گفتگو با دوستان 37 | «توحید»، اساس خوشبختی

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • باور ساختن با آموزه های روانشناسی ثروت 1؛
  • نقش باورهای توحیدی در تجربه خوشبختی؛
  • هر فردی، ضربه های ویرانگر شرک را تجربه کرده است؛
  • پیرو آیین ابراهیم باش که موحّد بود و مشرک نبود؛
  • توحید یعنی قدرت ندادن به هر عاملی بیرون از خودت؛
  • تغییر کانون توجه خود را از همان وضعیتی که هستی، شروع کن؛
  • اجازه دادن به خداوند برای هدایت به سر راست ترین “جگونگی”
  • خداوند وقتی به هدایت تو ادامه می دهد که قدم اول را بر می داری؛
  • معجزه نگاه مثبت و سپاسگزارانه، به هر اتفاق و شرایطی؛

منابع بیشتر:

دوره روانشناسی ثروت 1 

دوره 12 قدم


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    758MB
    49 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 37 | «توحید»، اساس خوشبختی
    45MB
    49 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

466 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسین نیساری» در این صفحه: 1
  1. -
    حسین نیساری گفته:
    مدت عضویت: 823 روز

    با سلام خدمت استاد جاااان و خانم شایسته عزیز

    چقدر این هم زمانی ها رو من دوست دارم امروز برای مصاحبه رفتم بودم یه هلدینگ بزرگ رفتم برای تکمیل مدارک و در مقایسه با جاهای قبلی که میرفتم برا مصاحبه میگفتم من چنینم من چنانم امروز خیلی آرووم بودم و هم قبل جلسه هم بعد جلسه همش می گفتم خدایا خودت می دونی و من نمی دونم تو بلدی به قول استادم تو از بالای جنگل می بینی و من نمی بینم اون جاهای رو که من رو خودم و رو آدمهای اطرافم که بهم وعده وعید دادن رو دیدی و دیدم خیلی خسته هستم هیچی نمی دونم به ندونستن خودم اعتراف می کنم فقط تو بگو تا من برم نه الان بلکه تا آخر عمرم تو بگو حتی یه لیوان آب رو هم بدون اجازه تو نخورم خلاصه تو این فضا بودم نا گفته نماند که یکماه منتظر این روز بود کارام شکر خدا خیلی خوب انجام شد تو راه برگشت به خونه داشتم فک می کردم به گذشتم که چقدر تا به امروز که خدا رو درک کردم آروم تر شدم و اعتماد بهش یعنی لذتی که تا به الان تجربه نکردی یعنی اینکه اینقدر چیزهای کوچیک و بزرگ رو بهش سپردم و جواب داده خدارو شکر که تا ذهن میاد و نجوا کنه یه حسی فوق العاده گردن کلفت بیدار میشه و میگه مگه استاد نگفته در قرآن که من نزدیک هستم و اجابت می کنم در خواست درخواست کننده رو به شرطی که اونم منو اجابت کنه و تسلیم اوامر اربابش باشه من یکماه نجوا اومد سراغم که نمیشه تورو نمی خوان و این صدای رزای عزیز رو چندین بار گوش گرفته بودم که امروز تصویری دیدم اینارو گفتم که به اینجا برسم که اونجای که رزای عزیز میگن خدایا شکرت در شرایط غربت یه کشور یه زن تنها گارسون هستن و رزومه میدن به جایی و یکی بهش میگه ننننننننننننننننننههههههههههههههههههه بخاطر این نه خدارو شکر می کنه می خوام اصل ماجرا رو بگم که [[[[[[[[[اتفاقات به خودی خود شکلی ندارن ما هست که با واکنش بهشون شکل می دیم ]]]]][[[حالا رزا در اون شرایط می تونست به خودش 100تا برچسب بی عرضه بودن و ….به خوش بزنه ولی میاد سپاس گذاری می کنه و اینجاست که وعده‌ای خدارو ما می بینیم که میگه اگه سپاس گذار باشید شما را می افزایم این تیکه گم شده پازل بود و بعدش بهش میگن از اون خونه باید بری بازم ایمانش رو نشون میده میگه استاد گفته وقتی یه بار تونسته انجام بده بازم می تونه میاد به اون خانم میگه من کارمو نمیرم جا برا خواب ندارم در کسری از ثانیه همه چیز بر می گرده و تا یکماه شکر خدا می تونه اونجا بمونه دوباره می خواسته جای جدید بره با همون پول گارسونی پول اونجا جور میشه شکر خدا

    هر چقدر هم شرایط بد باشه از نظر ما؛ما وظیفه داریم بندگی بکنیم اون کارش رو خوب بلده احساسمون رو خوب نگه داریم و سپاس گذار باشیم بخدا جواب میده من اصلا به مخیلم نمی رسید یه روزی اینجور جایی استخدام بشم شکر خدا این یکماه هم بخاطر این طول کشید که فهمیدم ضربه های که می خوردم بخاطر احساس عدم لیاقت بوده وگرنه مگه میشه یه کار رو به شکل نامبر وان شکر خدا بلد باشی و نتونی ازش پول خوب بسازی عدم لیاقت بود و قاطی شده بود با شرک که میرفتم پیش این و اون ولی امروز گفتم و تا آخر عمرم میگم که تو خودت دست منو بگیر و منو هدایت کن

    و یه نکته جالب که اون روز داشتم تو تنهاییم بهش فکر می کردم این بود ما یه ماشین ظرفشویی می خریم یه دفترچه راهنما داره این که به دست بشر ساخته شده یعنی خدا مارو فرستاده رو زمین همینجور ولمون کرده هدایتمون نمی کنه شرک محضه نمی دونم چرا تا به الان ما به این موضوعات فکر نکردیم ولی شکر خدا جااااااااان استاد ناجی مون شد و خدای مهربان گذاشتش سر راهمون

    الهی صد هزار مرتبه به تعداد نفس هامون شکر که استادمون هست و سالم و تندرست باشه 120ساله جیبی پر پول تر در کنار خانم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: