نکته مهم:
این فایل فقط به صورت صوتی می باشد
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- چقدر توانایی تبلیغ خودت و تواناهایی ات را داری؟
- “طمع” – به هر شکلی – خلاف قانون تکامل است. به همین دلیل هرگز به نتیجه پایدار نمی انجامد؛
- اساس موفقیت پایدار؛
- آیا به آسانی درسهایت را میگیری و ایرادهای خود را رفع می کنی یا باید حتماً مجبور شوی؟
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 29 | قانون تکامل و "پایداری نتایج"18MB20 دقیقه
به نام خالق یکتا
سلام استاد عزیزم
چقدر از شما ممنونم و چقدر از آقا ابراهیم ممنون و سپاسگزارم برای این گفتگوهای پر از نکته و آگاهی…
واقعا چقدر سوال خوب پرسیدن ادم رو خوب میبره به اصل مطلب. سوال خوب پرسیدن آدم رو خوب عمیق میکنه به آنچه که اصل قضیه است و باید درک کنه. چقدر خوب میشه که سوال های خوب و اصل درآر بیشتر بپرسیم از استاد،از خودمون، از خدا…
چه جواب راحت و سرراستی که گفتین: خب طرفی که این حرف ها میزنه بره ۳۰ تا کلاس صحبت کنه.
خب اگر فکر میکنی این باعث موفقیت و تبلیغ برای شخص عباسمنش شده توام برو همین کار رو بکن چه اشکالی داره.
که عمرا طرف بره. چون انجام اینکار بدون داشتن درآمد ارزه میخواد، کار هرکسی نیست. چون انجام این کار عشق میخواد، ایمان میخواد به اون راهی که داری میری، چون انجام این کار عزت نفس و یک خودباوری قوی میخواد، چون بیس کار از قبل آماده شده که منجر به همچین اقدامی از استاد شده. زمین وجود خودش رو اینقدر شخم زده، اینقدر صبورانه روی اون زمین وجودش کار کرده که اصلا تمام وجودش ایمان داشته برای تشکیل کلاس هایی که با عشق تشکیل بده بدون ذره ایی درآمد و چشم داشتی و یا حتی تردید و شک که اونو از انجام این کار منصرف کنه. که کم کم خدا هدایتش کرد که باباجان شماره ات رو هم تو کلاس ها بگو حالا شاید به درد بخوره. که اینجا ها بوده بنظرم که تازه کم کم میخواسته قدم برای حرفه ایی تر درس دادن این آموزه ها برداره. که با تکامل طی کردن و تسلط خودش مسیر رو بهتر و راحت تر ادامه بده. و از اونجا به بعد بوده که استاد اصلا رفته تو کار سخنرانی کردن حرفه ایی و کسب درآمد.
دارم درباره کار برای خودم انشا مینویسم تا فکرهامو جمع و جور کنم و انشامو به همسرجان بفروشم. و این قسمت خیلی نکته برام داشت تا کار و کار کردن رو بهتر درک کنم. شغل و شاغل بودن. ایجاد کسب و کار شخصی رو از الگویی چون شما بیشتر درکش کنم. واقعا خداروشکر که اینجا هستم و در مسیر دریافت آگاهی های بیشتر.
خب آقا ابراهیم یک سلسله سوال مرتبط خیلی خوب و از اون اصل درآرها پرسیدن اینکه:
اینکه استاد پول برای تبلیغ نمیده مشکلش چیه؟ این قانونه چیه که برای بقیه اینجوری که برای شما کار کرده کار نکرده؟؟
میدونیم آدم هایی که باورشون این هست که باید تبلیغ کنن تا موفق بشن و راهی جز اون نیست خب چون باورشون اینه با هیچ راه دیگه ایی موفق نمیشن.
توضیحاتی که از استاد عزیز من متوجه شدم اینه که:
از دو منظر استاد به این قضیه نگاه کردن و توضیحاتی دادن اینکه یــــــــــــک بحـــــث اینه که طرف باورش چیه(اینکه فقط میشه از این راه موفق بشه.) پس یک بحث باورهای ماست ما به اون موضوعات و کار و فعالیت های مرتبطش که قطعا مهمه.
یـــــــــــک بحـــــث خود وجودیت انسان هست،ویژگی ها و خاصیت وجودی انسان که خیلی عجول هست،خیلی محتاج توجه هست،خیلی زود میخواد نتیجه بگیره،خیلی طمع داره،… که بخاطر این ویژگی های ذاتی و وجودی دست به یکسری کارها و اقدامات میزنه. مثلا حاضره کلی کارهای چرت و پرت بکنه اما در مرکز توجه دیگران قراربگیره. جمله کوتاه و مختصرش همین که میگن بکش خوشگلم کن، بکش معروفم کن. اینکه انسان عجول هست و میخواد زود به جایی برسه یا دیده بشه از اونجا ناشی میشه که عدم درک درست از قانون تکامل داره.
اینا خصلت های وجودی انسانی مون رو اگر بگیم دیفالت های ما هستن و بک گراندهای وجودیت ما هستن. استاد اومدن این بک گراند ها رو به قول خودشون کمرنگ کردن و دیدن که کلا دنبال یک موفقیت پایدار و دائمی هستن که میخوان روی اصول باشه. پـــس علاوه بر پیدا کردن باورهای درست و قدرتمند کننده اومدن روی شخصیت وجودی خودشون هم کار کردن که ریشه اصلی اونا در عزت نفس و خودباوری و اعتماد به نفس بوده. اومدن روی همچین شالوده ایی یک حرکتی رو شروع کردن و پیش رفتن. چون اصل قضیه که موفقیت هست براشون مهم بوده نه حاشیه ها و تاثیرات جانبی مثلا مثل معروف شدن و …چقدر از این مدل نگاه کردن خوشم میاد واقعا لذت بردم از گوش کردن آگاهانه ام و نوشن با تامل و تفکر عمیق ام که داره فقط به اصل میپردازه.
استاد اونجایی که گفتین من مشکلی ندارم که بعضی ها با مخ بخورن زمین، مشکلی ندارم حتی خودم با مخ بخورم زمین، مشکلی ندارم که بچه ام با مخ بخوره زمین. مشکلی ندارم چون میدونم که برای یکسری از افراد تنها راه اینکه یکسری از درس ها رو بگیرن این هست که با مخ بخورن زمین.
_تنـــهـــــــا راه یادگیـــری خیـــــــــلی از آدم هـــــــا اینــــــــه که له بشن، نابود بشن وقتــــی له میشن و نابود میشن اون موقع است که میشینن عمیق فکر میکنن
خدایا من نمیخوام جز گروه آدم هایی باشم که له بشن بعد اون موقع شروع کنم به فکر کردن.
خدایا من میخوام قبل اینکه اوضاع اینقدر خراب بشه بلند بشم و برای ذهن خودم و باورها و شخصیت و وجودیت خودم فکری بکنم یک فکر عمـیــق یا دیپ…