مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- قدم اول را با فقط با همان امکاناتی بردار که الان داری؛
- رشد پایدار یعنی: با هر آنچه داری شروع کن، سپس هر بار، آن را کمی بیشتر رشد بده؛
- خداوند برکت های خود را در رعایت قانون تکامل، قرار داده است. به همین دلیل همواره پاداش های بزرگ برای صابرین است؛
- پایه های محکم کسب و کار شما با رعایت قانون تکامل، شکل می گیرد؛
- به جای عجله برای زود موفق شدن، اجازه بده “نتایج کنونی”، شما را به قدم بعدی پیشرفت هدایت کن؛
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD540MB35 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 38 | آرامش ذهنی و ایده های کارا32MB35 دقیقه
سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیز و دوستان هم خانواده
هفت سال قبل که وارد این سایت شدم برای اولین بار احساس کردم یه خانواده تووووپ دارم که با هم متحد هستیم.
چند سال بعد وارد مسیری شدم که خداوند یک خانواده توووووپ دیگه به زندگی من اضافه کرد و الان از بودن در جمع دو خانواده لذت می برم.
شاید برای برخی دوستان جالب باشه که بدونند درسته مثل قبل فرصت یادگاری نوشتن روی در و دیوار این شهر رویایی رو ندارم اما ۷ ساله هر روز دارم به این خانواده سر می زنم و از آگاهی اون استفاده می کنم و یه وقت هایی مثل الان واقعا نمی تونم ننویسم و باید این انرژی و احساس رو به پاس قدردانی از استاد عزیز و دوستان خوبم به اشتراک بگذارم.
اول از استاد عزیز تشکر می کنم که این ایده عالی رو اجرا کردید که بچه ها بیان درباره نتایج خودشون صحبت کنند.
واقعا یک دوره آموزشی کاملا عملی است که هرگز مشابه اون رو جایی ندیدم.
در همه دوره ها استاد حرف می زنه و بقیه گوش می کنند اما در این دوره شاگرد میاد حرف میزنه و استاد عششق می کنه و یه جاهایی شور و هیجان رو با نکات طلایی بالاتر می بره.
این کلاس درس بی نظیره.
از وقتی گفتگوی شما با بچه ها در کلاب هاوس منتشر می شه غوغایی در من ایجاد شد.
بعد از چند سال تازه متوجه شدم تا حالا داشتم با معلولین رقابت می کردم و خوشحال بودم از همه بالاترم.
وقتی صحبت های بچه ها رو شنیدم به خودم اومدم که بابا چقدر میتونی بهتر باشی و فکر میکنی خیلی خوبی الان.
خلاصه از جلسه اول کلاب هاوس من به خودم اومدم و انگیزه ها و اهداف جدید در من شکل گرفت و خدا رو شکر الان یه ورژن دیگه از خودم و کسب و کارم رو دارم تجربه می کنم.
استاد عزیزم، روی ماهت رو می بوسم.
حالا بریم سراغ آقا وحید عزیز که غوغایی در قلب من به پا کرد.
وحید عزیز خداقوت پهلوان
این تحول و موفقیت رو باید بهش مدال طلای المپیک داد. احسنت بر تو.
وقتی حرفهات رو گوش می دادم از شدت ذوق اشک در چشمانم حلقه زده بود.
آدم احساسی نیستم و حالا چی بشه که من تغییر احساسی در خودم ببینم ولی مستند زندگی و موفقیت شما حسابی منو به وجد آورد.هر سال
منم مثل شما بازاری بودم و از صفر کارم رو در ابزار و یراق شروع کردم اما هر سال شرایطم بدتر می شد تا به لطف خدا سال ۹۳ با استاد عزیز آشنا شدم.
در کمتر از دو سال شرایط من در کسب و کار به بهترین شرایط خودش رسید و البته من دیگه جرات کرده بودم که رویاهای بزرگتری داشته باشم به همین دلیل سال ۹۵ ابزار و یراق رو در بهترین شرایط خودش حراج کردم و در یک ماه مغازه رو آب و جارو کردم و تحویل مالک دادم و رفتم دنبال خلق رویای خودم.
وقتی درباره شرایط بازار صحبت می کردی خیلی برام آشنا بود و خیلی خاطرات برام مرور شد.
جایی که صحبت از استفاده از دسته چک و بعدش صحبت از وام گرفتن شد خیلی برای من درس بزرگی داشت. که دوست دارم درک خودم رو با بچه ها به اشتراک بگذارم.
حالا نوبت دوستان خوبم در شهر رویایی عباس منشه
در انتهای صحبت وحید عزیز، استاد عباس منش تاکید کردند: سرعت مهم نیست، عمق آرامش و لذت مهمه
صحبت های وحید و استاد برای من آگاهی رو به همراه داشت که احساس می کنم برای دوستانم مفید باشه.
من یه روزی که هنوز ابزار و یراق داشتم و کلی چک بیرون داشتم و چک از مشتری می گرفتم از استاد شنیدم که دسته چک داشتن باعث برهم خوردن آرامش میشه و ذهنی که آرام نباشه هدایت و ایده های ناب الهی رو نمی تونه دریافت کنه و در اون لحظه به این موضوع یقین داشتم چون در حال تجربه اش بودم.
روز و شب فکر پاس کردن چک ها بودم و حتی به ظاهر می رفتم شمال برای مسافرت ولی لحظه به لحظه تاریخ چک ها در ذهنم مرور می شد و باعث می شد خیلی از خرج های پیش پا افتاده رو انجام ندم و لذت نبرم از ترس اینکه مبادا موعد چک برسه و نتونم پاسش کنم.
وقتی توضیح استاد رو شنیدم گفتم این راهشه و باید برای رهایی از افکار پریشان و بدبختی دسته چک رو حذف کنم.
خیلی ترس داشتم چون کل کسب و کار من به چک دادن و چک گرفتن بند بود و حالا می خواستم چک رو حذف کنم.
یک هفته بدجور درگیر شدم، دلم می خواست ولی مغزم نمی ذاشت.
بالاخره تصمیم گرفتم به حرف دلم پیش برم و در یک لحظه هر سه تا دسته چکم رو ریز ریز کردم و ریختم سطل آشغال.
حتی برادرم گفت دیوانه شدی!!!! خوب برو تحویل بانک بده بعدا برات دردسر می شه گفتم اتفاقا پاره کردم که دیگه حتی بانک هم بهم دسته چک نده.
بعد از اون بود شرایط سخت تر شد ولی من دلم قرص بود به پیغام قلبم که دسته چک رو بنداز دور و ادامه دادم و خدا رو شکر شش ماه بعد زندگی من دگرگون شد.
زندگی بدون چک بازی انقدر لذت بخش بود که حد و حساب نداشت و البته هنوزم لذتبخشه چون دیگه در زندگی من چک وجود نداره.
بعد از اون شنیدم استاد میگفت نباید وام بگیرید برای رشد کردن چون بازم تمرکز شما رو می گیره و مثل چک می مونه
اعصاب خوردی قسط رو سالها بود تجربه می کردم، بدتر از چک بود چون وقتی قسط نمی دادم نه تنها خودم بلکه سر و صدای ضامن ها هم بلند می شد و کلی آدم به پروپای هم می پیچیدن که چرا رضا قسطاشو نمی ده.
خلاصه اینم از اون تصمیمات سخت بود که باید همه اقساط بانکی رو صفر کنم و از اون مهمتر دیگه وام نگیرم چون عادت کرده بودم هنوز چند قسط از یک وام مونده بود وام بعدی رو می گرفتم.
تقریبا یک سال تمام تلاشم برای صفر کردن وام ها بود و خدا رو شکر ۸ تا وام بانکی رو صفر کردم حتی وام مسکن که خیلی ها می گفتند دیوانه شدی این همه سال سودش رو دادی حالا که به جای خوب رسیده می خوای صفر کنی ولی من اون زمان ۱۵ میلیون که پول یه ماشین بود و خیلی وسوسه می شدم بذارم روی ماشینم و یه ماشین بهتر سوار بشم رو دادم بانک مسکن و آخرین وام زندگیمو صفر کردم.
این یک مرحله دیگه از رشد و پیشرفت در زندگی من بود چون عمیقا احساس آرامش می کردم و هنوزم می کنم.
همه اطرافیانم گرفتار وام و قرض و چک هستند و من ۵ ساله بدون وام و قرض و چک دارم زندگی می کنم.
نقد می خرم و چیزی نمی فروشم.
وقتی استاد گفت نقد می خرم با خودم گفتم خدایا کمکم کن منم این لذت رو تجربه کنم.
بعد از صفر کردن همه وامها چند ماه بعد بیشتر از اون مبلغ رو ساخته بودم و بدون فروش ماشین قبلی یک ۲۰۶ صفر به صورت نقد خریدم.
اولین بار در زندگیم بود که کارت می کشیدم و نقد می خریدم اونم یک ماشین.
یک سال بعد کارت کشیدم و ۵۰۰ میلیون یک واحد لوکس به صورت مبله با تمام امکانات خریدم. حتی دمپایی هم نمی خواست واسه تو خونه بخری، با تمام لوازم آشپزخانه، ظرف غذاخوری و حتی تو یخچال یه سبد میوه آماده واسه خوردن بود
یعنی تا این حد کامل، تابلو به دیوارها بود، گلدون ها و تمام دیزاین داخلی به بهترین شکل ممکن انجام شده بود.
این خونه دومین خرید بزرگ من به صورت نقد نقد بود.
کمتر از یک سال بعد ماشین اسپورتیج رو به صورت نقد و کارت کشیدم و خریدم در حالی که نیاز به فروش ۲۰۶ نداشتم و کمتر از یک سال بعد یک زمین در بهترین منطقه شهر برای ساخت یک ویلاباغ به صورت نقد کارت کشیدم و خریدم.
همه خرید های ۵ سال اخیر من نقد بوده یا کارت کشیدم یا اینترنتی خریدم.
خدا رو شکر همین تجربه برای من یک موفقیت و لذت تمام نشدنیه.
حالا برم سر اصل مطلب:
وقتی آقا وحید درباره استفاده از چک و وام توضیح داد خیلی برام جالب بود.
از خودم بگم
سه سال قبل می تونستم وام بگیرم، هم موجودی داشتم و هم خیلی ها به راحتی ضامن من می شدن.
ماهی تا ۳۰ یا ۴۰ میلیون می تونستم قسط رو رااااااااااااحت پرداخت کنم.
راحت می تونستم ۱ میلیارد با سند خونه ام وام بگیرم و باهاش یک واحد مثلا در تهران بخرم چون همون موقع بود که دامادمون یک واحد عالی در یوسف آباد خرید یک و سیصد.
من بیش از سیصد اون زمان نقد داشتم و با یک میلیون وام که بانک در چند روز بهم میداد می تونستم یه واحد بخرم
اگه سه سال قبل وام می گرفتم و مثلا یه خونه می خریدم الان راحت ده برابر شده بود.
اگه این کار رو می کردم و الا ده برابر شده بود من چی می گفتم:
قطعا می گفتم خدا کمک کرد، خدا خواست، خدا ….
ولی من نمی خواستم رسیدن به خواسته هامو به این طریق تجربه کنم که اول با وام بخرم و بعد پول بسازم و اقساط رو پرداخت کنم من می خواستم خودم پول بسازم و بخرم.
درسته که امروز من نمی تونم همون واحد رو بخرم ولی من به این درک رسیدم که من و آقا وحید می خوایم موفق بشیم
می خوایم طعم ثروت رو بچشیم.
