گفتگو با دوستان 36 | تمرکز تقسیم نشده

سلام استاد عزیزدلم و خانم شایسته و دوستانم ❤️

خدای من چی بگم از این هدایت

از هدایتی که الان دریافتش کردم و امیدوارم درکش کنم و عمل کنم

امشب زیاد کار خونه کرده بودم و خسته بودم اما الان خواب از سرم پرید با شنیدن این فایل با اینکه قبلا شنیده بودم !!!

داشتم توی کارم به این فکر میکردم که خب من اینهمه غذاهای جدید امتحان میکنم وقت میذارم ولی هنوز با اینکه آنقدر عاشق قنادی ام اما وقت نکردم ایده هام رو اجرا کنم از بس اینور اونور میپرم و هیییییی ذهنم منحرف میشه !!!!

داشتم به اینا فکر میکردم حتی میخواستم بخوابم گفتم بذار یه سرچی تو گفتگو با دوستان بکنم داشتم دنبال یه قسمت دیگه می‌گشتم که هدایت شدم به این قسمت 🥺

موضوع این قسمت دقیقا دو تا از باگ های بزرگ خودم بود !!!! اول صحبتهای استاد و پریسا جان که یادم اومد قبلا که حال بهتر داشتم و روحم لطیف تر شده بود همه جا رو خدا می‌دیدم با همه دوست بودم واقعا با هیچکس هیچکس هیچ مشکلی من نداشتم با خدا خیلی رفیق شده بودم. ۴ سال پیش رو میگم !!! کارهام راحت تر پیش می‌رفت و مهمتر از همه من چقدر احساس آرامش و شادی داشتم عزت نفسم بیشتر شده بود و دیگه احساس قربانی بودن نمی‌کردم !! از هیچکس هم گله و انتقادی نداشتم !!! کار کردن روی خودم عین غذا خوردن میمونه وقتی دیگه روی خودم کار نکردم نتایج برگشت !!! و رسیدم به الان که من دنبال پولم و پول فرااااار!!!! از باورهای اشتباهم و از توجه منفیم هست که هی حرف استاد تو گوشمه که نپذیری خودت رقم زدی نمی‌تونیم با هم ادامه بدیم هاااا!!!

اون احساس خوب همه چیز بود که داشتم ، و الان هم میتونم داشته باشم فقط کافیه دوباره مسیرم رو اصلاح کنم ، دوباره توکل کنم و دوباره سپاسگزار باشم ، 😍 اون وقت ، وقت اجرای ایده هاس اول اون حال خوبس اول اون آرامش هست بعد بقیه چیزهای خوب میاد…

و اما صحبتهای لقمان عزیز

که بحث تمرکز رو یاد من آورد که از بزرگترین باگ های من هست من باید رو یک موضوع تمرکز کنم و اینهمه ذهنم منحرفم نکنه من رو از اون موضوع و نتیجه بگیرم و بعد، مثل مریم جان که انقد تمرکز داشتن رو آپدیت ثروت دو که حتی ماشینی که گرفتن رو وصل نکردن تا پایان کار ، حتی دیدن استاد نرفتن و اما نتیجه رضایت بخش بود

من یکی باید تشک و پتو پهن کنم تو سایت بخوابم به خدا !!!

به قول استاد همون فایلهای توحیدی که هست کافیه واقعا

و من امسال می‌خوام سال توحید باشه و می‌خوام حتی اگر یه روز دیگه زنده م مثل استاد زندگی کنم دوست دارم یکی دیگه بگه و من بگم چشم من تسلیم دوست دارم بشنوم صداشو حمایت همه جانبه ش رو هدایتش رو بپذیرم با جان دل و هیچ نگم… !!! 🙈🙉🙊

استاد هروقت من یه مدت سایت نمیام یادم میره آگاهی ها رو و تکرار و تکرار و تکرار شده عین غذا خوردن عین نفس کشیدن

همین امروز به همسر میگفتم دوست دارم یه گوشه این دنیا تو اشپزخونم باشم که کار مورد علاقه م خلق طعم هاس، من باشم و خدا و استاد

استاد میدونستین با ما لحظه به لحظه زندگی میکنین ؟

شما دور نیستین که شما اینجایین همین بندرعباس زیبا😍 همینقدر نزدیک و دستی هستین از دستان بی نهایت خدا و سپاسگزاری از شما به خدا تو قالب کلمات نمیگنجه

حالا من به شما میگم ، به خود خدا چی بگم ….

که انصافا نمیشه اونجوری که شایسته س شکرگذاری ش رو کرد …

استاد خودش همیشه بهم میگه چکار کن یه وقتایی گوش میدم و همه چیز بهتر پیش می‌ره یه وقتایی هم مقاومت دارم و طبق حرف خودم پیش میرم که هیچ !!!!🙄

من تسلیم 🤐🤐🤐🤐🙈🙊🙉

عاشقتونم😘