گفتگو با دوستان 31 | توانایی تشخیص دلیل نتایج - صفحه 6

148 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1217 روز

    بنام الله یکتا که هرآنچه دارم از اوست

    سپاس از آقا ابراهیم عزیز که سوالات زیبا پرسیدن که این آگاهی های ناب از دهان استاد جاری بشه

    استاد عزیز خیلی ممنونم از شما که اینقدر زیبا جواب تمام ابهامات من رو در فایلهاتون میدین ،یکی از این ابهامات بحث تکامل بود که در آغاز جوابتون به آقا ابراهیم فرمودین که در زمان بحث سرمایه گذاری در پدیده شاندیز شما اصلا تکامل به این صورت که الان در آموزشهاتون میگید درک نکرده بودین و این خودش نشون میده که من به عنوان دانشجو شما همیشه در تصمیم گیریهام دقت کنم که اگر الان میخوام کاری انجام بدم تکامل رو با توجه به درکم در این مداری که الان هستم اجرا میکنم و قطعا هر چقدر بهتر بتونم درکش کنم و پیش برم به مدارهای بالاتری از درکش میرسم ،یکی از باگهای که من داشتم این بود که بدلیل فشار مالی که در اوایل آشنایی با استاد داشتم خیلی دلم میخواست یه ایده گنده رو اجرا کنم که زودتر مسائلم حل بشه و به آرامش برسم و چون در فایلهای استاد نتایج ایشون میدیدم که شکر خدا صاحب همه چی هست و از یه ایده تندخوانی شروع شده منم فکر میکردم در مورد منم باید همینطور باشه و سعی میکردم ایده بزرگه رو پیدا کنم و همین منو از مسیرم دور میکرد و تصمیمات اشتباه میگرفتم ،اما الان درک میکنم ایده تندخوانی استاد زمانی به ایشون الهام شد که از لحاظ تکامل قبلش با مسائل زیادی مثل برگزاری سمینار و برخورد با کسایی که توی سمینارش شرکت میکردن به درک درستی از مخاطب رسیده بودن و به محض درست شدن باورهاش ایده تند خوانی اومد و اجراش کردن و همون ایده هم بعد از کلی فعالیت باعث خلق ثروت زیاد شد نه با عجله

    نکته بعدی بحث تبلیغات که بقول آقا ابراهیم این روزا مد شده و حتی درآمد بلاگرا شبکهای اجتماعی بسیار بیشتر از صدا و سیما شده و یه جورای ذهن همه درگیر این مسئله ست که اگر میخواید پیشرفت کنید باید تبلیغ کنید ،این موضوع بعید میدونم برای هر کسی که کسب کار داره پیش نیومده باشه و حداقل وسوسه نشده باشه که تبلیغ کنه ،برای منم همینطور بود و یه برهه ای تصمیم داشتم این کارو بکنم ولی شکرخدا فایلهای استاد با اینکه اوایل آشنایی بود و درکی ازشون نداشتم ولی چون باورشون داشتم و میدونستم حرف درست میزنه تصمیم گرفتم تبلیغ نکنم و بقول استاد کار اشتباه فعلا انجام ندم کار درست به موقش بهم گفته میشه ،

    الان فهمیدم و منطقی شد برام که وقتی من بهوام تمرکز کنم روی تبلیغ و اگر هم این تبلیغ جواب بده دیگه من بجای تمرکز روی مهارت خودم روی تبلیغ تمرکز میزارم چیزی که اصل نیست و منو از رشد خودم باز میداره ،و این جمله کافی برای من تا منطقی بشه برام که تا همین الانم توی کسب کارم که یه روز از صفر شروع کردم بدون هیچ کار خاصی و با اشتیاق تمام روی بهبود خودم تمرکز گذاشتم باعث شد الان بعد گذشت سالها هم به شهرت برسم هم به درآمد برسم و این شهرت حتی من دنبالش نبود ولی اتفاق اقتاد بدون تبلیغ ،پس باید این نکته رو یادآور بشم به خودم که اصل تمرکز ردی بهبود خودمه نه هیچ عامل بیرونی

    استاد عزیز وقتی جریان دوستانی که سایت براتون طراحی کردن و به نحوی با هر حربه ای میخواستن به مخاطباشون طبق ایدهای که شما بهشون میگفتین و اونا اجرا میکردن بفروشن صحبت میکردید و در نتیجه گیری از این موضوع گفتین که این آدمهای که ازشون سایت خریدن و بجای تمرکز روی اصل موضوع اون نحوه طراحی سایت رو اصل میدیدن و اخرشم سایت براشون جواب نداد ،شما گفتین که این آدمها باید بخورن زمین تا بفهمن اصل چیه

    و3تی اینو گفتین من بیاد آوردم که منم همینطور بودم و همین قضیه برای منم پیش اومد ،توی کسب کارم بعد از دیدن شما و دوستانی که در حوزه من فعالیت میکنن تصمیم گرفتم بیام روی انلاین کار کردن و تصمیم به راه اندزی سایت کردم و اتفاقای که افتاد بشدت تاکید داشتم که سایت من آپشن های مثل سایت شما داشته باشه و دلیل موفقیت این شیوع طراحی میدونستم اما بعد از مدت کوتاهی نه پس هزینهای سایت براومدم نه مخاطب خاصی گیرم اومد و این پروژه شکست خورد ،اونجا بود فهمیدم داستان چی بود و با خودم عهد بستم هیچ وقت بدون در نظر گرفتن تکامل و دقت به اصل همچین کاری نکنم

    هر چقدر مکالمه شما با آقا ابراهیم طولانی تر میشد و سوالات آقا ابراهیم در مورد اصول و اساسی که باعث گرفتن نتیجه متفاوت شما نسبت به تمام اساتیدی که تو این حوزه فعالیت میکنن بیشتر میشد من بیشتر پی میبردم که اصل چیه

    اصل و اسای که شما در پاسخ به آقا ابراهیم گفتین باور و اطمینان قلبی که به خودتون و آموزهاتون داشتید بود ،شما اینقدر خودتونو باور داشتید که از بندرعباس با دست خالی حرکت کردین و شگفتی ها ساختین در تهران و کل جهان ،این خود باوری هم از عمل به آگاهی های بود که دریافت میکردین و به درستیش پی بردین که البته همه ما به این آگاهی ها دسترسی داریم ولی عمل کردن به این آگاهی ها به شما این جرات داد که پیش برین ..پس من به عنوان دانشجو شما باید بدونم اگر شما چیزی گفتین قطعا اونو اجرا کردین و عمل کردین و دیدن که درسته و منم باید همینطور عمل کنم

    استاد عزیز نکته طلایی اخر فایل در مورد برداشتهای اشتباه ما از آگاهی هایی که شما به اشتراک میگذارید درهای از آگاهی برای من باز کرد و فهمیدم که منم از جمله آدمهای بودم که سوءبرداشتهای زیادی داشتم نسب به خیلی از فایلهاتون ،حتی توی بحث همین ماسک زدن هم این مورد برای من پیش اومد و خیلی جاها فکر میکردم منم چون خدا برای من کافیه پس نمیخواد ماسک بزنم و نگاهم به مسائل اینطوری بود ،شما اینقدر زیبا موضع هرآنچه برای خود میپسندی رو برای دیگران هم بپسند ساده فهمش کردین که قشنگ متوجه شدم اشتباه کارم چی بود و همیشه باید در برخورد با مسائلی که با دیگران دارم از لین دیدگاه استفاده کنم که آیا اگر کسی این برخورد با خود من انجام میداد همین عکس العمل انجام میدادم یا نه

    این جمله طلائ که باید با خودم همیشه تکرار کنم

    من تازه دارم متوجه میشم خیلی راه دارم برای آگاه شدن و انتهایی هم براش وجود نداره ،من از سال گذشته تا الان درکم نسبت مسائل بشتر شده ولی هر بار وقتی بدقت به فایلهای که حتی چندین بار قبلا گوششون دادم گوش میدم میبنم چیزهای جدیدی بهم یادآور شد که قبلا اصلا درکشون نکرده بود

    به امید الله برسه روزی که تمام دورهای شما رو بخرم و با تمام سلولهای بدنم درکشون کنم و در زندگیم استفادشون کنم

    سپاسگزارم از شما استاد عزیز و بی نهایت آگاهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  2. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1280 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام‌به اقا ابراهیم عزیز‌و استاد گلم و

    دوستان و هم خانواده ای های عزیزم

    میدونید دلیل پسرفت های ما چیه؟

    میدونید فرق ما با استاد چیه؟

    .

    فرق ما اینه که استاد به عنوان یک تمرین در زندگیش ننشسته که افکارش رو تغییر بده برای رسیدن به فلان خاسته

    استاد یکسری اصول رو برای خودش نوشته و با تعهد روی اون مونده

    مثلا غیبت نکرده

    کنترل ورودی ها

    صحبت باخود و ساخت باورهای مثبت

    استاد شما به صورت جزءی از زندگیتون پیش رفتید و ادمایی مثل من برای رسیدن به فلان خاسته‌شون

    و نتیجه این شده ک وقتی به خاسته‌شون رسیدن کاملا رها شدن و از شرایط قبلیشونم بدتر شد زندگیشون

    .

