گفتگو با دوستان 33 | معجزه "تمرکز بر بهبود خودت" - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

195 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    وجیهه جان گفته:
    مدت عضویت: 1206 روز

    سلام

    چقد زیبا گفتید استاد عزیز. واقعا یکی از نشتی های انرژی من اینه که میخوام همه را تغییر بدم نصیحت کنم و حتی گاهی برای این تغییر به افراد حس گناه میدم و میخوام حتی با ایجاد حس گناه در اونا. بخواهم که تغییرشون بدم و دیدم ک چطور این کار مرا از مسیرم منحرف میکنه ولی بازم هم به این کار ادامه میدم و فکر میکنم من مسئول هدایت دیگرانم و نباید بی اهمیت باشم و حرفی که همیشه میشنوم اینه که تو چرا ایقد حرف میزنی و خودت عمل نمیکنی. واقعا یک شخص باید اینقدر روی خودش کار کنه که اصلا نیاز نباشه حواسش به اطراف و دیگران پرت بشه که وقتی حرفی میزنی برای دیگران قابل پذیرش باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    بنام خدا..

    استاد عزیزم من در این تاریخ در این ساعت به این فایل هدایت شدم…

    و ممنون شما و سایت بزرگ شما هستم…که هر لحظه بهم یادآوری میشه….

    و از طرف خداوند بهم الهام میشه..تا بتونم کنترل ذهنمو بدست بگیرم..و نزارم نجواهای ذهنیم گریبان درونم بشه….

    استادم خیلی این سایت بهشتی بزرگ هست هر چی بیشتر جلو میرم اون الماسهای زیبا بیشتر بیشتر میشه…

    واقعا این سایت خداوند داره هدایت میکنه

    خدایا صد هزاران مرتبه شکرت…

    من بخاطر یسری اشتباهاتی که فایل و نوشته زیبای زلیخا.دوست عزیز…

    باعث شد تا اون مورد اشتباه رو از ذهنم بیرون.کنم…بقول قران دوری کنم…

    و این درس عبرتی شد…از این تاریخ ،بحول قوه الهی..بتونم افسار ذهنمو بدست بگیرم…و ایمانمو به خداوند نزدیک کنم…

    و من با این گفتهای از همه لحاظ…از کارایی که انجام میدم و خلاف قوانین خداوند هست…به طرز بسیار جالبی خداوند جوابشو بهم میده…

    خدایا شکرت…

    و دقیقا ما باید تمام تمرکزمونو از روی دیگران برداریم و تقوای خودمونو نشون بدیم.

    تقوا همینه کاری به دیگران نداشته باشیم.

    ذهمنون .افکارمون.درونمون.. رو فقط بزاریم روی خواستمون…

    و تمام حواسمونو فقط فقط بزاریم روی خودمون….و این حواس پرتی ها باعث نشتی

    ذهنمون میشه…

    و من طی این مدت خیلی نشتی ذهن داشتم ولی استاد عزیز من خیلی نتیجه گرفتم…

    به طریقهای گوناگون..خداوند خیلی محبتها رو بهم کرده…

    من به ارامش رسیدم..و هر گفته ایی استاد میگن…نمیگم خوب عمل کردم…

    به اون مقداری که رو خودم کار کردم بهمون اندازه نتیجه گرفتم…

    ولی واقعا زندگیم تغییر کرده..خیلی به ثبات رسیدم…

    و من بخاطر یکم 😯 نادانی و نداشتن درک درست قانون…کار اشتباهی انجام دادم..همین باعث شد احساس بد بگیرم..

    و همین باعث باعث شد اون نشتیا انرژی رو درک کنم..و این هدایت الله بود…😢

    اینکار رو ادامه نده…نده..نده…نده

    فقط رو خودت کار کن….

    همین باعث شده تا از نتیجه دلخواهم دور بشم…و من ممنون شما استاد عزیز و خداوندم هستم که هر لحظه از طریق شما ما رو هدایت میکنه….❤❤❤❤

    مخصوصا استاد به زبانی رسا و واضح ذکر کردن…این روند رو پیش نرو…تو نمیتونی کسی رو تغییر بدی…

    فقط بیا رو خودت تمرکز کن..کاری بکار دیگران نداشته باش…فقط فقط رو خودت کار کن…

    الله اکبر….الله اکبر…الله اکبر..

