گفتگو با دوستان 32 | هدف اهرم رنج و لذت

سلام دوستای عشق،سلام استادجون

منکه فعلا کلاب ندارم که بیام اونجا بگم از نتایجم پس تصمیم دارم اینجا یه توضیح مختصر بدم،

استاد من یه آدم مرده بودم،پوسیده بودم هیچ دل خوشی نداشتم روابطم داغون بود مخصوصا رابطه عاطفیم،سلامتیمو درچند جای بدنم از دست داده بودم وواقعا از لحاظ مالی خییییلی اوضاعم بد بود اینا دقیق برایکسال پیشه،من دقیقا یک ماهه دیگه میشه یکسال که استادو میشناسم،اولین فایلی که از شما دیدم،درمورد احساس‌ لیاقت میگفتید،من ساعتها اونو میدیدم واشک میریختم واون جرغه از همونجا زده شد ،نتایج شروع شدن ،رابطه عالی شد با همممممه،الان سالمه سالمم،ونتایج مالی هرروز بهتر میشن ،کسبوکارخودمو شروع کردم دوره دوازده قدمو خریدیم همسرمم عضو سایت شده والان تمام وقت تو خونه حرف از قوانینه حرف از زیبایی هاست،وچیزی که بیشتراز هرچیزی بهم کمک کرده بحث عذت نفس و احساس لیاقت هست که از شما شنیدم،استاد چطوری از نتایجی صحبت کنم که هرلحظه ام رو احاطه کردن

بخدا قسم زندگیه من بهشته،من هرلحظم شده اتفاقای خوب خبرای خوب،تفریح،عشق،لذت ،ثروت،من دارم تو بیداری رویاهامو میبینم

من نمیتونم احساسمو توصیف کنم که چی هستم

موضوع بعدی که کمک کرده بحث تمرکز برزیبایی هاست والان که تو قدم سه هستم وموضوع جلسه پنج وشیش قدم دو تمرکزبرزیبایی ها بود خدامیدونه چقد من عوض شدم وجالبه که توهمین مدت کوتاه نشانه های بسیارخوبی گرفتیم،بمحض دیدن یه فروشنده مهربون صدبار میگم چقد مهربون بود چقد خوب برخورد کرد چقد…وازاون موقع آدمهایی که سرراهمدقرارمیگیرن هرروز کیفیتشون بهتر میشه.

وقتی به نکته های مثبت آدمهایی که یه رفتاریشونو نمیپسندم توجه میکنم چقد اونا بامن بهترشدن چقد بهم ابراز عشق میکنن همونایی که قبلن محال بود که اینجوری بامن رفتارکنن

چه دنیایی ساخته شده برام تو جمع همه میگن خوش بحال فلان موقع کاش میشد برگردیم به اون سال اما من ته دلم میگم به هیچ وجه،من عاشق اکنونمم وهیچ وقت انقد خوش نبودم،خدایی که الان پیدا کردمو باهیچ لحظه خوش گذشته باهیچ چیز عوض نمیکنم،من عاشق این سبک زندگی خلاقانه شدم

واینکه اهرم رنج ولذت اون اوایل همیشه جوری این اهرمو بکارمیبردم که از نوشته هام برارنج اشکم درمی اومد واز نوشته هام برا لذت اشک شوق میریختم ومنی که بینهایت تنبل بودم وترس از حرکت کردن داشتم این تمرین قشنگ حرکتم داد بسمت ساخت ثروت اونم از شغلی که عاشقشم،هنر،. (هنرشغلم نیست عشقمه)

والان مشغول هستم به کارهایی که قبلا ذهنم بینهایت باهاشون مقاومت داشت،وجالبه که من الان بااشتیاق شوروعلاقه وچابکی کارمیکنم واین بخاطر جابجا شدن رنج ولذت درذهنم هست

استاد ستاره قطبی منو دیوانه کرده،همین امروز درخواست دادم به خدا که سفارش کار بگیرم وانجام شد همین نیم ساعت پیش وتو صفحه خود جلساتش نوشتم که چه معجزه ها وچه نتایجی من بااین تمرین گرفتم

فایلای سفربه دورامریکا وسعت دیدمو تغییرداد وحالا له له میزنم که مهاجرت کنم منی که قبلا ترس از دوری خانوادمو داشتم حالا همیشه تجسم میکنم که جایی دیگه باخص.صیات دلخواهمم

زندگی دربهشت ،واااای چجوری بگم آخه مریم جان شما آدم بسیارتاثیرگذاری هستید برای من،انقد من بادیدن این سریال تغییرکردم انقدر خانوم تر شدم آرام شدم عاشق شدم،بیشتر به خونه وآشپزیم میرسم والگوی بسیار مناسبی شدید برام،ومیبینم که چقدر شما سبک زندگیتون دقیقا هموناییه که تو دوازده قدم دارید آموزش میدید

استاد اوایل که زندگی دربهشت رو میدیدم میگفتم،وا یعنی چی استاد میاد از ماشین ظرفشویی اش فیلم میگیره وتوضیح میده !!

الان میفهمم که شما اونموقع تمرکزتون رو زیبایی های خونتون بوده شما داشتید تحسین میکردید امکانات وپیشرفت جهانو شما داشتید تمرکز مارو هم میذاشتید رو پیشرفت وتکنولوژی وفراوانی والان میفهمم چقد مستند زندگیه شما نمود واقعی از حرفاتون تو دوره هاتونه،

من عاشقتونم استاد جانم .ممنون که هستید♥️