    من بیش از 1 سال طول کشید تا بفهمم فرق بین تغییر اساسی و تغییر سطحی شخصیت رو

    الان که اومدم شکل زندگیم‌رو و شکل افکارم رو به جهت مثبت ببرم میفهمم که چرا خیلی از افراد نمیتونن به این شکل پیش برن و نمیتونن عمل کنن

    یجاهایی یسری چیزا اینقدر درونیه ک وقتی حتی میخایی بیاد بیاری و تغییرشون بدی درد داره

    مثلا من خیلی به کمبود کار راحت برای خودم‌باور داشتم

    بعد امروز یهو تمام اون روزها و سالهایی که بهم گفته بودن که

    تو افغانیی برای اینکه بتونی کاری پیداکنی انجام‌بدی باید با جون کارکنی

    یا مثلا من میرفتم سرکار طرف تا میفهمید من افغانی هستم میگفت افغانیا خیلی کاری هستن

    و حتی یادمه یبار رفته بودیم یکاری بکنیم ما ی تیم بودیم از مرد و زن افغانی چندتا ایرانی هم اونجا داشتن اونکار رو میکردن و بعد اخر تایم شده بود اونا 1/4 ما کار کرده بودند و ما به خودمون افتخار میکردیم

    و اون صاحبکاره به اونا گفت دیگه نیا و مثلا به ما گفت بیایید و درنتیجه اینشد ک وقتی ما فکر میکردیم ک ماچون کاری هستیم ما میریم کارمیکنیم اون مرده با ما هم به اختلاف خرد و بما گفت دیگ نیایید

    این مسعله کاری بودن و دل بکاردادن باعث میشد ک من بشدت و سخت تلاش کنم حتی برای 2 دقیقه اب خوردن هم‌نشینم چون عذاب وجدان میگرفتم

    یادمه رفته بودم کارکنم طرف برگشت بهم گفت افغانیا خیلی کاری هستن و خلاصه اینشد ک من اون روز اینقدر به خودم فشار اوردم و خسته شده بودم که کمرم درد گرفته بود و فکرم‌میکردم این روش درستشه

    من همیشه میدیدم دراطرافم که چرا اخه ایرانیا اینقدر راحت پول درمیارن ولی ما افغانی ها (چیزی ک من دیده بودم و باور کرده بودم حالا نمیخام بگم 100در100 افعانی ها اینجورین ولی چیزی ک در اطراف من بیشتر به چشم میاد اینبود)اینقدر با تلاش و زجر

    مثلا درامد عالییی که برای من و اطرافیانم خوب به حساب میومد ماهانه 15تومن تو یک خانواده بود

    مثلا من پسر عمه ام شبا نگهبان و روزاهم سرکار 12 ساعت حقوق 15تومن

    کلییی خرذوق بودن ک حقوقش عالیه درحالی ک بابا طرف داره پاره میشه

    اره اینه باورهای ما ک نمیزاره اما همین ک فهمیدم این قضیه رو خیلی خیلی احساس خوبی بهم دست داد چون میتونم تغییرش بدم

    و شرایط مارو افکارمون رقم میزنه

    هرجوری باورکنی همونو بدست میاری

    میخام تغییر بدم و درست کنم این باورو

    من فقط به این دلیل که روی این کره خاکی هستم پس حق دارم مثل تمام افراد موفق و ثروتمند که براحتی ثروتمند شدن ثروتمند بشم

    من بنده خدا هستم من خلیفه خداوند هستم

    ثروت براحتی سراغ من میاد

    میخام همه این سد هارو بشکونم من لایق ثروتمند شدن هستم

    اصلاچرا من باید ثروتمند نباشم؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 901 روز

    آدمها زمین نمیخورند،

    مگر از سمتی که به اون تکیه داده اند،

    پس فقط به خدا تکیه کن….

    سلام به استادعزیزم ومریم جانم

    آقا ابراهیم عزیز

    وهمه دوستانِ عالیم

    خداروشاکروسپاسگزارم بابت کلمه به کلمه درس هاو آگاهی هایی که هرروز در این سایت ،می شنوم ،می بینم ومی خوانم وگنج هایی هستند که توانستند با تاثیرگذاری عمیق شان به روح وروانم جلا بخشیده ووجودم را لبریز از خداوند کنند تا تنها به او تکیه کنم وهرچه می خواهم از او طلب نمایم که خود در وقت مناسب همه آنچه که نیازم است عطا می کند فقط کافیست با همین روند بهبودی وتمرکز بر رفتارواعمالم وشکرگزاری بابت همه چیز به پیش رفته وخود را آماده دریافت هر نعمتی نمایم که این نعمت شیرین ودلچسب است ،وجدانم راحت است ،راحت خوابم می برد،استرسی ندارم،بدهی ندارم ،پاک وسبک به قول استاد زندگی می کنم،ذهن وقلبم آرام است وتمرکزم فقط وفقط به درونم معطوف است وهرروز دوست دارم عالی تراز روز قبل در درگاهش سربلند باشم واین ها به من احساس عالی می دهد ومرا به آرامش دعوت می کند.

    ،وقتی تمام امیدت یک نقطه نورانی می شود وبسان خورشید عالم تاب، نورانیت آن به ایمانی وصف ناپذیر مبدل می شود که دنیای درون وبیرونت را تحت تاثیر خود قرارداده وهرگونه نگرانی را از بین می برد وفقط نور است وروشنی وآگاهی وچقدر راحت وآسان می‌شود گذر دنیای دوروبرت، انگار همه چیز به تسخیر تو در آمده اند وهمه چیز به نفع تو پیش می رود چون تو خواسته ای وخداوند هم به زیبایی اجابت می کند.

    خودش اسپانسرت می شود،تبلیغ برایت می کند ،مشتری می فرستد،دستگاه کارتخوان را برقرار می کند حتی اگر در یک کوچه فرعی باشی مهم این است که با خداباشی حتی اگر کنارت چندمغازه عین کسب وکارت باز شوند ،بخدا که دیگر نگران نیستی ومن این روزها در کسب‌ وکارخودمان به عینه می بینم اما این فرکانس وباورهای من غوغا کرده و جهان کسب وکار مارا چنان رونق بخشیده که فقط هرلحظه سپاسگزار روزی دهنده بی حسابش هستم وهمین است وقتی باور وایمان در وجودت متجلی شوند بازتابش زندگی وهر آنچه در ارتباط با آن هستی را دگرگون می کند وخدایی که می بیند….

    و دقیقا کسب وکار ما چه زمان رونق می گیرد وقتی من درونم دارد تغییرات اساسی پیدا می کند وهرروز قدر وارزش بهبودیم را دانستم وبا عشق ولذت وایمان وباورهای درست ومثبت ادامه دادم وهرروز گوش جان سپردن به صحبت‌های استاد که بخش اعظمی از زندگیم شد وخداوند هم پاداش هایش را فرستاد وخودش عهده دار همه چیز هست چون من هرروز از او تقاضا می کنم با آرامش واحساس عالیم وسعی در هرروز مراقبت ازگفتارورفتاروعملکردم ورعایت قوانینش که به زیبایی از استادم آموخته ام .

    هر چقدر آرام تر وصبورتر بودم وایمان خود را در عمل ثابت کردم ،معجزاتش هم به وقت طلایی وبا خواست واراده اش وارد زندگیم شد واین روند ادامه دارد ومی نویسم که همیشه درذهن وقلبم بماند تا همیشه سعی کنم ،ذهن وقلبم بازوپاک بماند واین پاکی ثمره اش معجزات الهی می شود…….

    خدایا بی نهایت شاکروسپاسگزارم که الگویی مثل استاد عزیزم کافیست تا من با ایمان به تو وعمل به فرامین گهربارشان به هر آنچه که می خواهم و خواست تو است برسم که خواست تو یعنی خیروسعادت وخوشبختی و…….‌ در دنیا وآخرت .

    در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید،دوستتون دارم و به امید خدا موفقیت های روزافزون تک تک شما دوستان وعزیزانم……

    بابت مورد اضافه شده در سایت واین نظم وترتیب عالی ودسته بندی ها، از استادعزیزم، مریم نازنینم وآقا ابراهیم جان تشکر وقدردانی می کنم خداوند پشت وپناهتان،الهی آمین.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    آزاده گفته:
    مدت عضویت: 1788 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم شایسته خوشبختی

    من امروز هم اومدم و روز شمار تحول رو گوش کردم امروز فصل جدید بود و حسم این بود که باید همین فایل رو گوش بدم نه ادامه فصل 6

    و عاشق خدام که چقدر زیبا هدایت میکند. الان من در حال توسعه کسب و کارم هستم و تردید داشتم برای تبلیغات و دایم به خودم میگفتم استاد تبلیغ نکرده ولی کلاسهای آموزشی پی در پی من را وسوسه می کرد . ولی هنوز ثبت نام نکرده بودم که امروز هدایت شدم به این فایل و استاد گفت ایمان به محصولی که ارایه میدهی و تلاش برای بهتر شدن آن باعث می شود مردم بخرند و تبلیغ تو را انجام دهند. استاد نازنینم و مریم خردمند از شما سپاسگزارم.

    خدایا سپاس بخاطر همزمانی من با استاد و مریم عزیز .استاد نفست گرم تو حلق خداوند هستی و کلامت به جان میشینه و نشانه ایمان ابراهیمی.

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    مهدی قربانی گفته:
    مدت عضویت: 405 روز

    سلام وعرض ادب دارم خدمت تمامی مثبت اندیشان ومسیرتوحیدالهی

    دوستان این فایل رودیروزگوش دادم

    ودیشب خواب استادرودیدم که بهم طناب ورزشی هدیه دادواقعاذوق زده شده بودم

    و اینکه درباره این فایل نظرم رومیخواستم بگم

    وقتی ماانسانهاواقعاتوحیدگرمیشویم

    نیازی نیست که وقت و زمان ونظرات راپیگیرباشیم

    به قول استاد،پای درراه بنه هیچ مپرس،خودراه بگویدت که چون باید کرد

    از وقتی که من متوجه این موضوع شدم

    زندگیم دگرگون شده

    نه تبلیغ کردم نه اصراربه دیده شدن

    نه زمان مهمه برام نه مسائل دیگه

    چون فقط عشق منوهدایت می‌کنه،من کاراموباخداتقسیم میکنم

    من هرروزمیگم

    خدایاکاروتلاش وحرکت ازمن پول وثروت وبرکت ازتو

    واین دیدگاه هم آرامش ذهنی برام ایجادمیکنه هم آرامش قلبی

    چون اونقدرخیالم راحت میشه که فقط باعشق ولذت کارمیکنم

    باورکنیددوستان من فقط بافایلهای رایگان استادنتیجه گرفتما

    وهیچ فایل ودوره ای تهیه نکردم

    من ازسایت استادفقط کتاب الکترونیکی تهیه کردم

    ومعجزه های خدارومشاهده کردم

    درصورتیکه قبلا

    خشک مقدس نماعمل میکردم

    به قول استاد

    وقتی بهتون میگن چه دینی دارید

    فقط بگید

    من خداپرستم وموحدم،ومشرک نیستم

    خدایا بینهایت شکرت

    استادعزیزودوستانیکه این متن روخوندید

    ازصمیم قلبم دوستتون دارم

    علی الخصوص بانومریم بزرگوار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    یاسر حسینی گفته:
    مدت عضویت: 980 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم سلام به دوستان چقدجالب بودبرام قلب چیزی که من خیلی یادم میره بهش گوش بدم وواقعاوقتی به قلبت گوش بدی همیشه احساست خوبه وبه نظرم زمانی که قلبت چیزی میگه هیچ وقت منطقی نیست ووقتی بهش گوش میدی وتوکل میکنی چقدر اتفاقات خوبی برات میوفته وچون خودم پیج دارم هیچ‌وقت قلبم تاییدنکردکه برم تبلیغ کنم ودلیلشم نمیدونستم فقط حسم وقلبم میگفت نه وجوابم روداخل این فایل گرفتم ممنونم ازاستادعزیز بابت این اگاهی ویه چیزی که ازاستا‌ددوست دارم نکاتی که میگن خیلی ریشه ایه ومجدد قلبت تاییدمیکنه سپاسگزاره خداوندم که خدامنوهدایت کردبه این سایت ودوستانی که کامنتاشون بینظیره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    سمیه خطیبی گفته:
    مدت عضویت: 2149 روز

    سلام استاد جان سلام ابراهیم جان چقدر صداتون دلنشین چقدر قانون خوب بلدید اون فایل که تا نصف شب با استاد صحبت می کنید که لپ تاپ خریدید و قلم اون از طرف دوستتون به شما هدیه داده شد و شما گفتید من به معجزات خدا ایمان دارم من همه جای خونه ماشین سر کار نوشتم خدایا من به معجزات تو ایمان دارم فایل‌های استاد با شما را بیشتر از صدبار گوش دادم

    استاد عزیزم من یه کاور دوز حرفه ای هستم و هیچ وقت تو کارم هیچ تبلیغی نداشتم و شعار من کیفیت تبلیغ کار منه و همینطور شده مشتری مشتری میاره مغازم سر خیابون اصلی نیست مغازم خیلی کوچیک ولی تو اصفهان به لطف خدا به نام شدم هیچ وقت دنبال مشتری نرفتم ولی مشتری مدار بودم و کار و کیفیت خوب من باعث شناخت من شده اینقدر که هیچ وقت بیکار نشدم و باور من طبق آموزشهای شما تغییر کرد که فقط با توکل به الله بدون ذره ای تبلیغ و یا حتی به قول خودمون مغازه خوش جا پر فروش باشم و جالب اینکه طبق گفته‌های شما از اول می‌گفتم من مشتری نقد میخواهم به لطف الله مشتریان بی دردسر نقد و فوق‌العاده باشخصیت اصلا بعضی وقتا می‌گم خدای من چقدر خوبه که این جهان قانونمند چقدر خوبه احتیاج به هیچ دست وپازدنی نیست فقط باید توکل داشت خودش میبردت هر جا دلش خواست به هر جا برد بدون ساحل همون جاست

    حتی دو سال کرونا بدون مغازه بدون آنلاین بودن فقط با یه خط تلفن همراه مشتری داشتم خدا را شکر میکنم این باور ها ثروت.

    واینده ام را روشن می‌بینم چون غیر الله به خودمم اعتماد ندارم اگه حتی توان کاری دارم همش میگم خدایا من کسی نیستم تو منو تو دل مردم محبوب کردی تو به من گذشت دادی تو به من صداقت توی کارم را دادی

    وقتی منبع به این عظمت پشت آدمه چه احتیاج به تبلیغ

    یه چیز خنده دار بگم حتی کلی وقت کارت ویزیت من تمام شده نتونستم درست کنم ولی باز شماره من دست مشتریان می‌چرخه خدا را شکر می‌کنم از این‌همه نعمت از این همه فراوانی

    ممنونم استاد جونم با گوش دادن به این فایل انگار به تلنگری زده شده که سمیه ببین تو هیچ زحمتی نمی‌کشی ولی مشتری هرروز به راحتی تو را پیدا میکنه خوبه به آدم یادآوری بشه چون انسان فراموشکار فک می‌کنه خودش همه کارا داره انجام میده

    استاد عزیز ممنون بابت یادآوری بابت این فایل در دفاتر شکر گزاری من همیشه نام استادعبامنش عزیز برده میشه و‌من هزاران بار خدا را شاکرم بابت داشتن شما چقدر باید چک و لگد می‌خوردم و شاید ذره‌ای از این آموزشها را یاد نمی گرفتم

    آرزوی سلامتی عشق آرامش براتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    مریم حسینی مطلق گفته:
    مدت عضویت: 984 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیزم

    این جریان هدایت و تسلیم شدن و سپاسگزاری و حال خوب داره منو به کجاها میبره

    استاد اومدم برات بگم

    نتیجه اومده چه نتیجه ای!!!

    استاد ی شرکت ،بهتره بگم بزرگترین شرکت غرب ایران که حالا اسمشو نمیگم

    من خیییلی دوست داشتم تو بخش اداریش کار کنم

    ولی حتی جرات نمیکردم که رزومه بفرستم

    ولی توی دفتر ارزوهام نوشته ام که ی کار خیلی شیک و مجلسی،با همکاران فوق العاده،باشخصیت و تحصیلکرده و با خدا و اینا

    من اینو نوشتم حدود چندماه پیش

    دخترخاله ام باهام ارتباط برقرار کرد که مریم سر کار میری

    گفتم نه

    گفت این شرکت استخدامی داره و اینکه مدیرعاملش فامیل خواهرشوهرمه

    دوست داری بری؟

    و من گفتم بخش اداری،حسابداری چرا که نه.

    استاد کووووچکترین تلاشی من نکردم که به ایشون بگم،اصلا من در جریان آشناشونم نبودم

    خلاصه من مصاحبه اول رو رفتم تازه اونم داستان داشت

    مصاحبه گر اومده بود بین بچه های جویای کار نشسته بود نفوذی

    استاد ی ندایی تو دلم میگفت این مصاحبه گر مریم

    اون ندا بهم میگفت مثل یک حسابدار برخورد کن،اینم مرحله ای از مصاحبه اس

    استاد وااااقعا خودش مصاحبه کننده بود و از توی سالن داشته همه رو ورانداز میکرده،اونم اینقد خوشش اومد از من

    استاد اینم بگم خدا میدونه که توی ذهنم اصلاااا این نیست که حتما فامیل قراره اوکیش کنه

    تا الانشو خداوند بوده که منو به یاد دخترخاله ام بندازه

    اونم به مدیرعامله بگه

    و الانم داره مصاحبه هارو میرم

    و همینطور دارم کتابم میخونم که اگه سوال پرسیدن دست پر برم

    توکلم بر خداست و میدونم او اگر بخواهد میشود و میدونم برای من میخواهد

    خلاصه اولین مصاحبه به لطف الله خیلی خوب بود

    استااااد واقعاااا دوست دارم برم اونجا کار کنم

    ان شالله نزدیکه زمانش.

    دوم اینکه استاد یادتونه گفتم کلاس مربی گری مهد بخاطر خواب ها و حرف های اطرافیان و اینا ثبت نام کردم،

    اینو بگم که سرکلاس که به شدت خوش میگذره،بعداز مدت هاست که کلاس میرم و حالم به شدت خوبه

    از قضا استاد جلسه قبل ی دختری توی کلاس که روبروی من نشسته بود همینجوری نگام میکرد و من متوجه شدم که دوست داره ارتباط بگیره

    و خیییلی جالب که دقیقا لباسامون هم رنگ هم بود

    مانتو آبی،شلوار جین آبی آسمونی،مقنعه،موها فرق وسط،کیف و کفش مشکی

    خلاصه اون جلسه نشد که باهم حرف بزنیم من عجله داشتم و زود رفتم

    این جلسه دیر رسیدم

    و اون خانم رفته بود بهترین جای کلاس هم پیش استاد و هم جلوی کولر و من چون دیر رسیدم اون ته مه ها ی جا گیرم اومد

    و مجددا دیدم که نگاهم میکنه و دوباره مثل عم تیپ زدیم

    خلاصه استاد بلند شد و بعداز 15 دقیقه کیفشو برداشت و اومد کنار من گفت دوست دارم کنار تو بشینم

    حالا استادم داشت درس میداد

    خلاصه دوست شدیم

    جالبیش اینجا بود که یهو استاد گفت دختر من بین شماست

    هنوز هیچکسم فامیل کسیو نمیدونه

    بگو کی بود استاد؟همین دخترخانم که بخاطر من از جلوی کولر و پیش استاد پاشد و اومد اخر کلاس و جایگاه گرم

    استاد خداوند همه کارهارو میکنه

    من تو دلم این بود که با این دخترخانم دوست بشم

    حتی از خدا درخواستم نکرده بودم ولی تو دلم بود

    و خداوند از درون سینه ها آگاهه

    من هیچکاری نکردم و اون خودش جذب من شد

    تازه نگو دختر استادم هست

    بقیه بچه ها وقتی فهمیدن دختر استاده،هی قربون صدقه اش میرفتن بخاطر دو نمره

    خیلی حرکت زشتیه

    تا سری قبل سلامم نمیکردن

    خلاصه استاد

    خدا همش داره بهم حال میده

    من ازش نمیدونم چجوری سپاسگزاری کنم

    سجده شکر کمه

    استاد ازتون ممنونم بخاطر جلسه اول عشق و مودت

    چقدر خووووبه

    چقدر همه قوانینو توش گفتین

    چقدر خوووبه

    راستی نگفتم چندتاااا سفارش دوخت لباس دیگه هم گرفتم

    استاد وقت کم میارم

    چیکار کنم خدای خوبم!

    شکرت شکرت شکرت الله من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2970 روز

    بنام خداوند رزاق

    سلام به استاد عزیزم ومریم بانوی نازنین ودوستان الهی ام

    سپاسگزارم از ابراهیم عزیز واستاد جان که مثل همیشه سخاوتمندانه وباعشق پاسخگوی سوالات دوستان هستند

    سوال :وسوسه نشدن در مورد تبلیغ

    اینجا تشخیص اصل از فرع مطرح هست

    فرع میشه همان تبلیغات

    اصل : ایمان داشتن، کمک گرفتن از الهامات ،در نظر گرفتن قانون تکامل ،خود باوری در خصوص خود وشغل خود

    تبلیغات این دام را بوجود میاره که من دیگه نیاز نیست روی خودم کار کنم تبلیغات بیشتر یعنی آدم‌های بیشتری کار مرا می‌بینند واین یعنی موفقیت وفروش بیشتر در صورتی این تبلیغات یه دامی است که فرد را به مسیر نامناسب هدایت میکند

    من خودم تا حالا کسب وکار آزاد نداشتم که لازم باشه در موردش تبلیغ کنم .امروز وقتی گفتگوی آقا ابراهیم واستاد جان را گوش کردم اتفاقی که چند سال قبل در محل کارم رخ داد را بیشتر درک کردم

    ماجرا از این قرار بود محل کار من یه شرکت ریسندگی بسیار موفق با یه مدیریت توانمند بود که من مسئول HSE وکارشناس بهداشت آن شرکت بودم حقوق ومزایای پرسنل وحتی پاداش آنها به موقعه وآخر هر ماه پرداخت میشد وحتی میتونم بگم در بدترین بحران‌ها وشرایط اقتصادی شرکت موفقی بود که حتی در حال توسعه فاز کاری خود بود وتمام دستگاه‌ها مدرن واز آلمان وارد کرده بودند وهمیشه سفارش‌های جلو جلو داشتند حتی برای سال آینده واین در صورتی بود که مدیریت یه تک تومنی هزینه تبلیغات نکرد وبر این باور بود که من به جای هزینه کردن برای تبلیغات هزینه میکنم تا توانایی‌های پرسنلم را ارتقا دهم وشرکت روند صعودی داشت بعد از چند سال مدیریت باز نشست شد ودختر ایشان شدند مدیر عامل شرکت خب این خانم در بدو ورود در دام شرکت‌های تبلیغاتی افتاد ابتدا پیشنهاد طراحی یه سایت برای شرکت را کردند وبعد پوستر و… وتا جایی پیش رفت که همه دنبال این فرعیات بودند دیگه کسی هزینه ای صرف آموزش دیدن وبالا بردن توانمندی پرسنل نمی‌کرد آنقدر که این امرحتی روی کیفیت محصولات اثر گذاشت وهر ماه چند شکایت از مشتری داشتند که باید هزینه گزافی جهت جبران خسارت به شرکت مقابل پرداخت می‌کردند ودیگه مثل مدیر سابق نمی‌توانستند با تمام قدرت از محصولات وکیفیت محصولات خود دفاع کنند همیشه برام سوال بود چرا یه شرکت موفق به چنین سرنوشتی دچار شد وامروز با آگاهیهای این فایل من جواب سوالم را پیدا کردم خدایا شکرت شکرت شکرت

    در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1810 روز

    سلام بر همه عزیزان

    روزشمار 181 فصل هفتم

    آغاز فصلی جدید …

    تبریک بابت طرح طوسی پشت معرفی روزشمار ما حواسمون به تغییر هست (ایموجی چشمک)

    هروقت صدای ابراهیم عزیز و میشنوم میدونم قراره کلی چیزهای خفن از استاد بپرسه بعلت ذهن کنجکاوگر و جستجوگر ایشون و خدا رو شکر که هربار کلی مصاحبه ناب ازشون شنیدیم

    این فایل و قبلا فکر میکردم گفتگوی پسرونه ست و خیلی گوشش نکردم و یا شایدم در مدارش نبودم انگار که بار اول بود میشندیدمش و کلی بنظرم توش آگاهی بود

    *دنبال کردن و پیروی کردن از قلب (شهود، هدایت، الهام خدا)

    * اصول خودت و پیگیری کن و ادامه بده یکی ازین اصول ایمان به کیفیت محصولت و یا کیفیت کارت هست

    * وقتی کسی قانونی رو میزاره و تو در اون شرکت میکنی موظفی که به قوانین ش عمل کنی

    استاد جانم منم مثل ابراهیم عزیز همیشه این سوال برام بوجود میاد چون الان دوره ای هست که غرق شدن همه تو تبلیغات و هرکس تبلیغات بهتر کنه موفق تره انگار و همیشه جوابش و با خودم میدادم که استاد سبک شخصی خودشو داره همین و که نتایجشون با اختلاف از بقیه خیلی بیشتر و پایدارتره و خب البته این موضوع هم برمیگرده به باور ما اینکه قلبا باور کنیم تنها راه تبلیغاته یا اینکه باور کنیم به خودمون و خدای خودمون و ایمان داشته باشیم اون برای ما بهترین تبلیغات و از هزاران روش ممکن انجام میده که ذهن من و تو اصلا شاید نتونه بپذریش جوری که از هزاران هزینه تورو جلو میندازه از هزاران اقدام که ممکنه کلی طول بکشه و …

    من خودم از وقتی این موضوع و فهمیدم و درکش کردم دیگه نگرانی بابت تبلیغات ندارم میگم شاید تبلیغ در مسیرم باشه و بهم الهام بشه اما خودمو توش غرق نمیکنم که خب استاد عزیزم کامل توضیح دادن دراین باره

    و میبینم که مردم یا سلبریتی ها چجوری برای تبلیغ از عزیزانشون از شخصی ترین و بی لول ترین کارهای ممکن استفاده میکنن حتی حاضرن روابطشون و جار بزنن تا بیشتر دیده بشن و محصول یا کارشون بیفته سر زبون ها و ازونورم میبینم کسایی که شاید 10 درصد درامد و یا وقتشون و برای تبلیغات گذاشتن شایدم کمتر اما صدها برابر کسی که داره تبلیغ میکنه مشتری براش میاد و دیده میشه یکیش و تقریبا خیلی هامون میشناسیم یه بستنی فروشی معروف تو شهرک غرب تهرانه که استاد باورتون نمیشه باید برید با چشم ببینید حتی تو روزهای هفته هم کلی جمعیت تو اون خیابون و کلی ماشین پارکه خیابون اصلی هم نیست یعنی تقریبا بیشترین تبلیغش کلامی بوده تبلیغ دهان به دهان آخرین باری که ما با دوستامون رفتیم نزدیک یک ساعت شایدم بیشتر تو ماشین منتظر بودیم و خب برای اینکه هدفمون هم بیرون اومدن و چرخیدن بود تو ماشین داشتیم بازی میکردیم تا بستنی آماده بشه :))) حالا این یه نمونه س کلی کسب و کارهای این شکلی هست که خدا داره براشون تبلیغ میکنه و اونا نه تایم تبلیغات دارن نه پول هنگفت بابت تبلیغ میدن از هر کسب و کاری هم که بخواین براتون مثال میزنم چون تو دوره کار کردن روی روانشناسی ثروت 1 قسمت اول کلی رفتم تحقیق کردم در موردش یا مثلا شاید مواردی مثل تویوتا که تا چند سال اخیر پرفروش ترین بود با تبلیغات اومده باشه بالا ولی کسایی که بنز و بی ام و فورد و تسلا سوار شده باشن همیشه مشتری هستن و پایدار کیفیت باعث موندگاری میشه نه صرفا تبلیغ و معروفیت ممنونم ازتون استاد و اقا ابراهیم عزیز بابت یه فایل دیگه پر از آگاهی های ناب خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: