گفتگو با دوستان 39 | روان شدن چرخ زندگی

سلام. این اولین باره که من مطلب می نویسم. گذشته زندگی من شباهت زیادی به زندگی استاد داره حتی زندگی در بندرعباس و تهران و رفتارهای پدرم. و می خوام از این شباهت استفاده کنم و این باور رو بسازم که اگر استاد تونسته پیشرفت کنه پس من هم می تونم. من سعی کردم خیلی ریشه ای با استفاده از مطالب استاد شروع کنم. اما سرعت کمی دارم.مشکلات زیادی رو در گذشته حل کردم. همیشه ته ذهنم یه امیدی بوده که وضعیت زندگی و ثروت من بهتر میشه فکر کنم همین امید، نزدیک دو سال پیش من رو از طریق شخصی که فکر می کردم اومده د ر محل کارم که من رو نابود کنه با استاد آشنا کرد. بعدش همیشه این خواسته رو داشتم که من چطوری می تونم فایلهای استاد رو خریداری کنم پولش رو ندارم. یه روز هدایت شدم که کاری رو برای برادرم انجام بدم و حین گفتگو متوجه شدم که برادرم فایلها رو داره و وقتی مطمئن شد از نظر استاد اشکالی نداره فایلها رو به من داد در واقع خدا داره من رو هل می ده داخل مسیری که اول روی خودم کار کنم و باورهام رو درست کنم. یه نکته طنز رو هم بگم جالبه. من تقریبا همیشه به خودم میگم زندگی من شبیه استاد بوده پس اگه استاد تونسته موفق بشه من هم می تونم یه روز یکی از فایلهای استاد رو نگاه می کردم که توضیح می داد آب خونشون رو گرفته و به واحدهای پایینتر هم خسارت زده. از اونجا که زندگی من شبیه زندگی گذشته استاده این اتفاق برای من هم افتاد! حالا به حودم می گم اشکالی نداره این نشون می ده بیشتر رو خودم کار کنم اتفاقات خوب زندگی استاد برای من هم میتونه رقم بخوره.البته منظورم تقلید و استفاده از شباهت ها نیست منظورم اینه که من هم این توانایی رو دارم هرچند زندگیم سخت باشه با احساس خوب و توجه به زیبایی ها و کنترل ذهن بتونم وضعیت رو بهتر کنم.

هرچند هنوز پیشرفت مالی زیادی نداشتم اما ته ذهنم روشنه و حالم خوبه می دونم که باید بیشتر روی خودم کار کنم.

خدایا شکرت بابت همه چیزهایی که دارم مخصوصا آشنایی با استاد عباسمنش.