https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/07/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-07-17 06:29:212024-04-23 07:41:15گفتگو با دوستان 29 | قانون تکامل و “پایداری نتایج”
108نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیز و مریم جان و ابراهیم عزیز و همه اعضای خانواده
مطلبی که دریافت کردم از این گفتگوی فوق العاده
به نظر من اساس خیلی از تبلیغات امروز دنیای اطراف ما یه جور رقابتی هست که احساس خوب رو نداره منظورم این هست کسی که تبلیغ میکند دوست داره بقیه پیشرفتی نداشته باشند و فقط خودش نمره ۱ باشه و این جا قلب من ارور میده میگه
آقا تو چیکار به دیگران داری تو از خدا بخواه به اونا هر چقدر میخواهند بده به تو هم بده…
اصلا آیا مشهور شدن تبلیغات به هر قیمتی جز این هست که ما عوامل بیرونی رو موثر میدونیم بر پیشرفت کارمون…جز این هست که تا وقتی تبلیغات باشه همه چی اوکی…تا وقتی فلانی برام تراکت پخش کنه مشتری هست…؟؟!!
در صورتی که موفقترین هتل ها موفقترین فروشگاه ها موفقترین برندها موفقترین آدما هرگز تبلیغی ندارند…آنقدر خودشون ارزشمند میدونن که مشتری دنبالشون میدود..و تمام وقتشون رو صرف بهبود کارشون میکنند صرف بالا بردن کیفیت کار و شعارشون اینه مشتری میره دنبال کیفیت…
نه تبلیغات تمرکز بر روی بهبود میگذارند بر و روی ایده ها که به ذهن شون میخورد…و اگر بخواهند رقابت کنند الگو میگیرند در جهت مثبت..
استاد جان شما عزت نفسی که دارید خودتون بدون عوامل بیرونی برای خود بوجود آوردید…
شما اصلا جز خداوند جز خودتون کسی رو دلیل پیشرفتتون نمیدونید و تماما تمرکزتان بر روی کیفیت سایت..
همه چیز از درون انسان جرقه میزند استاد جان به قول شما اگر کسی میگه اره تبلیغات در کل کلاسهای دانشگاه بوده ….
شما کل دانشگاه که هیچ ،
جلو ۱۰ نفر فقط شروع کنید به صحبت کردن اگر به عزت نفس نرسیده باشی اینقدر صدات میلرزه تپق میاد سر زبونت که حاضری هرگز جلو جمع صحبت نکنی…مگه آسونه…
یه بنده خدایی داشت در تنهایی ساز مینواخت اینقدر زیبا و بدون ایراد بود…به محض اینکه دوربین اومد کلا استرس گرفت…گفت آقا این دوربین بر من نوازندگی من اثر میزاره یه دوربین..جمش کنید..
حالا گر اون شخص به عزت نفس برسه جلوی هزاران دوربین بدون خطا به نوازندگیش ادامه میده…
یا به سخنرانی…اصلا دیگه عامل بیرونی رو مثل دوربین یا کسایی که نشستند موثر نمیدونه
استاد جان عزت نفس احساس لیاقت همه چی هست…من اگر این دو مورد رو در خودم بالا ببرم به خیلی چیزها میرسم به خیلی چیزها…با ارزشتر از ثروت اصلا اینا دلیل ثروتمند شدن هستند اینا درست شوند ثروت میاد….
هماهنگ شدن با نیروی برتر کن فیکون میکنه اون خودش برام تبلیغات میکنه…من سمت خودم انجام میدم اونم سمت خودش…
صحبت های استاد و دوستان عزیز برای من این حکم را دارد که من هم می توانم به موفقیت برسم
من هم می توانم موفق بشوم
همه چیز در دستهای من است
همه چیز برای من به راحتی و آسانی زمانی رقم می خورد که من بخواهم روی خودم کار کنم و باورهای خودم را تغییر بدهم
همه چیز را من از درون زمانی می توانم بسازم که افکار و باورهای خوب را برای خودم بسازم و در این جهت به بهترین راه قدم بردارم و جلو بروم
می دانم که خدای مهربان همیشه در کنار من است و او بهترین راه و بهترین و عالی ترین کار را برای من خواهد داشت
به شرط آنکه من ایمان به او داشته باشم
او را در کنار خودم ببینم
از او کمک بگیرم
او را در کنار خودم داشته باشم
یک درس
یک نکته
یک اهمیت
وقتی که روی خودم کار کنم و به دل به خدای خودم بسپارم جهان هم به گونه ای برای من رقم می خورد که دوستان و دیگران بدون زحمت من در کنار من قرار بگیرند و آنها دستهای خداوند می شوند برای کمک کردن به من
همه اینها در زمانی برای من رخ می دهد که من روی خودم کار کنم
باید خودم را از درون بسازم
باید خودم را به حدی از رشد و شکوفایی برسانم که آرامش سهم همیشگی من باشد و آنوقت من بی شک موفق خواهم بود و خدای مهربان که با باورهای توحیدی که برای خودم می سازم همیشه و همیشه در کنار من خواهد بود
فایل صوتی گفتگو با دوستان 29 | قانون تکامل و “پایداری نتایج
من بدنبال موفقیت هستم بدنبال موفقیتی هستم که پایدار باشه پیشرفتی که پایدار باشه
سلام به استاد عزیزم و
سلام به خانم شایسته ی بینظیر و نازنینم.
درود و وقت بخیر خدمت همه ی نوری چشمی های خداوند در این سایت بهشتی
موضوع این گفتگو صحبت و سوالاتی که آقا ابراهیم عزیز مدیر فنی سایت در مورد تبلیغات از استاد پرسیدن و جواب و پاسخ دهی استاد در مورد چنین پرسش هایی
اینکه یک سوالی که پیش فرض ذهنی همه ی ماها هست اینکه بدون هیچ تبلیغی امکان پذیر نیست یعنی تبلیغ عامل مهمی برای رشد و پیشرفت هستش
سوال پیش آمده که از آقا ابراهیم پرسیده شده ..اینکه استاد در شروع کارشون یک دانشجو ساده بودند بتعداد سی تا کلاس در دانشگاه رفتند صحبت کردن و این خودش یعنی یک تبلیغی در دانشگاه بوده.
پاسخ استاد در مقابل چنین افرادی این است که اگر واقعا این کار جواب داده تو هم برو اینکار رو انجام بده و موفق بشو..
بعبارتی اینکه ما توانایی اینرو داشته باشیم که بتوانیم در حضور یک جمعی صحبت کنیم که بتوانیم دیگران را مجاب به شنیدن حرف های ما کنه خیلی کار مهمی هست یعنی باید آنقدر صحبت های ما ارزشمند باشد که دیگران هم تمایل به شنیدن این صحبت ها را داشته باشند
تبلیغات به شکل اینستاگرام و یا در فضای مجازی که باید بابت آن موضوع درخواستی مون پولی پرداخت کنیم خیلی فرق میکنه با اینکه خودمون بتوانیم صحبت کنیم و بقول معروف از خودمون مایه بگذاریم ..