    و من با شنیدن و درک کردن فایل استاد و بخش نظرات دوستان..مخصوصا زلیخای عزیز…چنان تلنگری به ذهنم زد که دیگه دست از کارم بردارم…بصورت اگاهانه…

    خدایا هزاران هزاران شکر…..

    خدایا از این تاریخ دست از تغییر دیگران برمیدارم..و فقط رو خودن کار میکنم…

    چون رسیدن به این نقطعه بهاشو پرداختم..

    ارزویی که از بچگی داشتم منم مثل پیامبر بهمون هدایت خداوند برسه…

    خداوند باهام صحبت کنه..

    وبخاطر باورهای اشتباه اطرافیان و جامعه..که جزو قوانین خداوند هست…

    همین باعث شد از دل تضادها من به این نقطعه برسم…

    بقول زهرای عزیز بهای هزینه سایت اشتباهی و بیشتر گمراه شدن رو انجام دادم…

    و من بدنبال رسیدن به خداوندم بودم…و دوست داشتم قوانینشو درک کنم…

    به یاری خداوند من به این سایت بهشتی هدایت شدم…و نمیزارم !…

    و من آگاهانه هدایت خداوند رو از تمام درونم میپذیرم…

    و مانند حضرت مریم که سکوت کرد..و نزاشت فرکانس منفی مردم در درونش رخنه کنه…

    گفت من روزه سکوت گرفتم…

    روزه همون نپذیرفتن فرکانس شیطان هست..

    روزه..به ارامش رسیدن ..و فقط بخداوند توکل کردن.و ایمان و ایمان داشتن.

    استاد عزیزم…سایت شما خداوند در هر ثانیه داره ما رو هدایت میکنه…

    فقط افرادی به این نقطعه میرسن که دوست دارن تغییر کن…و الهامان خداوند رو وحی منزل بدونن….

    همین.و همین..

    .دوستتون دارم هر جا باشید سالم تندرست شاد و خوشبخت و سعادتمند باشید..

    و ممتونم از دوستان عزیز که میان نتیجه هاشونو خیلی راحت بیان میکنن…و همه اینها رسیدن افراد به درون و اصل وذات خودشون هست😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    باسلام خدمت دوستان عزیزم

    هدایت شدم به این فایل بادکمه هدایت

    دقیقاقبلش داشتم درموردتغییروضعیت دیگران بامادرم صحبت میکردم که مانمیتونیم کسی روتغییربدیم مگه خودش بخوادتغییرکنه واین که یک درخواست درموردکاروشغل ازخداوندمتعال داشتم واین متعهدبودن به اموزه هاوانجام تمرینات برای من ازطریق کلام استادگفته شدکه من بایداین سایت واموزه هاشو قورت بدم تانتایج بهتروبهتربشه واون مساله کاری به راحتی بهم گفته میشه به صورت طبیعی بااین که من هرشب ساعت۱۱تاموقع نمازصبح که تقریباساعت۳ونبم میشه توسایتم وگوش میدم ومینویسم وباخودم حرف میزنم وتاییدمیکنم حرف های استادروولی بایدخیلی تمرکزم بیشتربشه وبهتردرک کنم حرف های استادروومثل زهراخانم ودیگردوستان نتایج عالی بگیرم تعهد تعهدتعهدخیلی مهمه

    فقط تمرکزروروی خودمون بزاریم وبه دیگران کارنداشته باشیم اگرکسی بخوادتغییرکنه کم کم هدایت میشه به این سایت بهشتی

    موفق وسعادتمندوثروتمندباشید

    احمدفردوسی❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    به نام خدا

    سلام

    من با توکل برالله این عادت رو از سر خودم بیرون کردم و امروز برای درک قوانین همسرم بهم التماس می کرد که به من هم بگو و چون قبلا این کار رو کرده بودم و نتیجه هم گرفته بود اما بعد از اون موردی که حلش کرده بود اعتبارش رو به خودش می داد و تکرار میکرد که من همه رو میدونم و از این نوع و جنس حرف ها ..من هم امروز هیچی بهش نگفتم و اونقدر اصرار کرد که گفتم خودت باید بخونی و باز هم هیچی نگفتم

    خدایا شکرت

    در مورد برانگیختگی و اون وجه مثبت آدمها من می بینم بعضی از مردم اونقدر پشت سر همدیگه بد همدیگرو می گن و بعد توقع دارن که آدمها باهاشون خوب باشند و میگن چرا این فرد با ما این کار رو کرد ؟؟ آخه شما بیا وجه خوب رو بگو معجزات رو می بینی من خدا را شکر این مورد را هم خیلی درک کردم مثلا امروز رفتم بانک و کارمند خیلی باهام خوب برخورد کرد حتی یه نفر جلو من بود و فیش واریزی خودشون را به من دادن و به کارمند گفتن یکی دیگه به من بده فیش رو به این خانم دادم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    Shahla گفته:
    مدت عضویت: 2576 روز

    سلام استاد عزیزم.

    استاد چون متعهد شدم برروی مباحث عزت نفس تعمق بیشتری داشته باشم و همینطور برروی باور سرعت و راحتی به همین دلیل برای اینکه بیشتر این مسائل دروجودم نهادینه بشه وباعث تغییر بیشتر شخصیتم بشه، تلاش می‌کنم هرفایلی که گوش میدم را درونش بدنبال ردپایی ازین دوموضوع بگردم.

    استاد درمورد تمرکز داشتن برروی خودمان و اینکه نخواهیم کسی را تغییر دهیم درحین گوش دادن صحبت‌های دوست عزیزمون علیرضا یخاطره اومد تو ذهنم که خواستم مطرح کنم.

    استاد یبار بمدت یکساعت من داشتم با شخصی صحبت می‌کردم و واقعا هدفم هم تغییر اون شخص نبود همینطور باهم همکلام شدیم اون نظرات خودشو میگفت منم نظرات خودمو طبق قانون و چیزیکه درک کرده بودم میگفتم. و وقتی من حرف میزدم اون شخص مقابل آنچنان جوابهای چرت و منفی ای در جواب کلام من بهم میگفت که حالم بد شد. به معنای واقعی ازون حرفها و از خود شخص چندشم شد. و یکمرتبه بهم ریخته شدم فقط بلند شدم و گفتم حیف وقتو انرژی و طرف را بحال خودش رها کردم و برگشتم خونه و دیگه به هیچ عنوان باهاش رودررو و هم کلام نشدم.

    حالا پیامد این قضیه چی بود برای من؟! : اینکه تا چندین روز حالم بد بود و هرچی تلاش میکردم خودمو برگردونم تو مسیر درست نمیشد. مدام اون حرفهای چرتش تو ذهنم چرخ میزد. واای یحال بدی ای کشیدم که نگو. و از اونموقع یه ترسی اومده تو وجودم که اصلا نخوام حتی در روال معمول هم حرفی بزنم برای کسی چه برسه به نیت تغییر دادنش. چون باید کلی زمان و انرژی بعدش بزارم که خودمو برگردونم به مسیر.

    غافل بودم از اینکه باید اونقدر برای کلام خودم، دانسته هایم، رشدم، دیدگاهم و… ارزش قائل بشم که اصلا باهرکسی همکلام نشم.

    و باشنیدن صحبت‌های دوستمون آقا علیرضا دیدم وقتی مسیر درست را پیش گرفته به راحتی و آسانی همسرشون باهاشون همراه شدن، برکت زندگیشون بیشتر شده، راحتی و آرامششون بیشتر شده پس نتیجه میگیریم که طبق اصول عمل کردن و درمسیر درست قرار گرفتن مصادف میشه با راحتی، آسونی، آرامش، برکت، عشق و احترام و عزت بیشتر.

    و باز هم باشنیدن صحبت‌های دوست عزیزم زهرا خانم این نکته طلایی برام تکرار شد که درمسیر درست قرارگرفتن باعث شده براحتی و درزمان خیلی کوتاه صاحب خونه خودشون بشن، ماشین بخرن و سرمایه گذاریهاشون رشد داشته باشن.

    یعنی تلاشی نکردن که بخوان با تقلا و سختی خونه بخرن یا کسب‌وکارشون رشد بدن. فقط درمسیر درست حرکت کردن و همه آنچه که خواهانش بودن بسرعت و راحتی وارد زندگیشون شده.

    جمله شما که بارها عنوان کردین که اساس این جهان برپایه ثروت، فراوانی و راحتیه.

    ممنونم ازشما استاد عزیزم.

    درپناه خداوند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مصطفی ابوطالبی گفته:
    مدت عضویت: 549 روز

    به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیک تره

    خدایی که اگر روش حساب کنم زندگیم بهشت میشه

    خدایی که فرمانروای کل هستی و قدرت فقط او داره و تماااااام

    سلام بر بنده بینظیر و فوق العاده خداوند استاد عزیزم آقای عباس منش

    سلام بر بهترین زن دنیا خانم شایسته محترم

    سلام بر اعضای محترم سایت که ستارهای مثبت و بهشتی روی زمین هستند

    وای خدای من کجا دارم کامنت می‌نویسم درست جایی دارم کامنت می‌نویسم که افراد زیادی مثل من بودن و الان تو همین دنیا دارن بهشت رو تجربه میکنن

    درست جایی دارم کامنت می‌نویسم که بهشته

    دارم تو سایتی کامنت می‌نویسم که این از لطف و عنایت پروردگار نسبت به منه و خیلییییی لیاقت میخواد اینجا باشی و این شهامت و شجاعت رو داشته باشی که کامنت هم بنویسی اونم تو جمع دوستانی که خدا لحظه به لحظه داره از وجودشون روی زمین لذت میبره

    خدایا باورم نمیشه من میتونم کامنت بنویسم اونم توی سایت بهترین استاد جهان و این کامنتم هم خود خود استاد عباس منش داره میخونه

    چه لذتی بالاتر از این

    چه سعادتی بالاتر از این

    چه ثروتی بالاتر از این

    اینکه سالم باشی و بشینی و صدای قناری به گوشت بزنه و صدای استاد توی گوش چپ باشه و بنویس آقا بنویس خوتو کندوکاو کن تغیر کن وگرنه شرایطت بدتر میشه ها

    استاد جان می‌خوام یه داستانی رو براتون از خودم تعریف کنم امیدوارم خداوند کمک کنه تا بتونم این تجربه رو با شما و دوستان عزیزم به اشتراک بزارم

    استاد جان چند سال پیش تو سال 98بود که با شما آشنا شدم

    یه روز عموم اومد مغازه کبابیم من اونروزا کبابی داشتم اون سالها درگیر دادگاه و اینا بودم در مورد همسر دومم که اونم میخواست ازم طلاق بگیره

    عموم همیشه دلسوز من بود و اتفاقا اون روز هم اومده بود مغازه من و نشست روی صندلی و من داشتم با دستگاه کباب گیر کار میکردم صحبت کردیم با هم من دیدم هندزفوری توی گوشش هست از اون با سیما.کنجکاو شدم ازش پرسیدم همو چی گوش میدی اونم گفت دارم فایل گوش میدم گفت بیا تو هم گوش کن ببین چی میگه خیلی عالیه گفتم کیه مگه گفت عباس منش گفتم برام بفرست ببینم کیه چون برام خیلی عجیب بود عموی من تو اون سن داشته باشه فایلی چیزی گوش بده گفتم بفرست ببینم کیه

    استاد جان یکی از جلسهای 10قانون آفرینش رو برام فرستاد من استاد گوش دادم دیدم عجب چقدر این حرفا به دل میشینه و آرامش بخشه خلاصه دیگه عموم رو رها نکردم و تمام جلسه رو ازش گرفتم و فقط گوش میدادم که بماند به صورت حرام بود و حالا براتون تعریف میکنم می‌خوام در این کامنت بنویسم که وقتی که این حرفا رو به دیگران میزنی و میخوای اونا روتغیر بدی چطور میشه

    استاد جان من این فایلا رو گوش میکردم و گذشت تا اینکه من شده بودم برا خودم استاد روانشناس به تمام معنا که میخواست دیگران رو به زور تغیر بده

    من فقط زوم کرده بودم رو بابام و زن بابام

    تا اینجا رو داشته باشین……

    خلاصه گذشت تا اینکه من هر شب در مغازه رو میبستم و میرفتم خونه بابام برا شام و اینا و شروع میکردم حرفای استاد رو پس میزدم به بابام و زن بابام و قانون رو در حد درکم شرح میدادم

    یه خورده بابام فروش میداد

    یه خورده بابام می‌گفت تو دیوونه شدی

    یه خورده بابام می‌گفت تو که اینا رو میدونی پس خودت چرا اینجوری هستی حالا من چطور بودم میگم براتون صبر کنید

    خلاصه هر روز و شب کار من این بود که این حرفا رو به بابام و زن بابام بزنم دیگه به هیچ کس نمیگفتما فقط به بابام و زن بابام چون من میخواستم پدرم رو تغیر بدم و قانون رو بهش یاد بدم و بهش بگم بابا تو داری اشتباه میری و اونم از روی پوست داشتن بود که میخواستم بابام اینا رو بدونه و بیشتر عمر کنه و دیگه مثل مادرم که از دنیا رفته بود اون رو از دست ندم

