مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- نگاه خداگونه درباره مرگ عزیزان؛
- مفهوم تولد و مرگ؛
- چرا درک قانون تکامل، تا این حدّ ضرورت دارد؛
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD399MB25 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 34 | نگاه گذرا به کلیّت زندگی23MB25 دقیقه
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و همه عزیزان
خداروشکر می کنم که یه روز زیبای دیگه هم به من فرصت زندگی در سلامت کامل داد و هدایت شدم به این فایل. که نشانه روزانه ام بود و خوشحالم که در فرکانس شنیدن این آگاهی هام ،من یکی از ترمزایی که میدونستم دارم و همین الان هی بهم یاد آوری میشه توسط فایلها قانون تکامله، من خیلی عجول بودم فکر میکردم اگه من امشب حالم خوب باشه فردا دیگ باید کارای خونه خریدنم جوربشه دیگه و اینکه همیشه نجواهای شیطان میاد که اگه چندسال باید بگذره تو به فلان خواسته ات برسی رو قانونم کار نکنی میرسی و ازین حرفا و من به ذهنم میگم ذهن عزیزم خواسته های بزرگم که هیچ من به خواسته های کوچیکمم تو این چندسال بدون عمل به قانون نرسیدم ولی الان که رو خودم کار میکنم وهی قانون تکامل رو برای خودم تکرار میکنم انقدر به بعضی چیزها رسیدم که قبلا اصلا سابقه نداشته واین عالیه ومن الان کوچکترین چیزارو برای ذهنم بزرگ میکنم هرچقدر مقاومت داشته باشم سعی میکنم ادامه بدم من الان خیلی ارومترم وحالم خیلی بهتره و نتایج مادی هم گرفتم خداروشکر و مطمئنم اگه بیشتر باور کنم بیشتر میشه من الان انقدر حالم خوبه که ساعتها وروز ها تو خونه تنها باشم باخودم حالم خوبه قبلا تاتنها میشدم سریع زنگ میزدم به کسی یا میرفتم بیرون و بازم حالم خوب نبود ولی الان اصلا انقدر خلوت کردن باخودم رو دوست دارم که حد نداره و اینکه دقیقا منم مثل نعیم عزیز خیلی الان که اول راهم حرف میزنم برای بقیه انگار میخوام کمکشون کنم دقیقا دیشب یه حرفی پیش اومد درمورد غسل که همسرم گفت میدونستی اوایل که دوش اومده بوده حروم اعلام کرده بودن تا اینکه غسل ترتیبی رو درست کردن و من سریع یاد بحث های قرآنی بچه ها افتادم ک میگفتن قرآن رو از زمان پیامبر جدا ندونیم واینکه عرب ها در زمان جاهلیت اصلا بهداشت رو رعایت نمیکردن وخدا اینطور بهشون گفته تا حداقل نظافت کنن و تا اینو به همسرم گفتم با یه حالت سرزنش وار وتمسخر بهم گفت توهم که دیگ زیادی روشن فکر شدی وهمسرم اصلا باوری به حرفهای استاد یا هیچ کس دیگ نداره و من سریع فهمیدم که نباید انرژیمو صرف اینحرفا کنم باید انقدر رو خودم کارکنم به قول استاد عزیزم که وقتی نتایج رو گرفتم نتایجم حرف بزنن و خودشون بیان ازم بپرسن چیشد که اینجوری شد خدای من سپاسگزارم که هدایتم کردی خداجونم دوستت دارم
استاد عزیزم سپاسگزارم برای این سایت بهشتی