گفتگو با دوستان 37 | «توحید»، اساس خوشبختی - صفحه 26
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-26 08:26:532024-04-27 07:35:59گفتگو با دوستان 37 | «توحید»، اساس خوشبختیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا
روز 116ام و تعهدمن!
امروز هر فایلی که گوش میدادم و البته برای بار چندم گوش دادن به این روز از روز شمار،نشونه ای بزرگ و واضح وروشن بمن میداد ازینک متعهد باش به اینک خودت خالقی و با کانون توجهت،اتفاقات زندگیتو خلق میکنی
جلسه اول قدم دوم،جلسه سوم ثروت 1
و درنهایت اگاهی های این فایل
که واقعا در شرایط به ظاهر بد،تو تلاش کن نکته ی خوب پیدا کنی و کانون توجهتو به قشنگیا متمرکز کنی .حتی اگه اولش سخته
مهم اینه ک بتونی حتی شده خیلی کم،ولی احساستو خوب کنی و بدونی که قانونه و اتفاقات خوب در این لحظه میفته و تو در مدار ادمها و شرایط خوب قرار میگیری
و دوباره دارابادو فرکانس بالای این مکانه مقدس برای من
هرچیزی که در ستاره قطبی نوشته بودم تیک خورد
نوشته بودم فایلامو گوش بدم
نمیدونم کجا و روزمو چجور بگذرونم اما در یک مکان خوب و حال عالی باشم
نوشته بودم پول به حسابم بیاد نعمتو ثروت بیاد
نوشته بودم من به هیچ چیز و هیچکس وابسته نیسم و رهاتر از همیشه امروزمو میگذرونم و خودم حالمو عالی میکنم
در نهایت الان که شبه
و من شکر گزارم برای هدایتم به داراباد
برای گوش دادن به فایلها
برای لبخند مردی که وقتی اومد دید من در نهایت ارامش کنار. رودخونه نشستم،اروم ردشدو رفت اونورتر نشست بهم میوه و اجیل تارف کرد
واریز پولی که اس ام اس اومد برام
رسیدم باشگاه وبه صورت غیر منتظره یک شاگرد جدید کوچولو به جمعمون اضافه شدو برام یک نقاشی کشیده بود و همین طور یک دستبند مرواریدی و دوتا دونه کاکائو کنارش
و هزاران اتفاق و صحنه های دیدنیه دیگ
مثل اسمون ابی و ابرهای سفید داراباد
مثل اسپرسو گرمی که به مدت 3ساعت پیاده رویم نوشیدمو لذت بردم
مثل مکالمه ی قشنگی که بین منو خانومی که ازم ادرس پرسید ردو بدل شد
مثل رابطه ی عالیم و محبت امیزم بین منو همه ی انسانهایی که امروز باهاشون مراوده داشتم از خانواده تا شاگردو صاحب ملکم
سلام به استاد عزیزم سلام به همه دوستان باعشق چقدر درس چقدر آگاهی بود تو این فایل من شاید بیش از ده بار اینو گوش دادم و درود میفرستم به رزای عزیز این قدر تو مسیر خداوند قدم به قدم حرکت کرد تکاملشو طی کرد وخداوند پاسخ داد به استقامت به شجاعت این بانو درسی که من گرفتم اینه که قدرت خداست اونه که صاحب اختیار ه اونه که قانونش بدون تعقیره خدایا بزرگیت شکر که به ما اجازه دادی خودمون خالق باشیم خدایی به این بزرگی ومحبت هزاران بار شکر گذارش هستم که منو تو مسیر هدایت قرار داده که باید قدم به قدم جلو برم درخواست کنم واون اجابت کنه من فرمان بردار خالقم هستم من به ربوبیت خداوند ایمان دارم وباورکردم که منو هدایت میکنه زمانی که به این بهشت وارد میشوم یه دونه از ایراداتی که دارم بهم گفته میشه از اینکه اینقدر دیر بااین سایت آشنا شدم ناراحت نیستم از این بابت خوشحال و شادم که از الان به بعد با چه باوری با چه افکاری زندگی کنم از الان به بعد زندگیم دیدنیه چون داره حرف میزنه با من من خودمو متعهد کردم که باشم تو مسیر چون بهترین جا همینه با بتوانی درک کنی خدا کیه خدا از بندههاش چی میخواد خدا منو هدایت کن من نیازمند هدایت تو هستم منو ببر به مسیر عشق شادی سلامتی وثروت تو بزرگی تو رحمان وتو رحیمی خدایا شکرت خدایا شکرت در پناه خدا باشید
به نام خدای مهربانم.
سلام،
من تازه عضو این خانواده شدم و هرشب دارم دوره های رایگان رو گوش میکنم و با تمام وجود حس میکنم دارم آرامش رو حس میکنم آروم شدم یک آرامش خاصی دارم اصلا گفتنی نیست.
این مصاحبه رو من دوبار گوش دادم و هردوبار اشکم سرازیر شد و واقعا چقدر زیبا بود حرفای رزا جان چقد من رو به زندگی به چیز بیشتر امیدوار کرد،چقد زیبا بود این مصاحبه واقعا خدارو شکر که عضوی از این خانواده شدم انشالله هممون به لطف خدا هروز بهتر از دیروز از زندگی لذت ببریم.و زیبایی هارو ببینیم شکرگزار خدای مهربانم که آرامش به زندگیم وارد شده حس خوب امیدوار شدن.
خدایا تو برایم بخاه️
به نام خداوند مهربان من
سلام به همگی عزیزانم
امروز روز 116ام از روزشمار تحول زندگیمه
و این فایل و صحبت های رزای عزیز که کلمه به کلمشو مزه مزه کردم و با تمام وجودم حس کردم ،خونه تنهام ،غذامو گرم کردم و نشستم سره سفره و داشتم میخوردم و گوش میدادم ،رزا گف که هیچی برا سپاس گزاری نمیدیدم و شروع کردم از سیب توی یخچال از پتوی روی تخت از سقف بالا سرم سپاس گزاری کنم ،خدااااااااااا تو چقدر نزدیکی ،اونجا که رزا گفت کم کم حس کردم یه وجودی کنارمه اشکام ریخت و سره سفره مکث کردم و گوش دادم فقط ، چه آرامشی تو این جمله هست که خدایا من نمیدونم تو میدونی ، خدایا من عاجزم من ناتوانم تو توانایی تو منو ببر ،تو به من بگو ، خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتری تو وجودمو سرشار و غنی کن و جای تمام نداشته هام بنشین تا داراترین و ثروتمندترین آدم دنیا باشم ، آنکس که تو را ندارد چه دارد؟؟؟؟و آنکس که تورا دارد چه ندارد؟؟؟؟؟ خدااااایااااااا پناهم باش ،خدای رزا منم تو ببر مثل رزا مثل استاد مثل همه اونایی که هیچ ایده ای برای خواسته های بزرگشون نداشتن اما رسوندیشون و دارن تو رویاهاشون زندگی میکنن ،خدایا با قلبی سرشار از آرامشی که به من عطا کردی و با احساس سپاس گزاری فراوان و با اشکهایی که داره میریزه دارم مینویسم و ازت راضیم همه جوره و از این به بعدم من نمیدونم واقعا ،خدایا من واقعا نمیدونم تو منو ببر لطفاً ،خدایا لطفاً منو تو مسیر درک توحید و اجرای توحید در لحظه به لحظه ی زندگیم حرکت بده و موحدترم گردان ،خدایا کمکم کن تا به غیر از تو نبینم در تمام لحظه هام ، خدایا من به عینه دیدم که هر موقع رها بودم و سپردم به تو و توحیدی عمل کردم همه چیز اونطور که میخواستم و حتی بهتر از اون اتفاق افتاده ،پس خدایا به من توانایی کنترل ذهن بده ،تا همواره جلوی نجواهای ذهنم و بگیرم و در هر لحظه به یاده تو باشم که تنها و تنها یاده تو آرام بخش دل من است ،ای خدای مهربان من لطفاً لحظه ای مرا به حال خود وا مگذار ، خدای مهربانم من تو هدایت کن به باورهایی که باید ساخته بشه ،به موانعی که باید از ذهنم برداشته بشه برای تجربه ی خواسته هام ،خدایا من تسلیمم کمک کن تا بیشتر و بیشتر تسلیم باشم ، خدایا من فقط تو رو دارم و تو برای من کافی هستی ،اگر ابراهیم و به اون مقام رسوندی ،میتونی منم در اون مسیر حرکت بدی و برسونی پس کمکم کن به مانند ابراهیم اسماعیل هایم را قربانی کنم و به مانند ابراهیم به تو بنگرم به مانند ابراهیم تورا اجاااابت کنم من به درگاه تو سلاحی جز دعا ندارم ، پس از خطاها و اشتباهاتم درگذر و منو پاک تر و خالص ترم گردان از ناخالصی ها
که تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم و سربه سجده برای تو میگذارم که سجده بهترین تجلی بندگیست .
در پناه الله یکتا تسلیم امر او باشید .
الهی آمین .
با سلام به شما استاد عزیزم
رفیق و چراغ روز های تاریک ام
من حدود 5 سال پیش باشما آشنا شدم
آشنایی من باشما در سن 17 سالگی اتفاق افتاد و همزمان شده بود با ورود من به بیزینس ملک
از کودکی رویاهای بزرگی داشتم و همیشه این تفاوت خودم با دیگران رو احساس میکردم من با اینکه دختر هستم
پدرمو راضی کردم و از سن 13 سالگی شروع به کار کردم این اولین کامنت من تو سایت شماست
خیلی وقتا دلم میخواست کامنت بزارم اما انگار نمیشد دلم میخواست اگه کامنتی میزارم شما بخونیدش چون سیر تحول زندگی من مطمئنم برای شما هم جذابه امشب بعد 5 سال موفق شدم براتون بنویسم و اگر حسم درست باشه مطمئنم شما این کامنتو میخونین
به قول شما وقتی سنمون پایین تره ذهنتیت منطقیمون کمرنگ تره و همه چیز زودتر برامون تبدیل به باور میشه و ریسک پذیریمون خیلی بالاتره
من تو مشهد زندگی میکنم خانواده به شدت مذهبی دارم
ببخشید اگه شاخه به شاخه میپرم دلم نمیخواد چیزیو جا بندازم
آشنایی من باشما همراه با ورود من به شغل املاک بود دوماه از ورود من به این کار میگذشت
دفتری که توش کار میکردم اکثرا بچه ها جو مثبتی داشتن اما یک شخص توی این دفتر اخلاقیاتش خیلی متفاوت بود و معاملاتش بدون هیچ تلاشی انجام میشد
یه روز که صحبت کردیم دلیل موفقیتشو جویا شدم
و اون شمارو به من معرفی کرد
چنتا از فایلای رایگانتون و قسمت اول قانون افرینش رو برام فرستاد
یادمه فایلا تایه دوهفته ای توی گوشیم بود تا اینکه یک شب شروع کردم گوش دادن
مثل تشنه ای بودم که یکماهه رنگ ابو ندیده
مث یه کویر که هرچی اب توش بریزین بازم میخواد
انگار کل مغزم انگار یه تیکه از وجودم نیاز داشت که بشنوه یه چیزی از درونم میگفت درسته
توی اون 17 سال زندگیم ندیده بودم کسی حرفاش انقد قلبمو آروم کنه
شما نوید به من میدادین اینکه رویاهام دیگه سقف نداره
شما شدین امیدم
من از بچکی رابطه خوبی با خدا داشتم یادمه شبا واسه اینکه نترسم خدارو تصور میکردم که دستمو میگیره و وقتی چشامو میبستم یه ماهیتیو تو دستم احساس میکردم و بعد وجودم اروم میشد
چون از بچگی مذهبو اشتباه فهمیده بودم
و دیدگاه اشتباه خانوادم و اونهمه اجبار روی من بود باعث شده بود فقط خدارو باور کنم
و وقتی فایلایی از شما به صورت میکس پیدا میکردم که راجبع خدا و توحید حرف میزدین
گریه ام میگرفت و انگار همیشه خلع شنیدن این حرفا تو وجودم بود
مامانمو راضی کردم که دوره قانون افرینشو برام بخره
آخ استاد نمیدونین چه آبی میریخت حرفای شما رو اتیش وجودم
شما چیزایی رو میگفتین که من صد بهشون باور داشتم شما حقیقت محض میگفتین و من تو اون سن به اندازه خودم درک میکردم
هنوز به دوره پیشرفته نرسیده بودم در امدم افزایش پیدا کرد همیشه تصمیمشو داشتم از خانوادم جدا شم
مداوم فایلای شمارو گوش میدادم و سرانجام
مستقل شدم
این چیزی بود که فکر نمیکردم پدر من هیچ وقت بهش رضایت بده ولی شد
من همونطور که میخواستم تولد 18 سالگیمو توی خونه خودم بودم و درامد ماهیانم دوبرابر پدرم بود
بارها و بارها قوانین خدا به من ثابت شد
من با سن کم ریسک هایی رو میکردم که کسی قادر بهش نبود
حداقل همسنو سال های خودم
من همچنان فایلای رایگان سایتو گوش میکردم با اینکه بخاطر پیشنه خانوادگی از قران فراری بودم
به مدت چند ماه قران رو میخوندم و دنبال قوانین میگشتم
تا زمانی که ورودی هارو کنترل میکردم همه چی برام عالی بود زندگی به طرز شگفت انگیزی زیبا بود
یک فردی رو مدتی بود که دوست داشتم
شما جرعت درخواست به من دادین
و به راحتی میتونم بگم سه ساله توی رابطه ای هستم که از هرنظر عالیه و حتی ذره ای
توش احساس ناراحتی نمیکنم و اصلا قابل مقایسه با بقیه روابط نیست
ما توی این سه سال قهر جدی نداشتیم و کلا 3 بار باهم بحث کردیم خیلی بهم احترام میزاریم
توی رابطم همه چی خوبه چون من اون زمان روی بحث رابطه و باور های مربوط به اون خیلی کار کردم و خیلی تجسم میکردم
اما توی بحث مالی از حدود یکسال پیش چون خیلی خودم رو موفق میدیدم کم کم کنترلم روی ذهنم کم شد و با اولین اتفاق بد شروع شد و چون من از چند ماه قبل همه چیو ول کرده بودم این ذهن فرار من یتدش رفت قدرت مطلق کیه قوانین چیه آدما وسیله ان
و به چند نفر تکیه کردم و بعد رمین خوردم با کله رفتم تو دیوار به قول شما استاد ولی خوشبختانه کتک خورم ملس نیست چون طعم اون زندگیه پر از ارامش و رو به پیشرفتو چشیدم و دوباره اماده ام که ریسک کنم و بدستش بیارم
از شما یاد گرفتم که از هرچی میترسم واردش بشم از شما یاد گرفتم
معنی زندگیو و حقیقتو فهمیدم بعد این اگه من سعادتمند نشم خودم به خودم ظلم کردم
و جهان سراسر عدله
و شما نور راه منین هربار که نیاز دارم به راهنمایی هربار نیاز دارم به یه تلنگر
میام سمت شما
و هربار درک من از اون فایل متفاوته
الان دیگه این یه سال سختیو شکست نمیبینم استاد این تضاده منه برای پیشرفت هانیه یه سال پیش ثابت مونده
این هانیه ولی تشنه تره برای درک بیشتر
برای آگاهی بیشتر برای ثروت بیشتر و برای سعادت بیشتر
دلیل اینکه این کامنتو زیر این پست گذاشتم اینه که این فایل حرفای رزا و داستان زندگیش منو از یکی از عمیق ترین شرکای زندگیم نجات داد هربار گم میشوم و سرنخ از دستم در میره این فایلو گوش میکنم سیر تکاملش بی نقص ترینه به قول شما یه چیزی فراتر از توحیده
ومن به عدالت پروردگارم ایمان دارم
تویی معبود
تویی عالم
تویی باید
تویی شاید
تویی دانا ترین و من درمقابل آگاهی ات بی هیچ ترینم
یه چیزیم امشب خوندم نمیدونم درسته یانه ولی تو تک تک این جمله ها قوانینی که شما ازشون صحبت کردین به چشمم خورد (قانون فراوانی بند دوم، قانون شکر گزاری بند نهم و….) برای همون میذارمش شاید قلب کسی مثل من با خوندش لحظه ای بیاسته از این حجم ثابت قوانینی که شما گفتین استاد عزیزم
در کتاب مواعظ العددیه از امیرالمومنین علیه السّلام نقل کرده که فرمودند من از تورات دوازده آیه انتخاب کردم و آنها را به عربی تبدیل نمودم وهر روز سه مرتبه به آنها نگاه می کنم:
اول: ای فرزند آدم،از هیچ سلطنتی نترس تا سلطنت من بر تو باقی است و سلطنت من همیشه بر تو باقی است.
