مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- ایمان یعنی: کوتاه کردن فاصله حرف و عمل؛
- جسارت برای اخذ تصمیمات اساسی؛
- درباره هر جزئیاتی در زندگی ات، از خداوند هدایت بخواه؛
- معجزه تمرکز بر نکات مثبت افراد؛
- ناتوانی خود را در هدایت دیگران بپذیر و اجازه بده خداوند آنها را هدایت کند؛
- خودشناسی، دروازه ورود به مسیر رشد است؛
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD395MB25 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 40 | مفهوم تمرکز بر نکات مثبت23MB25 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و همه ی بچه های گل سایت
داستانو از اینجا شروع که میکنم که دانشجوی ورودی 97 دانشگاه بودم رشته کامپیوتر استاد من از 96 با شما اشنا شدم توسط خواهرم که خودش اون فایل انگیزشی شما رو به من داد و خودش بیخیال فایلای شما شد ولی من عاشق اون فایل شما شدم باید از خودمون سوال کنیم آیا زندگیمون همون چیزیه که می خواستیم ؟!
از همون سال اول دانشگاه عاشق پسری شدم که هیچ چیزش شبیه خواسته هام نبود بیشتر از کلمه عاشقی وابستگی بود ی گروه توی دانشگاه داشتیم که توی کل 4 سال ماباهم و حرف میزدیم و چت میکردیم اینقدر که من وابسته شدم ترم اول و دوم مشروط شدم یعنی تمام فکر و ذکر شبانه روزم شده بود این ادم اونم ب من علاقه داشت ولی نمی گفتیم بهم تا اینکه
رسیدیم ب ترم اخر و دانشگاه تموم ولی ما بازم باهم ارتباط داشتیم دیگه وقت و بی وقت ابراز علاقه میکردبهم منم بیشتر از قبل بهش وابسته بودم ، شروع رابطه عاطفی ما 4 اردیبهشت 1402 شروع شد اولاش خیلی خوب بود همه چی ولی چون من وابسته بودم حسم بد بود دیگه اون فرار میکرد و تمام کارای که من دوست نداشتم انجام میدادن از مصرف مواد و مشروب و… جمعایی که من دوست نداشتمو..هروقتی توی اون جمع بود به خودم میگفتم جای من اینجا نیست، منم به بهانه دوست داشتنش سرپوشی میکردم تا 11 بهمن 1402 ی اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتم دیگه این دوستیو قطع کنم قبلش همش از خدا درخواست میکردم ی راهی برام بازکنه اگه مال هم نیستیم ما رو از هم جدا کنه و خدا ی جوری چشمای منو باز کرد که هنوزم هر وقت یادش میفتم خدارو شکر میکنم،،، تو این مدت با اینکه فایلای استاد رو گوش میدادم ولی تو در ودیوار بودم چون نمی خواستم بپذیرم به هر روشی سرپوش میذاشتم روی این نشتی انرژی،من به زور میخواستم تغییرش بدم فایلای استاد رو می فرستادم هی کاری میکردم تا تغییر کنه اونم بدتر مقاومت میکرد و دور میشد و تا زمانی که تصمیم گرفتم اقا این رابطه ارو قطع کنم به قول استاد اقا بزن
ی روزی فکر میکردم اگه ی روز باهاش حرف نزنم می میرم ولی الان یکساله که هیچ خبری ازش ندارم .
از زمانی که این تصمیمو گرفتم جلوی این نشتی انرژی و تمرکز رو گرفتم
از صفر تونستم حدود 50 60 میلیون طلا بخرم
حقوقم 2/5برابر شده
چقدر عزت و احترام و اعتبار دریافت کردم
چقدر روابط اطرافم بهتر شده
چقدر با جهانم در صلح قرار گرفتم
دوره عزت نفسو خریدم و 4تا قدم از دوره 12 قدمو گرفتم
توی این مدت یکبارم سرما نخوردم
و مهم ترینش اینکه باخودم رفیق شدم
یکی از پاشنه های اشیلم چشم گفتن بود اینقدر اینو تمرین کردم الان به هرکسی میگم چشمم وچقدر احترام دریافت میکنم
چقدر ارومتر شدم چقدر خودنسردتر و صبور شدم ولی بازم باید کار کنم هنوزم خیلییییییی مونده تا به اونجایی که میخوام برسم .
استاد من ازتون ممنونم که ی روزی تصمیم گرفتین تغییر کنین و مسیر رو به ماهم نشون بدین
دوستتون دارم شاداب باشین