گفتگو با دوستان 34 | نگاه گذرا به کلیّت زندگی

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • نگاه خداگونه درباره مرگ عزیزان؛
  • مفهوم تولد و مرگ؛
  • چرا درک قانون تکامل، تا این حدّ ضرورت دارد؛

این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    399MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 34 | نگاه گذرا به کلیّت زندگی
    23MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

145 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مینو» در این صفحه: 1
  1. -
    مینو گفته:
    مدت عضویت: 1519 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    بسیار سپاسگزارم از بابت اجرای این گفتگو تا من و عزیزانی که در فضای کلاب هاوس نیستیم بتونیم استفاده کنیم

    استاد جان وقتی داشتم به صحبتهای نعیم عزیز اونجایی که گفت فرزند طلاق هست و پدر و مادرش رو همیشه مقصر می دونسته گوش می دادم یه موضوعی تو ذهنم اومد که تصمیم گرفتم بیام بنویسم

    در واقع یکی از استفاده های من از آگاهیهایی بود که شما توی فایلهای رایگان در اختیارمون گذاشتید و این بود که در فایل مربوط به ظلم کردن گفتید هیچ کس نمی تونه به دیگری ظلم کنه و کلا آگاهیهای اون فایل تا حد زیادی احساس گناه در من رو کاهش داد و احساس آرامش خاصی در وجود من شکل گرفت منتها من آدمی بودم که همیشه پدر و مادرم رو در خیلی از ناکامیهای خودم و خواهر و برادرام مقصر می دونستم و توی ذهنم بارها باهاشون جر و بحث می کردم و خودمون رو مظلوم جلوه می دادم که اگر پدر و مادر اینجوری نمی کردن اگر فلان حرف رو نمی زدن اگر فلان اقدام رو انجام می دادن الان مسیر زندگی ما چقدر متفاوت شده بود خلاصه همیشه اونا رو بی کفایت می دونستم تو ذهنم البته در ظاهر باهاشون بی احترام نبودم آگاهیهای شما خیلی روی من اثر کرد ولی نمی تونستم در مورد پدر و مادرم به این درک برسم که مقصر اونا نبودن تا اینکه یه مسئله ای تو زندگیم اتفاق افتاد و چند روزی آرامشم رو بهم زد

    و اون این بود که دخترم چند سال بود که صورتش مدام جوش میزد چونکه قیافه خوشگلی داره مدام بهش می گفتم عزیزم این طبیعیه خودش خوب میشه نگران نباش

    پارسال دخترم کنکور داشت و صورتش علاوه بر جوش لکه های قرمز هم میزد و زیبایی صورتش رو تحت شعاع قرار داده بود و چون کنکورش براش مهم بود و برای من هم همینطوراهمیت نمی دادم تا حواسش از رو درس منحرف نشه و هیچوقت از این عقلم استفاده نکردم که بابا جان سلامتی و زیبایی یک انسان مخصوصا دختر خیلی مهمتر از کنکورش هست حالا دو روز هم درس نخونه چی میشه بلند شو دخترت رو بیر دکتر ببین چشه تازه این بیخیالی من بعد از کنکورش هم ادامه داشت با وجود اینکه یه رتبه عالی بدست آورد و باید از بابت درسش خبالم دیگه راحت شده باشه و طبیعی بود که به امورات دیگه اش رسیدگی بشه باز یکسال تمام گذشت و من بر و بر به دخترم نگاه می کردم و انگار کور بودم و این همه لکه قرمز و جوش رو صورتش رو نمیدیدم درست تیرماه امسال بود انگار یکی من رو از خواب بیدار کرده باشه با نگرانی تمام بردمش تهران کلینیک پوست و وقتی دکتر پرسید از کی ابنجوری شدی و آیا تا به حال برای درمان مراجعه کردی انگار تمام دنیا رو سرم خراب شد با تمام وجود احساس شرمندگی کردم هم از دخترم که بارها می گفت مامان چرا به فکر نیستی برا جوشای صورتم و هم از پدر و مادرم که چقدر اونا رو مقصر ناکامیهای خودم و خواهر و برادرام می دونستم

    این درحالیه که وضع آرامش و سطح زندگی من نسبت به اون موقع پدر و مادرم بسیار بالاتره

    می خوام بگم وقتی با این مسئله مواجه شدم اون وقت تونستم بفهمم که پدر و مادرم اصلا مقصر نبودن و الان که دارم این متن رو می نویسم چشام پر اشکه

    و این آگاهی از طرف دیگه ای باز به من آرامش داد و این هست که من کلا آدم بی خیالی نیستم یه پسر دارم که هر وقت هر مسئله براش پیش میاد من

    بلافاصله اقدام می کنم و به خوبی و خوشی مسئله اش حل میشه تو این مدت خیلی رفتارم رو با دخترم بررسی می کردم که چرا برا دخترم اینجوری نیستم و شما همیشه میگید که آدما بازتاب رفتارهای خودشون رو می بینن و کسی به اونا ظلم نمیکنه خودشون به خودشون ظلم میکنن و تو قرآن هم اومده که انسان به خودش ظلم میکنه و نتیجه بررسی های رفتارم با دخترم و پسرم بهم نشون داد که پسرم هر کاری ازش می خوام فورا برام انجام میده و اگه همون زمان نتونه زمانی رو تعیین میکنه و انجام میده کار های خودش رو هم سر وقت انجام میده ولی دخترم کاری ازش بخوام برام انجام بده کفرم رو در میاره در انجام کارهای خودش هم همینجوریه

    اون وقت بود که به خودم آرامش دادم و گفتم تو اصلا بی خیال و بی کفایت نیستی این نتیجه فرکانسهاییه که دخترت ایجاد کرده و اگه در حق پسرت بهتر رفتار میکنی اون هم نتیجه فرکانسهای او هست وقتی تو با دونفر دو رفتار متفاوت داری پس مقصر تو نیستی خود اونا هستن که این شرایط رو برا خودشون رقم میزنن

    و وقتی به این درک رسیدم احساس ناراحتی من کلا بر طرف شد و با آرامش کامل هر روز برا دخترم دعا میکنم که مشکل پوستی اش برطرف بشه و از کاربرای عزیزی که این متن رو می خونن خاضعانه می خوام که دخترم رو دعا کنن بسیار سپاسگزارشون هستم

    استاد عزیز بسیار بسیار ازتون ممنون و سپاسگزارم برای این آگاهیهای نابی که در اختیارمون میذارید

    دوستون دارم و خدا نگهدارتون باشه❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: