گفتگو با دوستان 34 | نگاه گذرا به کلیّت زندگی

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • نگاه خداگونه درباره مرگ عزیزان؛
  • مفهوم تولد و مرگ؛
  • چرا درک قانون تکامل، تا این حدّ ضرورت دارد؛

این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    399MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 34 | نگاه گذرا به کلیّت زندگی
    23MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

145 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهراهنرمند» در این صفحه: 1
  1. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1707 روز

    بنام خدا

    سلام به دوستان و استادعزیزم⚘

    میخوام در مورد نتایجم بافایلهای رایگان وکتابها در طی دویست و خورده ای روزی که بااستاد وقوانین اشناشدم بگم.

    اینبار درمورد ارزش تضاد میخوام بگم

    از وقتیکه خودمو شناختم دچار استرس و اضطراب بودم به دلایل مختلف…فااایلها گوش کردم کتااابها خوندم مدیتیشنها انجام دادم …چه جستجوهایی که در سایتهاو جاهای مختلف نکردم..چه مشاوره هایی که نرفتم..

    من توزندگیم خیلی کم پیش میومدکه آرامش داشته باشم اونم فقط وقتایی بودکه با یک فرد رابطه خیلی صمیمی داشتم و به طرز عجیبی وابسته میشدم طوریکه حیات من به اون فرد وابسته بود..وقتی اون فرد میرفت یکی دیگه رو جایگزین میکردم.وقتاییکه کسی درکنارم نبود احساس پوچی میکردم……

    هزاااران بار هربار به دلایل مختلف به دکتر مراجعه میکردم ..هربار بیماری جدید و البت عجیب وغریب که تاحالااسمشو کسی نشنیده بود !

    من بافایلهای ارامش در پرتو اگاهی جانی دوباره گرفتم . اونجاکه استاد گفت جسم تو بزرگترین داروخانه جهانه…من بااااور کردم و شفاگرفتم…….

    ازمهمتریناش معده دردعصبیم بود که شکرخدابهبودکامل پیداکرد …چه قرصها که نمیخوردم…هممممه رو ریختم اشغالی ….

    افسردگی و حملات پانیک داشتم چنددوره دارو مصرف کردم….نهایتاهممممه رو ریختم دور…..

    چند بار برای تغییر روحیه ام باشگاه رفتم اما باز جواب نداد انگار داشتم خودمو گول میزدم همه میگفتن باید سرخودتو بایه چیزی گرم کنی

    شنیده بودم یه انجمنی برای معتادان گمنام هست که ادما میرن و اونجا نتایجشونو از دوره هامیگن ..من همیشه دوسداشتم همچین محفلی برای ادمای عادی هم وجودداشت که دورهم جمع میشدن و باهم تبادل اطلاعات میکردن

    تااینکه بااستاد عزیزم و سایت گرانبها اشناشدم ….شبااانه روزی اینجاهستم وفقط خوراک خوب به ذهنم میدم

    جالب اینجاس که فکرمیکردم هیچ راه حلی برای مسائلم وجودنداره و دیگه کامل بریده بودم …و بالاخره خداپاسخ داد جهان پاسخ داد پاسخ درخواستهامو دادم … ارزش تضادهامو فهمیدم وحالابرام شده گاز ..ترمزهابرداشته شد…ارامش به تنم برگشت ومیخونم و گاز میدم ..باورمیکنم و حرکت میکنم

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: