مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
معجزه تمرکز بر نکات مثبت
به جای تقلا برای تغییر دیگران، فقط روی بهبود خودت تمرکز کن؛
ما فقط توانایی تغییر خودمان را داریم؛
وقتی با هر بهانه ای تمرکز شما روی دیگران می رود، گمراه می شوی؛
تعهد نسب به اجرای قوانین، چگونه ساخته می شود و چگونه محکم و تزلزل ناپذیر می شود؛
منابع بیشتر:
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD379MB24 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 33 | معجزه "تمرکز بر بهبود خودت"22MB24 دقیقه
سلام به همگی
دقیقا درسته ؛ ما نمیتونیم دیگران رو در یک موردمجبور کنیم تا مثل ما فکر بکنند. فرقی نمیکنه این مورد چی باشه. ما نمیتونیم دیگران رو مجاب کنیم که مثل ما باشند. اگه اینجوری میشد افراد رو هدایت کرد به این راحتی٬ که دین های متفاوت در دنیا وجود نداشت٬ زبان های متفاوت نبود ٬فرهنگ های مختلف ٬ جنگ ها ٬ رأی گیری ها٬ مرزها و رقابت ها و… هیچ کدومشون وجود نداشتند.
اینجا این سوال پیش میاد: این صحبت یعنی این که ما بگوییم هیچ کسی بر دیگری تسلط ندارد.آیادرسته؟
اگر فردی بر فردی تسلط داشته باشه که حساب و کتاب معنی نداره چون من میتونم بگم که منو مجبورم کردند.چرا مجازاتم میکنید؟
و هیچ پیامبری برای هدایت بشر به جز پیامبر اول نمی آمد چون همون اول کارتموم میشد.
معنای آزادی هم همینه که من خودم انتخاب کنم مسیرم رو واگر سایه ی سنگین هدایتگری هر کسی به جز خداوند روی سرم باشه این مسیر پایان مناسبی نخواهد داشت (لا اقل تجارب من اینو نشون میدند) اینه که خداوند در موارد بسیاری در کتاب مسلمانان(قرآن) میفرماید که خدا هرکه رو بخاد هدایت میکنه و هر که رو بخواد گمراه. وهمچنین میفرماید که هیچ اکراهی در دین نیست و همچنین میگه” تو نمیتونی کران را شنوا و کوران را بینا سازی”. ودرجای دیگه میفرماید “که اگه خدا میخاست همه مردم دنیا یک امت واحد میشدند ” و ” تو فقط دعوت کننده ای هستی”(وجالبه که بدونید خود پیامبرا به مردم زمان خودشون هم میگفتند که” من فقط دعوت کننده هستم” “شما عمل کنید منم عمل میکنم” و …
بحث مدارها اینجا مطرح شده که هیچ شکی در مفهومش ندارم و قبولش داریم ولی مشکل اینجاست که ما گاها فراموشش میکنیم. به تنهایی همین موضوع برام خیلی خیلی خیلی جالبه که هر آدمی توی یک مداره و ما بی نهایت مدار داریم و طبیعتا این مدار یک مرکزی هم باید داشته باشه دیگه. به نظر من مادر هرمداری که قرار داریم یا دور خواسته هامون میچرخیم یا دور ناخواسته هامون و اینو خودمون انتخاب کردیم (در جهان هر چیز چیزی جذب کرد /گرم گرمی راکشید وسرد سرد) واینجوریه که مسیر مدارمون هرچقدر بیشتر درش تردد کنیم پهن تر و عمیق تر میشه. بعضی ها میگند که ما در عالم ذر یعنی قبل از خلق شدنمون اینو انتخاب کردیم.(البته هیچ رفرنس و دلیلی براش ندارند) و این سوال توی ذهن منه که:” پس ما میتونیم بگیم که اونایی که شادندو از همه جهات خوب زندگی میکنند در مدار ومسیر درستی هستند؟ وبه اون چیزی که قبل از خلقتشون درخاست کردن خواهند رسید؟(چون میدونید که خدا که مارو درست کرده خودش فرموده “شما از خدایید و به سوی او برمیگردید”)