گفتگو با دوستان 34 | نگاه گذرا به کلیّت زندگی

سلام ووقت بخیر به استاد عزیز و دوستان

چندروز پیش یه کامنت گذاشتم رو جلسه ۴ قدم دوم و از استعفای همسرم گفتم

دیشب وقتی داشتیم فایل این جلسه رو گوش میدادیم رسیدیم قسمتی که یکی از دوستان داشت در مورد مرگ و یا از دست دادن عزیزان صحبت می کرد گفتم چقدر خوبه که ما هم در این مورد روی خودمون کار کنیم اگر عزیزی رو از دست دادیم خودمون رو چندان درگیر از دست دادنش نکنیم و به قولی احساسمون رو بد نکنیم.

البته من از وقتی که با استاد عزیز آشنا شدم ترسم از مرگ و مردن برای خودم خیلی کمتر شده و خوب می دونیم که ترس ما از انجام دادن خیلی از کارها اینا که آخرش و نهایتش به این فکر می‌کنیم که نکنه بمیرم* و اگر موضوع ترس از مرگ برامون حل بشه شاید دست به انجام خیلی کارها بزنیم.

استعفا دادن همسر من که البته هنوز استعفا نداده به این دلیله که با خودمون میگیم که مخارج مون ازکجا نکنه برای شکممون بمونیم و تهش نکنه بمیریم!!!

توی ذهن مون میاریم که استاد با دوتا بچه رفتن تهران که توش خونه ای نداشتن حالا ما که مشهد خونه داریم ماشین داریم و بدهی خاصی نداریم چرا میترسیم

میدونم تمام اینا ناشی از ضعف ایمان در ماست.

همسرم دیشب که صحبت می‌کردیم گفت من اگر استعفا بدم و بریم مشهد خیلی کارها هست که بتونم از طریقش پول در بیارم

و من ازش خواستم که این کارهایی رو که فکر میکنه میتونه باهاشون پول در بیاره لیست کنه

می خوام اینو بگم که در ادامه صحبت مون به جاهای خیلی خوبی رسید و به این نتیجه رسیدیم که ما قبلاً فقط در مورد اهرم های رنج و لذت ترک کردن کارش با هم صحبت کرده بودیم اما دیشب نشستیم مجدداً ترمزهای استعفا دادنش رو هم نوشتیم و روی ترمزها فکر کردیم و براشون راه‌حل ارائه دادیم

و از طرفی همسرم لیستی از کارهایی رو نوشت که میتونه از طریق اونها درآمد کسب کنه و خوب با این دلیل این کار رو انجام دادیم که حالا با توجه به مداری که توش هستیم و با شناختی که از خودمون داریم اگر بدونیم که بعد از استعفا دادن چه کاری رو می خوایم انجام بدیم و برنامه‌مون چیه خیلی بهتر می‌تونیم این کار رو انجام بدهیم و به طور کلی به جای خیلی خوبی رسیدیم

یکسری برنامه ها رو چیدیم که مثلا همسر من از همین امروز استعفا میده و اصلا رو حقوقش حساب نکنه.

تا روزای قبل فکر میکردیم پول رهن مستاجر خونمون رو از کجا بیاریم بدیمش و خونه رو بگیریم

من همش تو ذهنم رو ماشین مون حساب میکردم

ولی یه حسابی کردیم دیدیم داریم پول رهنش رو که بدیم😍

خداروشکر

می‌خواهم این ردپا رو از خودم به جا بذارم که طی چند ماه آینده انشاالله همسر من استعفا میده و ما به شهر مشهد یا یک شهر دیگه میریم و زندگیمون رو اونجوری که خودمون دوست داریم رقم می زنیم و اون کاری رو که دوست داریم ادامه میدیم و انجامش میدیم و تمام این ها رو از هدایت الهی داریم که ما رو به سمت انسان عزیز و بزرگی مثل استاد عباس منش هدایت کرد که راهنمای ما باشه در این مسیر و دستی از دستان خداوند.

این کامنت رو با احساس خوب گذاشتم امیدوارم که کامنت های بعدی خبرهای خیلی خوبی بنویسم که هم رد پایی از من باشه و هم انگیزه‌ای باشه برای دیگر دوستان

همونطور که ما هم از بقیه دوستانی که میگن استعفا دادن انگیزه گرفتیم.

خدا رو شکر می کنم بابت این تایپ صوتی گوگل که انقدر راحت میشه باهاش تایپ کرد و سریع

خدایا شکرت که نعمت ها رو هر روز بیشتر و بیشتر میکنی و جهان رو هر روز و هر روز پیشرفته تر می کنی تا ما بتونیم بهتر و راحت تر زندگی کنیم

خدایا شکرت و ممنونم از استاد عزیزم و خانم شایسته گل🌺