دوم: ای فرزند آدم،تا مرا داری با کسی انس مگیر و هر وقت مرا بیابی مملو از همه چیز هستم و خزائن من هم همه چیز دارد.
سوم: ای فرزند آدم،تا مرا داری با کسی انس مگیر و هر وقت مرا بخواهی من به تو نزدیکم.
چهارم: ای فرزند آدم،من تو را دوست دارم،توهم مرا دوست بدار.
پنجم: ای فرزند آدم،از قهر و غضب من ایمن مباش تا از پل صراط عبور کنی.
ششم: ای فرزند آدم،همه چیز را برای تو خلق کردم و تو را برای خودم خلق کردم و تو از من فرار میکنی.
هفتم: ای فرزند آدم،تو را از خاک و نطفه و گوشت جویده خلق کردم و عاجز نشدم از خلقت تو،آیا از لقمه نانی که به تو برسانم عاجزم؟
هشتم: ای فرزند آدم،آیا غضب بر من به خاطر خودت میکنی و غضب نمیکنی بر خودت به خاطر من.
نهم: ای فرزند آدم،بر تو است عمل به واجبات و بر من است رزق تو،اگر مخالفت کنی در واجبات من، من مخالفت نمیکنم در روزی دادن به تو.
دهم: ای فرزند آدم،همه تو را برای خودشان می خواهند ومن تو را برای خودت می خواهم و تو از من فرار مکن.
یازدهم: ای فرزند آدم،روزی فردا را از من مخواه همینطوریکه من عمل فردا را از تو نمی خواهم.
دوازدهم: ای فرزند آدم،اگر راضی شدی به آنچه قسمت تو کرده ام قلبت و بدنت راحت می شود و تو پسندیده هستی و اگر راضی نشدی به آنچه قسمت تو کرده ام دنیاا را بر تومسلط میکنم و تو مثل وحشی های بیابان میدوی و بیشتر از قسمت خود پیدا نمی کنی وتومورد مذمت هستی
امید وارم در پناه خداوند باشید
که امن ترین پناه جهان است
سلام استاد عزیز
سلام دوستان خوب خودم
فایل های گفتگوی دوستان با استاد برای من یک معجزه است چرا که به خودم می گویم وقتی که این دوستان با فایل های استاد به این نتایج عالی رسیده اند پس من هم می توانم به این نتایج عالی برسم
وقتی که دل به تغییر بدهم
توکل به خدای خودم داشته باشم
قدم بردارم
من موفق خواهم شد و در این مسیر به موفقیت و پیروزی می رسم
یادم باشد که خدای مهربان همیشه در کنار من است و او به من کمک خواهد کرد
همانگونه که اکنون در زندگی خودم ردپای خدای خودم می بینم
او بارهای بار دستهای من را گرفته است و به من کمک کرده است تا بتوانم براحتی و آسانی به موفقیت برسم
دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها دوره ای بود که واقعا برای من معجزه در زندگی من را برای من به وجود آورد و من را به بهترین نکته ها و بهترین دستاوردها رساند
هرجا که روی خدای خودم حساب باز کردم او برای من بهترین ها رقم زد و جوری کارم را جلو برد که آب در دل من تکان نخورد
هر بار که روی دوستان خودم حساب باز کردم و به آنها تکیه می کردم و در فکر خودم به این فکر بودم که بودن آنها باعث رشد و پیشرفت من است همان جا من دچار دردسر هایی می شدم که نگو و نپرس
واقعا برای من زحمت می شد و واقعا حال من را خراب می کرد
این را باید یاد بگیرم که
قدرت را از عوامل بیرونی بگیرم و به خدای خودم بدهم
هیچ عامل بیرونی در کار نیست و فقط روی بزرگترین و برترین قدرت جهان تکیه کنم
ایمان داشتن به او و دل به او دادن
این رمز موفقیت و پیروزی برای من خواهد بود
وقتی که این دوستان با این همه ذوق و شوق صحبت می کنند و از روند رشد و پیشرفت خودشان تعریف می کنند این ذوق و شوق برای من آنقدر زیبا است که روزی برسد که من هم اینگونه با حال خوب از شرایط زندگی خودم و نتایج خودم صحبت کنم
این ذوق و شوق برای من انگیزه برای حرکت کردن و جلو رفتن و قدم برداشتن است
ممنونم استاد عزیز
سپاس از خدایی که اینگونه به زیبایی من را هدایت می کند تا همیشه بهترین حال داشته باشم
من هم می توانم موفق بشوم وقتی که این دوستان توانسته اند پس من هم می توانم
این را باید همیشه در ذهن خودم یک الگوی عالی بسازم
نکته عالی دیگر این بود برای من که همیشه لب به سپاس گذاری و شکرگزاری داشته باشم
ببینم آنچه که در پیرامون است
ببینم هر چیزی که در اختیار من است
ببینم هر چیزی که در زندگی خودم دارم
این همان است که من وقتی شکرگزار نعمت های خودم باشد خدای مهربان هم از همان بیشتر و بیشتر به من می دهد
درس امروز من این است که باید و باید توکل به او داشته باشم
باید به او اعتماد کنم
باید به او دل ببندم
باید به او راه ورود بدهم
آنوقت من موفقترین ، شادترین، آزاد ترین ، رها ترین و پیروزمندترین فرد روی زمین خواهم بود
نکته دیگر برای من این بود که باید در طی این روند صبرداشته باشم و بگذارم که روند تکاملی من طی بشود و این طی شدن روند همان است که من را به جلو می برد و باعث رشد من می شود
خدای من همیشه و در همه جا است
او بهترینی است که می تواند به من کمک کند
او همان است که من وقتی از او کاری و یا چیزی بخواهم به من بهترین و بیشترینش را می دهد
ممنونم خدای مهربان من
سپاس از خدای خوب خودم
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و همه دوستان عزیز
اول یه تشکر از استاد عزیزم کنم بابت این کلاب هوس و بعد از دوستان عزیز که با گفتن و نوشتن نتایجشون خواسته های ما را بزرگتر می کنن. فایل گفتگو با دوستان قسمت 38 برا نشانه من اومده بود و وقتی گوش کردم و کامنت بچه ها را خوندم یکی از دوستان به قسمت 37 اشاره کرده بود و صحبت های رزا عزیز.
فورا رفتم و اون جلسه را گوش کردم و صحبت های رزا عزیزم گوش کردم به پهنای صورت اشک ریختم چون خودم هم امریکا هستم و می دونم توی غربت که ادم خانواده نداره چقد توکل کردن خودشو نشون میده و ایمان خیلی قوی می خواد.
جالبه من این فایل قبلن شاید سال پیش گوش کرده بودم و یه سری صحبت های رزا یادم بود ولی اصل مطلب یادم نبود که گفت سرکارش بش کاری نمی سپردن و اون می گفته رییس شرکت کیه خدایا من می خوام
بزارین تجربه خودمو در این مورد بگم:
من دانشجو دکترا مخابرات هستم و در تابستان گذشته در یکی از شرکت های بزرگ امریکا کاراموزی رفتم و کلن مدل امریکا اینجوریه که هر جا کاراموزی میری همونجا کار فول تایم بت پیشنهاد میدن. اما داستان من: روز اول که رفتم شرکت سوپروایزرم نبود و یه آقایی امریکایی که از گروه و تیم مخابرات اون شرکت بود اومد پیشمون ( من و به کاراموز دیگه که اون دانشجوی لیسانس بود) خودشو معرفی کرد و گفت ما رسم داریم روز اول نفر جدید به تیممون میاد برا ناهار دعوت می کنیم و چون رییس نیست به من گفته که امروز با هم بریم ناهار. ( چنین رسمایی ایران نداشتیم ) رفتیم رستوران و داخل راه اون اقا برگشت گفت اصن احساس غریبی نکنی ما ها همه اینجا از جاهای مختلف امریکا هستیم و حسابی هوامو داشت. از اینجا جالب میشه که وقتی رفتیم داخل رستوران پرسید فرانک اهل ایران هستی گفتم بله گفت منم فارسی بلدم من چشام گرد شد گفتم از کجا، داستانشو برام گفت و … کلی با هم حرف زدیم و خندیدیم و بقیه هم که متوجه نمی شدن ما چی میگیم. من عصر رفتم خونه به همسر گفتم می دونی چی شده و داستان گفتم اونم گفت وای حواست باشه این جز گروه های …. هستن و من از اون موقع از این اقا ترسیدم، کار به جایی رسید که خودش هم متوجه شده بود اصن دیگه بام فارسی حرف نمی زد و من از این اقا برا خودم بت ساخته بودم و کم کم پروژه هایی که من متخصص اون بودم بم نمی دادن و میدادن به اون دانشجوی لیسانس که اصن هیچی سر در نمی آورد ازش.
همش می نالیدم که چرا این پروژه ها به من نمیدن من خیلی عالی هستم تو این زمینه و …
در آخر کار با اینکه منتورم خیلی خیلی ازم راضی بود به من پیشنهاد فول تایم ندادن جون من این اقا را می گفتم نمیذاره من داخل شرکت کار کنم.
تفاوت من و رزا عزیزم این بود که من شرک ورزیدم ولی رزا ایمانشو نشون داد و می کفت خدایا خودت جور کن. تبریک بت می گم رزا جان که اینقد تو اون شرایط ایمان داشتی.
امیدوارم همتون در هر جای دنیا که هستین سلامت و شاد و ثروتمند باشین. بتونیم ایمانم و توکلمون را روز به روز در عمل بیشتر کنیم.
( راستی استاد فایلتون که دیدم گفتم افرین به استاد که چه رژیمی گرفتن که اینقد خوش تیپ شدن، با دیدن فایل های قدیمتون هزاران بار تحسینتون می کنم، عاشقتونم)
دوستتون دارم
(بماند به یادگار 29 نوامبر 2023)
درود بر دوستان و استاد عزیزم
خدارو شاکرم در خانواده ای توحیدی هستم و هروز نتایجی میبینم از دوستانم که زندگیشون عوض شده و فوق العادس حالم و اینکه انسانها زندگیشون عوض میشه بی نظیره برام. و این موفقیته برای منه، خوشبختی برای منه
اینجا برام کلاس درس توحیدی هست، کلاسی که هر شخص خودش انتخاب کرده بیاد
دستای هدایت خداوند هست که منو اینجا آورده و هر لحظه هدایتم میکنه
منم دنبال کار هستم از خدا هدایت خواستم و دیروز با یک نفر قرار مصاحبه کاری داشتم که عجیب بود کلا راه رو اشتباه رفتم و اینطور بود که داشتم خانه ها، ماشین ها ادم ها و نعمت ها رو شکرگذاری میکردم و از مسیرم دور شدم و وقتی مسیر رو پیدا کردم و رسیدم بنده خدا رفته بود و با اینکه مسیر طولانی بود اما ناراحت نشدم و به خدا توکل کردم، تو مسیری بسیار کنار یک پارک بزرگ و بزرگراه عبور میکردم بی نهایت زیبا بود یک بچه گربه هم بخشی از مسیر منو ول نمیکرد و باهام بازی میکرد همینجور تحسین و شکرگذاری میکردم
حالم عالی بود و لذت میبردم و توکل میکنم به خدا و هدایتش.
به هدایت خدا ایمان دارم قرار نیست من همه چیو بدونم و خدا خودش درست میکنه.
صحبت های این دو عزیز و استاد رو ذخیره کردم تو گوشیم. خصوصا خانم رزا منطبق شده بر شرح حال خودم و دارم یاد میگیرم از خدا بخوام و تسلیم باشم.
در پناه حق.
به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی
به نام خداوند وهاب وعظیم
چه چیزی می تونم بگم راجب این همه زیبایی که دیدم وحسش کردم چجوری می تونم توصیف بکنم این همه از ایمان وعملی که دیوانه وار همه چیزو تغیر داده برای دوستانم
این فایل یعنی گوهری بود بی نطیر از بی نهایت گووهری که اینجا میتونم ببینم
خدایاش کرت شکرت که این فایلو دیدم وبه اندازه العانم درکش کردم واقعا اشکم در اومد با شنیدن صحبت های رزای عزیزم که چقدر انن آدم توحیدی عمل کرد وخدارو پیش خودش دید وفقط روی اون حساب کرد
کجاا؟ توی انگلستان
توی چه شرایطی؟ شرایطی که دیگه واقعا می تونه تهش باشه برای آدم یعنی یه خانم باشی با اون شرایط وموقعیتی که درونشی واین حد از ایمان وتوکل رو نشون بدی از خودت
رزای عزیزم واقعا تحسینت میکنم وهزاران بار وهزاران بار دیگه هم تحسینت می کنم وبا عث افتخارمه اصلا همچین دوستایی دارم توی این مسیر که اینقدر زیبا خدارو دیدن کنارشون
خدایا شکرت
چقدر قانون گفته شد توی این فایل وعمل کردن بهش که لاجرم نتایجو آورده
اصلا هنوز که هنوزه دارم فقط هلاجی میکنم این صحبت هارو توی ذهنم واقعا احسنت به این عمل گرایی
چقدر از اون قسمتی که گفتی به خودم گفتم عیب نداره از همینجا شروع میکنم گارسنی باشه اشکالی نداره وحرکت کردی
واقعا میفهمم چه ایمانی از خودت نشون دادی
وهمش به خودم میگفتم ببین محمود ببین
توام داری طبق قانون پیش میری اشکالی نداره اگه العان از اون موقیتی که داری که پیش نیازی لازم نداره دادی شروع میکنی اشکالی نداره شاگر شوفری کردن اشکالی نداره تو دادی به قانون عمل میکنی و طبق قانون نتیجه میگیری تو ادامه بده واقعا خیلی برام درس داشت این فایل
واصلا از یه جایی به بعد از سری فایلهای روز شمار تحول زندگی من .من هدایت شدم به فایلهای گعتگو استاد با دوستان.وحالا توی این برگ از روز شمارمم هدایت شدم به این گفتگو.خدایااا چه کردی تو بامنکه دیوانه بودم دیواانه تر شدم از این هدایتی که همیشه وهر لحظه دارمش
خدایا شکرت
وامروز روز 116 از روز شمار تحول زندگیم بود
خدایا من نمی دونم تو بگو
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی تا بادرک قوانین ثابت جهان هستی خالق عامدانه ی تمااااام خواسته هام باشم ،
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که در این مسیر توحیدی چراغ راهم هستید
سپاسگزارم از خداوند بخاطر وجود ارزشمندشما.
درست مثل همیشه این فایل دقیقا فایلی بود که باید میشنیدم و آگاهی بود که دراین لحظه باید بهم میرسید
باورم تقویت شد و بهم یادآوری شد که ماریا ،به خودت بیا و به خداوند تکیه کن که خداوند برای بندگانش کافیست…
ماریا اگر تاحالا بندگی خداوندرو کردی ،پس مژده باد که خداوند برات کافیه.
مهربان پروردگارِ سخاوتمندم ، تنها ترا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ،مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه کسانی که به آنها غضب کردی
خدایا من به هرخیری از جانب تو فقیرم
خدایا گوش شنوا و چشم بینا بهم بده تا هدایت هات رو دریافت کنم
قلبی مطمئن بهم بده تا به هدایت ها عمل کنم
خدایا خواست قلبی من اینه که موحد باشم ، اینکه به شیوه قوانین زندگی کنم و مهمترین رابطه ی زندگیم که رابطه با مهربان پروردگارم هست ، رو تقویت کنم.
چققققققدر لذت بردم از نتایج دوستانم که شجاع بودند که توحیدی بودند که به قوانین عمل کردند
منم میتونم با همون تعهد و باور ،به قوانین عمل کنم و نتایج دلخواه بگیرم چون physics doesn’t change فیزیک تغییر نمیکنه , قانون یکیه، اگر برای اونا جواب داده برای منم جواب میده
فقط کافیه با همون ایمان و تعهد پیش برم ، و میرم .
من متعهدم تا نسخه باشکوه تری ازخودم به نمایش بگذارم و بااین جهاد اکبر جهان چاره ای جز کرنش کردن و بهترین هارو تقدیمم کردن نداره.
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
دوستتون دارم و عشق برای همه ی بچههای سایت توحیدی عباسمنش 🟢