در واقع استاد برای اینکه بتوانند در یک جمعی صحبت و سخنرانی کنند این تمرین رو انجام دادند در واقع تبلیغی برای پول ساختن نبود بلکه برای رشد و کسب مهارت در این زمینه بوده که پولی هم بابت این صحبت ها نگرفته بودند
اینکه بعضی ها اعتقاد دارند باید حتما پول تبلیغ بدهند تا مشتری پیدا شود .. ولی استاد بدون اینکه پول تبلیغی بدهند مشتری دارند .. این تفاوت رو استاد توضیح دادند
یکی از آن دلایلی که خیلی ها حاضرند بخاطرش هزینه ی تبلیغات بدهند یعنی بعضی ها دوست دارند که تبلیغ کنند و کلی هزینه کنند برای اینکه فقط و فقط جلب توجه کنند و معروف و مشهور بشوند یعنی به هر قیمتی شده دوست دارند معروف و مشهور شوند (بقول استاد بکشو منو خوشگلم کن بکشو معروف و مشهورم کن که مردم به من توجه کنند )
2ـــ دومین عاملی که مردم دوست دارند برای تبلیغات هزینه های زیادی رو بپردازند اینه که به قانون تکامل توجه نمی کنند و میخواهند یکدفع و یک شبه مشهور و معروف بشوند
اینکه من میخوام یک شبه پولدار بشم
آقا من میخوام یک شبه معروف بشم
من می خوام یک شبه به این خواسته ام برسم
من میخوام یکدفعه برم آن سر دنیا
من می خوام یکدفع دیده بشم
حالا با جراحی های عجیب غریب میخواهند خیلی زودتر دیده بشن ((باورهای کمبود))
من میخوام با آمپول و قرص و هزار یک چیز دیگه یک دفع بشم آرنولد و بدنم مثل اون بشه
3ـــ دیگر اینکه در قرآن هم گفته شده که کلا موجودیت انسان عجول بودنش هست
یعنی بخاطر طمعی که داره خیلی زود می خواد که به همه چی برسه .. همش زود زود می خواد به همه چی برسه
و همش بدنبال اینه که راه و روش هایی رو پیدا کنه که بتونه زودتر به خواسته اش برسه
نکته ای که استاد در اینجا اشاره کردند این بود که گفتند در واقع من بدنبال موفقیت بودم بدنبال موفقیتی هستم که پایدار باشه پیشرفتی که پایدار باشه
نه اینکه یک شب بیام بالا بعدش سریع بیام پایین همانطوری که افراد آمپولی و یک دفع و یک شبه آمدن بالا همانطور هم آمپولی پف شون می خوابه و یک شبه میان پایین.. خطاب به همانهایی که دوست داشتن یک شبه معروف و مشهور بشن همانطوری هم یکدفع و یک شبه فرو کش کردن و بسرعت پایین آمدن
موفقیت باید پایدار و دایمی باشه
کسانی که بدنبال موفقیت یک شبه هستند و خودشون رو به آب و آتیش میزنند که معروف و مشهور بشوند حتما با مخ هم به زمین می خورند
تنها راهی که انسان درس شو بگیره اینه که نیمکت نشین بشه و از دوره بازی خط بخوره1
یاد راه اندازی سالن آریشگاه خواهرم افتادم
خواهر من معاون شعبه ی بانک رفاه در یکی از شعبات کرج بوده .. موقعی که داشت بازنشسته می شد دخترش بهش پیشنهاد داد که یک سالن آرایشگاه بزننند ..
در واقع این داستان مال خیلی سال پیشه که من هنوز در مدار ور شکستگی پولی و مالی نیوفتااده بودم یعنی خانه و زندگیم هنوز سر جایش بود .. خلاصه ی داستان از این قراره که خواهرم
ظاهر قضیه رو خیلی قشنگ توضیح میدادند
به خواهرم گفتم می خواید چیکار کنید ؟؟؟
گفت.. اینکه می خواهیم یک سرمایه گذاری کنیم ..
گفتن دخترش دانشگاه گرافیک درس خوانده و چون رشته ی تحصیلیش با رنگ و شناسایی رنگ و هنر و غیره بوده به کار آرایشگرئ هم علاقه داشته رفته دوره های آرایشگری هم دیده و مدرک گرفته و از این حرفاااااا . میخواد کار رنگ مو رو انجام بده از طرفی هم کار ناخن و طراحی روی ناخن رو هم تازه یاد گرفته .
به خواهرم گفتم خب تو که کارت دفتری بوده و توی سالن می خوایی چیکار کنی .. خواهرم گفت آره منم رفتم دوره ی ماساژ روی پوست صورت با کرم فلان فلان رو یاد گرفتم . ولی من مدیریت و حساب کتاب سالن رو انجام میدم ..
یکی دو تا تخت هم برای اپیلاسیون با مواد گیاهی و غیره و کارمند استخدام میکنم و برای براشینگ یک حرفه ای میارم و برای اصلاح صورت و غیره و اِل می کنم و بِل میکنم و به منم پیشنهاد داده بودن که منم برم آنجا پیششون و دیدم افتاحییه زدن و کلی تبلیغات و چه سالنی اجاره کرده بودند و تشکیلاتی کاغذ دیواری آنچنانی زده و میز و مبل صورتی سرخ آبی و دکور و کمدهای آنچنانی سالنی و صندلی های مخصوص کوپ کردن مو و اصلاح و دمو دستگاهی و تشکیلاتی و میز چوبی شیشه ای سفید و خوشکل و خلاصه تشکیلاتی که نپرس با چه هزینه هایی که نگم براتون !!!!!! با اینکه من هنوز از قوانین و این حرفا و قانون آگاهی نداشتم ولی چون منم مدرک آرایشگری داشتم و خیلی سال ها قبلترش کار هم میکردم در خانه خودم فضایی مجزا داشتم که برای خودم خصوصی کار می کردم رفتم یک مدتی پیش شون .. بهشون پیشنهاد دادم اول یک صندلی از سالن آرایشگری رو اجاره کنید هم در کارتون حرفه ای بشید و هم مشتری بمرور پیدا کنید بعداً سالن میزدید .. اصلا برای چی این همه پول برای یک سالن اجاره ای هزینه کردید؟؟؟؟
یعنی همش تعجب می کردم که چطوری همچین ریسک بزرگی کردند .. هر چی من میگفتم .. بابا شماها هنوز مشتری ندارید . هنوز کسی شما رو نمی شناسه . هنوز تجربه ی کاری ندارید… آنوقت چطوری جرآت کردید. چنین سرمایه گذاری کردید؟؟؟ ..
شماها هنوز تازه مُهر مدرک تون خشک نشده آخه مردم چطوری بهتون اعتماد کنند و بیان سر و کله شون رو در اختیار شماها قرار بدن؟؟؟
آخه چهار نفر رو درست و حسابی روشن کار کنید و دیگران ببین و بفهمن شماها چی بلد هستید
آخه حرفه ی آرایشگری یک کار عملی هستش که باید آنقدر روی افراد مختلف و با موقعیت موها و پوست ها و افکار و سلیقه های مختلف کار کنی که در آن کار مهارت کسب کنی تا افراد جذب تخصص و کارت بشن .. ولی هیچکس حرف منو گوش نمیداد..
