گفتگو با دوستان 32 | هدف اهرم رنج و لذت

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • اهرم رنج و لذت، باعث عمل به الزاماتی می شود که بارها به تعویق افتاده؛
  • مفهوم کار کردن روی بهبود باورها؛

منابع بیشتر:

دوره روانشناسی ثروت 1 | جلسه 2

دوره شیوه حل مسائل زندگی | جلسه 3


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    305MB
    19 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 32 | هدف اهرم رنج و لذت
    18MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

167 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه ولمزیاری» در این صفحه: 1
  1. -
    فاطمه ولمزیاری گفته:
    مدت عضویت: 1582 روز

    سلام استاد عزیز

    باورم نمیشه من به یکی از بزرگترین آرزوهام رسیدم و اسممو از زبون شما شنیدم…..حرف های خودمو خیلی خوب یادم نیست،چون اصلا خود من نبود که حرف میزد،فاطمه ای بود که بعد از کانکت شدن با شمسش،ابراهیمش صحبت میکرد،ولی حرف های شما خوب یادمه که انقدر دقیق داشتید مسائلی که من داشتم رو راهنمایی می‌کردید که میخواستم همونجا سکته کنم،هدایت…

    من تقریبا از هجده سالگی شما رو میشناسم، البته نمیدونم چطور بگم ولی خدا خیلی قشنگ منو هدایت کرد به سمت شما،من از

    اول اردیبهشت شروع کردم و بعد از دوماه کار کردن مداوم با فایل های گفتگو با دوستان و فایل های رایگان دیگه و صد البته قسمت نشانه روزانه ی من در کنار سریال زندگی در بهشت از اولین قسمت و قدم یک و عزت نفس و ثروت یک کلی نتیجه گرفتم ،ولی فوکسم بیشتر روی قدم بود اونارو به صورت رندم گوش میکردم چون قبلا گوش کرده بودم و ،نتیجه ی من این بود که طی کمتر از دوماه کاری رو که سالها دلم میخواست انجام بدم دادم،خونم رو جابه جا کردم و رفتم دقیقا همونجا که دوست داشتم،یه خونه ی روستایی توی یک شهر کوچک در گیلان،دقیقا در دامنه کوه های پوشیده از درخت که من همیشه توی عناصر طبیعی کوه و درخت رو از همه بیشتر دوست دارم،و پر از درخت های انار که من عاشق انارم از لحاظ زیبایی ،همیشه دوست داشتم بچه هام توی طبیعت بزرگ شن…از لحاظ شغلی همسرم وارد هنر مورد علاقه ش نجاری شده،و وقتی به صورت شوکه کننده ای توی دوره ی آزمایشی استخدام یک هلدینگ رد شد من از هیجان گفتم خداروشکر تو باید کسب و کار خودتو راه بندازی و شروع کرد با چوب های که از سال های قبل. داشت و گوشه حیاط خاک میخورد و یک سری ابزار خیلی ابتدایی و داغونی که داشت دکوراتیو درست کرد و ما اونها رو فروختیم و الان ما کلی ابزار خفن برای کارگاه خونگی نجاریمون خریدیم و قراره بترکونیم….خیلی قشنگ هدایت های پروردگارم رو میبینم،و این رو مدیون شما هستم که انقدر عاشقانه میخواهید ما رو با خودتون توی راه پر از آرامش و آسایش و ثروت و سلامتی همراه کنید،خدایا شکرت به خاطر هدایتت،عاشقتونم هر جا هستید خوشحال باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: