نکته مهم:
این فایل فقط به صورت صوتی می باشد.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- چطور ایمانی تزلزل ناپذیر برای عمل به قانون بسازیم؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع و ارتباط با آن با توحید عملی؛
- اصولی که لازمه رونق در کسب و کار است؛
- چقدر به راحتی درباره دلیل اصلی نتایج، دچار سوء برداشت می شویم؛
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
یک خبر خوب:
«دوره روانشناسی ثروت 3 (کسب و کار موفق) | جلسه 22»، به عنوان بروزرسانی، به جلسات این دوره افزوده شد و در اتاق شخصی دوستانی که این دوره را خریده اند، قرار گرفت.
اطلاعات بیشتر درباره این بروزرسانی در دوره روانشناسی ثروت 3
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 31 | توانایی تشخیص دلیل نتایج24MB26 دقیقه
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد عزیزم
این جریان هدایت و تسلیم شدن و سپاسگزاری و حال خوب داره منو به کجاها میبره
استاد اومدم برات بگم
نتیجه اومده چه نتیجه ای!!!
استاد ی شرکت ،بهتره بگم بزرگترین شرکت غرب ایران که حالا اسمشو نمیگم
من خیییلی دوست داشتم تو بخش اداریش کار کنم
ولی حتی جرات نمیکردم که رزومه بفرستم
ولی توی دفتر ارزوهام نوشته ام که ی کار خیلی شیک و مجلسی،با همکاران فوق العاده،باشخصیت و تحصیلکرده و با خدا و اینا
من اینو نوشتم حدود چندماه پیش
دخترخاله ام باهام ارتباط برقرار کرد که مریم سر کار میری
گفتم نه
گفت این شرکت استخدامی داره و اینکه مدیرعاملش فامیل خواهرشوهرمه
دوست داری بری؟
و من گفتم بخش اداری،حسابداری چرا که نه.
استاد کووووچکترین تلاشی من نکردم که به ایشون بگم،اصلا من در جریان آشناشونم نبودم
خلاصه من مصاحبه اول رو رفتم تازه اونم داستان داشت
مصاحبه گر اومده بود بین بچه های جویای کار نشسته بود نفوذی
استاد ی ندایی تو دلم میگفت این مصاحبه گر مریم
اون ندا بهم میگفت مثل یک حسابدار برخورد کن،اینم مرحله ای از مصاحبه اس
استاد وااااقعا خودش مصاحبه کننده بود و از توی سالن داشته همه رو ورانداز میکرده،اونم اینقد خوشش اومد از من
استاد اینم بگم خدا میدونه که توی ذهنم اصلاااا این نیست که حتما فامیل قراره اوکیش کنه
تا الانشو خداوند بوده که منو به یاد دخترخاله ام بندازه
اونم به مدیرعامله بگه
و الانم داره مصاحبه هارو میرم
و همینطور دارم کتابم میخونم که اگه سوال پرسیدن دست پر برم
توکلم بر خداست و میدونم او اگر بخواهد میشود و میدونم برای من میخواهد
خلاصه اولین مصاحبه به لطف الله خیلی خوب بود
استااااد واقعاااا دوست دارم برم اونجا کار کنم
ان شالله نزدیکه زمانش.
دوم اینکه استاد یادتونه گفتم کلاس مربی گری مهد بخاطر خواب ها و حرف های اطرافیان و اینا ثبت نام کردم،
اینو بگم که سرکلاس که به شدت خوش میگذره،بعداز مدت هاست که کلاس میرم و حالم به شدت خوبه
از قضا استاد جلسه قبل ی دختری توی کلاس که روبروی من نشسته بود همینجوری نگام میکرد و من متوجه شدم که دوست داره ارتباط بگیره
و خیییلی جالب که دقیقا لباسامون هم رنگ هم بود
مانتو آبی،شلوار جین آبی آسمونی،مقنعه،موها فرق وسط،کیف و کفش مشکی
خلاصه اون جلسه نشد که باهم حرف بزنیم من عجله داشتم و زود رفتم
این جلسه دیر رسیدم
و اون خانم رفته بود بهترین جای کلاس هم پیش استاد و هم جلوی کولر و من چون دیر رسیدم اون ته مه ها ی جا گیرم اومد
و مجددا دیدم که نگاهم میکنه و دوباره مثل عم تیپ زدیم
خلاصه استاد بلند شد و بعداز 15 دقیقه کیفشو برداشت و اومد کنار من گفت دوست دارم کنار تو بشینم
حالا استادم داشت درس میداد
خلاصه دوست شدیم
جالبیش اینجا بود که یهو استاد گفت دختر من بین شماست
هنوز هیچکسم فامیل کسیو نمیدونه
بگو کی بود استاد؟همین دخترخانم که بخاطر من از جلوی کولر و پیش استاد پاشد و اومد اخر کلاس و جایگاه گرم
استاد خداوند همه کارهارو میکنه
من تو دلم این بود که با این دخترخانم دوست بشم
حتی از خدا درخواستم نکرده بودم ولی تو دلم بود
و خداوند از درون سینه ها آگاهه
من هیچکاری نکردم و اون خودش جذب من شد
تازه نگو دختر استادم هست
بقیه بچه ها وقتی فهمیدن دختر استاده،هی قربون صدقه اش میرفتن بخاطر دو نمره
خیلی حرکت زشتیه
تا سری قبل سلامم نمیکردن
خلاصه استاد
خدا همش داره بهم حال میده
من ازش نمیدونم چجوری سپاسگزاری کنم
سجده شکر کمه
استاد ازتون ممنونم بخاطر جلسه اول عشق و مودت
چقدر خووووبه
چقدر همه قوانینو توش گفتین
چقدر خوووبه
راستی نگفتم چندتاااا سفارش دوخت لباس دیگه هم گرفتم
استاد وقت کم میارم
چیکار کنم خدای خوبم!
شکرت شکرت شکرت الله من