https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-29 06:34:252024-04-27 07:37:54گفتگو با دوستان 38 | آرامش ذهنی و ایده های کارا
191نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
شما می فرمائید که شکر گزاری تمرکز روی داشته هاست و من هر لحظه خدا رو شکر میکنم که بزرگترین داشته من وجود نازنین و اون دم مسیحایی شماست … اجاره بدید از معجزه و در واقع هدایت خدای هدایتگر براتون بگم من حدود یک ماهی هست که قدم اول از دوره ۱۲ قدم رو تهیه کردم اما متاسفانه این ذهن حیله گر و گاها تنبل نمی گذاشت که تمرین ها مخصوصا تمرین ستاره قطبی رو درست و مستمر انجام بدم تا اینکه گفتم میرم سراغ سایت استاد و میخوام نشانه ای رو به من بدی که من باور کنم و باورم رو درست کنم که راه پیشرفت من از مسیر انجام دقیق تمرینات شروع میشه و وقتی زدم و نشانه ام اومد داستان وحید عزیز اومد که بیشتر از ۵ بار نام تمرین ستاره قطبی رو به زبان آورد و من گریه کردم اشک شوق ریختم که اینگونه خدا دستم رو گرفت و گفت بفرما اینم نمونه ش و ایمان من و اعتماد من به هدایت خدا بیشتر و بیشتر شد و از امروز به خودم و به خدای عزیزم و به شما استاد عزیز قول میدم که به بهترین نحو تمرینات رو از سر بگیرم و تا یک سال دیگه توی کلاپ هاوس دستم رو بالا بگیرم و از تکامل و تصاعد و پیشرفتم برای شما تعریف کنم و این نوری هست که توسط خدا و شما استاد عزیز در دل من افتاده ……(ادامه دارد)
خیلی ممنونم از آقا وحید عزیز با داستان فوق العاده جذاب و پر انرژیش که من خودم تعداد گوش دادن های ویس این جلسه از دستم در رفته و اصلا برام تکراری نشده.
از روند رشد وحید عزیز و کسب و کارش خیلی یاد گرفتم و برام خیلی درس داره ولی میخوام به یه قسمت از این جلسه بپردازم که اتفاقا تو بعضی کامنتا هم بحثش حسابی داغ بود.
اونجایی که وحید عزیز در مورد وام وسوسه انگیز صد میلیاردی گفتن که تو اون زمان ارزشش چندین برابر الانه پس ببین اون موقع چی بوده؟ اونم با اون شرایط پرداخت عالی!!!!! و بعدش که استاد در مورد وام نظر خودشونو گفتن که درسته شرایط این وام رویایی ولی گرفتن وام رو خارج از قانون می دونن و اشاره کردن به اینکه ما میخایم در زندگی هم لذت ببریم و هم پیشرفت کنیم و لحظه مردن و رفتن از دنیا بگی من راضیم و هیچ کار نکرده ای نداشته باشی برای سفر آخرت.
قبلش اینو بگم که من در حال حاضر کسب و کارم معمولیه و اصلا قصد اشکال گرفتن و گوشزد کردن نکته خاصی رو ندارم ولی دوتا اتفاق و ماجرا برام پیش اومد که گفتنش رو بی ربط ندیدم و خیلی دوست دارم نظر شما رو هم در موردش بدونم.
خب بریم سراغ اون دو تا داستان
این ماجرا برمی گرده به حدود دو سال پیش که بصورت کاملا ناگهانی و بطور غیر منتظره ای خبر فوت پدر دوستم رو دادن که همه از شنیدنش شوکه شدن. این حاج آقا که فوت شدن کی بودن؟ صاحب بزرگترین و پر فروشترین هایپر یا فروشگاه شهرمون که کارش رو از روستا و صفر مطلق شروع کرده و در عرض چند سال اینقدر کارش به لطف خدا رشد کرده که اگه فروش تمام فروشگاه های زنجیره ای شهرمون مث دیلی مارکت و افق کوروش و… رو با هم جمع کنیم اصلا به فروش این فروشگاه نمیرسه. بیشتر از صد نفر نیرو داره و وقتی فروشگاه جدیدشون که همینی هست که الان داره کار میکنه رو افتتاح کردن همین چند سال پیش دقیقا حاشیه شهر بود و یه جای پرت ولی افق دیدشون طوری بود که الان بخاطر این فروشگاه و رفت و آمد بسیار زیاد مردم ،کل اون منطقه رونق گرفته!
این حاج آقا یه جورایی شده بود الگوی خیلی از کسب و کارای شهر چون سن خیلی بالایی هم نداشت (حالا من میگم حاج آقا) یه روز احساس دل درد میکنن ومیرن بیمارستان و روز بعد در اثر لخته خون در روده فوت میکنن، به همین سادگی.
من وقتی خبر فوت شون روشنیدم و رفتم مراسم شون یه چیزی خیلی توی ذهنم مرور می شد و چند وقتی حسابی منو درگیر خودش کرده بود اونم اینکه اگه این حاج آقا پسرش نمی بود یا بچه نداشت یا اصلا پسرش در حد اداره فروشگاه یا … نبود زن و بچش باید چی کار میکردن با این کسب و کار و چک ها و وام های احتمالا میلیاردی؟ درسته که خودش آدمی بسیار قوی بوده و در مدار ثروت و کسب و کار بزرگی ساخته ولی به هیچ وجه آماده مرگ نبوده و فکرشو نمی کرده که قراره از این دنیا بره وگرنه شاید خیلی از تصمیماتش رو جور دیگه ای می گرفته ! این افکار رو چند وقتی با خودم مرور می کردم ولی از طرفی هم خودمو توجیه می کردم که بالاخره الان پسرش هست و کسب و کارشون هیچ آسیبی ندیده و خدا بزرگه و ….. از این حرفا.
با همه این درگیری ها و توجیهات ذهنی، خودم یه تلنگری خورده بودم ولی صد درصد مطمئن نبودم و با خودم عهد نکرده بودم که مثلا دیگه نباید وام بگیرم یا چکی خرید کنم و….
بریم سراغ داستان دوم که ادامه همین داستانه….
یه مدت گذشت و من کسب و کارم خوب بود و البته کلی قسط و بدهی داشتم ولی خدا روشکر اوضاع کارم خوب بود و فروش ها خوب بود و خرج و دخل و قسطا با هم میخوند ولی کلا به خاطر همون ماجرای حاج آقا و پرداخت قسطا ذهنم درگیر بود.
چند ماهی بود که تصمیم داشتم برم باشگاه بدنسازی و یه ورزش رو شروع کنم .
اواسط شهریور بود و من فک کنم دو جلسه تازه رفته بودم باشگاه و مربی بهم یه برنامه غذایی داده بود که توش تخم مرغ آبپز برای وعده صبحانه داشت و من به شدت از تخم مرغ آبپز بدم میاد و شاید تو عمرم یکی دوبار خوردم اونم تو بچگی و اصلا بوش حالم رو بد میکرد ولی با خودم گفتم باید این برنامه رو اجرا کنم و این حرفا رو بذارم کنار . اینم بگم که تو همون زمان خانمم تازه زایمان کرده بود و مادر خانمم هم چند روزی خونه ی ما بود.
یه روز صبح زود از خواب پاشدم و رفتم پیاده روی، حالم عالی و انرژیم فوق العاده بالا بود و اومدم خونه طبق برنامه غذایی اولین روزی بود که میخواستم تخم مرغ آبپز بخورم ، برای خودم درست کردم و با اکراه شدید یه کم خوردم و بعدش احساس کردم که حالم بد شد و دیگه نخوردم و یه لحظه دیدم اتاق داره دور سرم میچرخه همون جا دراز کشیدم و گفتم چند دقیقه دراز بکشم خوب میشم شاید ده دقیقه بعدش پا شدم دیدم حالم بدتر شده و کل خونه دور سرم میچرخید و خواستم برم یه آبی به صورتم بزنم اصلا نمی تونستم راه برم ، از دیوار دست میگرفتم که زمین نخورم خلاصه …. حالم خیلی بد شد و تو اتاق افتادم و مادر خانمم اومد و گفت چی شده ؟ چرا اینقدر رنگت پریده و خانم از سر و صداها اومد بالاسرم و دست به بدنم میزدن میگفتن بدنش یخ کرده و…. خلاصه دو نفری بالا سرم گریه میکردن و این چیزا رو من خیلی با هوشیاری پایین و محو میدیدم ومی شنیدم.
دوستان نمیخوام انرژی منفی بدم یا خدایی نکرده حالتونو بد کنم همه اینا رو گفتم که برسم به اینجا …..
من تو اون حالت احساس میکردم دارم میمیرم و تنها فکری که میکردم این بود که اگه من بمیرم کی میخاد این قسط و قرضای منو بده و زن و بچم باید چی کار کنن؟ تو اون حالت تا اورژانس اومد بالاسرم و یه آمپول بهم زدن و …. نمیدونم قرص دادن یا چی؟ چندین بار این فکر از ذهنم میگذشت که زن و بچم با قسطای من باید چی کار کنن؟ من کلی وام گرفتم که وسایل برای کارگاه گرفتم یا مواد اولیه و…. اینا به چه درد اونا میخوره و کی میخاد جواب مردم رو بده؟ یعنی خودم رو در حال مرگ می دیدم و تنها چیزی که تو اون لحظات بهش فکر میکردم قسط و قرضام بود و نه هیچ چیز دیگه ای !
خداروشکر اون روز تموم شد و منم حالم خوب شد ولی یه تغییر اساسی کرده بودم کائنات حسابی از خجالتم دراومده بودو من تصمیم گرفتم در بعضی موارد حسابی تجدیدنظر کنم و کلا با وام خداحافظی کردم و تا پول دستم میومد یکی از وام ها رو تسویه میکردم تا کلا بدون قسط باشم و بعدش دسته چکم رو هم پاره کردم و دیگه چک ندادم.
من کلا ارتباطم با دوستام به شکلی بود که همه کارافرین و آدمای موفقی بودن ولی اهل وام یا چک و… منظورم اینه که اصلا جمع دوستام آدمای منفی نبودن ولی از وام گرفتن و رشدی که با وام براشون اتفاق افتاده خیلی حرف میزدیم.
یه جایی تو همین فایل های گفتگو با دوستان استاد به آقا ابراهیم مدیر سایت شون گفتن که وقتی تو جمعی هستی که همه از گرفتن وام صحبت میکنن و اینکه چقدر باعث رشد کارشون شده آدم فولاد هم باشه آب میشه و بالاخره این حرفا تاثیر خودشو میذاره و آدم میره سراغ وام.
من حتی دوستان و جمع بسیار خوبی که همیشه حرفامون در مورد پیشرفت و رشد کار بود رو کنار گذاشتم تا دوباره وسوسه نشم و سراغ وام نرم. و این روند خداروشکر تا الان ادامه پیدا کرده و از این بابت و آرامشی که دارم خیلی راضیم.
یه حسی بهم میگفت که این ماجرا رو براتون تعریف کنم.
سلام استاد عباس منش و خانم شایسته و دوستان و سلام اقا وحید که با نتایج عالیشان و عمل ب قانون الهی و ایمان داشتن ب قانون خداوند…. برای ما نشون داد و ایمانمون رو بیشتر و بیشتر کذد و در این راه زیبا و سرشار از نعمتهای خداوند. ما رو مصمم تر و با و ب قول استاد عباس منش با این جمله طلایی و الماس گونخ … که فقط ما باید رو خودمان کار کنیم و بقیه کارها و انجامش و بسپاریم دست خداوند……..با سپاس از استاد عباسمنش و دوستان 🙏🙏
چقدرلذت بخش بودنتایج دوستمون وچقدراحساس عالی بمن دادوانگیزم چندین برابرشدخداراهزاران بارشکرمیکنم که این مسیرپیداکردم وبااستادتحول پیداکردم امیدوارم همه دوستانی که دراین مسیرهستن به نتایجی بالاتردست پیداکنندوانگیزه ای بشوندبرای همه💖💖💖💖💖💖
سلام به استاد عباس منش عزیزم، مریم جانم و همفرکانسی های عزیز.
چقدر این فایل گفتگو با وحید عزیز تأثیرگذار بود. واقعا تحت تأثیر قرار گرفتم. عالی بود. تحسین می کنم وحید عزیز رو. چقدر با جدیت و با پشتکار قوانین رو اجرا کرد، طبق قوانین عمل کرد، ذهنش رو کنترل کرد و تونست به نتایج عالی یرسه.
به قول استاد، نوش جون وحید عزیز باشه. وقتی کسی اینقدر در عمل به قوانین مصمم باشه حقشه که به این نتایج درخشان برسه.
چند درصد ما می تونیم اینطور تمرین ستاره قطبی رو انجام بدیم؟ در برابر تمسخر دیگران با اعتماد به نفس برخورد کنیم؟
خیلی لذت بردم و درس هایی گرفتم.
درس گرفتم که خواسته هام رو در تمام روز از خدا بخوام و محدود به صبح نکنم. و اینکه شاکر باشم. هر لحظه برای تمام چیزهایی که دارم، از کوچیکترین چیزها تا همه چیز شاکر باشم. خدا رو شکر کنم.
خدایا شکرت برای داشتن استاد عزیزم که نمی دونم اگه به سمت فایل ها و درس هاش هدایت نمی شدم الان چه وضعیتی داشتم. شکرت برای وجود مریم عزیزم که ازش یاد می گیرم زیبایی ها رو ببینم و روی اونها تمرکز کنم. شکرت برای وجود دوستان سایت و وحید عزیز که با خوندن کامنت ها و شنیدن حرف هاشون کلی چیز یاد می گیرم و ایده می گیرم. شکرت برای سلامتیم، برای این انگشتانی که دارم باهاشون تایپ می کنم، برای داشتن این گوشی، برای این چشم ها که دارم کلمات رو می بینم، عکس استاد عزیزم رو می بینم، برای این گوش ها که دارم باهاشون صدای استاد رو می شنوم. برای این سقفی که بالای سرمه، برای داشتن خانوادهم. برای نعمت زندگی. برای همه چیز. خدایا بی نهایت شکرت.
شکرت برای داشتن استاد نازنینم. عاشقتون هستم استاد عزیز. چقدر عالی به وحید جواب دادید. گفتید نظر من اینه که با وام مخالفم. ولی تو کارت درسته و تجربه هات عالیه و خودت بهتر بازار رو می شناسی و… چقدر عالی برخورد کردید. چقدر خوبید شما آخه. چقدر مثبتنگر هستید آخه. خدایا شکرت.
با سلام به استاد و خانم شایسته و همه ی دوستان عزیزم
استا عزیزم باید بابت این کلاپ هوس واقعا ازتون تشکر کنم.
نمی دونید چقد باعث میشه من انگیزه بگیرم . امشب بعد از گوش کردن موفقیت های دوست مون آقا وحید خیلی به فکر رفتم که چرا من نمیی تونم مثل اینا رو خودم کار کنم تا بتونم اینجوری موفق بشم.
سلااام به استادی که صمیمانه دوسش دارم و مریم جان عزیزم که دلی عاشقشم❤🤗😍و دوستان خوبم در سایت عباس منش🥰
دفعه اولمه که دارم کامنت میذارم و با حس فوق العاده و ذوق مینویسم.قبل ازهرچیزی سپاسگزار خدایی ام که منو دوستداره و منم دوستش دارم،فرمانروای کل جهان هستی که تا الان همه چیز من از محبت و عشقیه که به من و همه مخلوقاتش داره.
چقدر من عاشق فایلای گفتگو و مصاحبه با شما هستم😍وقتی کامنتا رو میخونم یا صحبتای دوستانم رو میشنوم لذت میبرم و بیشتر اوقات اشک میریزم.
من دوساله که عضو سایت هستم دقیقا تایمی ک از لحاظ روحی به شددددددت داغون بودم و ازدواج ناموفق داشتم.(۲۱سالم بود)اون سال من توسط دوستم هدایت شدم به شما و سایت فوق العادتون.البته اون زمان هنوز خیلی به طور جدی استارت نزده بودم بعداز ۳ماه یک سری کتاب شروع کردم به خوندن یکم بهتر شدم اما از سایت یادم نبود تا اینکه پیامی که از سایت برای ایمیلم اومد یهو یادم اومد از شما.وارد سایت شدم یکی یکی فایلای رایگانو گوش کردم بعداز یکماه دوره ۱۲ قدم رو خریدم بینظیییییره. داشتم خوب پیش میرفتم ولی ب مدت ۳ماه خیلی تمرکز نداشتم شرایطی بود که متاسفانه اون زمان هنوز درک کامل نداشتم که شرایط رو من مهیا میکنم.خلاصه یکساله که به طور جدی هرروز فایل گوش میدم.نتایج الان داره بیشتر و بیشتر میشه.اول ازهمه اینکه واقعاااااا به خدا وابسته شدم و هرروز و هرلحظه باهاش حرف میزنم و حس خوبم واسه همینه حتی منی که قرآن اصلااا نمیخوندم الان میخونم و با یک نگاه دیگه و حس عالی بهم میده .درمورد روابط کم کم یه سری ادم حذف شدن ی سری ادمایی وارد زندگیم شدن ک محبت واقعی دارن یکیش استادم هست (من نقاشم) ایشون ب طرز عجیبی منو نسبت به بقیه هنرجوها دوستدارن و خیلی سریع در نقاشی پیشرفت کردم و برای نمایشگاه آماده شدم،وابستگی و ترسی که نسبت به ازدست دادن کسی داشتم الان ذره ای وجود نداره و خیلی راحت کسیکه هم مدارم نباشه و بره میتونم به راااااحتی بگذرمو حالم خوب باشه.رابطه من با خانوادم عاااالی شده دیگه هییییچ دعوایی بین منو اونا نیس.مخالفتایی ک داشتن حتی نسبت به ظاهر من یا حتی اینکه من حرف از مهاجرت میزدم مانع میشدن اما الان خودشون مشوق منن.برای مالی هم که هزینه هام خیلی کم شدن و به هرطریقی نعمت وارد زندگیم میشه و استرسی هم ندارم که کارتم خالی نشه☺.و اینم خوب یاد گرفتم که به خواستم نچسبم بااینکه درخواست میکنم اما با حس خوب ولی اصرار نمیکنم و با اتفاق نیفتادنش ناراحت نمیشم.مثلا میخواستم لپ تاپ بخرم اوکی نمیشد تا اینکه بعد دوسه ماه آشنا شدیم با آقایی که همه جوره باهام راه اومد.ی لپ تاپ استوک خریدم ی کوچولو ایراد داشت گفتم پسش میدم یکی نو و پلمپ شده برام بیار بدون اینکه مدااام پیگیر باشم یا بگم پول دادم چرا جدی نمیگیره و….دوهفته که گذشت خودشون تماس گرفتن یه لپ تاپ سفارش دادن.دقیقا همونطوری که میخواستم شد و خیلی راحت بدستش اوردم.کل روزای من پراز نشونس و من هرلحظه میگم خدایا دوستدارم
قدم ب قدم همه چی داره عالی پیش میره ایمان دارم نتایج بزرگ هم طی سیر تکامل و بالارفتن مدار اتفاق میفته❤😍 اینم بگم که حتی در فضای مجازی که هرازگاهی حس خوبمو منتقل میکنم خیلیا میان و از من میپرسن که تو چیکار میکنی که اینقدر حالت خوبه😃چجوریه که جوش نمیزنی!!!!!!باخودم میگم نمیدونین چقدرررر حسش قشنگه 😍
خیلی حرف زدم با اینکه یه سری چیزا رو خلاصه کردم و نگفتم. استاد ازتون سپاسگزارم که واضح،صادقانه قانون رو بما میگین و سایت فوق العاده ای که دارین🌻برای شما و مریم جان دوستداشتنی قشنگ ترین لحظات رو ارزو میکنم و برای تمام دوستان عزیزم در سایت عشق و حال خوب ارزومندم🌻🌸🌼❤
هر فایل و که گوش میکنم میگم این دیگه آخر فایله این دیگه بهترین فایل و تاثیر گزارترین فایل بود
وااای
امروز دوتا فایل گوش دادم
یکی فایل صوتی مصاحبه ی استاد با رزا که فوق العاده بود
گفتم مگه بهتر از اینم میشه
فقط موقعی که رزا تعریف میکرد گریه میکردم
و الان رسیدم به فایل مصاحبه استاد با آقا وحید
خدا مگه امکان داره
وقتی اولش گوش دادم برام جالب نبود ولی نیمه هاش گوشام تیز تر شد.
جایی که گفت ۱۵۰ نفر دارن برام کار میکنن از شدت ذوق دوتادستامو بهم کوبیدم و براش دست زدم
با صدای بلند گفتم آفرین آفرین دمت گرررم
واقعا دمت گرم
کاش منم بتونم به زودی وارد دوره ۱۲ قدم بشم.
دیروز تو فکرم بود یکی از طلاهامو بفروشم و دوره ها رو بخرم بعد یاد حرف استاد افتادم که گفت تا وقتی موقع اش نشده و توان مالیتون اوکی نشده وارد دوره ها نشید.
سلام بر عزیزانم امیدوارم حالتون خوب باشه خیلی خدارو شکر میکنم تمام حرفای وحید عزیز رو باور میکنم با تمام وجودم و زمانی که دوستان تجربیاتشون رو تعریف میکنن خودم رو میذارم جای اونا و میتونم بگم به اندازه خودشون خوشحال میشم واقعا خدارو شکر میکنم که توی این جمع هستم و نمیدونید که چقدر این تجربیات به من امید میده و چه جوششی در من ایجاد میکنه برای تغییر
خداروشکر میکنم که منو هدایت کرد به این فایل تا بتونم تغییراتی که تو این چندماه داشتم رو به وضوح در خودم ببینم
من یکساله که شمارو میشناسم استاد اما به طور جدی که بخوام رو فایلها و آموزه های شما کار کنم میشه گفت ۳ ماهی میشه
و نتایج و تکامل رو در رسیدن به خواسته هام به وضوح دارم میبینم و خداروشکر میکنم که منو هدایت کرد به سمت این سایت و آشنایی با شما و عمل کردن به قوانین جهان
ازتون ممنونم استاد عزیزم که شما باعث شدید من خالق هستی رو بهتر بشناسم و بفهمم که چقد باورهام در مورد پروردگارم اشتباه بوده و از اون هیچ چیزی جز خوبی نمیتونم انتظار داشته باشم
ازتون بینهایت سپاسگزارم که مارو با قوانین جهان آشنا کردید که میتونه تمام ابعاد زندگی رو تحت الشعاع قرار بده و همه چیز به نفع خودمون باشه
سلام استاد عزیز من
شما می فرمائید که شکر گزاری تمرکز روی داشته هاست و من هر لحظه خدا رو شکر میکنم که بزرگترین داشته من وجود نازنین و اون دم مسیحایی شماست … اجاره بدید از معجزه و در واقع هدایت خدای هدایتگر براتون بگم من حدود یک ماهی هست که قدم اول از دوره ۱۲ قدم رو تهیه کردم اما متاسفانه این ذهن حیله گر و گاها تنبل نمی گذاشت که تمرین ها مخصوصا تمرین ستاره قطبی رو درست و مستمر انجام بدم تا اینکه گفتم میرم سراغ سایت استاد و میخوام نشانه ای رو به من بدی که من باور کنم و باورم رو درست کنم که راه پیشرفت من از مسیر انجام دقیق تمرینات شروع میشه و وقتی زدم و نشانه ام اومد داستان وحید عزیز اومد که بیشتر از ۵ بار نام تمرین ستاره قطبی رو به زبان آورد و من گریه کردم اشک شوق ریختم که اینگونه خدا دستم رو گرفت و گفت بفرما اینم نمونه ش و ایمان من و اعتماد من به هدایت خدا بیشتر و بیشتر شد و از امروز به خودم و به خدای عزیزم و به شما استاد عزیز قول میدم که به بهترین نحو تمرینات رو از سر بگیرم و تا یک سال دیگه توی کلاپ هاوس دستم رو بالا بگیرم و از تکامل و تصاعد و پیشرفتم برای شما تعریف کنم و این نوری هست که توسط خدا و شما استاد عزیز در دل من افتاده ……(ادامه دارد)
سلام به استاد عزیزم و دوستان خوب عباس منشیم
خیلی ممنونم از آقا وحید عزیز با داستان فوق العاده جذاب و پر انرژیش که من خودم تعداد گوش دادن های ویس این جلسه از دستم در رفته و اصلا برام تکراری نشده.
از روند رشد وحید عزیز و کسب و کارش خیلی یاد گرفتم و برام خیلی درس داره ولی میخوام به یه قسمت از این جلسه بپردازم که اتفاقا تو بعضی کامنتا هم بحثش حسابی داغ بود.
اونجایی که وحید عزیز در مورد وام وسوسه انگیز صد میلیاردی گفتن که تو اون زمان ارزشش چندین برابر الانه پس ببین اون موقع چی بوده؟ اونم با اون شرایط پرداخت عالی!!!!! و بعدش که استاد در مورد وام نظر خودشونو گفتن که درسته شرایط این وام رویایی ولی گرفتن وام رو خارج از قانون می دونن و اشاره کردن به اینکه ما میخایم در زندگی هم لذت ببریم و هم پیشرفت کنیم و لحظه مردن و رفتن از دنیا بگی من راضیم و هیچ کار نکرده ای نداشته باشی برای سفر آخرت.
قبلش اینو بگم که من در حال حاضر کسب و کارم معمولیه و اصلا قصد اشکال گرفتن و گوشزد کردن نکته خاصی رو ندارم ولی دوتا اتفاق و ماجرا برام پیش اومد که گفتنش رو بی ربط ندیدم و خیلی دوست دارم نظر شما رو هم در موردش بدونم.
خب بریم سراغ اون دو تا داستان
این ماجرا برمی گرده به حدود دو سال پیش که بصورت کاملا ناگهانی و بطور غیر منتظره ای خبر فوت پدر دوستم رو دادن که همه از شنیدنش شوکه شدن. این حاج آقا که فوت شدن کی بودن؟ صاحب بزرگترین و پر فروشترین هایپر یا فروشگاه شهرمون که کارش رو از روستا و صفر مطلق شروع کرده و در عرض چند سال اینقدر کارش به لطف خدا رشد کرده که اگه فروش تمام فروشگاه های زنجیره ای شهرمون مث دیلی مارکت و افق کوروش و… رو با هم جمع کنیم اصلا به فروش این فروشگاه نمیرسه. بیشتر از صد نفر نیرو داره و وقتی فروشگاه جدیدشون که همینی هست که الان داره کار میکنه رو افتتاح کردن همین چند سال پیش دقیقا حاشیه شهر بود و یه جای پرت ولی افق دیدشون طوری بود که الان بخاطر این فروشگاه و رفت و آمد بسیار زیاد مردم ،کل اون منطقه رونق گرفته!
این حاج آقا یه جورایی شده بود الگوی خیلی از کسب و کارای شهر چون سن خیلی بالایی هم نداشت (حالا من میگم حاج آقا) یه روز احساس دل درد میکنن ومیرن بیمارستان و روز بعد در اثر لخته خون در روده فوت میکنن، به همین سادگی.
من وقتی خبر فوت شون روشنیدم و رفتم مراسم شون یه چیزی خیلی توی ذهنم مرور می شد و چند وقتی حسابی منو درگیر خودش کرده بود اونم اینکه اگه این حاج آقا پسرش نمی بود یا بچه نداشت یا اصلا پسرش در حد اداره فروشگاه یا … نبود زن و بچش باید چی کار میکردن با این کسب و کار و چک ها و وام های احتمالا میلیاردی؟ درسته که خودش آدمی بسیار قوی بوده و در مدار ثروت و کسب و کار بزرگی ساخته ولی به هیچ وجه آماده مرگ نبوده و فکرشو نمی کرده که قراره از این دنیا بره وگرنه شاید خیلی از تصمیماتش رو جور دیگه ای می گرفته ! این افکار رو چند وقتی با خودم مرور می کردم ولی از طرفی هم خودمو توجیه می کردم که بالاخره الان پسرش هست و کسب و کارشون هیچ آسیبی ندیده و خدا بزرگه و ….. از این حرفا.
با همه این درگیری ها و توجیهات ذهنی، خودم یه تلنگری خورده بودم ولی صد درصد مطمئن نبودم و با خودم عهد نکرده بودم که مثلا دیگه نباید وام بگیرم یا چکی خرید کنم و….
بریم سراغ داستان دوم که ادامه همین داستانه….
یه مدت گذشت و من کسب و کارم خوب بود و البته کلی قسط و بدهی داشتم ولی خدا روشکر اوضاع کارم خوب بود و فروش ها خوب بود و خرج و دخل و قسطا با هم میخوند ولی کلا به خاطر همون ماجرای حاج آقا و پرداخت قسطا ذهنم درگیر بود.
چند ماهی بود که تصمیم داشتم برم باشگاه بدنسازی و یه ورزش رو شروع کنم .
اواسط شهریور بود و من فک کنم دو جلسه تازه رفته بودم باشگاه و مربی بهم یه برنامه غذایی داده بود که توش تخم مرغ آبپز برای وعده صبحانه داشت و من به شدت از تخم مرغ آبپز بدم میاد و شاید تو عمرم یکی دوبار خوردم اونم تو بچگی و اصلا بوش حالم رو بد میکرد ولی با خودم گفتم باید این برنامه رو اجرا کنم و این حرفا رو بذارم کنار . اینم بگم که تو همون زمان خانمم تازه زایمان کرده بود و مادر خانمم هم چند روزی خونه ی ما بود.
یه روز صبح زود از خواب پاشدم و رفتم پیاده روی، حالم عالی و انرژیم فوق العاده بالا بود و اومدم خونه طبق برنامه غذایی اولین روزی بود که میخواستم تخم مرغ آبپز بخورم ، برای خودم درست کردم و با اکراه شدید یه کم خوردم و بعدش احساس کردم که حالم بد شد و دیگه نخوردم و یه لحظه دیدم اتاق داره دور سرم میچرخه همون جا دراز کشیدم و گفتم چند دقیقه دراز بکشم خوب میشم شاید ده دقیقه بعدش پا شدم دیدم حالم بدتر شده و کل خونه دور سرم میچرخید و خواستم برم یه آبی به صورتم بزنم اصلا نمی تونستم راه برم ، از دیوار دست میگرفتم که زمین نخورم خلاصه …. حالم خیلی بد شد و تو اتاق افتادم و مادر خانمم اومد و گفت چی شده ؟ چرا اینقدر رنگت پریده و خانم از سر و صداها اومد بالاسرم و دست به بدنم میزدن میگفتن بدنش یخ کرده و…. خلاصه دو نفری بالا سرم گریه میکردن و این چیزا رو من خیلی با هوشیاری پایین و محو میدیدم ومی شنیدم.
دوستان نمیخوام انرژی منفی بدم یا خدایی نکرده حالتونو بد کنم همه اینا رو گفتم که برسم به اینجا …..
من تو اون حالت احساس میکردم دارم میمیرم و تنها فکری که میکردم این بود که اگه من بمیرم کی میخاد این قسط و قرضای منو بده و زن و بچم باید چی کار کنن؟ تو اون حالت تا اورژانس اومد بالاسرم و یه آمپول بهم زدن و …. نمیدونم قرص دادن یا چی؟ چندین بار این فکر از ذهنم میگذشت که زن و بچم با قسطای من باید چی کار کنن؟ من کلی وام گرفتم که وسایل برای کارگاه گرفتم یا مواد اولیه و…. اینا به چه درد اونا میخوره و کی میخاد جواب مردم رو بده؟ یعنی خودم رو در حال مرگ می دیدم و تنها چیزی که تو اون لحظات بهش فکر میکردم قسط و قرضام بود و نه هیچ چیز دیگه ای !
خداروشکر اون روز تموم شد و منم حالم خوب شد ولی یه تغییر اساسی کرده بودم کائنات حسابی از خجالتم دراومده بودو من تصمیم گرفتم در بعضی موارد حسابی تجدیدنظر کنم و کلا با وام خداحافظی کردم و تا پول دستم میومد یکی از وام ها رو تسویه میکردم تا کلا بدون قسط باشم و بعدش دسته چکم رو هم پاره کردم و دیگه چک ندادم.
من کلا ارتباطم با دوستام به شکلی بود که همه کارافرین و آدمای موفقی بودن ولی اهل وام یا چک و… منظورم اینه که اصلا جمع دوستام آدمای منفی نبودن ولی از وام گرفتن و رشدی که با وام براشون اتفاق افتاده خیلی حرف میزدیم.
یه جایی تو همین فایل های گفتگو با دوستان استاد به آقا ابراهیم مدیر سایت شون گفتن که وقتی تو جمعی هستی که همه از گرفتن وام صحبت میکنن و اینکه چقدر باعث رشد کارشون شده آدم فولاد هم باشه آب میشه و بالاخره این حرفا تاثیر خودشو میذاره و آدم میره سراغ وام.
من حتی دوستان و جمع بسیار خوبی که همیشه حرفامون در مورد پیشرفت و رشد کار بود رو کنار گذاشتم تا دوباره وسوسه نشم و سراغ وام نرم. و این روند خداروشکر تا الان ادامه پیدا کرده و از این بابت و آرامشی که دارم خیلی راضیم.
یه حسی بهم میگفت که این ماجرا رو براتون تعریف کنم.
از استاد عزیز خیلی خیلی ممنونم و همچنین وحید عزیز
سلام استاد عباس منش و خانم شایسته و دوستان و سلام اقا وحید که با نتایج عالیشان و عمل ب قانون الهی و ایمان داشتن ب قانون خداوند…. برای ما نشون داد و ایمانمون رو بیشتر و بیشتر کذد و در این راه زیبا و سرشار از نعمتهای خداوند. ما رو مصمم تر و با و ب قول استاد عباس منش با این جمله طلایی و الماس گونخ … که فقط ما باید رو خودمان کار کنیم و بقیه کارها و انجامش و بسپاریم دست خداوند……..با سپاس از استاد عباسمنش و دوستان 🙏🙏
چقدرلذت بخش بودنتایج دوستمون وچقدراحساس عالی بمن دادوانگیزم چندین برابرشدخداراهزاران بارشکرمیکنم که این مسیرپیداکردم وبااستادتحول پیداکردم امیدوارم همه دوستانی که دراین مسیرهستن به نتایجی بالاتردست پیداکنندوانگیزه ای بشوندبرای همه💖💖💖💖💖💖
سلام به استاد عباس منش عزیزم، مریم جانم و همفرکانسی های عزیز.
چقدر این فایل گفتگو با وحید عزیز تأثیرگذار بود. واقعا تحت تأثیر قرار گرفتم. عالی بود. تحسین می کنم وحید عزیز رو. چقدر با جدیت و با پشتکار قوانین رو اجرا کرد، طبق قوانین عمل کرد، ذهنش رو کنترل کرد و تونست به نتایج عالی یرسه.
به قول استاد، نوش جون وحید عزیز باشه. وقتی کسی اینقدر در عمل به قوانین مصمم باشه حقشه که به این نتایج درخشان برسه.
چند درصد ما می تونیم اینطور تمرین ستاره قطبی رو انجام بدیم؟ در برابر تمسخر دیگران با اعتماد به نفس برخورد کنیم؟
خیلی لذت بردم و درس هایی گرفتم.
درس گرفتم که خواسته هام رو در تمام روز از خدا بخوام و محدود به صبح نکنم. و اینکه شاکر باشم. هر لحظه برای تمام چیزهایی که دارم، از کوچیکترین چیزها تا همه چیز شاکر باشم. خدا رو شکر کنم.
خدایا شکرت برای داشتن استاد عزیزم که نمی دونم اگه به سمت فایل ها و درس هاش هدایت نمی شدم الان چه وضعیتی داشتم. شکرت برای وجود مریم عزیزم که ازش یاد می گیرم زیبایی ها رو ببینم و روی اونها تمرکز کنم. شکرت برای وجود دوستان سایت و وحید عزیز که با خوندن کامنت ها و شنیدن حرف هاشون کلی چیز یاد می گیرم و ایده می گیرم. شکرت برای سلامتیم، برای این انگشتانی که دارم باهاشون تایپ می کنم، برای داشتن این گوشی، برای این چشم ها که دارم کلمات رو می بینم، عکس استاد عزیزم رو می بینم، برای این گوش ها که دارم باهاشون صدای استاد رو می شنوم. برای این سقفی که بالای سرمه، برای داشتن خانوادهم. برای نعمت زندگی. برای همه چیز. خدایا بی نهایت شکرت.
شکرت برای داشتن استاد نازنینم. عاشقتون هستم استاد عزیز. چقدر عالی به وحید جواب دادید. گفتید نظر من اینه که با وام مخالفم. ولی تو کارت درسته و تجربه هات عالیه و خودت بهتر بازار رو می شناسی و… چقدر عالی برخورد کردید. چقدر خوبید شما آخه. چقدر مثبتنگر هستید آخه. خدایا شکرت.
با سلام به استاد و خانم شایسته و همه ی دوستان عزیزم
استا عزیزم باید بابت این کلاپ هوس واقعا ازتون تشکر کنم.
نمی دونید چقد باعث میشه من انگیزه بگیرم . امشب بعد از گوش کردن موفقیت های دوست مون آقا وحید خیلی به فکر رفتم که چرا من نمیی تونم مثل اینا رو خودم کار کنم تا بتونم اینجوری موفق بشم.
و تصمیم گرفتم جدی تر روی خودم کار کنم.
بازم برای این ایده ی قشنگ تون سپاسگزارم.
سلااام به استادی که صمیمانه دوسش دارم و مریم جان عزیزم که دلی عاشقشم❤🤗😍و دوستان خوبم در سایت عباس منش🥰
دفعه اولمه که دارم کامنت میذارم و با حس فوق العاده و ذوق مینویسم.قبل ازهرچیزی سپاسگزار خدایی ام که منو دوستداره و منم دوستش دارم،فرمانروای کل جهان هستی که تا الان همه چیز من از محبت و عشقیه که به من و همه مخلوقاتش داره.
چقدر من عاشق فایلای گفتگو و مصاحبه با شما هستم😍وقتی کامنتا رو میخونم یا صحبتای دوستانم رو میشنوم لذت میبرم و بیشتر اوقات اشک میریزم.
من دوساله که عضو سایت هستم دقیقا تایمی ک از لحاظ روحی به شددددددت داغون بودم و ازدواج ناموفق داشتم.(۲۱سالم بود)اون سال من توسط دوستم هدایت شدم به شما و سایت فوق العادتون.البته اون زمان هنوز خیلی به طور جدی استارت نزده بودم بعداز ۳ماه یک سری کتاب شروع کردم به خوندن یکم بهتر شدم اما از سایت یادم نبود تا اینکه پیامی که از سایت برای ایمیلم اومد یهو یادم اومد از شما.وارد سایت شدم یکی یکی فایلای رایگانو گوش کردم بعداز یکماه دوره ۱۲ قدم رو خریدم بینظیییییره. داشتم خوب پیش میرفتم ولی ب مدت ۳ماه خیلی تمرکز نداشتم شرایطی بود که متاسفانه اون زمان هنوز درک کامل نداشتم که شرایط رو من مهیا میکنم.خلاصه یکساله که به طور جدی هرروز فایل گوش میدم.نتایج الان داره بیشتر و بیشتر میشه.اول ازهمه اینکه واقعاااااا به خدا وابسته شدم و هرروز و هرلحظه باهاش حرف میزنم و حس خوبم واسه همینه حتی منی که قرآن اصلااا نمیخوندم الان میخونم و با یک نگاه دیگه و حس عالی بهم میده .درمورد روابط کم کم یه سری ادم حذف شدن ی سری ادمایی وارد زندگیم شدن ک محبت واقعی دارن یکیش استادم هست (من نقاشم) ایشون ب طرز عجیبی منو نسبت به بقیه هنرجوها دوستدارن و خیلی سریع در نقاشی پیشرفت کردم و برای نمایشگاه آماده شدم،وابستگی و ترسی که نسبت به ازدست دادن کسی داشتم الان ذره ای وجود نداره و خیلی راحت کسیکه هم مدارم نباشه و بره میتونم به راااااحتی بگذرمو حالم خوب باشه.رابطه من با خانوادم عاااالی شده دیگه هییییچ دعوایی بین منو اونا نیس.مخالفتایی ک داشتن حتی نسبت به ظاهر من یا حتی اینکه من حرف از مهاجرت میزدم مانع میشدن اما الان خودشون مشوق منن.برای مالی هم که هزینه هام خیلی کم شدن و به هرطریقی نعمت وارد زندگیم میشه و استرسی هم ندارم که کارتم خالی نشه☺.و اینم خوب یاد گرفتم که به خواستم نچسبم بااینکه درخواست میکنم اما با حس خوب ولی اصرار نمیکنم و با اتفاق نیفتادنش ناراحت نمیشم.مثلا میخواستم لپ تاپ بخرم اوکی نمیشد تا اینکه بعد دوسه ماه آشنا شدیم با آقایی که همه جوره باهام راه اومد.ی لپ تاپ استوک خریدم ی کوچولو ایراد داشت گفتم پسش میدم یکی نو و پلمپ شده برام بیار بدون اینکه مدااام پیگیر باشم یا بگم پول دادم چرا جدی نمیگیره و….دوهفته که گذشت خودشون تماس گرفتن یه لپ تاپ سفارش دادن.دقیقا همونطوری که میخواستم شد و خیلی راحت بدستش اوردم.کل روزای من پراز نشونس و من هرلحظه میگم خدایا دوستدارم
قدم ب قدم همه چی داره عالی پیش میره ایمان دارم نتایج بزرگ هم طی سیر تکامل و بالارفتن مدار اتفاق میفته❤😍 اینم بگم که حتی در فضای مجازی که هرازگاهی حس خوبمو منتقل میکنم خیلیا میان و از من میپرسن که تو چیکار میکنی که اینقدر حالت خوبه😃چجوریه که جوش نمیزنی!!!!!!باخودم میگم نمیدونین چقدرررر حسش قشنگه 😍
خیلی حرف زدم با اینکه یه سری چیزا رو خلاصه کردم و نگفتم. استاد ازتون سپاسگزارم که واضح،صادقانه قانون رو بما میگین و سایت فوق العاده ای که دارین🌻برای شما و مریم جان دوستداشتنی قشنگ ترین لحظات رو ارزو میکنم و برای تمام دوستان عزیزم در سایت عشق و حال خوب ارزومندم🌻🌸🌼❤
به نام خدای زیبایی ها
سلام به استاد و مریم عزیزم
هر فایل و که گوش میکنم میگم این دیگه آخر فایله این دیگه بهترین فایل و تاثیر گزارترین فایل بود
وااای
امروز دوتا فایل گوش دادم
یکی فایل صوتی مصاحبه ی استاد با رزا که فوق العاده بود
گفتم مگه بهتر از اینم میشه
فقط موقعی که رزا تعریف میکرد گریه میکردم
و الان رسیدم به فایل مصاحبه استاد با آقا وحید
خدا مگه امکان داره
وقتی اولش گوش دادم برام جالب نبود ولی نیمه هاش گوشام تیز تر شد.
جایی که گفت ۱۵۰ نفر دارن برام کار میکنن از شدت ذوق دوتادستامو بهم کوبیدم و براش دست زدم
با صدای بلند گفتم آفرین آفرین دمت گرررم
واقعا دمت گرم
کاش منم بتونم به زودی وارد دوره ۱۲ قدم بشم.
دیروز تو فکرم بود یکی از طلاهامو بفروشم و دوره ها رو بخرم بعد یاد حرف استاد افتادم که گفت تا وقتی موقع اش نشده و توان مالیتون اوکی نشده وارد دوره ها نشید.
منتظر میمونم تا پولش جور بشه
ولی بی صبرانه مشتاقم بتونم وارد ۱۲ قدم بشم
میخوام بتروکونم دوره رو
میخوام وقتی وارد دوره شدم پرواز کنم
به قول سپیده میخوام شاگرد اول دوره باشم
همون جور که شاگرد اول دانشگاه بودم
موفق باشید همه دوستان عباس منشی
سلام بر عزیزانم امیدوارم حالتون خوب باشه خیلی خدارو شکر میکنم تمام حرفای وحید عزیز رو باور میکنم با تمام وجودم و زمانی که دوستان تجربیاتشون رو تعریف میکنن خودم رو میذارم جای اونا و میتونم بگم به اندازه خودشون خوشحال میشم واقعا خدارو شکر میکنم که توی این جمع هستم و نمیدونید که چقدر این تجربیات به من امید میده و چه جوششی در من ایجاد میکنه برای تغییر
دوستون دارم خدانگهدار🌹❤️
سلام به استاد عزیزم و خانواده صمیمی عباسمنش
اینقققققدر خوشحالم که نمیدونم چی بنویسم
خداروشکر میکنم که منو هدایت کرد به این فایل تا بتونم تغییراتی که تو این چندماه داشتم رو به وضوح در خودم ببینم
من یکساله که شمارو میشناسم استاد اما به طور جدی که بخوام رو فایلها و آموزه های شما کار کنم میشه گفت ۳ ماهی میشه
و نتایج و تکامل رو در رسیدن به خواسته هام به وضوح دارم میبینم و خداروشکر میکنم که منو هدایت کرد به سمت این سایت و آشنایی با شما و عمل کردن به قوانین جهان
ازتون ممنونم استاد عزیزم که شما باعث شدید من خالق هستی رو بهتر بشناسم و بفهمم که چقد باورهام در مورد پروردگارم اشتباه بوده و از اون هیچ چیزی جز خوبی نمیتونم انتظار داشته باشم
ازتون بینهایت سپاسگزارم که مارو با قوانین جهان آشنا کردید که میتونه تمام ابعاد زندگی رو تحت الشعاع قرار بده و همه چیز به نفع خودمون باشه
خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم