گفتگو با دوستان 33 | معجزه "تمرکز بر بهبود خودت"

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

معجزه تمرکز بر نکات مثبت

به جای تقلا برای تغییر دیگران، فقط روی بهبود خودت تمرکز کن؛

ما فقط توانایی تغییر خودمان را داریم؛

وقتی با هر بهانه ای تمرکز شما روی دیگران می رود، گمراه می شوی؛

تعهد نسب به اجرای قوانین، چگونه ساخته می شود و چگونه محکم و تزلزل ناپذیر می شود؛ 


منابع بیشتر:

دوره روانشناسی ثروت 1 

تمرین ستاره قطبی 12 قدم


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    379MB
    24 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 33 | معجزه "تمرکز بر بهبود خودت"
    22MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

195 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «عظیمه جعفری» در این صفحه: 1
  1. -
    عظیمه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 2385 روز

    به نام خدای مهربانی ها

    سلام خدمت استاد و مریم نازنینم

    من میخواستم از دستاوردهای خودم بگم.

    ۱،استاد من از سال ۸۲ با کتاب موفقیت نامحدود در ۲۰روز آنتونی رابینز با قانون آشنا شدم.اون زمان اول دبیرستان بودم و دوران افسردگی شدیدی رو داشتم تجربه میکردم همه چیز سیاه بود و زندگیم پر از استرس و احساسهای بد بود دبیرستان تیزهوشان درس می‌خواندم و دوست داشتم رشته گرافیک بخونم ولی چون تیزهوشان بودم نداشتن خانوادم و مشاوران و روانپزشکان.به حدی رسید که کارم به قرص اعصاب کشید و تا سالها قرص اعصاب می‌خوردم فکر کنم از ۸۳ تا ۸۸ فکر کنید یه بچه ۱۵ ساله که باید شاد و پرانرژی باشه باید قرص اعصاب بخوره و افسرده بشه ولی از همون زمان ۱۵ سالگی روی خودم کار میکردم هر چی می‌خوندم تو کتابها تا جایی که می‌توانستم اجرا می‌کردم و دستاوردهایی هم داشتم روی عزت نفسم خیلی کار کردم و واقعا الان که ۳۳ سالمه واقعا تغییر کردم و پیشرفت کردم از لحاظ عزت نفس،لیسانس مدیریت بازرگانی گرفتم یه ازدواج فوق العاده داشتم .سال ۹۵ ازدواج کردم همسرم خیلی مرد فوق العاده ای هست و از لحاظ مالی هم خدارو شکر دو تا خونه داره و سه تا مغازه و اخلاقش فوق العاده هست این در حالی بود که من چندان امتیاز فوق العاده ای نسبت سایر دختران نداشتم نه شغل داشتم نه قیافه خیلی زیبا،نه پدر پولدار و …. کلا اون چیزایی که همه میگن برای ازدواج خوب باید داشت اما تو ذهن خودم همیشه تصورم این بود که ازدواج خوبی خواهم داشت و همیشه دوست داشتم همسرم شغل آزاد داشته باشه و کارمند نباشه و همینم شد.و چه خونواده فوق العاده ای داره همسرم خواهران و برادران و پدر و مادر خیلی مهربونی داره که من اصلا فکر نمیکنم عروسشون هستم فکر میکنم دخترشونم. باورتون میشه با مادرشوهرم بعضی وقتا از مادرم راحت‌ترین اینقدر که این زن،مهربون هست و خدا رو شکر میکنم که من رو به این خانواده دوست داشتنی هدایت کرد چون من پدرم اعتیاد داشت از وقتی من بچه بودم و داره هنوزم و هیچ عاطفه و احساسی هیچ وقت نداشت و زیاد حرف نمی‌زد و نمیزنه همش تو اتاق خودشه و دوره از ما و مادرم ما رو به دندون گرفت و بزرگ کرد و مادرم خیلی اذیت شد طفلکی و چون من دلم میخواست گرافیک بخونم و مادرم اجازه نداد شکست ارتباطی شدیدی بین من و مادرم شکل گرفت و هنوز هم آثارش هست چون عشق در وجود من کشته شده بود همه میگفتن باید رشته ای که عشق بهش نداری رو بخونی تا موفق بشی. هنر پول توش نیست،هنر مال آدمای فاسده،هنر بی ارزشه،هنر مزخرفه اینا حرفایی بود که مادرم میزد و من اینقدر اذیت شدم و اعتماد به نفسم داغون شده بود و لج کرده بودم با مامانم که هر چی میگفت برو سر کار نمی‌رفتم هر کاری مامانم میگفت برعکسشو انجام میدادم.خلاصه خیلی سخت بود ولی همسرم بهم عشق داد و آرامش و الان دو تا پسر خوشگل دارم ولی هنوز استرس داشتم همش که همسرم طلاقم بده به خاطر اعتماد به نفس پایین و بس که عذاب کشیده بودم فکر میکردم اینم عذاب خواهد شد ولی یک بهمن سال ۹۷ با فایل قانون جذب در قرآن به سایت الهی شما آشنا شدم خدایا اینا چیه که می‌شنوم مگه نباید اشک بریزیم تا خدا دوستمون داشته باشه پس چرا قرآن چیز برعکس میگه ،میگه همیشه شاد باشید تا به خدا برسید ای جانم اینجا جاییه که جواب سوالامو میگیرم عالی بود همه چیز والبته من شغل شخصی خودمم راه انداخته بودم سه ماه قبل از آشنایی با شما استاد جان ولی دوستش نداشتم دفتر نمایندگی بیمه داشتم ولی بعد که با آموزه های شما آشنا شدم دیدم بیمه پر از شرک و استرس و تمرکز روی ناخواسته هاست و تعطیلش کردم چون علاقه نداشتم فکر میکردم نقاشی رو دوست دارم اما بعد از خرید قدم اول ۱۲ قدم خدا با آیه ۱۰۵ سوره اسرا بهم گفت شغلی مثل شغل شما باید داشته باشم یعنی از خودش خواستم و سریع و واضح داد فکر نمی‌کردم من لیاقت اینو داشته باشم که خدا باهام حرف بزنه و جوابمو بده و هدایت کنه منو به راه کسانی که به اونها نعمت داده ن غضب شدگان.و الان دفترمو تعطیل کردم و دارم روی خودم و دانشم کار میکنم.روابطم عالی شده خدارو صدهزار مرتبه شکر خیلی از وضعیت الآنم خیلی راضی هستم.

    به زودی فلوریدا می‌بینمتون

    مریم جون رو از طرف من ببوسید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: