مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- باور ساختن با آموزه های روانشناسی ثروت 1؛
- نقش باورهای توحیدی در تجربه خوشبختی؛
- هر فردی، ضربه های ویرانگر شرک را تجربه کرده است؛
- پیرو آیین ابراهیم باش که موحّد بود و مشرک نبود؛
- توحید یعنی قدرت ندادن به هر عاملی بیرون از خودت؛
- تغییر کانون توجه خود را از همان وضعیتی که هستی، شروع کن؛
- اجازه دادن به خداوند برای هدایت به سر راست ترین “جگونگی”
- خداوند وقتی به هدایت تو ادامه می دهد که قدم اول را بر می داری؛
- معجزه نگاه مثبت و سپاسگزارانه، به هر اتفاق و شرایطی؛
منابع بیشتر:
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD758MB49 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 37 | «توحید»، اساس خوشبختی45MB49 دقیقه
ستایش خدایی را که با نشانه هایش مسیر درست را نشانم میدهد. سلام و درود فراوان بر شما استاد عزیز و بانو مریم و خانواده بزرگو دوست داشتنی ام.
امروز برای انجام کار یک نفر که چند ماه پیش به من چک داده بود رفتم بانک وقتی منتظر بودم نوبتم بشه به خودم گفتم چطوره منم کارت بانکیم رو که خیلی ساله استفاده نکردم فعالش کنم و باهاش کار کنم وقتی نوبتم شد و کارم تموم شد به کارمند بانک گفتم من ی حساب اینجا دارم و میخوام فعالش کنم ی فرمی به من دا گفت پر کن با کارت ملیت بیار .فرم رو پر کردم و با کارتم تحویل خانم دادم منتطر بودم استعلام بگیره که چشمم به تراکتهای تبلیغ تسهیلات و وام افتاد وقتی نگاهش کردم ی چیزی تو دلم گفت تو داری حسابتو فعال میکنی وام بگیری؟پس خدا چی؟استاد قلبم لرزید و تردید وجودمو گرفت به خودم گفتم چیکار کردی تو؟گفتم بهش بگم من پشیمون شدم و کارت ملیمو بدید تو همین فکر بودم که خانم بهم گفت شما حساب بانکی داشتید گفتم بله گفت یعنی کارت بانکی داشتید گفتم بله گفت ولی تو سیستم شما تا حالا تو این بانک حساب بانکی نداشتید وقتی اینو گفت با ذوق گفتم پس میشه کارت ملی منو بدید گرفتم و با چنان ذوقی از بانک خارج شدم که انگار همه دنیا رو بهم داده بودن .خدارو شکر کردم تو مسیر و همش گفتمممنونم که بهم نشونه تو واضح نشون دادی و بگم که شبش به خاطر اینکه دیر وقت از سر کار اومده بودم و خوابم نمیبرد تا صبح فقط با خدا حرف زدم و شکر گزاری کردم.اومدم خونه و فایل دانلود کردم شروع کردم به گوش دادن.استاد من از وقتی وارد سایت شدم گاهی فایل ها رو در حضور دخترام گوش میدن تا بشنون و هدایت شوند چون هدایتشون به راه راست رو از خدا خواستم .اسم دختر من هم سحره .اولین دوستمون که حرف زد دخترم با ذوق گفت مامان هم اسم منه و وقتی خانم رزا دوست عزیزم زندگیشو به اون شیرینی و قشنگی داشت تعریف میکرد دختر من سحر همینطور که داشت کارشو انجام میداد با اشتیاق گوش میداد و وقتی گفت من کارشناس معماری ام سحر خیلی ذوق کرد و گفت مامان هم رشته منه.دختر منم دانشگاه معماری میخونه و سه روزه پاشو از خونه بیرون نداشته و داره شیت بندی اقامتگاه در شما رو برای پروژه ش میکشه تا امروز ارائه بده .خیلی این فایل و تناسبش با اسم سحر و رشته معماری برای دخترم هیجان انگیز بود با اینکه کارش حساسه با دقت به حرفهای خانم رزا گوش داد و هر جا حرفی میزد من فایل رو نگه میداشتم و با سحر حرف میزدم و انگیزه میدادم بهش و یهو گفتم سحر من قصد دارم دوره بخرم گفت مامان با هم شراکتی میخریم گفتم نه من وقتی بخرم اعضای خانواده خودم میتونن استفاده کنن و خیلی. خوشحال شدم از اینکه یک از دخترام با من داره هم مدار میشه خدایا هزاران بار شکرت.
سحر عزیز و رزای خوش صحبت من امروز خیلی لذت بردم و واقعا دوست داشتم همچنان حرف بزنید ساعتها و من گوش بدم صدای شما از هزاران موسیقی دلنوازتر بود .ممنونم که از خودتون گفتید و خدارو شکر میکنم که امروز دخترم هدایت شد تا صدای دلنشین شمارو بشنوه و داستان شما براش بشه نشونه.خدایا شکرت خدایا شکرت که چشم دلم داره باز میشه تا نشونه ها رو ببینم و حس کنم .پروردگارم هزاران بار تو را شکر مرا هیچگاه به حال خودم رها نکن همیشه کنارم باش. سپاسگزارم از شما استاد عزیز و بانو مریم.
شاد و تندرست در پناه خدای مهربان.
ستایش خدایی را که با نشانه هایش مسیر درست را نشانم میدهد. سلام و درود فراوان بر شما استاد عزیز و بانو مریم و خانواده بزرگو دوست داشتنی ام.
امروز برای انجام کار یک نفر که چند ماه پیش به من چک داده بود رفتم بانک وقتی منتظر بودم نوبتم بشه به خودم گفتم چطوره منم کارت بانکیم رو که خیلی ساله استفاده نکردم فعالش کنم و باهاش کار کنم وقتی نوبتم شد و کارم تموم شد به کارمند بانک گفتم من ی حساب اینجا دارم و میخوام فعالش کنم ی فرمی به من دادو گفت پر کن با کارت ملیت بیار .فرم رو پر کردم و با کارتم تحویل خانم دادم منتظر بودم استعلام بگیره که چشمم به تراکتهای تبلیغ تسهیلات و وام افتاد وقتی نگاهش کردم ی چیزی تو دلم گفت تو داری حسابتو فعال میکنی وام بگیری؟پس خدا چی؟استاد قلبم لرزید و تردید وجودمو گرفت به خودم گفتم چیکار کردی تو؟گفتم بهش بگم من پشیمون شدم و کارت ملیمو بدید تو همین فکر بودم که خانم بهم گفت شما حساب بانکی داشتید گفتم بله گفت یعنی کارت بانکی داشتید گفتم بله گفت ولی تو سیستم شما تا حالا تو این بانک حساب بانکی نداشتید وقتی اینو گفت با ذوق گفتم پس میشه کارت ملی منو بدید گرفتم و با چنان ذوقی از بانک خارج شدم که انگار همه دنیا رو بهم داده بودن .خدارو شکر کردم تو مسیر و همش گفتمممنونم که بهم نشونه تو واضح نشون دادی و بگم که شبش به خاطر اینکه دیر وقت از سر کار اومده بودم و خوابم نمیبرد تا صبح فقط با خدا حرف زدم و شکر گزاری کردم.اومدم خونه و فایل دانلود کردم شروع کردم به گوش دادن.استاد من از وقتی وارد سایت شدم گاهی فایل ها رو در حضور دخترام گوش میدم تا بشنون و هدایت شوند چون هدایتشون به راه راست رو از خدا خواستم .اسم دختر من هم سحره .اولین دوستمون که حرف زد دخترم با ذوق گفت مامان هم اسم منه و وقتی خانم رزا دوست عزیزم زندگیشو به اون شیرینی و قشنگی داشت تعریف میکرد دختر من سحر همینطور که داشت کارشو انجام میداد با اشتیاق گوش میداد و وقتی گفت من کارشناس معماری ام سحر خیلی ذوق کرد و گفت مامان هم رشته منه.دختر منم دانشگاه معماری میخونه و سه روزه پاشو از خونه بیرون نداشته و داره شیت بندی اقامتگاه در شمال رو برای پروژه ش میکشه تا امروز ارائه بده .خیلی این فایل و تناسبش با اسم سحر و رشته معماری برای دخترم هیجان انگیز بود با اینکه کارش حساسه با دقت به حرفهای خانم رزا گوش داد و هر جا حرفی میزد من فایل رو نگه میداشتم و با سحر حرف میزدم و انگیزه میدادم بهش و یهو گفتم سحر من قصد دارم دوره بخرم گفت مامان با هم شراکتی میخریم گفتم نه من وقتی بخرم اعضای خانواده خودم میتونن استفاده کنن و خیلی خوشحال شدم از اینکه یکی از دخترام با من داره هم مدار میشه خدایا هزاران بار شکرت.
سحر عزیز و رزای خوش صحبت من امروز خیلی لذت بردم و واقعا دوست داشتم همچنان حرف بزنید ساعتها و من گوش بدم .صدای شما از هزاران موسیقی دلنوازتر بود .ممنونم که از خودتون گفتید و خدارو شکر میکنم که امروز دخترم هدایت شد تا صدای دلنشین شمارو بشنوه و داستان شما براش بشه نشونه.خدایا شکرت خدایا شکرت که چشم دلم داره باز میشه تا نشونه ها رو ببینم و حس کنم .پروردگارم هزاران بار تو را شکر مرا هیچگاه به حال خودم رها نکن همیشه کنارم باش. سپاسگزارم از شما استاد عزیز و بانو مریم.
شاد و تندرست در پناه خدای مهربان.