گفتگو با دوستان 38 | آرامش ذهنی و ایده های کارا

سلام جناب عطارروشن

بنظرم استاد میدونست که وحید جان نتایجش رو با تکامل ولذت بردن ازمسیر بدست آورده و الان تو جایگاهیه که می‌تونه براحتی ماهی پنج تومنی قسط بده اما تا دوسال اینده همیشه فرکانس بدهکاری رو با خودش داره

لذت خرج کردن اون وام و گسترش کسب و کارش قطعا بیشتر از یکماه دووم نمیاره و بعد از اون شور و شوق کوتاه مدت از چند روز قبل از موعد پرداخت ناخودآگاه داره به پرداخت اقساطش فکر می‌کنه فارغ ازینکه چقدر ورودی های بزرگتر از مبلغ قسطش تو اون ماه داشته

وقتی آدم تو همچین حال و هوای فرکانسی باشه قطعا ایده های که کارا رو بهتر و سریعتر و با کیفیت تر کنه به ذهنش نمی‌رسه و بجاش کلی دست شیطان برای نجواهای استرس زا و ناامیدکننده باز میشه و مهم نیست که وحید بعد از اون وام چقدر رشد مالی داشته مهم اینه که داره به چی توجه میکنه

حالا بیایم در نظر بگیریم که وحید جان بعد از گرفتن وام و راه اندازی کارخونه یه ایده ناب واسه رشد کسب و کارش به ذهنش میرسه ایده ای که نیاز به یه سرمایه داره ولی به دلیلی که خودتون میدونید نمیتونه اون ایده رو عملی کنه

در بهترین حالت وحید جان هرجوری شده کارخونه رو رانت می‌کنه و اقساط رو بموقع پرداخت میکنه و بعد از دوسال ذهنش آروم میگیره و یه ایده ی خوشگل بهش الهام میشه و بخودش میاد میبینه که اگه دوسال پیش با وام بخودش فشار نیاورده بود همون موقع این ایده یا مشابهش بهش الهام شده بود و اون رو عملی کرده بود و الان یک تساعد بزرگ تو رشدش اتفاق افتاده بود

یک تساعد طبیعی از راه هایی که با همین چیزی که داشت و بدون وام قابل انجام بوده

درکل منظور استاد این بود که حتی اگه با وام بتونه رشد کنه و زمین نخوره بازهم مسیری ساده و طبیعی ارزشش بیشتره چون هدف لذت بردنه و خیلی سخته که هم بدهکار و مقروض باشی و هم از زندگیت لذت ببری

هر موقع شما کامنتی میزارید برام ایمیل میاد و همیشه سطح بالای آگاهی تون رو تحسین کردم و شمارو الگوی خودم می‌دونم و ازتون سپاسگزارم

در پناه الله یکتاشادوپیروز باشید