گفتگو با دوستان 28 | تأثیرگذارترین عامل جذب مشتری

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • طبق قانون، شما فقط با افراد هماهنگ با باورهای خود، هم مدار می شوی؛
  • وقتی مسیر درست را ادامه می دهی، مشتری های مناسب برای کسب و کار شما، به سمت کسب و کار شما هدایت می شوند؛
  • به جای تقلا برای متقاعد کردن دیگران، این انرژی را صرف بهبود باورهای توحیدی کن؛
  • به جای جلب توجه به هر قیمتی، برای خود اصول هماهنگ با قوانین را در نظر بگیر، به آنها وفادار بمان و اجازه بده آن اصول، مسیر پیشرفت شما را هموار سازد؛
  • چه عاملی ایمان را قوی می کند؟

این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 28 | تأثیرگذارترین عامل جذب مشتری
    25MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

113 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امین» در این صفحه: 3
  1. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 1851 روز

    سلام و درود بر برادر عزیزم

    علیرضای عزیز

    اول از همه دلم تنگ شده بود برات پسر

    یه چند وقتی من نمیدیدم کامنت ها و نوشته های عالیت رو تو سایت

    شایدم البته بودی و من در مدار دیدنش نبودم

    خیلی لذت بردم از کامنتت برای این قسمت

    و خیلی بیشتر لذت بردم که دیدم کاملن پایبندی به اهداف قبلیت و داری باورهات رو قویتر و قویتر میکنی در موردش و اقدام عملی کردی برای اون هدف اصلیت

    که اگه اشتباه نکنم زدن یه برند ایرانی و جهانی در زمینه دامداری و محصولات لبنی بود

    و ایمان دارم که به مدد الله و این تمرکزی که کردی هر روز داری قدم به قدم بهش نزدیک تر میشی

    شاد و سلامت و ثروتمند در پناه الله یکتا باشی برادر عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 1851 روز

    با سلام و درود

    جناب محمدی عزیز

    بسیار بسیار لذت بردم و آموختم از نوشته بی نظیر شما

    و تحسین می‌کنم درک شما رو از قانون و قلم بی نظیر تون رو

    بسیار جامع و شیوا نوشته بودید و خوشحالم که قبل از خواب هدایت شدم به کامنت شما

    شاد و سلامت و ثروتمند در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 1851 روز

    سلام و درود بر شما دوست و هم کلاسی عزیزم

    راستش ما دو تا تایم طلایی شروع داریم

    دو تا تایمی که برامون نقطه شروع هستند

    یکی زمانی که میخوابیم و دومی زمانی که بیدار میشیم

    زمان خوابیدن از این جهت مهمه که معمولا وقتی چشممون رو صبح باز میکنیم با همون حس و حالی پا میشیم که شب قبلش خوابیدیم

    مثلا اگه اتفاق خوبی افتاده و یا اتفاق به ظاهر بدی سریع اونو به یاد میاریم و تاثیر میگیریم از اون اتفاق

    پس یه جورایی تنظیم آگاهانه فرکانس ها قبل از خواب

    کمک به شروع خوب یه روز جدیده

    شبا قبل از خواب هزاران فکر و نجوا میاد و دور ما میچرخه

    و حالا ما آگاهانه میاییم به اون چیزایی که دوست داریم توجه میکنیم

    راجع بهشون مینویسیم

    حرف میزنیم

    و به قول استاد عزیز با یه قلب باز

    با اشک شوق میخوابیم

    و فرداش وقتی پا میشیم روز رو از اون حس و حال خوب شروع میکنیم

    دوست و همکلاسی عزیزم

    شروع خیلی مهمه

    و مهمتر از اون حفظ این حال خوبه

    ما هر کدوممون با توجه به بازی زندگیمون مسائل خاص خودمون رو داریم

    و اگه بتونیم زیبایی های زندگیمون رو ببینیم و آگاهانه بهشون توجه کنیم و به قول استاد اعراض کنیم از ناخواسته ها

    شب با یه حال خوب میخوابیم

    صبح با یه حال خوب پا میشیم

    و تو طول روز هم با کنترل ذهن حالمون رو خوب نگه میداریم

    حالا چه اتفاقی می افته ؟

    طبق قانون بدون تغییر پروردگار که احساس خوب مساوی با اتفاقات خوبه

    معجزات و اتفاقای خوب شروع میکنن به رخ دادن

    و ما میاییم آگاهانه به این اتفاق های به ظاهر کوچیک خوب توجه کردن و سپاس گذاری کردن

    و نتیجه چی میشه ؟

    اینا هی بیشتر و بیشتر بیشتر و بزرگتر میشه

    و یهو به خودمون میاییم و میبینیم کلی اتفاقات بی نظیر تو طول روز داره برامون رخ میده

    زندگی استاد مثال کاملیه از این داستان

    شما ببین استاد و مریم بانو مرتب دارن از اتفاقات خوب تو زندگیشون حرف میزنن

    یعنی یکی مثل استاد با این همه ثروت و این همه طرفدار و این همه نعمت

    مثلا از جوجه شدن یه تخم مرغ هم غافل نیست و کلی براش ذوق میکنه

    به این کلمه ذوق دقت کنید و احساس و فرکانس بالایی که داره و من هیچ کسی رو مثل استاد ندیدم که ار هر چیز کوچیکی ذوق کنه …

    و مرتب داره راجع بهش حرف میزنه

    به قول خودشون میگن اگه کسی مار و ببینه فکر میکنه تازه اولین روزمونه اومدیم آمریکا اینقدر که داریم از آسمون و زمین و همه چیز اینجا تعریف میکنیم

    دوست و همکلاسی عزیزم

    به اندازه ای که بتونیم رو خودمون کار کنیم که نعمت های خدا رو ببینیم و برامون تکراری نشه و بتونیم سپاسگزاری کنیم

    بهمون اندازه سعادت و خوشبختی و سلامتی و ثروت میاد تو زندگیمون

    من کاری که قبل خواب میکنم اینه :

    تو دفترم تمام اتفاقات خوبی که اون روز برام اتفاق افتادرو مینویسم و براش شکر گزاری میکنم

    با خودم در موردشون حرف میزنم

    خودمو تجسم میکنم تو اون حالتی که دوست دارم

    تو اون تختخواب و مکان و زمانی که رویاشو دارم و سعی میکنم اینطوری بخواب برم

    یا چند تا عکس از رویاهام رو سلکت کردم و قبل خواب اونارو تماشا میکنم و تحسینشون میکنم …

    و فردا که بلند میشم باز تو همون دفتر چیزایی که دوست دارم اتفاق بیفترو مینویسم و پیشاپیش براش شکر گزاری میکنم

    راستش هر چه بیشتر با استاد آشنا میشم

    بیشتر اینو متوجه میشم

    که اون چیزی که استاد و مریم بانو رو به این همه نعمت رسونده

    فقط و فقط

    همین تمرکز آگاهانه و دیوانه وار روی نعمت های زندگیشون بوده و از همه مهمتر حرف زدن در بارشون

    اگه کسی نیست دور و اطرافتون که باهاش حرف بزنید با خودتون حرف بزنید در موردش

    کاری که استاد میکنن و میگن هر کی از دور منو ببینه که دارم مدام با خودم حرف میزنم فکر میکنه که من دیوانه ام ……

    حرف زدن و توجه درباره چیزای کوچیکی که شاید اصلا برای ما مهم نباشه

    مثلا استاد میگفتن من وقتی ماشین ظرفشویی خریدم روزی صدبار دربش رو باز میکردم و خداروبراش شکر میکردم یا حتی برای یه ماهی تابه برقی….

    و الان داریم میبینیم با این همه ثروت تو زندگیشون نه تنها این شکر گزاری کم نشده بلکه بیشتر و بیشتر و بیشتر هم شده

    و نعمت هام همینطوری به سمت این دو فرشته الهی سرازیره

    امیدوارم اون چیزی که تو قلبم بود رو تونسته باشم با نوشتن بیان کنم

    اینایی که برای شما نوشتم رو قبلش برای خودم تکرار کردم که فراموشم نشه راه چیه و مقصود کجاست چون تنها راه تکرار و تکرار و تکراره تا به جانمون بشینه

    یه شب تو یه حالی خاص قرآن رو باز کردم

    و این آیه اومد :

    نعمت های خدارو به یاد آورید تا رستگار شوید

    همه قانون همینه به خدا ……

    امیدوارم هر لحظه چشمامون باز و باز تر بشه و بتونیم نعمت های خدارو تو زندگیمون ببینیم و بتونیم مثل استاد و مریم بانو مرتب و نان استاپ

    در موردشون حرف بزنیم و حرف بزنیم و حرف بزنیم و شکرگزاری کنیم

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای: