مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- اهرم رنج و لذت، باعث عمل به الزاماتی می شود که بارها به تعویق افتاده؛
- مفهوم کار کردن روی بهبود باورها؛
منابع بیشتر:
دوره روانشناسی ثروت 1 | جلسه 2
دوره شیوه حل مسائل زندگی | جلسه 3
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD305MB19 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 32 | هدف اهرم رنج و لذت18MB19 دقیقه
به نام خداوند یکتا اوست که قادرمطلق است
سلام به استاد عزیزم
سلام به دوستان و شاگردان و هم کلاسی هایم در مکتب درس و آگاهی. مکتبی که سطح خاصی نداره لول بندی نشده، چون با قانون تکامل و قانون باورها هرکسی میتونه خودشو رو به اندازه ظرفش سیراب کنه و چقدر این تعامل در این مکتب راهگشاست تا این قوانین رو بهتر درک کنیم و حتی گاهی برگردیم به نتایج و ثمرات مون از درک اون آگاهی رو در کنار دوستان مون ارزیابی کنیم.جایی که کسی از شاگرد اول شدن کسی ناراحت نیست. اصلا شاید اینجا شاگرد اول نداریم اینجا فقط عشق و دوستی داریم کسی با کسی رقابت نمیکنه مگه با دیروز خودش. کسی از کسی جلو نمیزنه مگر در تحسین کردن و شکرگزاری و پخش کردن حس خوب. اینجا و السابقون السابقون معنی داره چیزی که قران گفته. سبقت گرفتن برای خوبی ها. کسانی که مقربان به خدا هستند. اینجا کسانی که هماهنگ کردن و نزدیک به خداوند هستند و کسی ناراحت نمیشه چون اونا نور اه و ردپا و امید برای بقیه میشن. چون بهشت برای همه جا هست چون رسیدن به ثروت و موفقیت فراوانه چیزی تموم نمیشه اینجا مکتب عشق و دوستی و احترامه.
استاد من به افتخار شما می ایستم در این کلاس و سراپا گوش میشم و قوت میگیرم از عملکرد دوستانم در این خانواده بزرگ.
جایی که هرکسی میتونه به نتیجه برسه و با استاد حرف بزنه.جایی که تو رو برای رسیدن به نتیجه ترغیب میکنه.
خداروشکر برای اختراع کلاب هاووس
خداروشکر برای استاد همیشه رو بهبودمون
خداروشکر برای سایت که اگر بچه ها نباشن از شنیدن و بارها گوش کردن فایل ها میتونن به راحتیی استفاده کنن اما این راحتی نباید برامون عادی بشه. اینا یک نعمته یک گنجه یک گنجینه و نقشه هایی برای راهی شدن در یک مسیر الهی و زیبا.
اون شب یهویی خبر کلاب هاووس رو دیدم.چقدر ذوق زده شدم احساس کردم خونمون میخواد مهمون بیاد سریغ شام خوردیم،کارهامو انجام دادم تا با حواس کاملا جمع و دفتر و خودکار بیام برای میزبانی که مهمان پربرکت و آگاهی قراره به من سلام کنه.استاد چقدر قبل دیدن خبر کلاب هاووس برام جالب بود که داشتم فکر میکردم باید نتیجه هامو بهتر و بیشتر کنم تا بتونم با استاد حرف بزنم یعنی حرف خوبی برای گفتن داشته باشم. وقتی تاپیک این گفتگو رو دیدم اصلا شاخ درآوردم. گفتم خب پس اینبار با این موضوع تو دیگه چی داری بگی دست بلند نمیکنی فهیمه…(من با گوشی همسرم ید حسین حسینی آنلاین شده بودم.) چند دقیقه اولش گیج و منگ بودم هم خوشحال بودم برای این فکرم و تطبیق اینقدر دقیقش با تاپیک استاد. هم ناراحت و گرفته بودم و تو ذهنم بصورت جدی میگفتم خب کووووو نتیجه چی میخوای بگی…یکم داشت خود تخریبی میشد که جلوشو گرفتم و به حرفهای علی عزیز گوش دادم و خوشحالی ایم بیشتر شد و یک نشونه اینکه بچه مشهده مثل من.
چقدر جالب بود نحوه آشنایی ایشون با استاد و کلی تحسین اش کردم. اما اینکه گفت تمرین اهرم رنج ولذت که در روان شناسی ثروت 1 هست آیا میشد کار کنه. چون علی گفت محصول نخریده و مدیر فروش شون این تمرین رو بهشون یاد داده. آخه منم یاد داشتم و گفتم خب الان من نباید استفاده کنم و وقتش نیست و تکامل و رضایت استاد اومد تو ذهنم…ووقتی در ادامه برخورد استاد عزیز رو دیدم و توضیحاتی که روی گفته های علی گفتن و اهرم رنج و لذت رو توضیح دادن گفتم بیا الان که دیگه اینجا شد رایگان پس درکش کن و اگر برات لازمه انجامش بده.(یکی چیزی گفت آره لازم داری سعی کن یادش بگیری سرفرصت و انجامش بدی شاید بعضی ترمزهاتو راحت تر برداشت. مگه چند روز پیش با خودت نمیگفتی چطور ترمزهامو بردارم. خب اینم یک راه حلیه) واقعا خدارروشکر…
آرام عزیز چقدر خوب به مهاجرت اشاره کردی و انگار که یک نشونه محکم دیگه بودی برام تا منو تایید کنی که فهیمه چطور میگی تونتیجه نگرفتی. مگه میشه شاگردی استاد رو کرد و نتیجه نداشت. یک نتیجه خیلی ملموس و قابل مشاهده منو همسرم مهاجرت مون بود به شهر دیگه.ایمان مون بخدا و خلق کردن زندگی خودمون بود. امیدمون بود. جسارت و شجاعت بیشتر به خرج دادن مون بود.
منی که اصلا تا حالا فکر جای دیگه زندگی کردن رو به ذهنمم نرسیده بود. انگار من با دین سریال سفر به دور آمریکا که ورود من به سایت و فعالیتم با اون دوره رایگان ارزشمند شروع شد.( یک دوره ایی که اگر کمی باهوش باشی یک دوره میلیاردی در اون نهفته و باید کشفش کنیم باید درکش کنیم باید باهاش زندگی کنیم.) نتیجه اون دیدن ها و همراه شدن ها و عضو سایت شدن ها چی شد آشنایی من با آمریکا و ایجاد خواسته که میخوام آبشار نیاگارا و اون آرک فوق العاده و کلی چیز دیگه رو ببنیم ونتیچه عملی این شده من که تا حالا فکر نمیکردم حالا پاسپورت گرفتیم و آماده هستیم برای شروع سفرهای خارجی. اینقدر آماده هستیم که دیگه ایران هم نباشیم و جای دیگه برای زندگی بریم. اما میدونم من باید با یک صبری که توش پر از امید و طی کردن تکامل هست بگذرم تا از این خونه مستاجری به جاهای دیگه هدایت بشم و از همینجا غرق لذتم و این یعنی دارم دزست پیش میرم اینا نتیجه نتیجه نیست پس چیه.
اینجا ها بود که شجاع شدم تا بعد آرام عزیز منم حرف بزنم و از مهاجرت مون بگم. تازه داشتم نتایجم رو می دیدم. علامت دست رو زدم تا بگم اینم نتیجه منه. اما کافی نبود همین…سعی کردم بازم فکر کنم نفر بعدی من نبودم…این داستان کنترل ذهن منو، چالش عزت نفس برای دست بلند کردنو و فکر کردن برای دیدن نتایجم ادامه داشت….
این گفتگو بینظیر ادامه داره…
دوستان عزیزم که از نتایج هاتون گفتین، دوستانی که با استاد حرف زدین و حرف ها و نکته های خوب داشتین برای گفتن تحسین تون میکنم و خوشحالم که بین شما و با شما هستم.
دوستان عزیزم که اینجا از نتایج خودتون نوشتین یا خواهید نوشت واقعا تحسین تون میکنم و ممنونم که هستین و ردپاهای زیبا میگذارین. چقدر این شعار استاد و جمله معروف استاد رو دوست دارم که میگن خوب زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنیم
(اون شب تا نزدیک صبح خوابم نبرد و نشستم برای خودم از اهداف و خواسته هام نوشتم…چه مهمانی خوبی بود اون شب. منو استاد و کلی از دوستان خوب و عالی)
خدایا شکرت که برای خوب زندگی کردنم تلاش میکنم.
خدایا شکرت که آدم هایی که خوب زندگی میکنن رو هر روز بیشتر میبنم و باهاشون حرف میزنم.
خدایا شکرت که منو هدایت میکنی برای هر چه خوب زندگی کردن و لذت بردن از مسیر زندگی و چقدر من احساس خوشبختی میکنم….
سلام بتو زهرای دوست داشتنی و بانگرشم
چقدر از دیدن کامنتت خوشحال شدم، این در حالی که قبل حواب یهو به سایت سر زدم و دیدم انگار یک فایل جدید اومده بله خودشه قسمت 194 سریال زندگی در بهشت با یک عکس عجیب. دوباره لپ تاپ روشن کردم تا برم سراغ دانلودش. همونجا بود که یهو چشمم به نقطه آبی رنگ کنار پروفایل زیبایم افتادم.
واقعا ممنونم که منو سوررپرایز کردی و برام نوشتی.
بله واقعا جالبه این هماهنگی رو ما وقتی مشهد بودیم متوجه شدیم که شما هم انگار برای همسرم کامنت گذاشته بودین دقیق یادم نیست شاید برای من اولین بار کامنت گذاشتین و با شما بیشتر آشنا شدم و به همسرم گفتم ببین این خواهرت نیست. آخه حسین یکی از خواهراش اسمش زهراست البته خودش دوست داره مهسا صداش کنن و از من یکی دوسالی فکر کنم کوچکتره.
وقتی متوجه شدم سه تا خواهر داره همسرم کلی خوشحال شدم اما متاسفانه اصلا تو یک مدار نیستن با من و در قهر به سر میبرن حتی با خودشون. خلاصه که حس خوب خواهرشوهر داشتن رو رها کردم و خودمو به خدا سپردم و فقط تمرکزم رو گذاشتم روی خودم و رابطه ام با خودم و آدم های هماهنگ تر با خودم و نگرش خودم. اما یادمه اولین بار که اسم و فامیل شما رو دیدم گفتم حتما این یک نشونه است تا ارتباط خواهرهای همسرم با شوهرم خوب بشه و یک خانواده صمیمی و در صلح بشن.
به برادر عزیزتون هم که هم اسم شوهر من هست سلام برسونید.
واقعا دنیای قشنگی هست که ما آدم ها با آدم های هم فرکانس و هم مدار خودمون ارتباط برقرار میکنیم و حس خوب میدیم و حس خوب میگیریم و نسبت و فاصله ها مهم نیست.
مثلا ما شاگردهای استاد عباسمنش هستیک که اون طرف کره زمین داره زندگی میکنه و با ما حرف میزنه ولی اینقدر حس خوبی داریم که اگر سمینار حضوری یک شخص در ایران رو بریم شاید اینقدر حس نزدیکی نداشته باشیم. اینجا واقعا مثل یک خانواده صمیمی کنار هم هستیم و من ازداشتن تک تک تون خوشحالم و خدارو شکر میکنم…
کامنت های شما هم هروقت خوندم نکته های خوبی رو ازش گرفتم و ازت ممنونم همینجا که اینقدر عالی ردپا میذاری و اینقدر عالی تر داری روی خودت با عشق کار میکنی تا خوب زندگی کنی و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنی…
واقعا برای وجودت ممنونم.
پیش بسوی بدست آوردن نتایج بیشتر از دیروز خودمون…
سلام زهرا جونم
ممنونم از کامنتت از دعاها و جملات قشنگت واقعا سپاس گزارم.
حتما من تمرکزم رو روی خودمو و نتیجه هاشو میبینم و از راه هایی که من الان اصلا هیچ ایده و فکری درباره اش ندارم روابط عالی تر و آدم های عالی تر رو تجربه میکنم.چون جهان به “منِ عالی شده” پاداش میده. کار جهان همینه بازتاب دادن خودم به خودم. ی مدت خیلی فکر کردم که چرا با وجودی که من دوستان زیادی دارم و با اعضای خانواده خودم اینقدر خوب و گرم و صمیمی هستیم از سمت خانواده همسرم اینقدر روابط سرد و بی روح میبینم. واقعا یک سوال بزرگ بود تو ذهنم و قطعا جوابش در یکی از باورهای اشتباه منه یا این تضاد اومده بود تا خواسته ی منو واضح تر کنه که الان نمیدونم چیه اما مهم اینه وقتی تو مسیر درست باشم و در این مسیر درست بمونم چیزهای نادرست خودبخود حل میشن.
مثلا یک نتیجه اینکه قانون داره درست عمل میکنه پیام یک دوست قدیمی از دوران مدرسه در تلگرام و الانم جوری شده که از مدار و فرکانس و… اینجور چیزها ازم میپرسه و خودش پیگیر استادعباسمنش شده به تازگی.و من چقدر حال میکنم و منو یاد خودم میندازه اینقدرر مشتاق و پراز سوالاتی که سوال های خودم بوده و راهی که خودم دارم میرم رو دوستم بدون تلاش زیادی و تقلا الکی من از من میپرسه و به هم کمک میکنیم و این یعنی جواب میده قانون. ببین داره قانون درست عمل میکنه من باید این نتایج کوچیک رو بیشتر ببینم و تایید کنم.خداروشکر میکنم بارها و بارها…
راستی یک خبر جالب و سورپرایز دیروزم که از خدا در ستاره قطبی ام خواسته ام اتفاق افتاد واقعا جالب بود. همسرم به پدرش بعد مدتهای زیادی یا شاید بگم سالها،بالاخره زنگ زد قول خودش یک مکالمه کوتاه یک دقیقه ایی و این یعنی پیشرفت و این یعنی داره تغییر باورها و نتایج خودشون رو نشون میدن. مکالمه ایی که همسرم گفت انگار آقاجونش ناراحت نبوده و اتفاقا دلتنگی تو صداش بود ولی بخاطر غرورشون چیزی نگفتن و این برای من یک سورپرایز بود. و بهش تبریک گفتم رفت تو دل یکی از ترس هاش دوباره و دوباره تلاش کرد.(آخه عید غدیر من برای عرض تبریک تماس گرفتم به آقاجونش اما حسین گفت من باهاش حرف نمیزنم. میگفت آدمی که زنده و مرده من براش فرق نداره وقتی تو بیمارستان افتاده بودم و … من باهاش کار ندارم و از زندگیم حذف میکنمش، منم گیر ندادم کار خودمو کردم و تماسم رو مثل همیشه گرفتم) از خدا میخوام ما رو به راه راست و درست هدایت کنه راه کسانی که به آنها نعمت داده نه گمراهان.
زهرا واقعا ممنونم که هستی و واقعا از صمیم قلبم میگم خوشحالم که دارمت.
برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند یکتا خواهانم.
ارادتمندت فهیمه. بـــوووس تقدیم با عشق