اگه باورهامون رو بهتر کنیم و از مدار فقر بیایم بیرون هر دومون به طریقی که انتظار داریم و مطمئن هستیم موفق میشیم.
آقا وحید تکامل کسب و کارش رو بدون وام و چک طی کرده.
گفت که من وانتم رو فروختم، دو تا چرخ خیاطی خریدم و شروع کردم به دوختن، بعد مشتری نداشتم و از خدا کمک خواستم و ادامه دادم و چند روز بعد اولین مشتری از اهواز ۲۰ میلیون تومان خرید کرد.
حدود ۱۰ برابر انتظارش رو خرید کرده
دقیقا این تجربه رو در کسب و کار اینترنتی داشتم که یه وقت هایی انتظار من فروش ۲۰ میلیون بود ولی اون ماه ۱۰۰ میلیون فروش داشتم.
بعد آقا وحید متوجه می شه که وقتی محصولاتش فروش می ره تا بخواد بره پارچه بخره و دوباره شلوار بدوزه چند روز زمان می بره و جنس برای فروش نداره. این خواسته بعد از اولین مشتری ایجاد نشده بلکه بارها جنس رو نقد فروخته و دوباره رفته پارچه خریده و شلوار دوخته و فروخته و این پروسه بارها تکرار شده که وحید متوجه شده این فاصله بین تموم شدن جنس تا تولید دوباره رو باید حذف کنه
چون در زمانی که جنس نداشته، حتما مشتری داشته دیگه
یعنی تکامل مشتری رو طی کرده و مشتری ها بیشتر شدن و درخواست بیشتر از عرضه شده که وحید به فکر می یوفته کاش مواد اولیه بیشتری داشتم و اونجا درخواست در وحید شکل می گیره و یه فرد از طریق آگهی دیوار باهاش تماس می گیره و میگه با من کار کن و بهش پارچه به صورت چکی میده.
و این خواسته وحید از این طریق برآورده میشه.
وحید چک نداد باغ و خونه بخره، چک داد مواد اولیه بیشتر دریافت کرد چون مشتری رو داشت و می خواست جوابگوی مشتری باشه.
این عملکرد خیلی تفاوت داره با من که قبلا ابزار و یراق داشتم و مشتری نداشتم و فکر می کردم بخاطر ناقص بودن جنس یا کوچیک بودن مغازه و … است وام می گرفتم جنس بیشتر می کردم و فروش تغییری نمی کرد ولی قسط و هزینه بیشتر می شد و اعصاب من بهم می ریخت.
چکی که وحید داره در جهت تامین نیاز مشتری بوده نه تلاش برای جذب مشتری
بعد که تولید بیشتر می شه بازم مشتری ها اضافه می شه و وحید به جایی می رسه که می بینه این فردی که یه روز تامین کننده مواد اولیه اش بوده دیگه جوابگوی رویاهای وجید نیست.
این زمانی اتفاق می افته که وحید ماه هاست داره چک ها رو پاس می کنه و به مرور تعداد چک ها اضافه شده.
بعد نفر بعدی وارد بازی می شه و شخص بزرگتری به وحید پیشنهاد همکاری می ده و باز مواد اولیه بیشتر و تولید بیشتر و بازم نتیجه بزرگتر می شه و خواسته بعدی وحید تولید کننده بودن از صفر تا صد می شه.
از زبان خیلی از کارخونه دارها شنیدم که وام گرفتن و گسترش دادن و موفق شدند این طریق وام گرفتن افراد زمانی که در مدار پیشرفت هستند تفاوت داره با وام گرفتن افرادی که در مدار فقر هستند.
گسترش زمانی ایجاد میشه که آنچه هست جوابگوی تقاضا نیست پس گسترش ایجاد میشه در حالی که تقاضا وجود داره از قبل و اون تقاضا بخاطر طی کردن مراحل تکامل ایجاد شده.
خیلی از ثروتمندا وام می گیرند ولی واسه گسترش کسب و کار
ولی فقیرها هم وام می گیرند واسه خرید گوشی و خونه و باغ
استاد عباس منش چک بازی و وام گرفتن رو خط قرمز خودش عنوان میکنه و هرگز این در کار رو انجام نداده و نتایج ایشان گواه صحیح بودن تصمیماتی است که اتخاذ کرده.
استاد میگه من می خوام جوری حرکت کنم که همیشه آرامش ذهنی داشته باشم.
استاد تمرکزش بر گسترش کسب و کار خودش از طریق تولید محتوا و بهبود عملکرد کسب و کارشه
اگه ده تا وام بگیره و زمین و خونه و … بخره شاید از نظر مالی حتی گسترش پیدا کنه ولی هدف استاد فقط گسترش مالی نیست بلکه گسترش از طریق انجام کسب و کاری است که عاشقش هست و قطعا اگه استاد وارد کسب و کار وحید می شد بازم با طی کردن همین مسیر به موفقیت های بالا می رسید ولی به نظر من دلیل نمیشه که همه بخوان مسیر حرکتشون رو صد در صد منطبق بر مسیر استاد عباس منش پیش ببرن.
وقتی کسی افکار و نگرشش بزرگ می شه خودبخود کمتر اشتباه می کنه
وام به نظر من چیز بدی نیست اگه ازش درست استفاده بشه
در جای مناسب و در زمان مناسب، منطبق با نگرش صحیح فرد استفاده بشه.
خیلی ها کسب و کارشون رو شروع نمی کنند به این دلیل که میگن سرمایه نداریم
این فرد اگه وام بگیره صد در صد بدبخت می شه
این مسیری نبوده که وحید طی کرده اون از فروش ماشین وانت خودش کسب و کارش رو شروع کرده.
به نظر من کسی که قدم به قدم پیشرفت می کنه و می تونه ماهی ۱۰ میلیارد چک پاس کنه خیلی راحت می تونه ماهی چند میلیارد قسط وامش رو پرداخت کنه.
ولی اونی که درآمدش ۵ میلیونه و وام با قسط ۱۰ میلیونی می گیره به امید اینکه خدا می رسونه صد در صد شکست می خوره.
مساله اینه که وحید انقدر احساس قدرت میکنه که الان به هیچ وجه استرس و نگرانی سراغش نمیاد
موتورش روشن شده
خیلی از کارخونه دارها رو دیدم که وام گرفتن
ولی نگاه اونها به وام گرفتن این نبوده که مثلا ملک بخرن گرون بشه
کاری به بازار و نوسان نداشتند اونها در جهت گسترش کار وام گرفتن
این بابا هم نگفت من دوست داشتم کارخونه بزنم و نگران بودم که هر روز داره قیمت کارخونه زدن بالاتر میره
اصلا حرفی درباره نوسان قیمت و شرایط نابسامان نزد
گفت من می خواستم کارخونه بزنم و دوست داشتم از صفر تا صد کار رو خودم انجام بدم
اطمینان داشته که این قدم بعدیه
و حرف جالبی زد
گفت وقتی خواستم کارخونه بزنم تحقیق کردم دیدم ۱۰۰ میلیارد پول می خواد و من دوباره شدم مثل روز اول
وقتی اینو گفت من به این موضوع فکر کردم که هرجا باشی بازم واسه قدم بعدی احساس ناتوانی میکنی
ولی آقا وحید مثل روز اول که هیچی نداشت و می خواست تولید کننده باشه این بار در حالی که تولید کننده قدر بود بازم احساس کرد هیچی نداره و می خواست کارخونه داشته باشه
این تفاوت سطح آرزو داشتنه افرادیه که رویای بزرگ دارن و در مدار صحیح هستند با سطح آرزوهای افراد فقیر
حالا نکته جالب اینه که خدا دقیقا به یک شکل عمل کرد
روز اول وحید می خواست در حالی که صفر بود و خدا یه مقدار بیشتر از خودش بهش راهکار داد و شروع کرد
الان می گفت ۲۵ میلیاردش رو داشت و بازم خدا یه مقدار بیشترش رو کمکش کرد و بهش راهکار داد
من به نظرم خودش رشد کرده که این نتایج رقم خورده
من بازاری بودم احساسش رو درک می کنم
منم وقتی در ایامی که هیچ اداره ای خرید نمی کرد و همه ابزار یراقی ها گله و شکایت داشتند که خرید ادارات همش نسیه شده و دوساله پول ندادن
من یک چک از آب و فاضلاب دریافت کردم به مبلغ ۶ میلیون تومان در حالی که اونها اصلا جنس نمی خواستن
فقط واس اینکه بودجه شون هدر نره به من دادند
وطی چندین ماه خورد خورد جنس بردن
اون اتفاق برای من یه معجزه به اندازه جور شدن وام صد میلیاردی آقا وحید بزرگ و ارزشمند بود
و صد در صد از طرف خدا می دونستم
درحالی که میشه گفت یه کار خلاف قانون بوده که من جنس ندادم و پول گرفتم یا با اداره آب و فاضلاب همکاری کردم
یه جور پول شویی حساب می یاد
ولی برای من حکم معجزه داشت
یه دیالوگ از مهران مدیری شنیدم که می گفت: پولشویی یه کار کثیفه که خیلی تمیز انجام میشه.
من به اندازه ای که خدا رو درک کرده بودم و حالم خوب بود یه کار کثیف به شکل بسیار تمیز برای من رقم خورد و کلی از مسائل منو حل کرد
منم بهترین اجناس رو به موقع بهشون تحویل دادم
ولی بستگی به نگرش داره
میتونه این کار از نظر خیلی ها خلاف و کثیف و پست باشه
میتونه از نظر من یه معجزه باشه
همش بستگی داره به نگرش فرد
اینکه استاد عباس منش می گه وام نگیرید در جهت حفظ آرامشه
ولی یه نفر که رشد کرده و افکار بهتری داره از این گزینه به سود خودش استفاده میکنه
ولی این گزینه خیلی ها رو بدبخت کرده
بازم میگم درسته وام گرفته ولی وامی گرفته که ۱۰۰ میلیارد بهش دادن و دوسال اول بازپرداخت نداره و تازه بعد از دو سال باز پرداخت شروع می شه با سود ۵ درصد
میدونم چه وامیه
دقیقا همین وام رو یکی از دوستای خودم واسه خرید خونه گرفت
و الان بدبخت شد
چون با دلار ۲ هزارتومن وام گرفت ۴۰ هزار دلار
و الان دلار شده ۲۵ هزار تومن
وامش ده برابر شده و نمی تونه پرداخت کنه
این دوستم از طریق من با استاد عباس منش آشنا شد و خیلی زودتر از من دوره روانشناسی ثروت ۱ رو خرید و کار کرد.
مدت ها بود می خواست خونه اش رو عوض کنه و جور نمی شد وقتی از آموزش های ثروت ۱ استفاده کرد یه نفر پیدا شد که خونه اش ۲۰% گرونتر از ارزش واقعی اش ازش خرید و یه نفر دیگه پیدا شد که خونه درحال ساخت رو حدود ۳۰% زیر قیمت منطقه بهش فروخت.
اینو یک معجزه می دونست و یقین داشت که بخاطر کار کردن روی دوره ثروت عباس منش بوده.
موقعی که می خواست مابقی خونه ای که خریده بود رو پرداخت کنه با اینکه وام مسکن خودش جور شده بود ولی بهش پیشنهاد شد که وام دلاری از کانادا بگیره.
یه آشنا داشت که تازه از کانادا برگشته بود و بهش گفته بود که می تونه در عرض چند دقیقه براش وام اعتباری بگیره که سود ماهانه اش کمتر از ۴ درصد بود و هر ماه فقط لازمه سود رو پرداخت کنه و هر موقع دوست داشت می تونه هرچقدر خواست از اصل وام رو پرداخت کنه.
خوب این شرایط در مقابل شرایط وام مسکن با سود ۱۸ درصد و در رهن گذاشتن سند و ضام و … یک اوکازیون بود،
طی چند ساعت ۴۰ هزار دلار وام گرفت و نه تنها مابقی پول خونه رو نقد پرداخت کرد کلی هم وسیله برای خونش خرید.
خیلی خوشحال بود و اون روز این اتفاق رو معجزه ای از طرف خدا می دونست
جالبه که من تا حدودی حسودی کردم که چطور دو سه ماه روی دوره عباس منش کار کرده این همه اتفاقات خوب براش رقم خورده و من هنوز هیچ نتیجه ای نگرفتم.
هر ماه بابت ۸۰ میلیون تومان فقط ۲۵۰ هزارتومان سود پرداخت می کرد.
واقعا در مقابل سود بانکی ایران مسخره بود.
ولی دوستم نداشت که اصل پول رو پرداخت کنه و هر ماه فقط سود رو می داد.
اوضاع بهم خورد و دلار شروع به گرون شدن کرد و الان هر ماه به زحمت داره سودش رو پرداخت می کنه
وام ۸۰ میلیونی به همین راحتی ۱۰ برابر شده.
اون روز که جور شد کار خدا می دونست، ولی عاقبت باعث بدبختی اش شد و الان زده تو کار معرفت و حسابی ضد عباس منش و ثروت و اینها شده
این نتیجه ذهنه
ذهن فقیر وام میگره خونه می خره
ذهن ثروتمند وام میگیره کارخونه راه می ندازه
این کجا و آن کجا
استاد عباس منش میگه وام نگیر چون همه ذهن ها فقیرن، بدبخت می شن، مثل دوست من
یک بار دوره ثروت رو گوش داد این شرایط براش فراهم شد هزار بار میگفت خدایا شکرت
ولی ذهن هنوز فقیر بود و نتیجه نهایی فقر بیشتر شد
آقا وحید در زمان فقیری ذهنش این کار رو نکرده
زمانی که ذهنش ثروتمند شده اقدام به گرفتن وام کرده
و این درس بزرگی داره برای من
و به دوستانم پیشنهاد می کنم اگه این دیدگاه رو خوندن یک بار دیگه صحبت های وحید رو گوش کنند به تغییر آنچه درک خواهند کردید پی می برید
امیدوارم همه ما به بهترین طریق که دوست دارم به رویاهامون برسیم.
انشاالله
در آخر تشکر مجدد از استاد عباس منش عزیز که این ایده بی نظیر گفتگو با دوستان رو اجرا کردند.
از نکات منحصر به فرد استاد اینه که هر کاری کنه کلی درس و آگاهی داره. این به خاطر قرار گرفتن در مدار بهتره نه اینکه نتیجه هوش و استعداد عجیبه استاده.
در مدار بالاتر که باشی هر اقدامی هرچند به نظر ساده بیاد ولی خیلی مفید و کارساز خواهد شد.
متشکرم از استاد عزیز و خدا رو شکر می کنم که در زمان حیاتم با استاد عباس منش آشنا شدم.
سلام و درود
از اینکه به این خوبی موضوع رو شرح دادید سپاسگزارم
برداشت از گفته ها و نوشته ها آزاده
برخی دوستان چیزی که من نوشتم رو به شکلی که خودشون دوست دارند برداشت کردند
من بر اساس آموزش های استاد عباس منش همچنان از وام و قرض در زندگیم استفاده نکردم و خدا رو شکر هرچه به دست آوردم به صورت نقد بعد از رسیدن به جایگاه داشتنش بهش رسیدم
توضیحات من درباره کسب و کار آقا وحید به این جهت بود که دقت بیشتری در توضیحات آقا وحید بشه
آقا وحید درباره تکامل خودش حتی در صادر کردن چک هم توضیح داد
همچنین در استفاده از وام
اگه دقت کنیم شرایط چک و وامی که برای آقا وحید جور شده براهی همه آدم ها مهیا نمیشه
در کل وقتی خود آقا وحید از مسیری که طی کرده راضیه چرا من یا بقیه اصرار کنیم که اشتباه کرده
هرچه هست خودش راضیه و لذت می بره
از نظر من همیشه افرادی مخالف هستند و محکوم می کنند که خودشون نتیجه ای برابر فردی که محکومش می کنند کسب نکردند
من در مسیری که در پیش گرفتم از عملکرد و نتایج خودم راضی هستم و این نتایج فقط از طریق عمل کردن به آموزش های استاد عباس منش به دست اومده
هنوز هم دارم عمل می کنم
من مثل آقا وحید نتیجه عالی گرفتم و از وام و چک استفاده نکردم و الان از شرایطم راضی هستم
درسته که اگه وام می گرفتم دارای من بسیار بیشتر بود ولی من هدفم لذت بردن از چیزیه که به زندگیم اضافه می شه نه اینکه فقط متراژ و اعداد رو افزایش بدم
با اینکه از وقتی با استاد عباس منش آشنا شدن وام نگرفتم و در این چندساله به این شکل تورم در کشور ایجاد شده ولی الان از جایگاه و شرایطم بسیار راضی هستم
آقا وحید هم در مسیر خودش حرکت کرده و از آموزش ها استفاده کرده و الان از جایی که هست راضیه
بزرگی و ارزش کار وحید و نتایجی که کسب کرده بسیار مهم تر و قابل تمرکزتر از وام گرفتنشه که خیلی ها فقط به این دلیل که وحید وام گرفته و چک داده بهشون بر می خوره که چرا تخلف کرده
والا چیزی که وحید می گفت و من احساس کردم بسیار راضی بود و آرامش داشت و از شرایطش لذت می برد و سپاسگزار بود.
بازم تاکید می کنم توصیه استاد عباس منش برای وام نگرفتن صد در صد درسته چون ذهن فقیر به هر شکل وام بگیره نتیجه نمی گیره و تازه بدبختی هاش بیشتر می شه
من وام نگرفتم و از شرایطم راضی هستم
آقا وحید وام گرفته و از شرایطش راضیه
من بعنوان یک هم خانواده از شنیدن توضیحات و نتایج ایشون لذت بردم و درس گرفتم
من روی استاد عباس منش تعصب دارم به همین دلیل هرگز از این مسیر خارج نشدم و در شیوه آموزش دیگر اساتید سرک نکشیدم ولی روی نتایج دوستان هم خانواده ایم هم خیلی تعصب دارم
هرگز وام گرفتن یا چک دادن آقا وحید رو تخلف یا پیروی نکردن از درس های استاد نمی دونم
وقتی در مسیر درست حرکت کنی حتی اگه به ظاهر یه جاهایی اشتباه کنی مشکلی ایجاد نمیشه چون نیت فرد مهمه
نیت وحید تجربه کردنه نه عجله کردن و این ها تفاوت داره
از اینکه دوستان نظراتشون رو به اشتراک می گذارند خوشحالم و امیدوارم همه در مسیری که در پیش گرفتم پایدار و موفق باشیم.
سلام و درود
سپاسگزارم از شما
من از استاد یادگرفتم فقط به موضوعاتی که بهم کمک میکنه به هدفم برسم توجه کنم
در داستان وحید موضوع وام و چک یکی از مسیرهایی بود که طی کرده بود به موفقیت برسه
من تمرکزم روی موفق شدنشه
وقتی به مسیر موفقیت افراد توجه نکنیم و فقط از جایگاه فعلی و موفقیت اونها خوشحال باشیم ذوق و شوق موفق شدن در ما شدت می گیره
حالا می تونیم به روشی که خودمون دوست داریم ادامه بدیم و به هدف دلخواه برسیم
شاد و موفق باشید