    حالا من کی بودم من آدمی بودم که وقتی با زن بابام بحثم میشد کار به جایی می‌رسید که میرفتم تو حیاط و شیسهای خونه رو میاوردم پایین یا لیوان اگر کنارم بود میزدم تو شیشه

    حالا این آدم این فایلا رو گوش داده و ادعا گرفتتش که من روانشناسم و می‌خوام درس بدم خخخ

    استاد جان خواسته باشم کامنت بنویسم در مورد گذشتم که من کی بودم و الان وقتی که گذاشتم هندزفری توی گوشم و در حد درک و توانم عمل کردم کی شدم خیلی باید نوشت که آن شائللله مینویسم براتون از نتایجم ولی تو این کامنت نمیگنجه و اینم باید بگم من یه جوریم که نمیدونم چطور باید از نتایجم بنویسم

    استاد جان الان خوانواده من همشون میدونی چی میگن

    همشون میگن مصطفی بردیمش دکتر مغزواعصاب شک به مغزش زدن این بچه خوب شد رفت دیگه مشکلی نداره مخصوصا بابام بیشتر اینو میگه

    دیگه اونا نمی‌دونم که مصطفی اگه بجای سایت استاد عباس منش و فایلهای استاد مثل شما تلویزیون و اینیستا و اینا دنبال میکرد دوست من او هنوز اون آدم قالب بود و قرص اعصاب کسی رو تغیر نمیده آقا جان نمییییده

    استاد الان به مدت یک سال و خورده ای هست که با شمام

    الان پدرم و زن بابام اینیستا دارن و لحظه به لحظه سرشون گرمه با این داستانا

    استاد من تجربه کردم و از شما شنیدم که حرفاتون رو به کسی نزنم و نخواسته باشم کسی رو تغیر بدم و بپذیرم که هر کسی سر جای خودشه آقا نیستن تو این فضا تو چی میخوای بهشون بگی بچسب به خودت دیگران رو ول کن آقا تو خودت تغیر کن اونوقت ببین چی میشه

    بابام می‌گفت فلانی احوالتو میپرسید مصطفی بهش گفتم مصطفی حالا خیلی خوب شده حالش خیلی خوبه

    این همون بابایی هس که فقط میخواست من نباشم

    زن بابام چند روز پیش می‌گفت مصطفی اون روزا مریض بوده حالا خیلی بچه آرومی شده نه دستش راضی هستم کاری من نکرده

    این همون زن بابایی هس که من چند سال پیش کتکش زدم

    استاد میدونی عیب من چیه من دوست ندارم بجز کار خودم که حیوانات هست که براتون کامنت نوشتم من عاشق حیوانات هستم و کبوتر دارم و از اون می‌خوام به ثروت برسم

    استاد عیب من که پدرم میگه اینو میگه مصطفی اگه سر کار می‌رفت دیگه هیچ مشکلی ندارن این بشر

    آخه من استاد دوست ندارم برم سر کار باید کی رو ببینم اصلا فعلا که حالم بهم میزنه

    حالا درآمدی هم به اونصورت ندارما ولی سر کار هم نمی‌رم میگم من می‌خوام تمرکزم روی کبوترام باشه

    استاد جان چند سال پیش یه سهم 20تایی از کارخانه کاشی دایی داماد خواهرمون خریدم و بعد عید شاید فروختم چند اون بنده خدا با وام و اینا کارخونشو کشیده بالا و به قول پسر خواهرم که ده سالشه میدونی چی گفت گفت اینجور که نمیشه آدم باید کم کم پیشرفت کنی این اگر ورشکسته نشه خوبه

    حالا هم یه دستگاه اضافه کرده به قیمت 50ملیارد که اونم خدا می‌دونه چقدر وام و قسط پشته حالا این کارخونه هنوز شش ماه هم نیس راه انداخته

    خلاصه استاد هنوز دو دلم بفروشم یا نفروشم

    بعد عید قراره یه جلسه بزارن برا سهام دارها میخواد بگه هر کی میخواد سهم بفروشم خودم ازش میخرم و هر کی هم میخواد داشته باشه فعلا تا پنج سال آینده سود بهش تعلق نمیگیره اگر بیشتر نشه معلوم نی حالا

    استاد من می‌خوام سهممو بفروشم بکنم سکه و اونم دو دلم نمی‌دونم والا تا ببینم خدا کدوم را رو هدایتم می‌کنه بفروشم یا نفروشم

    این فایل هم برام زدم تو قسمت نشانها برام اومد بالا و یادآوری خیلی چیزا برام کرد خداوند

    و خدا رو شکر خداوند امروز بهم کمک کرد تا بتونم کامنت هم براش بنویسم که رد پای خودم هم باشه

    و سپاسگذارم چشمهای زیبای شما دوستانم هستم که وقت ارزشمندتون رو برای خواندن کامنتم گذاشتید آره ابن بود تجربه من از تغیر دادن دیگران که هنوزم بود من کوتاهش کردم

    استاد عزیزم عاشقتم دوست دارم خیلی زیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    فاطمه علوی گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    سلام استاد عزیزم

    روز جمعه بهاریتون بخیر و شادی باشه

    داشتم این فایل رو میشنیدم به وسطش که رسیدم تصمیم گرفتم کامنت بزارم.

    اول از همه بگم چه منظره زیبایی پشت سرتونه واقعا لذت بردم. ازتون سپاسگزارم.

    استاد درباره نشتی انرژی میخوام کامنت بزارم.

    من کلا یه 3، 4 سالی میشه که به دیگران اجازه نمیدم پیش من درد و دل کنن. خیلی کم پیش میاد که مجبورم بشنوم و نمیتونم جلوی صحبت طرف مقابل رو بگیرم به اصطلاح توی رودروایسی گیر میکنم ولی در 90 درصد موارد اجازه نمیدم. چون به شدت روم تأثیر میزاره و حالمو بد میکنه.

    من تقریبا 3 ماهی میشه که‌ با یک خانومی دوست شدم. نمیدونم چرا به شدت جذبش شدم احتمال میدم در خیلی از موارد هم فرکانس باشیم.

    قبلش اینو بگم که خداروشکر من با شوهرم یه رابطه عالی دو طرفه دارم و از نظر رابطه هیچ مشکلی ندارم.

    و اگه در مورد اعتماد به نفس صحبت کنم، من دوره عزت نفس شما رو تهیه کردم و خداروشکر کلا از قبل هم من اعتماد به نفس خوبی داشتم ولی با این دوره خیلی خیلی بهتر شدم.

    این دوستم دو روز پیش با من تماس گرفت و شروع کرد به درد و دل کردن که با شوهرش اصلا رابطه خوبی نداره. در لابه لای حرفاش فهمیدم که عزت نفس خیلی پایینی داره و خودش خودشو تحقیر میکنه و با این که 3 تا بچه کوچیک داره و خانه داری و بچه داری میکنه، ولی میگه من یه ادم بی ارزش هستم چون شغل و درآمدی ندارم. و به فکرطلاق گرفت هست.( شوهرش تحقیرش میکنه و میگه تو بی لیاقتی و فقط یک کلفت هستی‌و بی ارزشی و هیچ درآمدی نداری)

    من یک ساعت براش زمان گذاشتم و گفتم مشکل خودت هستی نه همسرت و تا زمانی که خودتو تغییر ندی، حتی اگر طلاق بگیری شخص بعدی هم تحقیرت میکنه. 10 بار دیگه هم ازدواج کنی با این مشکلات مواجه خواهی شد.

    بهش گفتم مگه ارزش یه خانم‌ به شغل و درآمدشه! تو داری از 3 تا بچه کوچیک شیطون مراقبت میکنی، خانه داری میکنی، وجودت توی اون خونه ارزشمنده…

    واااای استاد نگم براتون بعد از صحبت با دوستم تا آخر شب انقدر بی انرژی شدم که توان انجام هیچ کاری رو دیگه نداشتم.

    فهمیدم که 1 ساعت صحبت چقدر روی من انرژی منفی گذاشت.

    تصمیم گرفتم به دوستم بگم: من هرچیزی که بلد بدم رو به تو گفتم و بهت گفتم اگه بخوای زندگیت تغییر کنه و رفتار همسرت با تو خوب بشه باید روی عزت نفست کار کنی. من اون روز که با تو صحبت کردم تا شب حالم بد بود. لطفا دیگه در مورد مشکلاتت با همسرت پیش من صحبت نکن.

    از دوستانی که کامنت منو میخونن و برای من پیشنهادی دارن که چطور با این دوستم صحبت کنم لطفا منو راهنمایی کنن.

    نمیدونم باید رابطمو با دوستم قطع کنم یا نه؟

    اینم بگم که به ظاهر این دوستم انرژی خیلی زیادی داره و اهل شوخی و بگوبخنده…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1461 روز

    بنام خدا

    سلام

    روز 148 سفر

    خداروشکر میکنم برای امروز و این روز عالی این سفر قشنگ این صدای پرندگان که میشنوم و لذت میبرم خداروشکر که میبینم و میشنوم حس میکنم برای نعمتهایی که خدا داده سپاسگزارم .

    این فایل امروز یک تلنگر بود واسم در مورد تعهد بر روی بهتر شدن هر روزم که از اهداف اصلی امسالم هست و من باید هر روز حتی 1 درصد بهتر از دیروزم باشم این فایل یک یاد اوری به موقع بود از طریق گفته های دوستان و استاد من به یاد اوردم این هدف مقدس امسالم رو . یک یاد اور بود که تعهدم رو برای بهتر شدن بیشتر کنم برای ستاره قطبی بیشتر کنم و من فورا این مهم رو در اولویت کارم قرار دادم که باید تعهدم رو به انجام این تعالیم بیشتر کنم و نتایج رو حتی اگر کوچک هستند را بنویسم و به یاد بیارم که این مسیر از کجا شروع شده و یادم نره که پیشرفت های کوچک را ببینم و کمالگرا نشوم . استاد عزیزم از این فایل و این سایت خوب و این اموزشها از شما سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به همه عزیزان

    چقدر این دیدن این فایلها منو داره به تفکر وا میداره خدا میدونه

    خیلی این گفتو گو های ذهنیم بیشتر شده و به نصبت پاسخ های قلبم رو کامل میفهمم یعنی الارم ها رو بهم میده و برام ی مقدار قابل درک شده

    تا اینکه من میام دوباره شروع میکنم و گوش میدم و میبینم همون الهامات دیروز توی صحبت های دوستان عزیزم هست

    خوب طبیعیه بعد ی مدت کار نکردن روی خودم و احساس رسیدن و تنبلی کردن نتایج افت خودشو کرد و سیلیها رو خوردم و به عینه دیدم چه برزخی برام درست شد بدون این که متوجه بشم یعنی همونقدر که ارام ارام تغییرات به سمت جلو خودشو نمایان کرد همینقدر هم تغییرات به سمت عقب خودشو نمایان کرد

    اما مساله تجارب و سیلی های بود که باید خورد و به خودش اومد

    خوب خوشبختانه من همونقدر که روی خودم کار کرده بودم بهم الارم داده میشد نشونه بهم داده میشد که داری از مسیر دور میشی و کم کم داشتم روی کسانی دیگه حساب باز میکرد و برخی مباحثی که باعث ی مقدار نامیدی شده بود و باز هم کلام حق و باز هم توحید اینجا خودشو نمایان کرد

    و من برگشتم که مصمم تر با شور و شوقتر با انگیزه تر و شادتر ادامه بدم و در لحطه باشم تا نتایجم کم کم در لحظه تغییر کنه

    چیزی که دوست عزیزم علیرضا گفت رو دیروز توی گفت و گو هام داشتم ببین پسر امسال پقدر خوش بودی پقدر شاد بودی چقدر با وجود موانع خوب پریدی که خودت هم نمیتونستی باور کنی این تغییرات رو و شد اونجا که همه به دنبال راه در رو بودن که از ی پندمیک فرار کنن تا جایی که تونستی خدمت کردی به خلق و گفتی بی اذن اون برگی از درخت نمی افته اونجا که همه به دنبال غلبه بر شرایط بون پیگیر اخبار دلار و عرض بودن تو پیگیر کنترل ذهن بودی و نتیجش رشد از هر لحاظ بود

    اونجا که همه به دنبال منفعت خودشون بودن نتونستی از کلام حق بگذری و انفاق رو سرلوحه قرار دادی و با وجود اینکه ظاهر قضیه این بود که داری چیزی از دست میدی نتیجش همون کلام حق بود که نه هفتصد برابرش بهت برمیگرده

    اونجا که همه از کسادی مینالیدن تو برای کوچکترین چیز شاکر بودی و همیشه امیدوار و روز بروز نه تنها از سرمایت کم نشده بلکه داشت اضافه میشد و شد اصلا من با وجود این که کاسب هستم چیزی میفروشم و محصولی عرضه میکنم انگار هیچی از مغازم کم نشده و این یعنی برکت و درک کردم مفهوم برکت رو انگار چندین فرشته نازنین کنار من هستن و دارن کارهای من رو به نحو احسن انجام میدن

    ی جای توی همین سال گذشته ی نفر برگشت بهم گفت دلیل اینکه مثلا تو درامد داری اینه که کرایه خونه نمیدی و از این حرفا ی لحظه خودم رو باهاش مقایسه کردم دیدم دلیلش این نیست من کرایه بها نمیدم اما به جاش دو تا بچه دارم و هزینه های من تقریبا از اون بابا ی مقدار بیشتره و بلافاصله گفتم باور کن اگه اجاره هم میدادم شرایطم الان خیلی بهتر از الان بود چون میدونستم هیچ عاملی تاثیری نداره و فقط ذهن منه

    چقدر نتایج زهرای عزیز رو تحسین میکنم چقدر خوب تونسته بر شرایط غلبه کنه چقدر خوب تونستی حرف دیگران با وجود اون شرایط برات مهم نباشه چقدر خوب شده که توحید رو رعایت کردی و توکلت به خدا بوده و اون برات همه کار کرده توحید و رو از اعمال تو یاد گرفتم نه کلامت تا بتونم مثل تو فقط چیزی که بهم الهام میشه رو انجام میدم فارق از نگاه و حرف مردم

    زهرا و علیرضای نازنینم امیدوارم همیشه در این مسیر زیبا شاهد موفقیتاتون باشم امیدوارم از نگاه توحیدیتون که در این بخش گفتین درس بگیرم و عمل کنم و نتایجی که میگیرم از تغییر خودم باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    بهناز مجیری گفته:
    مدت عضویت: 2074 روز

    با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و سرکارخانم شایسته و دوستان عزیزم در خانواده بزرگ عباسمنش

    من متوجه جلسه کلاب هاوس نشدم ولی بعدا” که قسمت۳۲ و ۳۳ گفتگو با دوستان را گوش کردم چه قدر روی من تاثیر گذاشت و باعث شد مصمم تر و با اراده تر در این راه حرکت کنم وقتی موفقیت دوستان و پشتکارشون را می شنوم یا در کامنت هامی خونم خیلی بهم انگیزه میده و مطمئن می شم راهی که در اون قدم گذاشتم درست است . منم نتایج ریز و درشت زیادی گرفتم که توی کامنت های سایت و محصولات نوشتم ولی قدرت اراده و پشتکار این دوستان خیلی بهم کمک می کند مخصوصا” وقتی از تجربیاتشون از کارکردن روی خودشان و عمل کردن به قانون و موفقیت هایی که کسب کردند صحبت می کنند وقتی راهکار ارائه می دهند خیلی افق پیش روی ما را روشن تر می کنه . ضمن تشکر از استاد عزیزم به خاطر همه چیز و راه اندازی این کلاب درخواست می کنم تا آن حدی که امکان داره این جلسات کلاب هاوس را که دوستان از روش کار کردن روی خودشان و به کارگیری آموزش ها و نتیجه گرفتن صحبت می کنند را ادامه بدهید ، وقتی دوستان با هیجان از خودشان و نتایجشان می گویند خیلی به من کمک می کنه چون باهاشون احساس نزدیکی می کنم و فرکانسشون روی من تاثیر می زاره و انگیزه ام بیشتر از پیش می شود . اصلا” با صحبت کردن و شنیدن تن صدا و هیجانی که در صدا شون هست تاثیر زیادی روی مخاطب می گذارند. مثل دیدن و شنیدن فایل نتایج دوستان در قدم دوازدهم که خیلی به من کمک کرد و انگیزه داد تا حدی که خودم هم دست به کار شدم و چک آپ فرکانسی ام را تهیه کردم و فرستادم . درخواست دیگرم از شما این است که دسترسی به توضیحاتی که برای فایلهای دانلودی و جلسات محصولات و بقیه فایل های سایت وجود داشت را دوباره برای ما امکان پذیر کنید ، البته نظرات برگزیده دوستان هم عالی است ولی توضیحات خودتان و سرکار خانم شایسته راجع به محتوای فایل ها و هدف از اونها هم خیلی عالی است و به ما کمک زیادی می کند . و درخواست بعدی ام این است که اگه امکان پذیر است دوباره کامنت های خوب را لایک کنید . در آخر از استاد عزیز و سرکار خانم شایسته و دوستان عزیزی که تجربیات خودشان را با ما به اشتراک گذاشتند سپاسگزاری می کنم و آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون برایتان می کنم . ان شاالله به زودی آن قدر اعتماد به نفس پیدا کنم تا بتوانم به راحتی در کلاب هاوس برای شما از نتایجم بگم . خدا نگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: