گفتگو با دوستان 38 | آرامش ذهنی و ایده های کارا

سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و خانواده بزرگ عباس منش

استادجان حالم یک جوری است که گفتنش کمی برایم سخت است البته میدانم شما با این حال خیلی آشنا هستید و خیلی تجربه اش کرده اید خدا را شکر که اول خدا را دارم و بعد شما را استاد از وقتی که قدم اول از دوازده قدم را تهیه کرده ام با خودم عهدی بستم که فقط روی حرفها و ویدئو های شما و یک کانال دیگر که در رابطه با مولانا ست تمرکز کنم قبل از خرید چندین کانال دیگر را عضو بودم و پیگیری میکردم البته تمام آن کانالها در رابطه با قانون جذب و خودشناسی و غیره بود از هر کدوم یک نکته بر میداشتم ولی نمیدانم که چطور یک دفعه اینگار که واقعا خدا بامن صحبت کند به خودم گفتم بیا واقعا به حرف یکنفر گوش بده چندین ساله که داری این پیچ ها را دنبال میکنی و از هر کدام یک نکته برمیداری ولی با خودت روراست باش از کدام بیشترین استفاده را کردی و نتیجه گرفتی و دیدم که فقط از صوتی های رایگان شما و صحبتهای شما و قسمت نشانه هدایت من که در سایتتان هست بیشترین نتیجه را گرفته ام قبلا هم گفته بودم که من در تهران تمام فایلهای رایگان شما را به جد دنبال میکردم ولی چند وقت پیش خیلی تصادفی تونستم وارد سایت بشم و ویدئوهای شما را دیدم و به سمت فایلهای نشانه هدایت من راهنمائی شدم چند بار بعضی از نشانه ها برایم تکراری میشد که به خودم میگفتم این هم برای من نشانه است و پاشنه آشیل من و سعی کردم آنها را با دقت بیشتری

گوش کنم و پاشنه آشیلم را پیدا کنم و خدا را شکر تونستم به یکی از آرزوهایم برسم و آن خریدن دوره های دوازده قدم بود و فعلا قدم اول را تهیه کرده ام و مدام گوش میکنم و وقتی که کاملا حس میکنم شمادر آن قسمتها چی گفته اید نظر خودم یا به قول شما ردپای خودم را میگذارم استاد جان توی این چند روز که به طور جدی روی فانوس دریائی دارم کار میکنم و تمرکز می کنم خیلی برام جالب بود که واقعا هر لحظه بیشتر متوجه میشم که ما خودمان خالق لحظه های خودمان هستیم و خودمان خلق میکنیم آنچه را که می خواهیم راستش چند روزی است که چیزی در زندگیم بوجود آمده که برای من کمی سخت است شاید خنده تان بگیرد ولی در آشپزخانه مان سوسک آمده و هر چه تمیز میکنم و از اسپری استفاده میکنم باز از بین نمی روند و دوباره خودشان را به من نشان میدهند حتی به همسرم گفتم که این موضوع را با صاحب خانه در میان بگذارد ولی خب … بگذریم صبح که داشتم در تمرین فانوس دریائی درخواست هایم را مینوشتم در قسمتی که شمامیگفتید دوست دارید خدا برای شما چیکار ی انجام دهد نوشتم که دوست دارم خدا من را نسبت به وضعیتم آگاه تر کنه باورتان نمیشود امروز آگاهی هائی برام آمد و ویدئوهائی از شما برایم باز شد که راه را قشنگ برایم روشن کرد و حتی میخواستم برای شما ایمیل بزنم که شاید من در مورد نوشتن خواسته هایم اشتباه میکنم ولی وقتی صحبتهای شما را با دوستان و صحبتها و نوشته های دوستان را خواندم و دیدم و شنیدم کاملا متوجه شدم حتی استاد میتونم بگم که حتی قشنگتر پاشنه آشیلم را پیدا کردم و حتی چند نشونه باز خدای مهربان بهم نشون داد که چه جوری میتونم پاشنه ی آشیلم رااز بین ببرم حتی نوشتن درخواستهایم را هم بهم گفت و اینقدر خوشحال شدم که گفتم همین الان شروع به نوشتن در سایت را انجام بدهم و از خدای مهربان و شما تشکر کنم وبگم که چقدر خوشحالم و چقدر خوبه که انسان واقعا احساس لیاقت کنه .

استاد حتی میتونم بگم که معنی احساس لیاقت را هم درک کردم البته شرمنده که نمیتونم خیلی خوب توضیح دهم ولی فکر کنم شما کاملا متوجه میشوید که من چه می گویم و خدا را از این بابت بی نهایت سپاسگزارم سپاسگزارم که من را واقعا لایق دونست که این آگاهی را بهم داد واقعا سپاسگزارم که بهتر میتونم درک کنم جهانی را که درش زندگی میکنم و حتی نسبت به درخواستهایم هم درک بهتری پیدا کردم واقعا سپاسگزارم سپاسگزارم .

وقتی این حس بهت دست میده که تو لایق بهترینها هستی و میتونی هر کاری دلت خواست را با توجه به قوانین خداوند انجام دهی خیلی حس زیبا و قشنگی و این را مدیون خدای مهربان و شما نازنین هستم .

استاد بخدا تمام حرفهای شما را باید با طلا نوشت میتونم بگم از خدای خودم سپاسگزارم که با حرفهای شما و مولانا حتی میتونم کلام قران را هم بهتر درک کنم و از این بابت بی نهایت سپاسگزارم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت .

استاد جان دلم میخواهد همینطور به نوشتن ادامه دهم ولی نمیدانم که به چه صورت احساسم را بیان کنم تمام چیزهائی که نوشتم شاید یک دهم از حسی که دارم نیست و واقعا در کلمه نمیاد ولی این را خیلی خوب قبول دارم که هم شما و هم دوستان خانواده بزرگ شما کاملا متوجه هستند که من چه میگویم .

در آخر باز فقط میگویم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت