری، خودت حداقل خودت رو قبول داری، پس نتیجه ای که من گرفتم اینکه طاهره جان تو اگه به خدا ایمان داشته باشی و کار خودت رو قبول داشته باشی به هیچکس باج نمیدی، وقت رو به جای اینکه برای اثبات کردن کارت به بقیه بزاری روی خودت و بهبود کارت و ساختن باورهای قوی میزاری و اونوقت که نتایج میاد براحتی بدون تقلا بدون زجر بدون دروغ بدون فیلم بازی کردن و ادا دراوردن این اولین نتیجه ای که گرفتم و خواستم اینجا ثبتش کنم تا یادم بمونه، ولی این دو روزه یه چیزه دیگه ای خیلی ذهنم رو درگیر کرده و مثل بمب حقایقی رو از جلوی چشمام برداشته و اونم اینکه واقعا مبحث لیاقت چیزی رو در خودت دیدن و لیاقت داشتن ان حتی میتونه ربطی به کاری هم که تو ارائه میدی نداشته باشه منظورم اینه که ما همینجوریش هم لایق بهترین ها هستیم لایق ثروت، نعمت، سلامتی، روابط عالی، ما لایقیم که در بهترین ورژنی که میتونیم زندگی کنیم بدون اینکه کار خیلی خاصی بکنیم منتها ما همش میگیم من برای دریافت این نعمت اینقدرها خوب نیستم یا لیاقتش رو ندارم ممکنه زبونی نگیم و اتفاقا زبونی بگیم بله که لایقش هستم کی بیشتر از من لایقه؟ من دریافت نکنم کی دریافت کنه؟ ولی ته قلبمون اصلا نمیتونیم اون نعمت رو بپزیریم حتی نمیتونیم تصور کنیم که داریمش، فکر میکنیم برای داشتنش باید فلان کار و بهمان توانایی و فلان سختی رو کشیده باشیم تا لایقش بشیم، در حالیکه واقعا نیازی نیست ( امیدوارم اشتباه نشه با اینکه من میگم هیچکاری نکنیم و منتظر باشیم نعمت ها از اسمون ببارند، منظورم اینکه کارا خیلی فیزیکی نیست بیشتر باور و احساس لیاقت و لذت بردنه که نعمت ها رو وارد زندگی میکنه تا کار فیزیکی و تلاش و زجر کشیدن و تقلا کردن) حالا چرا این رو میگم به خاطره اتفاقاتیه که اخیرا شاهدش بودم و درک کردم. توی همین باشگاهی که براتون گفتم و اون دوست غر غروم و دیدن اون مربی که با وجود کار خوب همش منت شاگرداش رو میکشید و تلاش میکرد اونا رو نگه داره به خاطره پول، اخیرا یه اتفاق جدید افتاد که مثل بمب تو ذهن من ترکید و اون اینکه اون مربی که بنا به هر دلیلی رفت و دیگه توی باشگاه ما کار نمیکنه و مدتهاست که باشگاه ما بدون مربی است و این دوست غر غروی من الان تقریبا کمتر از شش ماه است که به باشگاه ما اومده و یک رابطه ی عاطفی بین اون و صاحب باشگاه که پسر بسیار خوش اندام و البته طبق گفته ی دوست ما عصبی و .... شکل گرفته است البته این یک ماه اخر این روابط بین دوتاشون مطرح شده و تا قبل از اون تا اونجایی که دوستم میگه فقط توی سر صاحب باشگاه بوده حالا بهرحال،، خوب گفتم باشگاه مربی نداره و کسانی هم مبتدی هستند برای ورزش مربی میخوان و دوست ما هم که خودش کلا کمتر شش ماهه که اومده و خوب حرکات ورزشی رو تا حدی بلده و اونم از من و بقیه افراد که تو باشگاه قدیمی بودند و حرکات رو کاملا بلدند و درست میرن یاد گرفته. همانطور که گفتم باشگاه مربی نداره و صاحب باشگاه با دوست ما بینشون یک روابط عاطفی شکل گرفته(یادم رفت بگم که باشگاه برای شیفت خانم ها یه منشی میخواست چون منشی خود باشگاه داشت میرفت و این دوست ما یک ماه بعد از اومدنش تو باشگاه قبول کرد منشی باشگاه بشه یعنی الان یه چهار ماهی هست منشی باشگاه است، هرچتد توی این چهار ماه هزارتومن پول هم هنوز دریافت نکرده) خوب ادامه ی داستان
صاحب باشگاه که دید باشگاه مربی نداره از دوست ما که خودش حرکات رو از ما یاد گرفته و هنوز هم به خوبی بلد نیست اجرا کنه خواست مربی بشه برای شاگردهای خصوصی فکر کن شاگردهای خصوصی کلی پول پرداخت میکنن که دوست ما باهاشون کار کنه و اتفاقا شاگردها هم خیلی راضین و تازه اونا منت دوست ما رو میکشن، نمیدونم چطور منظورم رو بگم دوست من که پولی دریافت نمیکنه یا حداقل تا الان نکرده و خودش هم انتظاری نداره به خاطره روابط عاشقانه و … پول ها رو صاحب باشگاه دریافت میکنه و چون دوست ما خودش پولی دریافت نمیکنه خیلی راحت و آزاد با شاگردا برخورد میکنه و خودش رو نمیکشه براشون و فکر نمیکنه باید اینا رو راضی نگه داره چون خودس که سودی نمیکنه برای همین شاگردا بیشتر تلاش میکنند انگار راضی ترند طلبکار نیستند و این فرکانس من به شما و پولتون وابسته نیستم رو انگاری دریافت میکنند و بیشتر روی خودشون کار میکنند( البته برنامه رو صاحب باشگاه نوشته و این مربی حرکات رو مثلا اموزش میده، که خیلی وقتها یا میاد از ما میپرسه یا سرچ میکنه نحوه ی انجامشون رو😂😂) حالا کاری نداریم که دوست ما این فرکانسش به خاطره اینکه خودش پولی دریافت نمیکنه یا فکر میکنه اینا چاقند و ….. خودش رو بالاتر و تواناتر از اونا میبینه ولی تعجب من از شاگرداست که به نسبت راضیترند و خودشون خودشون رو پوش میکنن و اصلا طلبکار نیستند مثل شاگردای مربی قبلی که کارش اینقدر خوب بود ولی شاگردا طلبکار بودند و مسولیت نتایجشون رو روی دوش اون مربی میانداختند و ناراضی بودند و اون هم به خاطره اینکه اونها رو راضی کنه تا ادمه بدهند و در اصل پول پرداخت کنند ابنقدر خودش رو توی زحمت و تقلا می انداخت، میخوام بگم این دوست من چون فرکانس رهایی و دنبال راضی نکردن اونها رو میفرسته(چون یه جورایی خودش که سودی نمیکنه و پولی به دست نمیاره) و به نظر خودش از سرشون زیاده و کارش برای انها خیلی هم خوبه انها انگار راضیترند، با اینکه پول نسبتا زیادتری نسبت به مربی قبلی پرداخت میکنند. موضوع من شاگرداست که راضیترند به خاطره فرکانس هایی که دوست من حالا به هر دلیلی برای انها میفرسته و راضی بودن بیشتر انهاست، امیدوارم متظورم رو رسانده باشم، در واقع میخوام بگم من با اینکه خیلی بهتر از دوستم و طولانیتر از دوستم ورزش میکنم و عاشق ورزش هستم یه چراغ هایی برام روشن شد اینکه بابا تو خودت رو لایق نمیدونی و فکر میکنی باید خیلی بهتر از این حرفها یا بیشتر از این حرفها باشی تا بتونی از کاری که دوست داری و توش خوبی پول دربیاری وگرنه هستند کسانی که نصف تو درکارشون خوبن ولی دارن پول درمیارند هستند کسانی که برای کار تو بخواهند پول بدند و باهات کار کنند تو فکر میکنی خیلی باید بهتر از این حرفها باشی یا بتونی فلان حرکت رو یا فلان وزنه رو هم بزنی تا لایق بشی که هزار تومن پول دربیاری، نه همین اطلاعات تو و ورزش های الان تو هم برای خیلی ها مفیده لااقل خیلی بهتر از این دوستمون و این من هستم که زیادی خودم رو دسته کم گرفتم و لایق پول دراوردن نمیدونم وگرنه من در سطح خودم میتونم شروع کنم به افرادی اموزش دادن و پول دراوردن و پولساز شدن و صد البته که باید همیشه روی ارتقا خودم کار کنم و از اونطرف هم به خدا توکل کنم و تنها اون رو روزی دهنده بدونم و به هیچکس باج ندهم و نخوام که به زور راضی نگهش دارم اگه مطمئنم که کارم خوب و درسته دیگه راضی نگه داشتن چیه؟ استاد با تامل کردن روی این مورد اولا فرق باور داشتن و کارکردش رو فهمیدم و بعد فهمیدم که بابا برای من هم در همین حدی که هستم کار هست میتونم از کاری که عاشقشم پول دربیارم حتما نباید که اخرت انجام سخترین کارای ورزشم باشم تا لایق دراوردن پول بشم نه من همین الانش هم میتونم برای خیلی از مبتدی ها بهتر از هزار تا مربی باشم که دارند کار میکنند. و نباید اینقدر خودم رو دسته کم بگیرم😎😎