مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- نگاه خداگونه درباره مرگ عزیزان؛
- مفهوم تولد و مرگ؛
- چرا درک قانون تکامل، تا این حدّ ضرورت دارد؛
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD399MB25 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 34 | نگاه گذرا به کلیّت زندگی23MB25 دقیقه
بنام خدای مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز مریم جان نازنین و همه عزیزانم در بهشت عباسمنش
خداروشکر من دیدم نسبت به مرگ همیشه خوب بود
ازشنیدن مرگ کسی ناراحت نمیشدم
البته بستگان درجه ی یکم همه در قید حیات هستند ولی مادربزرگ هام خاله عمه هام هیچ کدوم منو بهم نریخت
اون موقع ها که قوانینو نمیدونستم وقتی کسی میمرد میگفتم خیلی هم خوب راحت شد از مشکلاتی که داشت مثلا مریضی تنگدستی مشکلات خانوادگی و…. خلاصه مرگ رو یه راه خلاصی از مشکلات میدونستم
والبته مرگ بعضی ها رو یه راه نجات و اسایش برا بازماندگانش میدیدم
بخصوص کسانی که بیماری داشتن وسالها درگیرش بودن و خانوادشونم درگیر اونا بودن وهیچ گشایشی تو زندگیشون نبود با مرگ اون بیمار همه برمیگشتن به زندگی طبیعیشون
کلا میگفتم این یه راهیه که باید رفت میرسیم به خدا
میریم توبهشت ولذت همیشگی
هیچ وقت به جهنم فکر نمیکردم
الان فهمیدم که همیشه هم راه خلاصی نیست بسته به عملکردهای طرف میتونه براش نعمت باشه یا نقمت
فکر میکنم چون راحت میتونم از آدما دل بکنم وخیلی احساساتی نیستم این مواقع منطقم میومد تو کار که این روند طبیعته و وقتی خداخواسته حتما بهترینه
استاد واقعا منم یکی از مهمترین جیزهایی که از شما یاد گرفتم اینه که دنیا قانون داره و تو خوشت بیاد یا نیاد طبق قوانینش بهت پاسخ میده
بارها وقتی دارم آشپزی میکنم میگم ببین سعیده وقتی غذا گذاشتی رو اجاق
اگه دیر بری سرش بزنی غذات میسوزه
واصلا هم نمیگه بزار یکم دیگه صبر کنم تا سعیده بیاد منو برداره
یعنی بارها شده اگه چندثانیه دیرتر میرسیدم میسوخت وهمیشه به ذهنم گفتم ببین قانون شوخی نداره حالا هر قانونی اگه الان دیر میرسیدی اون برات صبر نمیکرد و میسوخت
یا ابنکه اگه زیر اجاقو یادت بره روشن کنی و ظهر بری سرش غدای پخته ای نداری و اون نمیگه بزار روشن بشم تا غذاش پخته بشه گناه داره حواسش نبوده
قبلنا سر موضوعاتی که گیر میکردم و آمپر میچسبوندم و خودم رو خفه کرده بودم از بس خدا وپیر و پیغمبر کرده بودم ولی بی نتیجه بود
انقدر بخدا ضجه والتماس میکردم وبراش یاداوری میکردم بابا من که انقدر خوبم فلان کارو کردم اونجاها چقدر صبر کردم (البته تحمل)
چقدر به این واون کمک کردم چقدر از خودم گذشتم و به داد بقیه رسیدم
اخه فکر میکردم اینا حسنه است
پس چرا به دادم نمیرسی ؟ چرا بم گوش نمیدی ؟ چقدر باخدا قهر کردم چقدر کفر گفتم
خدایا منو ببخش که نمیدونستم دنیات قانون داره و همه چی طبق قانونه و من اگه تا روز قیامتم خودم و پاره پاره میکردم هیچ اتفاقی نمیفتاد تازه همه چی بدترم میشد
خدایاشکرت که منو باقوانینت آشناکردی وهرچقدر بیشتر دارم اینا رو میفهمم و درک میکنم والبته عمل میکنم
ارامشم بیشتر شده رهاتر شدم حالم بیشترخوبه
خیلی همه چیز بهتر داره پیش میره
وهروقتم یه مشکل و تضادی پیش میاد دیگه انگشت اتهامم به سمت بقیه وخدا نیست و میدونم یه جایی تو من مشکل هست
میگم اشکال نداره
دنیا قانون داره
من اگه کنترل ذهن کنم و بتونم در مسبر درست باشم اونم حل میشه وتازه برام میشه سکوی پرتاب به مداربهتر
خلاصه استاد از وقتی ازتون شنیدم و فهمیدم خداوند یه سری قوانین بدون تغییر داره
خیالم راحته جاپام سفته
دلم قرصه
بعضی وقتا تانزدیکای عصر سینوسی پیش رفتم
ویه آن گفتم سعیده این چندساعت که مونده تا موقع خواب
خودتو جم کن و تمرکزتو بزار رو سپاسگزاری و چیزای خوب تا همه چی استیبل بشه و با یه فرکانس خوب بخوابی
این حد از ایمان که میشه نتیجه رو تغییر بدم و عمل میکنم
بخاطر اینه که قوانین خداوند ثابته واین ثبات
آرامش وخیال راحت برا اقدام کردن میده
خدایاشکرت که دیگه برگی در باد نیستم
ومیدونم بسته به عملکردمن دنیام ساخته میشه.
ممنونم ازتون استاد عزیزم که هیج کلامی نمیتونه حد سپاسگزاری منو نشون بده وفقط با عمل کردن و گفتن نتایجم میتونم حداقل یه لبخندی بر لبانتون بنشانم .
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت