مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- احساس خوب، گره گشای هر مسئله ای است؛
- ثروتی به نام رضایت درونی؛
- در صلح بودن با جریان هستی؛
- معیار خوشبختی، آرامش درونی است؛
- پایدارترین ثروت، رضایت درونی است؛
- اصلی اساسی به نام “تمرکز تقسیم نشده”؛
منابع بیشتر:
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD516MB33 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 36 | تمرکز تقسیم نشده30MB33 دقیقه
سلام
از نظر من ثروت عدد بانکی نیست ولی در کنار موفقیتهای دیگر باید ثروت هم باشد چون این هم نوعی موفقیت است. احساس خوب داشتن موفقیتی بزرگی است که ربطی به ثروت ندارد. اگر احساس ناخوب داشته باشیم ولی ثروت داشته باشیم آن به درد ما نمی خوره و اگر هم رضایت داری حالت خوبه ولی باورهای درست نداری و ثروت هم نداری به نظر من آن هم خوب نیست با هم خوب است ولی این هم هست که وقتی باورهای خوب و احساس خوبی داری پس ثروت هم هست و می اید و بیشتر میشود پس اساس آن احساس خوب است.
احساس خوب= اتفاقات خوب
موفقیت یعنی روابط خوب و سلامتی و آرامش و عزت نفس ووو است که پول هم جزئی از آن هست و ان موقعی است که احساس خوب داری و آرامش داری و ثروت هم می آید.
در هر شرایطی احساس خوب داشته باشیم و آن را بیشتر کنیم و حفظش کنیم.
اول و آخر هر موفقیتی احساس خوب داشتن است. نتیجه وقتی می آید که احساس خوبی داریم و گرنه نمی آید و فرض کنیم که ثروت و موفقیت وووو داریم ولی احساس خوب نداریم این فایده ندارد.
با تغییر نگرش و باورها است که موفقیت به سمت ما می آید.
از تضادها با آرامش استفاده کنیم برای موفقیتهای بیشتر
چه تغییراتی باید داشته باشم تا ثروت در زندگی من بیشتر شود
پول ساختن عالیه ولی خوشبختی یک معیار درونی است و یک احساس خوب بودن است
روی اصول و اساس کارکنیم وحاشیه ها را بزاریم کنار
از لحظات زندگی استفاده کنیم یعنی احساس خوب داشتن
اصل تمرکز روی هر موضوعی که تمرکز کنیم از آن بیشتر دریافت میکنیم و نتیجه بیشتری میگیریم.
تمرکزمان روی یک مسیر باشد آن طوری هدف ما مشخص است و تمام انرژی ما آنجاست
باورخوب : من اینقدر سرمایه دارم که هر کاری می خواهم میتوانم آن را راحت اجرایی اش کنم. من این قدر سرمایه دارم که نیازم فقط به خودم و سرمایه خودم هست.
به کاری که علاقه داری تمرکزی کارکن اگر دو کار هم داشته باشی تمرکز ما روی دو جا است.
Just do it now
سلام
من اول از خودم میگویم من الان دارم توی دوتا نوع کارمیکنم و علت هم دارد بخاطر وضع جسمانی ام که به هم خورد مجبورم فعلا از حوزه کاری خودم یک کم فاصله بگیرم ولی هنوز دارمش و در کاری دیگرهم دارم کار می کنم.
یعنی واقعا من نمی توانم سرم را بخارانم، یعنی اگر تمرکزرا روی یکی بزارم خیلی خلاقیتم بیشتر میشه و بیشتر پروژه های جدیدی خواهم داشت و روی آن کار کنم . یک کارم را حدود 25 ساله دارم و یک کاری جدید هم شروع کردم و به هر دو هم علاقه دارم. ولی واقعیتم این است که اگر روی یکی از انها کار کنم تمرکزم بیشتر است پس خلاقیت ام بیشتر است پس توجه من بیشتر روی آن است پس بیشتر می توانم لذت ببرم و بیشتر می توانم پول در بیاورم.
من خودم واقعا عاشق کارهای ایلان ماسک هستم و هر روز کارهایش را میبینم هر روز از لحاظ کاری در جریان کارهایش هستم که امروز چه کار کرده حتی چند روز پیش موشکی را به فضا می خواست بفرسته که نرفت وو و دوباره روز بعد شروع کردند به کار روی آن و رفع ایراداتش یعنی تا این حد هر روز خبر دارم که داره چه کارمیکنه چون عاشق کارش هستم واقعا تمرکزش فوق العاده است.
حالا همین آدم را در نظر می گیریم ایشان کارهایش یک جورایی توی یک مدار است و غیر از این ایشون که داشتم زندگی هر روزه اش را می خواندم معذرت می خواهم حتی ایمیلهایش را در سرویس بهداشتی باشد؛ می خواند و اینکه هر روز چه ساعتی بلند میشود و بچه هایش را به مدرسه می برد و ناهار خوردنش موقعی است که در کارخانه اش دارد راه می رود یا دارد یک کاری را انجام میدهم یعنی حتی یک لحظه پرت هم ندارد.
این آدم شاید از این همه کار لذت می برد ولی میتواند به نظرمن خیلی خیلی راحتتر زندگی کنه و با این خلاقیتی که بکار می بره می تونه کمتر کار کنه ولی دنیای این آدم این طوریه و این را هم دوست داره .
یعنی از صبح اول وقت سر پروژه هایش هست یکی یکی و خودش کامل مدیریت می کنه و مثلا روزها دوشنبه و چهارشنبه سر پروژه یا کارخانه دیگرش است وووو
این آدم شاید کار فیزیکی و این طوری را خیلی دوست داره که زمانی من خودم هم دوست داشتم و به قدری کار فیزیکی ام زیاد بود که وقت نداشتم ناهار بخورم وووو که ان کار اشتباه بود.
ببینید اوایل کار ایلان ماسک روی پروژه های کامپیوتری مانند؛ کار میکرد مثل پی پل ولی ان را گذاشت کنار و الان توی قسمتهای دیگر هست که همه به هم بیس و پایه واحدی را دارند.
برای چی کلا میگن زن مدیر خانه است و مرد مدیر بیرون , به درست و غلطیش کار ندارم؛ منظورم این است که تمرکز نمیشه روی دو مورد باشه باید کامل روی یک مورد باشه.
وقتی تمرکز روی یک مورد است خلاقیت بیشتری داریم و موفق می شویم.
یکی از ثروتمندان که می شناسم؛ در زمینه حسابداری خیلی فعالیت کرد و توی بورس هم هست بسیار عالی کار کرد از اوایلی که هیچی نداشت.
بعد از زمینه های دیگر خانه اش نمیتواندکار کند یعنی قاطی می کند الان ده ها شرکت دارد وووو ولی خانه دارد می سازد صدای کارگر ووو در میاید چون نمیتونه به آن هم برسه آخر این را سپرد دست کسی دیگر .
منم به چیزهای زیادی علاقه دارم مثلا کارهای دستی خانه و کارهای سایت و ورزش و نوشتن و کتاب نوشتن و …. رفت وآمدبا دوستان هم فرکانسی ام و بیرون رفتن در طبیعت به صورت بیشتر و چند تا کشور را دوست دارم بروم دوست دارم برای مهاجرت باید یک اقداماتی را انجام بدهم ؛ کار روی افکارم و نویسندگی و خانه خریدن و ووو بعضی ای اینها خیلی از هم فاصله داره اگر بروم دنبال کارهای مهاجرت ام خیلی دوست دارم ولی بسته به الویتهایم آنرا نمیتوانم انجام بدهم یا کارهای دستی توی خونه را دوست دارم ولی چطوری هم بشینم روی کتابم کار کن هر روی مقاله و هم روی کارهای دستی و هم روی ورزش .
پس می آیم به صورت الویتی کار می کنم ان چیزی که برایم الویت داره روی آن کارمیکنم این وسطها وقتی هم شد می روم توی پارک در این حد از طبیعت استفاده میکنم تا با موفقیت بیشتر تمرکزم را کمی روی قسمتهای دیگر هم بزارم.
ولی با همه این کارها علاقه اصلی من ورزش است و خود ورزش هم خیلی زمانبر است و واقعا وقتی خاص را باید برای آن گذاشت پس الویت بندی می کنم و روی همه آنها کار نمی کنم.
بحث الویت بندی خیلی مهم است و اینکه به چندچیز علاقه دارم کدام را از همه بیشتر دوست دارم و اصلا هم ازمقایسه استفاده نکنید مقایسه کار را خراب میکند.
ایلان ماسک را فقط موفقیتهایش را ببینید و باورهایی که برای موفقیت دارد و درست است یعنی دیگر ثروتمندان هم دارند و مشترک است .
حتماتوی 5 تا علاقه مندی ما به یکی از انها بیشتر علاقه داریم و علاقه اصلی ما آن است پس روی آن کار کنیم و روی آن انرژی بزاریم.
just do it now
سلام
بله مثلاامروز کارهای ایلان ماسک را نگاه می کردم ایشان یک کارهایی با ناس داره انجام میده و آقای جف بزوس ناراحت شده ووو می خواهند شکایت کنندووو منظورم این است که ما کل قضیه راداریم نگاه میکنیم این طرف ثروتمنده و خیلی کارها را هم داره انجام میده و خیلی هم ظاهرا راضی است ما قسمتی که برای ما و به نفع ماست را استفاده میکنیم اینکه ایشان داره یک کارایی می کنه و یک کارایی را می دونه که میشه که همیشه همه گفتندنمی شه و از راهی داره استفاده میکنه که کسی استفاده نکرده ووو حالا به قسمت کارای جسمانی آن وو کاری نداریم این قسمت باورهایش و نظم و تمرکزی که داره برای ما خوب است و پس از آن استفاده می کنیم.
من همیشه یک قانون برای خودم دارم هر کاری میکنم باید این سه تا شرط را داشته باشه اول به نفع خودم باشه دوم به ضرر کسی نباشه و سوم طبق قوانین باشه
حالا به چند مورد علاقه مندم و همه را دوست دارم می آیم می بینم کدام به نفع من است وبقیه اش را بعدا انجام میدهم مثلا من به بازرگانی علاقه دارم به خط هم علاقه دارم الان بازرگانی برای من واجب تر است پس آن را شروع میکنم بعد از اینکه به حدی خوبی رسیدم به خط هم می پردازم؛ بعد این کار من ضرر برای کسی که نداره و طبق قانون هم که ثروت به اندازه کافی برای همه است و من باید حرکت کنم و از خدا هم که برکت است پس بسم لله شروع میکنم در حین آن خیلی چیزها را باید یاد بگیرم چون علاقه دارم این کار را هم راحت انجام میدهم و هم روی باورهایم کارمیکنم و هم باورهای خوبی را که دارم با شجاعت عمل میکنم. بعدا که سر و سامان بهتری گرفتم می روم سراغ خط یا گشت وگذار بهتر در طبیعت ووووو
به هر حال حتما در بین علائق یک نفر یک علاقه اش بیشتر است و اگر همه را بنویسد می گوید این برایم مهم تر است حتی خود ایلان ماسک هم باید این طوری باشد
در جایی می خواندم که می گفت من هر کاری را که دارم انجام می دهم برای همه مردم جهان است برای راحتی کل دنیا دارم انجام میدهم و هدفم راحتی همه مردم است.
JUST DO IT NOW
سلام
یک موردی را خدمتتون بگم این سه شرط را من دارم عمل می کنم ولی دقیقاطبق گفته های استاد نیست یعنی این جمع بندی جمع بندی خودم است ولی هر سه نوع را استاد به طور جداگانه مطرح کرده اندو من خودم به جمع بندی آنها اکتفا کردم.
یک موردی من از وقتی واردعمل شدم نتایج رادارم یکی یکی می گیرم. من فکر میکنم توی قسمت عمل کردن مشکلی دارید دریافت الهامات درسته ولی باید باعمل باشه اگر شما بنشینید و فقط روی باورهاتون کار کنید که همان منتظر بودن الهامات است که کاری انجام نمی شه درسته خدا داره الهام میکنه و خودش داره کارا راانجام می ده و .. ولی می دانیدباور ما به حدی رسیده است که بیابیم تقسیم کار را با خدا انجام بدهیم بعد یک درصد ما و 90 درصد خدا. این هم خوبه ولی باورهای ما به این حد است؟ ایمان و توکل ما به این حد است؟ هر کسی از خودش خبر داره از درون خودش مطلعه.
خود من هنوز ایمانم به حدی نرسیده است که حتی 70 درصد کارها را هم بدم کامل به خدا. شما هر چه بیشتر روی خودتون کار کنید خود من همین طور؛ الهامات را واضح تر دریافت میکنیم .
اینکه بنشینیم و فقط خدا کارها را انجام بده خوبه ولی ما به ان مرحله رسیدیم ؟ ایمان ما به آن حد رسیده است؟
هر کاری را که می خواهیم انجام بدهیم اول از خودمان بپرسیم چرا دارم این کار را میکنم واقعا و درست برای خودمان حلاجی اش کنیم و و اقعا علت هر تصمیم و هر کارمان را برای خود روشن کنیم یعنی از درونمان بکشیم بیرون و بعد به ته کاری که داریم انجام میدهیم نگاه کنیم ته این کار شما را به کجا می رسانه؟ ته این کار چی میشه؟
این طوری می توانیم تصمیمات بهتری بگیریم. و ببینیم خودمان به خودمان چند چندیم دیگه خودمان به درون خودمان که نمی خواهیم دروغ بگوییم . قراره خودمان راه را پیدا کنیم و بریم جلو لازم هم نیست به کسی بگیم.
خودکاوی کنید خودتان رااز خودتان بکشید بیرون چرا دارید این کار را میکنید. چرا پیشرفت نمی کنید و اگر همین طوری ادامه بدهید آخرش چی میشه ؟
منتظر نباشید همین الان همین کاری که به ذهنتون میرسه را انجام بدهید بعدالهامات که همیشه هست بعد بهتر دریافتش میکنید بیشتر می فهمیدش .
وقتی نشسته باشیم وهیچ کاری هم نکنیم درک ما به اندازه قبلی است پس الهامات هم به همان اندازه دریافت میکنیم و کم کم آن را هم درک نمی کنیم باید دست به کار بشویم توکل کنیم و راه بیفتیم خدا هم الهاماتش را که به ما می رساند بیشتر درکش میکنیم و بیشتر پیشرفت میکنیم .
عمل کردن جز ثابت همه کارهاست. حالا اینکه بهتر عمل کنیم بر می گرده به توکل ما که هرچه بیشتر باشد بهتر الهامات را دریافت میکنیم و بهتر هم نتیجه می گیریم.
ازخدا برکت از من حرکت. همه اینها را به هم وصل کنید و بعد ببینید کجایی کارتان مشکل داره؟
اگر با همین رویه نتیجه نگرفتید یعنی کارتان و باورهایتان اشتباه بوده است پی باید درستش کنید هر جور که فکر کردید اشتباه بوده است به همین راحتی
وقتی می گویند راه حل در خود مشکل است یعنی همین.
اگر دوره کشف قوانین را تهیه کنید عالیه
موفق باشید
just to it now
سلام جناب آقای نوریان
درست می فرمایید هر کسی هر طور که احساسش خوب است همانطوری باید عمل کند چون هر کدام از ما در یک مدار هستیم در یک فرکانس هستیم، پس شاید من یاهر کسی دیگر از فلانی بالاتر یا پایین تر باشد از نظر ظرف وجودی و فرکانس منظورم است. پس چیزی که احساس و حال آن را خوب میکند شاید برای من و کسی دیگر خوب نباشد.
چون لذت بردن از زندگی برای هر کسی یک معنایی دارد. مثلا من جاهای تاریخی می روم لذت می برم که نگو اصلا حوصله پاساژ ماساژ ندارم همیشه وقتی می خواهم خریدکنم می دانم چی می خواهم صاف می روم می خرم و می آیم. ولی خواهرم اصلا این طور نیست یعنی با هم می رویم بیرون عاشق پاساژ و خرید کریستال ولباس و … است اگر مسافرت برویم جاهای تاریخی می رویم ولی میگه مثلا که چی طرف این کلیسا را ساخته ساخته که ساخته ولی من دارم لذت می برم که طرف با چه ذوقی داشته این نقاشیهارا انجام می داده است و …
که البته اینها لذتهای مادی هستند که لذت درونی چیزی دیگری است.
در مورد بحث ایمان حرفتان را قبول دارم
در مورد بعضی وقتها من خودم برعکس عمل می کنم به نظر من بعضی جاها و بعضی احوالات که داریم برعکس عمل کنیم حالمان خوب میشود مثلا من خودم از سگ خیلی می ترسیدم که الان هم هست ولی خیلی خیلی کمتر شده است. خیلی تمرین کردم تجسم و نوشتن و … الان به جایی رسیدم که قشنگ نزدیکم است و نازش می کنم قبلا اگر آن طرف خیابان هم بودم من وحشت می کردم و شاید جیغ می کشیدم ونسبت به قبلم خیلی خیلی بهترم و دارم بهتر و بهتر می شوم و یکسره نشانه هایش هم دارم و …
حالا به جای اینکه اول حالم خوب باشه بعد باایمان بروم سراغ سگ وقتی سگ را می بینم خودم را مجبور میکنم که باید بروم نازش کنم و با این کار ایمانم را و شجاعتم را نشان میدم و بعد که نازش کردم حس خوبی دارم حس اعتماد به نفس دارم و خیلی حالم خوبه .
یا مثلا بعضی وقتها آدمها میدانن که این کار خوبه و پول داره ولی می ترسن ولی اول که برن دنبال پول درسته شاید سختی داشته باشه ولی بعد احساس خوب دارن و حالشون خوب میشه و حس اعتماد به نفس و عزت نفس و دوست داشتن به خود را دارند.
موفق باشید
سلام
البته می دانم که هر کسی خودش بهتر می دانه که کجای ایمان قرار گرفته است ولی اگر این مورد چندبار تکرار شده است شاید بایدکاری را انجام دهید البته واقعا حس درونی شما را نمی دانم.
دیروز داشتم فایلهای استاد را می دیدم آخرین قسمت زندگی در بهشت، بنده خدایی که می گه که تو دیگه آخرش هستی از این فایلها میشه یک روز یک دقیقه گوش نکنی و خلاصه گفتم من حاضرم هیچی نخورم ولی این فایلها را از من نگیری و حاضرم روزها در اتاق در بسته باشم با همین فایلها این برایم بسه….
یک چیزی گفت که من را خیلی توی فکر برد و گفت تو چرا اینقدر گیر دادی به این استاد؛ همه دارندهمین ها را می گویند که، گفتم چون هر چی که داره می گه خودش هم رسیده به خاطر همین بیشتر قبولش دارم، گفت خوب خیلی های دیگر هم رسیدن وووووو
تا شب حرفش توی سرم می چرخید این را نمی توانستم به آن طرف بگم چون این کلمه را نمی شناخت بعد به خودم گفتم واقعا چرا این سایت این قدر پیشرفت داره وبقیه ندارن؟
بعددقیقا دیدم که این به خاطر باورهاست راست میگه استادان دیگر هم به طورکلی دارند همین اینها را می گویند آن هم به روشی دیگر، ولی من گیر اساسی دادم فقط توی این سایت باشم بعددیدم باورهای استاد است که مرا اینجا چسبانده و نمی توانم ازش جدا بشوم.
چندین نفر دیگر هم دیدم که دارند حرفای استاد را می زنن که مطمئنم شاگرد استاد بودند و زبان شیرینی هم دارند و آدم دوست داره حرفهایشان را گوش دهد از ثروت خود هم نشان می دهند و مثلا در استخر خانه اشان شنا می کنند آخرهفته ویلایشان می روند و کاملا مشخص است که واقعامال خودشان است و …. ولی من ازاین سایت حاضر نیستم بیرون بیام و دیروز تا شب می گفتم واقعا چرا؟ واقعا تاثیر باورها را کاملا درک میکردم و یکسره می گفتم ببین باورها چه میکنند هر چه باورها قویتر باشه نتیجه هم بهتره
در مورد ایمان هم همین طور است هر چه ایمان قویتر باشه پس ترس کمتر است و محومی شود، هدایتها را بیشتر دریافت می کنیم و موفق تر هم میشویم صبر میخواهدوتداوم عمل و به نظر من اگر مدتی کم نشد بایدراهمان راعوض کنیم تا به هدف برسیم هدف را عوض نکنیم راهمان را عوض کنیم.
در مورد خودم یکسره این را به خودم می گویم که قضاوت نکن 2 تسلیم باش 3 شاهد باش . فقط نگاه کن البته برای دیگران و نیازی به حرف زدن نیست و نیاز به فکر کردن کار بقیه نیست ولی به خودم فکر کنم تصمیمات خوب بگیرم و عمل کنم و بدانم که تسلیم باشم بالاخره جواب را میگیرم و خیلی وقتها هم شده مثل الان که دارم یکسره راههایم راعوض می کنم تا به جوابی که می خواهم برسم. قضاوت نکردن هم خیلی خیلی تمرین میکنم از همه بدتر اینکه اطرافیان بیشترشون این طور هستند و این کار را برایم یک ذره سختتر کرده است ولی می شود چون نشد نمیتوانم ندارم نداریم.
موفق باشید