گفتگو با دوستان 37 | «توحید»، اساس خوشبختی

استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

در مورد باورهای توحیدی که تازه اول راه هستم برای اجراشون در زندگیم هرچقدر بگم کم گفتم

یعنی از زمانی که با توحیدی که شما میگید آشنا شدم هرچند اول مسیرم آرامش خوبی رو دارم تجربه میکنم در زندگیم

انگار که همش میگم خدایا اینا به من مربوط نمیشه تو خدایی تو قدرت داری تو میدونی و خودم رو کنار میکشم تا خودش مثل یک بادیگارد بره جلو برام

همش میگم خدایا من نمیدونم چجوری تو میدانی

حتی تو مورد عاطفی که برام پیش اومده بود و بهم خورد گفتم خدایا من سپردمش به خودت من که نمیدونم چجوری میشه و باورم نمیشه اینقدر راحت طرف از زندگیم رفت بیرون که اصلا ناراحت هم نشدم اصلا انگار همینجور راه خودش باز میشه

و من کاره ای نیستم فقط میگم اینو میخوام، اونو میخوام و صد البته به خواسته هام در حد فرکانسی که هستم میرسم

و وقتی به چیزایی که میخوام نمیرسم اصلا ناراحت نمیشم و میگم حتما به اون سطح فرکانس نرسیدم اشکال نداره

مهم اینه که خواسته ام رو گفتم و سر وقتش که بشه خودش جور میشه

البته نوسان هم دارم در باور توحیدی ام اما تلاش می‌کنم کنترل ذهن ام رو داشته باشم

امید دارم هرچه سریعتر به خواسته های مالی ام هم برسم

و هر روز شکرگزاری میکنم

تمرین ستاره قطبی که دوستان کامنت گذاشتن رو انجام میدم

هنوز از نظر مالی به جایی نرسیدم که محصول بخرم

میدونم قسط هام رو تسویه کنم حتما شرایط مالی ام عالی تر میشه و فرکانس ام بالاتر میاد و هر کاری که میخوام انجام بدم میام تو سایت و هدایت ام رو میگیرم بعد در موردش فکر میکنم و تصمیم می گیرم

سپاسگزارم از شما و همه دوستای نازنینم

دوستتون دارم خیلییییییی