اگر هر حرفی میزدم آخر سر برچسب حسود بودن بهم میزند و فکر می کردن من حسودیم شده .. خلاصه این داستان همینطور کژ دار مریض پیش میرفت …
من همش فکر می کردم با آن پولی که خواهرم برای بازنشستگی گرفته بود اینکار رو انجام داده ولی بعدها فهمیدم که سند خونه شو در بانک گرو گذاشته بود و کلی هم به بانک بدهکار شده بود و از آنطرف هم باید قسط بانک هم میداد و هم هزینه ی اجاره ی سالن و هم کارمندان و قبوض و غیره و رفت و آمد و تازه کلی هم هزینه ی تبلیغات پوستری و تراکت و اس ام آس موبایلی و غیره رو پرداخت می کرد .. یک مدتی همکارای بانک خواهرم بعنوان مشتری میومدن سالن ولی آ نها هم تعداد زیادی نبودن و زیاد هم اهل قر و فر و سالن آرایشگاه نبودن فقط به رسم همکار بودن و کمک کردن گهگاهی میومدن سالن خلاصه بطور سینوسی مشتری میومد ولی بصورت برق و باد هزینه های قسط و سالن و اجاره و موعود روز هزینه ها فرا میرسید . اکثر وقتا سالن سکوت بود .. خلاصه روزها و روزها از پی هم میگذشت و خبری از سود و مشتری و رشد و پیشرفت نبود و مدام خواهرم تبلیغات انجام میداد و کلی هزینه توی مجله ی رنگی محلی و تراکت و مبایل همراه اول بصورت سرتاسری در کرج و خلاصه به اندازه ی پول یک خانه برای این راه اندازی و این بزرگ نمایی کارشون هزینه کرده بودند و عدم توجه به قانون تکامل و برای جلب توجه بیشتر اینکه ما یهویی همچین کار بزرگی کردیم و ما اِلیم و بِلیم چشم دشمنان رو کور کنند هی هر روز در باتلاق حرص و طمع و جلب توجه برای معروف شدن و چشم و هم چشمی با دیگر سالن دارها و غیره و غیره بود .. خلاصه نه تنها موفق نشدند بلکه ضررر و زیان زیادی کردند و از پس هزینه ی اجاره ی سالن هم بر نییومدن و هزینه ها انباشته شده بود و پول هایی هم که از بانک وام گرفته بودند یا میدادن به اجاره ی سالن و یا از همون وامی که با سود گرفته بودن.. قسط بانک میدادند خلاصه بانک هم علاوه بر قسط بانک سود پولشو هم میگرفت و در نهایت ورشکسته شدند و مجبور شدند با کلی ضرر و زیان سالن رو جمع کنند که البته هیچکس هم آن همه لوازم شیک و پیک سالن رو ازشون نخرید و بردن توی انباری شون که اونم خراب شد و دیگه نمیدونم چیکارش کردن ..خلاصه بعدش دیگه نتونستن قسط بانک بدن که بانک هم در صدد تصرف خانه بر آمده بود و با یک فلاکتی و سختی و فرصت گرفتن از بانک و دوباره قرض و قوله و وام گرفتن و اینور و اونور توانستند با مشقت زیاد خونه شون را پس بگیره خدا رو شکر .. خدا رو شکر حد اقل تونست خونه شو از بانک پس بگیره ..
وقتی استاد داشتند قانون تکامل و موفقیت پایدار را در اینجا توضیح میدادند یاد این داستان خواهرم افتادم که بدون اینکه قدم به قدم پیش برن و در کارشون حرفه ای بشن و مهارتی کسب کنند می خواستند با عجله و سریع و طمع به یکباره و یک شبه پولدار بشن و چشم همه رو هم کور کنند بقول معروف نیت قلبی و فکری خیلی مهمه که با چه طرز تفکری یک کاری رو شروع میکنی. و بقول استاد عزیز حتما باید با مخ میخوردند زمین تا در سشون رو بگیرند ..
البته منم همچین دسته کمی از خواهرم نداشتم با این تفاوت که من برای کارخانه ی قارچ به پیشنهاد پسرم این کار رو کردم و اصلا تمایلی به راه اندازی کارخانه نداشتم ولی به تخصص پسرم اعتماد کردم و از آنجایی که دلسوزی مادرانه ای داشتم به خواسته ی پسرم عمل کردم که بهش کمکی کرده باشم در هر صورت عملکرد منم جالب نبود و اصلا نباید برای پسرم دلسوزی بیجا می کردم .. باید به پسرم میگفتم برو جای دیگه کار کن و بهش میگفتم کار کردن تو به من هیچ ربطی ندارد برو هر جایی که دلت میخواد کار کن .. خب البته هنوز در آن موقع ها از این قوانین آگاهی نداشتم و شاید اگر به این تضادها بر نمی خوردم هیچگاه به این سایت عزیز و این آگاهی ها هدایت نمی شدم ..
یعنی فقط و فقط باید به این قانون مهم و اصلی و بنیادین خیلی خیلی توجه کنیم و در عمل هم انجام دهیم …
بازم قانون تکامل بازم حرکت دادن و قدم برداشتن بازم ادامه دادن و حرکت کردن
بازم مداومت و استمرار داشتن
بازم تمرکز به نقطه ی هدف
بازم دیدن تصاویر و تصاویرهای مختلف از هدف بازم در معرض شنیدن و تعاریف از اون هدف . بازم دیدن آن توپ هدف در دست دیگران .. بازم دیدن اون توپ هدف و دست به دست شدن و در این دست به دست شدن ها بلاخره رسیدن به دست من یعنی باید برای رسیدن به خواسته مون هدف داشته باشیم و برای این هدفون گام های کوچیک کوچیک را طی کنیم و گام به گام حرکت کنیم و به قانون احترام بگذاریم و عمل کنیم تا آن توپ موفقیت را بصورت پایدار بدست بیاوریم
در واقع …موفقیت باید پایدار و دایمی باشه
من هم از شما استادادان عزیزم که الگوی واضح من هستید سعی میکنم بطور مداوم روی تغییر باورهام با همین فایل ها کار کنم و تمرکزمو روی اهداف و خواسته ام بذارم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و عمل کنم
سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا از طریق این فایل های گرانبها و ارزشمند استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.
سلام و درود و خسته نباشید خدمت خانواده صمیمی عباسمنش 🌹🌹
اول اینکه چقدر گلچین های عالی تو قسمت باورهای ثروتساز به زیبای و درستی و بجا ای کنار هم قرار گرفته افرین افرین . سپاس از همگی شما و استاد عزیزم .
دوم اینکه من درست خیلی شدید هدایتی اومدن تو قسمت دانلودها (باورهای ثروتساز) چون دارم به امید و یاری الله یکتا ، فروشگاه خودم رو راه اندازی کنم و نیاز بود که باور هامو تقویت کنم و این فایل بسیار بجا یکی از پایه ها لازم بود برای حرکت و راه اندازی کسبو کار شخصیم .
خداروشاکرم و نمیدونم چطور از شما سپاسگزار باشم بخاطر اموزش های ارزندتون .
خدارو شکر ادمایی ک میبایست از زندگیم حذف شن شدند و الان انشان هایی اطراف من قرار دارند که همگی همفرکانسیم و در مسیر پیشرفت و توسعه کسبو کار خودمون هم رو باورهامون کار میکنیم و هم آموزش های لازم رو میبینیم برای افزایش علم و تکامل یافتن در حیطه کاریمون .
من بخاطر همه دوره هاتون و فایل های عالیو بینظیرتون سپاسگزار استاد جان .
موفق و پیروز باشید در هر زمینه ای مالی موفقیت و علمی و سالمو پایدار باشید .
به جای بحث کردن یا قانع کردن دیگران که خلاف باورهای ما را دارند و هدر دادن انرژی و زمان خود است آنها را تشویق کرده که کارهایی را که فکر می کنند درست است انجام داده زیرا بسیاری از افراد حتما باید با عمل کردن به کارهای نا درستی که فکر می کنند درست است به زمین خورده و شکست بخورند. توضیحات ما هیچ اثری در آنها نخواهد داشت . بیشتر افرادی که برای تبلیغات محصولات خود و یا خدمات هزینه ای گزاف می پردازند برای این است که جلب توجه کرده و دوست دارند یک شبه دیده شوند.
عامل دیگر نیز عجول و طمع کار بودن آنها است که می خواهند قانون تکامل را دور زده و زودتر به هدف خود برسند.اما کسانی که به سرعت موفق می شوند به سرعت نیز نابود خواهند شد.
برای داشتن موفقیت پایدار و مداوم باید قانون تکامل را رعایت کرده، باورهای خود را اصلاح کنیم تا به آن دست یابیم.
قانون تکامل در همه زمینهها کابرد داره ، کسی که پول زیادی میده معروف بشه ، یا تبلیغات میکنه و بابتش پول زیادی هزینه می کنه تا دیده بشه تا شاید به موفقیت برسه ، راه نادرست را انتخاب کرده چون اولا عامل بیرونی باعث موفقیت ما نمیشه و ثانیا موفقیت باید پایدار باشه پ همیشه روبه جلو بریم برای این منظور باید قانون تکامل را رعایت کنیم و رشد ما آرام آرام پیش بره و سعی کنیم از مسیر لذت ببریم و زور نزنیم ، چراکه وقتی در کاری زور می زنیم و اذیت میشیم خودش نشانه ای هست که حتما اشکالی در کار هست ، یادمان باشه از نمادهای شیطان عجله هست که حتما باید ازش دوری کنیم .
قانون تکامل رو رعایت کنیم و از خودمون انتظار یکباره حل شدن نداشته باشیم.آرام آرام همه چی درست میشه.متاسفانه کمال پرستی باعث حرکت نکردن و یا رعایت نکردن قانون تکامل میشه.
همه چیز تکامل خودشون رو طی کردن
ما هم در این سایت تکامل رو داریم طی میکنیم
هر چی تمرکز بزاریم بهتر نتیجه میگیریم
هدایت ما رو به کاری سوق میده ولی چون پاشنه آشیل داریم سرباز میزنیم و انجام نمیدیم.
اصل ایمان به یگانگی الله است و اینکه خداست تنها فرمانروای عالم ،وقتی باور داشته باشیم و حرکت کنیم همون الله همه چی رو ردیف میکنه و سر جاش میزاره و برات آماده میکنه.
با خودشناسی کم کم شاخه های اضافه رو هرس میکنیم و به اصل پی میبریم.
وقتی اصل رو دیدیم و شنیدیم دیگه همه چی به ما بستگی داره
استاد 30 کلاس صحبت کردن بطوری که در جلسات اول خیلی ترس داشتن ولی با تکامل بهتر شدن.
حالا حساب کن اون ایمان استاد از کجا اومد و چطور اطمینان کرد و رفت.مثل موسی و دریا،ابرهیم و آتش
و اگر همه درختان روى زمین قلم شوند و دریا مرکب و هفت دریاى دیگر به مددش بیاید، سخنان خدا پایان نمىیابد. و خدا پیروزمند و حکیم است.
استاد یه موضوعی که در مورد خودم میخوام بگم استاد داستان من هم داستان بکش تا من فقد برسممممم…
من چه کاراهایی که نمیکردم که فقد بتونم تا صب درس بخونم بعدش یه چرت بزنم و دوباره بلند بشم درس بخونم ….
خودم داغون میکردم هااااا جوری که همه بهم میگفتن تووو چقدر درس میخونی و و و…..
تهش هیچی نشد اون موقعهااااا هیچی و الان به صورت هدایت امروزم اومدم به این فایل و برام مرورو شد که مسیر مشخص تو بیوفت توش تکاملت رو تی کن و نتیجه رو بگیر ارههه
یه شب راه هزار یک شب رفتن مسیر نامعلومه معلوم نیست چخبررررر…….
استاد همجاااا این صحبت که ادم باید نصف درامدش رو برای تبلیغات بده….
نمیدونم دلیل این حرف چیه یا چطوریه که ایجوری میگن میگن یارو دیدی تبلیغ کرد.
فلان پیج براش تبلیغ کرد همه رفتن…سمتش
حالا بریم فلانی رو پیدا کنیم که برا ما تبیلغ کنه ….
یارو هم میاد یه هزینه تعیین میکنه استوری این قیمت و پست این قیمت …
بله شما برا هر کسی که تبلیغ کردید خیلی خوب شد …
باشه بریمممممممم برا ماهم تبلیغ کن…
ولی من اینو میگم بهترین تبیلغ ادمها هستن که تورو تبلیغ کنم نه خودت خودت رو تبلیغ کنی….
از خدا میخوام که این اگاهیارو به روح و قلبم بشون و تویه زندگیم به صورت عملی و اگاهان انجامشون بدم….
سلام به شما استاد نازنین، مریم جان عزیز این جمع خوبان
من مسیر طولانی رو با شما آمدم استاد، مسیری طولانی و از میان تمام سنگلاخهایی که پاهام رو خونین و مالین کرده بودن. روزهای سخت زندگی من با حضورم در این سایت راحتر شد، و من آرام آرام با تمام مقاومت هام رشد کردم و الان از جایی که دیگه اون سنگلاخها نیستن دارم براتون مینویسم. زندگی من رو به بهبودی و من اینو مدیون انرژی پاک و خالصی هستم که از وجود شما و مریم جان عزیز بر ما تابید. از شما سپاسگزارم و امیدوارم که با بهترینِ خودم شدنم خوشحالتون کنم.
استاد دقیقا چند روز پیش متهم بودم به اینکه چرا برای کارم تبلیغ نمیکنم،واقعیت نمیدونستم چرا ولی همش مقاومت داشتم، و البته پسِ ذهنم این بود که استاد تبلیغاتی نکردن پس منم نه. پیروی کورکورانه اما با اعتماد😅.
الان فهمیدم باید انقدر کیفیت کارهام خوب باشه که مشتری خودش بیاد منو پیدا کنه. الان فهمیدم که اگر تبلیغات قراره جواب بده، پس اینهمه آدم میرن تبلیغات میکنن و موفق هم میشن، اگر قرار باشه با گرفتن مغازه تو جای گل شهر کسب و کاری موفق بشه، پس چرا تو همون گل شهر میبینیم که بعضی مغازهها یک سال هم دوام ندارن و جمع میشن. ما بچههای این سایت که در مسیر موفقیت هستیم و هر روز در حال بهبودیم میدونیم که اصل باور ماست و باور همون ایمان ماست. باید ایمانمون محکم باشه و باورهای درست بسازیم.
استاد شما تو فایلهاتون میگین توحید همه چیزه. و اینجا من برداشتم برای موفقیت اینه که گام برداریم و ایمانمون رو محکم نگه داریم و نذاریم نجواها حالمون رو بد کنن. برای هر فکری ناظر باشیم و منشأ اون فکر روپیدا کنیم و با قانون تطبیقش بدیم و اگر فکرمون در مسیر نادرسته، اعراض کنیم.
خدایا شکرت برای این آگاهی.
استاد عاشق اینم که ساده و روان، بدون پیچیدگیهای کلافهکننده درس میدین و ما رو آگاه میکنید. سپاسگزارم از شما.خدایا شکرت.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیز و مریم جان و ابراهیم عزیز و همه اعضای خانواده
مطلبی که دریافت کردم از این گفتگوی فوق العاده
به نظر من اساس خیلی از تبلیغات امروز دنیای اطراف ما یه جور رقابتی هست که احساس خوب رو نداره منظورم این هست کسی که تبلیغ میکند دوست داره بقیه پیشرفتی نداشته باشند و فقط خودش نمره ۱ باشه و این جا قلب من ارور میده میگه
آقا تو چیکار به دیگران داری تو از خدا بخواه به اونا هر چقدر میخواهند بده به تو هم بده…
اصلا آیا مشهور شدن تبلیغات به هر قیمتی جز این هست که ما عوامل بیرونی رو موثر میدونیم بر پیشرفت کارمون…جز این هست که تا وقتی تبلیغات باشه همه چی اوکی…تا وقتی فلانی برام تراکت پخش کنه مشتری هست…؟؟!!
در صورتی که موفقترین هتل ها موفقترین فروشگاه ها موفقترین برندها موفقترین آدما هرگز تبلیغی ندارند…آنقدر خودشون ارزشمند میدونن که مشتری دنبالشون میدود..و تمام وقتشون رو صرف بهبود کارشون میکنند صرف بالا بردن کیفیت کار و شعارشون اینه مشتری میره دنبال کیفیت…
نه تبلیغات تمرکز بر روی بهبود میگذارند بر و روی ایده ها که به ذهن شون میخورد…و اگر بخواهند رقابت کنند الگو میگیرند در جهت مثبت..
استاد جان شما عزت نفسی که دارید خودتون بدون عوامل بیرونی برای خود بوجود آوردید…
شما اصلا جز خداوند جز خودتون کسی رو دلیل پیشرفتتون نمیدونید و تماما تمرکزتان بر روی کیفیت سایت..
همه چیز از درون انسان جرقه میزند استاد جان به قول شما اگر کسی میگه اره تبلیغات در کل کلاسهای دانشگاه بوده ….
شما کل دانشگاه که هیچ ،
جلو ۱۰ نفر فقط شروع کنید به صحبت کردن اگر به عزت نفس نرسیده باشی اینقدر صدات میلرزه تپق میاد سر زبونت که حاضری هرگز جلو جمع صحبت نکنی…مگه آسونه…
یه بنده خدایی داشت در تنهایی ساز مینواخت اینقدر زیبا و بدون ایراد بود…به محض اینکه دوربین اومد کلا استرس گرفت…گفت آقا این دوربین بر من نوازندگی من اثر میزاره یه دوربین..جمش کنید..
حالا گر اون شخص به عزت نفس برسه جلوی هزاران دوربین بدون خطا به نوازندگیش ادامه میده…
یا به سخنرانی…اصلا دیگه عامل بیرونی رو مثل دوربین یا کسایی که نشستند موثر نمیدونه
استاد جان عزت نفس احساس لیاقت همه چی هست…من اگر این دو مورد رو در خودم بالا ببرم به خیلی چیزها میرسم به خیلی چیزها…با ارزشتر از ثروت اصلا اینا دلیل ثروتمند شدن هستند اینا درست شوند ثروت میاد….
هماهنگ شدن با نیروی برتر کن فیکون میکنه اون خودش برام تبلیغات میکنه…من سمت خودم انجام میدم اونم سمت خودش…
خدایا شکرت خدایا صد هزار مرتبه شکرت
برای وجود استاد نازنینم😍😍😍😍😍
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان عالی خودم
صحبت های استاد و دوستان عزیز برای من این حکم را دارد که من هم می توانم به موفقیت برسم
من هم می توانم موفق بشوم
همه چیز در دستهای من است
همه چیز برای من به راحتی و آسانی زمانی رقم می خورد که من بخواهم روی خودم کار کنم و باورهای خودم را تغییر بدهم
همه چیز را من از درون زمانی می توانم بسازم که افکار و باورهای خوب را برای خودم بسازم و در این جهت به بهترین راه قدم بردارم و جلو بروم
می دانم که خدای مهربان همیشه در کنار من است و او بهترین راه و بهترین و عالی ترین کار را برای من خواهد داشت
به شرط آنکه من ایمان به او داشته باشم
او را در کنار خودم ببینم
از او کمک بگیرم
او را در کنار خودم داشته باشم
یک درس
یک نکته
یک اهمیت
وقتی که روی خودم کار کنم و به دل به خدای خودم بسپارم جهان هم به گونه ای برای من رقم می خورد که دوستان و دیگران بدون زحمت من در کنار من قرار بگیرند و آنها دستهای خداوند می شوند برای کمک کردن به من
همه اینها در زمانی برای من رخ می دهد که من روی خودم کار کنم
باید خودم را از درون بسازم
باید خودم را به حدی از رشد و شکوفایی برسانم که آرامش سهم همیشگی من باشد و آنوقت من بی شک موفق خواهم بود و خدای مهربان که با باورهای توحیدی که برای خودم می سازم همیشه و همیشه در کنار من خواهد بود
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
سی و ششمین 36
لیست از سری فایل های دانلودی باورهای ثروت ساز.
فایل صوتی گفتگو با دوستان 29 | قانون تکامل و “پایداری نتایج
من بدنبال موفقیت هستم بدنبال موفقیتی هستم که پایدار باشه پیشرفتی که پایدار باشه
سلام به استاد عزیزم و
سلام به خانم شایسته ی بینظیر و نازنینم.
درود و وقت بخیر خدمت همه ی نوری چشمی های خداوند در این سایت بهشتی
موضوع این گفتگو صحبت و سوالاتی که آقا ابراهیم عزیز مدیر فنی سایت در مورد تبلیغات از استاد پرسیدن و جواب و پاسخ دهی استاد در مورد چنین پرسش هایی
اینکه یک سوالی که پیش فرض ذهنی همه ی ماها هست اینکه بدون هیچ تبلیغی امکان پذیر نیست یعنی تبلیغ عامل مهمی برای رشد و پیشرفت هستش
سوال پیش آمده که از آقا ابراهیم پرسیده شده ..اینکه استاد در شروع کارشون یک دانشجو ساده بودند بتعداد سی تا کلاس در دانشگاه رفتند صحبت کردن و این خودش یعنی یک تبلیغی در دانشگاه بوده.
پاسخ استاد در مقابل چنین افرادی این است که اگر واقعا این کار جواب داده تو هم برو اینکار رو انجام بده و موفق بشو..
بعبارتی اینکه ما توانایی اینرو داشته باشیم که بتوانیم در حضور یک جمعی صحبت کنیم که بتوانیم دیگران را مجاب به شنیدن حرف های ما کنه خیلی کار مهمی هست یعنی باید آنقدر صحبت های ما ارزشمند باشد که دیگران هم تمایل به شنیدن این صحبت ها را داشته باشند
تبلیغات به شکل اینستاگرام و یا در فضای مجازی که باید بابت آن موضوع درخواستی مون پولی پرداخت کنیم خیلی فرق میکنه با اینکه خودمون بتوانیم صحبت کنیم و بقول معروف از خودمون مایه بگذاریم ..
در واقع استاد برای اینکه بتوانند در یک جمعی صحبت و سخنرانی کنند این تمرین رو انجام دادند در واقع تبلیغی برای پول ساختن نبود بلکه برای رشد و کسب مهارت در این زمینه بوده که پولی هم بابت این صحبت ها نگرفته بودند
اینکه بعضی ها اعتقاد دارند باید حتما پول تبلیغ بدهند تا مشتری پیدا شود .. ولی استاد بدون اینکه پول تبلیغی بدهند مشتری دارند .. این تفاوت رو استاد توضیح دادند
یکی از آن دلایلی که خیلی ها حاضرند بخاطرش هزینه ی تبلیغات بدهند یعنی بعضی ها دوست دارند که تبلیغ کنند و کلی هزینه کنند برای اینکه فقط و فقط جلب توجه کنند و معروف و مشهور بشوند یعنی به هر قیمتی شده دوست دارند معروف و مشهور شوند (بقول استاد بکشو منو خوشگلم کن بکشو معروف و مشهورم کن که مردم به من توجه کنند )
2ـــ دومین عاملی که مردم دوست دارند برای تبلیغات هزینه های زیادی رو بپردازند اینه که به قانون تکامل توجه نمی کنند و میخواهند یکدفع و یک شبه مشهور و معروف بشوند
اینکه من میخوام یک شبه پولدار بشم
آقا من میخوام یک شبه معروف بشم
من می خوام یک شبه به این خواسته ام برسم
من میخوام یکدفعه برم آن سر دنیا
من می خوام یکدفع دیده بشم
حالا با جراحی های عجیب غریب میخواهند خیلی زودتر دیده بشن ((باورهای کمبود))
من میخوام با آمپول و قرص و هزار یک چیز دیگه یک دفع بشم آرنولد و بدنم مثل اون بشه
3ـــ دیگر اینکه در قرآن هم گفته شده که کلا موجودیت انسان عجول بودنش هست
یعنی بخاطر طمعی که داره خیلی زود می خواد که به همه چی برسه .. همش زود زود می خواد به همه چی برسه
و همش بدنبال اینه که راه و روش هایی رو پیدا کنه که بتونه زودتر به خواسته اش برسه
نکته ای که استاد در اینجا اشاره کردند این بود که گفتند در واقع من بدنبال موفقیت بودم بدنبال موفقیتی هستم که پایدار باشه پیشرفتی که پایدار باشه
نه اینکه یک شب بیام بالا بعدش سریع بیام پایین همانطوری که افراد آمپولی و یک دفع و یک شبه آمدن بالا همانطور هم آمپولی پف شون می خوابه و یک شبه میان پایین.. خطاب به همانهایی که دوست داشتن یک شبه معروف و مشهور بشن همانطوری هم یکدفع و یک شبه فرو کش کردن و بسرعت پایین آمدن
موفقیت باید پایدار و دایمی باشه
کسانی که بدنبال موفقیت یک شبه هستند و خودشون رو به آب و آتیش میزنند که معروف و مشهور بشوند حتما با مخ هم به زمین می خورند
تنها راهی که انسان درس شو بگیره اینه که نیمکت نشین بشه و از دوره بازی خط بخوره1
یاد راه اندازی سالن آریشگاه خواهرم افتادم
خواهر من معاون شعبه ی بانک رفاه در یکی از شعبات کرج بوده .. موقعی که داشت بازنشسته می شد دخترش بهش پیشنهاد داد که یک سالن آرایشگاه بزننند ..
در واقع این داستان مال خیلی سال پیشه که من هنوز در مدار ور شکستگی پولی و مالی نیوفتااده بودم یعنی خانه و زندگیم هنوز سر جایش بود .. خلاصه ی داستان از این قراره که خواهرم
ظاهر قضیه رو خیلی قشنگ توضیح میدادند
به خواهرم گفتم می خواید چیکار کنید ؟؟؟
گفت.. اینکه می خواهیم یک سرمایه گذاری کنیم ..
گفتن دخترش دانشگاه گرافیک درس خوانده و چون رشته ی تحصیلیش با رنگ و شناسایی رنگ و هنر و غیره بوده به کار آرایشگرئ هم علاقه داشته رفته دوره های آرایشگری هم دیده و مدرک گرفته و از این حرفاااااا . میخواد کار رنگ مو رو انجام بده از طرفی هم کار ناخن و طراحی روی ناخن رو هم تازه یاد گرفته .
به خواهرم گفتم خب تو که کارت دفتری بوده و توی سالن می خوایی چیکار کنی .. خواهرم گفت آره منم رفتم دوره ی ماساژ روی پوست صورت با کرم فلان فلان رو یاد گرفتم . ولی من مدیریت و حساب کتاب سالن رو انجام میدم ..
یکی دو تا تخت هم برای اپیلاسیون با مواد گیاهی و غیره و کارمند استخدام میکنم و برای براشینگ یک حرفه ای میارم و برای اصلاح صورت و غیره و اِل می کنم و بِل میکنم و به منم پیشنهاد داده بودن که منم برم آنجا پیششون و دیدم افتاحییه زدن و کلی تبلیغات و چه سالنی اجاره کرده بودند و تشکیلاتی کاغذ دیواری آنچنانی زده و میز و مبل صورتی سرخ آبی و دکور و کمدهای آنچنانی سالنی و صندلی های مخصوص کوپ کردن مو و اصلاح و دمو دستگاهی و تشکیلاتی و میز چوبی شیشه ای سفید و خوشکل و خلاصه تشکیلاتی که نپرس با چه هزینه هایی که نگم براتون !!!!!! با اینکه من هنوز از قوانین و این حرفا و قانون آگاهی نداشتم ولی چون منم مدرک آرایشگری داشتم و خیلی سال ها قبلترش کار هم میکردم در خانه خودم فضایی مجزا داشتم که برای خودم خصوصی کار می کردم رفتم یک مدتی پیش شون .. بهشون پیشنهاد دادم اول یک صندلی از سالن آرایشگری رو اجاره کنید هم در کارتون حرفه ای بشید و هم مشتری بمرور پیدا کنید بعداً سالن میزدید .. اصلا برای چی این همه پول برای یک سالن اجاره ای هزینه کردید؟؟؟؟
یعنی همش تعجب می کردم که چطوری همچین ریسک بزرگی کردند .. هر چی من میگفتم .. بابا شماها هنوز مشتری ندارید . هنوز کسی شما رو نمی شناسه . هنوز تجربه ی کاری ندارید… آنوقت چطوری جرآت کردید. چنین سرمایه گذاری کردید؟؟؟ ..
شماها هنوز تازه مُهر مدرک تون خشک نشده آخه مردم چطوری بهتون اعتماد کنند و بیان سر و کله شون رو در اختیار شماها قرار بدن؟؟؟
آخه چهار نفر رو درست و حسابی روشن کار کنید و دیگران ببین و بفهمن شماها چی بلد هستید
آخه حرفه ی آرایشگری یک کار عملی هستش که باید آنقدر روی افراد مختلف و با موقعیت موها و پوست ها و افکار و سلیقه های مختلف کار کنی که در آن کار مهارت کسب کنی تا افراد جذب تخصص و کارت بشن .. ولی هیچکس حرف منو گوش نمیداد..
اگر هر حرفی میزدم آخر سر برچسب حسود بودن بهم میزند و فکر می کردن من حسودیم شده .. خلاصه این داستان همینطور کژ دار مریض پیش میرفت …
من همش فکر می کردم با آن پولی که خواهرم برای بازنشستگی گرفته بود اینکار رو انجام داده ولی بعدها فهمیدم که سند خونه شو در بانک گرو گذاشته بود و کلی هم به بانک بدهکار شده بود و از آنطرف هم باید قسط بانک هم میداد و هم هزینه ی اجاره ی سالن و هم کارمندان و قبوض و غیره و رفت و آمد و تازه کلی هم هزینه ی تبلیغات پوستری و تراکت و اس ام آس موبایلی و غیره رو پرداخت می کرد .. یک مدتی همکارای بانک خواهرم بعنوان مشتری میومدن سالن ولی آ نها هم تعداد زیادی نبودن و زیاد هم اهل قر و فر و سالن آرایشگاه نبودن فقط به رسم همکار بودن و کمک کردن گهگاهی میومدن سالن خلاصه بطور سینوسی مشتری میومد ولی بصورت برق و باد هزینه های قسط و سالن و اجاره و موعود روز هزینه ها فرا میرسید . اکثر وقتا سالن سکوت بود .. خلاصه روزها و روزها از پی هم میگذشت و خبری از سود و مشتری و رشد و پیشرفت نبود و مدام خواهرم تبلیغات انجام میداد و کلی هزینه توی مجله ی رنگی محلی و تراکت و مبایل همراه اول بصورت سرتاسری در کرج و خلاصه به اندازه ی پول یک خانه برای این راه اندازی و این بزرگ نمایی کارشون هزینه کرده بودند و عدم توجه به قانون تکامل و برای جلب توجه بیشتر اینکه ما یهویی همچین کار بزرگی کردیم و ما اِلیم و بِلیم چشم دشمنان رو کور کنند هی هر روز در باتلاق حرص و طمع و جلب توجه برای معروف شدن و چشم و هم چشمی با دیگر سالن دارها و غیره و غیره بود .. خلاصه نه تنها موفق نشدند بلکه ضررر و زیان زیادی کردند و از پس هزینه ی اجاره ی سالن هم بر نییومدن و هزینه ها انباشته شده بود و پول هایی هم که از بانک وام گرفته بودند یا میدادن به اجاره ی سالن و یا از همون وامی که با سود گرفته بودن.. قسط بانک میدادند خلاصه بانک هم علاوه بر قسط بانک سود پولشو هم میگرفت و در نهایت ورشکسته شدند و مجبور شدند با کلی ضرر و زیان سالن رو جمع کنند که البته هیچکس هم آن همه لوازم شیک و پیک سالن رو ازشون نخرید و بردن توی انباری شون که اونم خراب شد و دیگه نمیدونم چیکارش کردن ..خلاصه بعدش دیگه نتونستن قسط بانک بدن که بانک هم در صدد تصرف خانه بر آمده بود و با یک فلاکتی و سختی و فرصت گرفتن از بانک و دوباره قرض و قوله و وام گرفتن و اینور و اونور توانستند با مشقت زیاد خونه شون را پس بگیره خدا رو شکر .. خدا رو شکر حد اقل تونست خونه شو از بانک پس بگیره ..
وقتی استاد داشتند قانون تکامل و موفقیت پایدار را در اینجا توضیح میدادند یاد این داستان خواهرم افتادم که بدون اینکه قدم به قدم پیش برن و در کارشون حرفه ای بشن و مهارتی کسب کنند می خواستند با عجله و سریع و طمع به یکباره و یک شبه پولدار بشن و چشم همه رو هم کور کنند بقول معروف نیت قلبی و فکری خیلی مهمه که با چه طرز تفکری یک کاری رو شروع میکنی. و بقول استاد عزیز حتما باید با مخ میخوردند زمین تا در سشون رو بگیرند ..
البته منم همچین دسته کمی از خواهرم نداشتم با این تفاوت که من برای کارخانه ی قارچ به پیشنهاد پسرم این کار رو کردم و اصلا تمایلی به راه اندازی کارخانه نداشتم ولی به تخصص پسرم اعتماد کردم و از آنجایی که دلسوزی مادرانه ای داشتم به خواسته ی پسرم عمل کردم که بهش کمکی کرده باشم در هر صورت عملکرد منم جالب نبود و اصلا نباید برای پسرم دلسوزی بیجا می کردم .. باید به پسرم میگفتم برو جای دیگه کار کن و بهش میگفتم کار کردن تو به من هیچ ربطی ندارد برو هر جایی که دلت میخواد کار کن .. خب البته هنوز در آن موقع ها از این قوانین آگاهی نداشتم و شاید اگر به این تضادها بر نمی خوردم هیچگاه به این سایت عزیز و این آگاهی ها هدایت نمی شدم ..
یعنی فقط و فقط باید به این قانون مهم و اصلی و بنیادین خیلی خیلی توجه کنیم و در عمل هم انجام دهیم …
بازم قانون تکامل بازم حرکت دادن و قدم برداشتن بازم ادامه دادن و حرکت کردن
بازم مداومت و استمرار داشتن
بازم تمرکز به نقطه ی هدف
بازم دیدن تصاویر و تصاویرهای مختلف از هدف بازم در معرض شنیدن و تعاریف از اون هدف . بازم دیدن آن توپ هدف در دست دیگران .. بازم دیدن اون توپ هدف و دست به دست شدن و در این دست به دست شدن ها بلاخره رسیدن به دست من یعنی باید برای رسیدن به خواسته مون هدف داشته باشیم و برای این هدفون گام های کوچیک کوچیک را طی کنیم و گام به گام حرکت کنیم و به قانون احترام بگذاریم و عمل کنیم تا آن توپ موفقیت را بصورت پایدار بدست بیاوریم
در واقع …موفقیت باید پایدار و دایمی باشه
من هم از شما استادادان عزیزم که الگوی واضح من هستید سعی میکنم بطور مداوم روی تغییر باورهام با همین فایل ها کار کنم و تمرکزمو روی اهداف و خواسته ام بذارم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و عمل کنم
سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا از طریق این فایل های گرانبها و ارزشمند استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.
خدایا شکرت
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
شکر نعمت به جای آرید شما رو میافزایم
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود و خسته نباشید خدمت خانواده صمیمی عباسمنش 🌹🌹
اول اینکه چقدر گلچین های عالی تو قسمت باورهای ثروتساز به زیبای و درستی و بجا ای کنار هم قرار گرفته افرین افرین . سپاس از همگی شما و استاد عزیزم .
دوم اینکه من درست خیلی شدید هدایتی اومدن تو قسمت دانلودها (باورهای ثروتساز) چون دارم به امید و یاری الله یکتا ، فروشگاه خودم رو راه اندازی کنم و نیاز بود که باور هامو تقویت کنم و این فایل بسیار بجا یکی از پایه ها لازم بود برای حرکت و راه اندازی کسبو کار شخصیم .
خداروشاکرم و نمیدونم چطور از شما سپاسگزار باشم بخاطر اموزش های ارزندتون .
خدارو شکر ادمایی ک میبایست از زندگیم حذف شن شدند و الان انشان هایی اطراف من قرار دارند که همگی همفرکانسیم و در مسیر پیشرفت و توسعه کسبو کار خودمون هم رو باورهامون کار میکنیم و هم آموزش های لازم رو میبینیم برای افزایش علم و تکامل یافتن در حیطه کاریمون .
من بخاطر همه دوره هاتون و فایل های عالیو بینظیرتون سپاسگزار استاد جان .
موفق و پیروز باشید در هر زمینه ای مالی موفقیت و علمی و سالمو پایدار باشید .
خداوند حافظ و نگهدارتون باشه هرجای دنیاکه هستید
ممنونم ازت🥰❤
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
به جای بحث کردن یا قانع کردن دیگران که خلاف باورهای ما را دارند و هدر دادن انرژی و زمان خود است آنها را تشویق کرده که کارهایی را که فکر می کنند درست است انجام داده زیرا بسیاری از افراد حتما باید با عمل کردن به کارهای نا درستی که فکر می کنند درست است به زمین خورده و شکست بخورند. توضیحات ما هیچ اثری در آنها نخواهد داشت . بیشتر افرادی که برای تبلیغات محصولات خود و یا خدمات هزینه ای گزاف می پردازند برای این است که جلب توجه کرده و دوست دارند یک شبه دیده شوند.
عامل دیگر نیز عجول و طمع کار بودن آنها است که می خواهند قانون تکامل را دور زده و زودتر به هدف خود برسند.اما کسانی که به سرعت موفق می شوند به سرعت نیز نابود خواهند شد.
برای داشتن موفقیت پایدار و مداوم باید قانون تکامل را رعایت کرده، باورهای خود را اصلاح کنیم تا به آن دست یابیم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
آنک انت الوهاب
سلام
وقت همگی بخیر وشادی
نشانه امروزم
ثروت پایدار
قانون تکامل در همه زمینهها کابرد داره ، کسی که پول زیادی میده معروف بشه ، یا تبلیغات میکنه و بابتش پول زیادی هزینه می کنه تا دیده بشه تا شاید به موفقیت برسه ، راه نادرست را انتخاب کرده چون اولا عامل بیرونی باعث موفقیت ما نمیشه و ثانیا موفقیت باید پایدار باشه پ همیشه روبه جلو بریم برای این منظور باید قانون تکامل را رعایت کنیم و رشد ما آرام آرام پیش بره و سعی کنیم از مسیر لذت ببریم و زور نزنیم ، چراکه وقتی در کاری زور می زنیم و اذیت میشیم خودش نشانه ای هست که حتما اشکالی در کار هست ، یادمان باشه از نمادهای شیطان عجله هست که حتما باید ازش دوری کنیم .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و خدا قوت
قانون تکامل رو رعایت کنیم و از خودمون انتظار یکباره حل شدن نداشته باشیم.آرام آرام همه چی درست میشه.متاسفانه کمال پرستی باعث حرکت نکردن و یا رعایت نکردن قانون تکامل میشه.
همه چیز تکامل خودشون رو طی کردن
ما هم در این سایت تکامل رو داریم طی میکنیم
هر چی تمرکز بزاریم بهتر نتیجه میگیریم
هدایت ما رو به کاری سوق میده ولی چون پاشنه آشیل داریم سرباز میزنیم و انجام نمیدیم.
اصل ایمان به یگانگی الله است و اینکه خداست تنها فرمانروای عالم ،وقتی باور داشته باشیم و حرکت کنیم همون الله همه چی رو ردیف میکنه و سر جاش میزاره و برات آماده میکنه.
با خودشناسی کم کم شاخه های اضافه رو هرس میکنیم و به اصل پی میبریم.
وقتی اصل رو دیدیم و شنیدیم دیگه همه چی به ما بستگی داره
استاد 30 کلاس صحبت کردن بطوری که در جلسات اول خیلی ترس داشتن ولی با تکامل بهتر شدن.
حالا حساب کن اون ایمان استاد از کجا اومد و چطور اطمینان کرد و رفت.مثل موسی و دریا،ابرهیم و آتش
اصل باورهاست
سپاسگزارم استاد گرانقدر و ابراهیم عزیز
بنام خداونده بخشنده و مهربانم….
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو مهربانم….
سلام به بچه های پاک این بهشت …..
وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ(لقمان 27)
و اگر همه درختان روى زمین قلم شوند و دریا مرکب و هفت دریاى دیگر به مددش بیاید، سخنان خدا پایان نمىیابد. و خدا پیروزمند و حکیم است.
استاد یه موضوعی که در مورد خودم میخوام بگم استاد داستان من هم داستان بکش تا من فقد برسممممم…
من چه کاراهایی که نمیکردم که فقد بتونم تا صب درس بخونم بعدش یه چرت بزنم و دوباره بلند بشم درس بخونم ….
خودم داغون میکردم هااااا جوری که همه بهم میگفتن تووو چقدر درس میخونی و و و…..
تهش هیچی نشد اون موقعهااااا هیچی و الان به صورت هدایت امروزم اومدم به این فایل و برام مرورو شد که مسیر مشخص تو بیوفت توش تکاملت رو تی کن و نتیجه رو بگیر ارههه
یه شب راه هزار یک شب رفتن مسیر نامعلومه معلوم نیست چخبررررر…….
استاد همجاااا این صحبت که ادم باید نصف درامدش رو برای تبلیغات بده….
نمیدونم دلیل این حرف چیه یا چطوریه که ایجوری میگن میگن یارو دیدی تبلیغ کرد.
فلان پیج براش تبلیغ کرد همه رفتن…سمتش
حالا بریم فلانی رو پیدا کنیم که برا ما تبیلغ کنه ….
یارو هم میاد یه هزینه تعیین میکنه استوری این قیمت و پست این قیمت …
بله شما برا هر کسی که تبلیغ کردید خیلی خوب شد …
باشه بریمممممممم برا ماهم تبلیغ کن…
ولی من اینو میگم بهترین تبیلغ ادمها هستن که تورو تبلیغ کنم نه خودت خودت رو تبلیغ کنی….
از خدا میخوام که این اگاهیارو به روح و قلبم بشون و تویه زندگیم به صورت عملی و اگاهان انجامشون بدم….
در پناه الله شاد سلامت و ثروتمند باشید
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
سلام و درود به استاد عباسمنش و دوستان
دریافت های من
خاصیت وجودیه انسان هست که خیلی عجوله خیلی طمع داره خیلی دنبال جلب توجه هست و زود میخواد نتیجه بگیره
دنبال موفقیت ی شبه نباشیم چون خیلی زود از دستش میدیم
افرادی که خیلی یهویی و به سرعت میان بالا و دیده میشن به همون سرعت هم میان پایین و از بین میرن
ی سری درسها برای خیلی از ادمها تنها راه یادگیریش با مخ زمین خوردنه چون وقتی له و نابود بشن و شکست بخورن فکر میکنن و عمیق میشن و تا قبل اون فک نمیکنن
من باید اینقدر خوب باشم و روی خودم و مهارت هام کار کنم که بقیه بیان سراغ من نه من برم سراغ بقیه
موفق باشید
سلام به شما استاد نازنین، مریم جان عزیز این جمع خوبان
من مسیر طولانی رو با شما آمدم استاد، مسیری طولانی و از میان تمام سنگلاخهایی که پاهام رو خونین و مالین کرده بودن. روزهای سخت زندگی من با حضورم در این سایت راحتر شد، و من آرام آرام با تمام مقاومت هام رشد کردم و الان از جایی که دیگه اون سنگلاخها نیستن دارم براتون مینویسم. زندگی من رو به بهبودی و من اینو مدیون انرژی پاک و خالصی هستم که از وجود شما و مریم جان عزیز بر ما تابید. از شما سپاسگزارم و امیدوارم که با بهترینِ خودم شدنم خوشحالتون کنم.
استاد دقیقا چند روز پیش متهم بودم به اینکه چرا برای کارم تبلیغ نمیکنم،واقعیت نمیدونستم چرا ولی همش مقاومت داشتم، و البته پسِ ذهنم این بود که استاد تبلیغاتی نکردن پس منم نه. پیروی کورکورانه اما با اعتماد😅.
الان فهمیدم باید انقدر کیفیت کارهام خوب باشه که مشتری خودش بیاد منو پیدا کنه. الان فهمیدم که اگر تبلیغات قراره جواب بده، پس اینهمه آدم میرن تبلیغات میکنن و موفق هم میشن، اگر قرار باشه با گرفتن مغازه تو جای گل شهر کسب و کاری موفق بشه، پس چرا تو همون گل شهر میبینیم که بعضی مغازهها یک سال هم دوام ندارن و جمع میشن. ما بچههای این سایت که در مسیر موفقیت هستیم و هر روز در حال بهبودیم میدونیم که اصل باور ماست و باور همون ایمان ماست. باید ایمانمون محکم باشه و باورهای درست بسازیم.
استاد شما تو فایلهاتون میگین توحید همه چیزه. و اینجا من برداشتم برای موفقیت اینه که گام برداریم و ایمانمون رو محکم نگه داریم و نذاریم نجواها حالمون رو بد کنن. برای هر فکری ناظر باشیم و منشأ اون فکر روپیدا کنیم و با قانون تطبیقش بدیم و اگر فکرمون در مسیر نادرسته، اعراض کنیم.
خدایا شکرت برای این آگاهی.
استاد عاشق اینم که ساده و روان، بدون پیچیدگیهای کلافهکننده درس میدین و ما رو آگاه میکنید. سپاسگزارم از شما.خدایا شکرت.