گفتگو با دوستان 40 | مفهوم تمرکز بر نکات مثبت

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • ایمان یعنی: کوتاه کردن فاصله حرف و عمل؛
  • جسارت برای اخذ تصمیمات اساسی؛
  • درباره هر جزئیاتی در زندگی ات، از خداوند هدایت بخواه؛
  • معجزه تمرکز بر نکات مثبت افراد؛
  • ناتوانی خود را در هدایت دیگران بپذیر و اجازه بده خداوند آنها را هدایت کند؛
  • خودشناسی، دروازه ورود به مسیر رشد است؛

این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    395MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 40 | مفهوم تمرکز بر نکات مثبت
    23MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

181 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیده مینا سیدپور» در این صفحه: 1
  1. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1580 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز هفتادو یکم، روزشمار توانایی تشخیص اصل از فرع….

    استاد جانم من، خیر دنیا وآخرت نسیبتون باشه که مارو با خداوند با قوانین جهان هستی آشنا کردید، اونم به شیوه ای راحت و دلچسب وشیرین…

    با خدایی که واقعا درک کردیم که بخشنده ترین ومهربانترین هست و قوانین جهانش برپایه عدل و انصاف…

    یعنی هرکسی که بتونه خدای بخشنده ومهربونش رو به خوبی بشناسه و بهش ایمان قلبی بیاره، دیگه پادشاه بخت خودشه…

    همه ی بد بختی های ما از کج فهمی های مابود دیگه…

    اینکه خدا رو بهمون بد شناسونده بودند، و اصلا یکی نبود بیاد مثل شما خداوند رو و کلامش تو قرآن رو اینجوری برامون تفسیر ومعنا کنه..

    خب تعجی هم نداشت که ما از اون خدای ظالم وجبار و عذاب کننده بترسیم و زندگیمون سراسر ترس باشه و احساس گناه و …

    ولی هرکسی که خداشو بشناسه و یقین وایمان پیدا کنه بهش، دیگه زندگیش میشه بهشت، دیگه تکیه زده بر تخت پادشاهیش،چون هرکسی به اندازه ایمان وتوکل و اعتمادش به خداوند از خان گسترده وبی نهایتش روزی میبره…

    یعنی هرچقدر توکل وایمان و باورت به خداوند بیشتر باشه خداهم بیشتر وبهتر حمایتت میکنه واز برکاتش بهت عطاء میکنه….

    حالا اون ایمان و اعتماد وباور چطوری شکل میگیره توی وجود آدم….؟؟؟؟؟

    برای هرکسی به اندازه تسلیم بودنش، یعنی اینکه انقدر تسلیم باشی در مقابلش و عاجز باشی از نادانی خودت، که بگی آقا من دیگه نمی کشم من دیگه نمیتونم، من از پسش برنمیام دیگه، آی شما که خدایی، ایکه خالق منی و همه اختیار من در دست توست بیا ودرستش کن این منه نادرست رو، بیا ودرستش کن این زندگی نادرست رو…

    بعد میاد، جوریکه قشنگ اومدنش رو حس میکنی، می بینی، میشنوی…

    خدا همون خداست هاااااااا، ولی چون چشمها وگوشها وقلبت رو ، توجه به کاستی ها و نداشته ها وحسرتها و آرزوهای دور ودراز،طمع وحرص، نادرستی، ناپاکی، ناصداقتی، ترس و احساس گناه و تریدهااااا وصد البته نا آگاهیها بسته بود!!!!!!

    نمیشد که ببینیش و بشنویشو ودرکش کنی!!

    خودمو میگم،، منه مینای نادان وجاهل …

    ولی از وقتی که اومد و هربار ، یه باری از روی تن خسته و دوشم برداشت، بهش نزدیکترشدم، بهش اعتماد کردم، بیشتر رفتم سمتش و ازش خواهش کردم که منو به حال خودم رها نکنه…

    قربونش بشم، اصلا کارش دستگیری هست از نیازمندان…

    نیازمندی که محتاجه به اینکه یکی بی توقع ددستش داشته باشه، یکی باشه هرچی میخواد بهش بده ، یکی باشه که هیچوقت تنهاش نذاره…

    واون یکی ویگانه فقط خداست، و وقتی هم بخواد بزرگی وعظمت وعشق ومهربونیش رو نشون آدم بده هاااااا، دیگه سنگ تموم میذاره….

    خلاصه اینهارو گفتم که بگم، ماها که اینجا هستیم، ماها که ادعا می کنیم کلی تغییرات مثبت داشتیم وداریم و اصلا کلی حال دلمون خوبه و….

    ماها از یه جایی به بعد دیگه صد درصد یقین پیدا کردیم که عزیز دل خدا هستیمو خدا مستقیم وبدون واسطه وبه شیوه ای راحت و دلچسب داره امورات زندگی مارو انجام میده، به شرط پاکی دلمون، به شرط درستکاری وصداقتمون، به شرط ایمان وتوکل و یکتاپرستیمون…

    وقتی بچه ها میان از تغییرات مثبتشون میگن، من فقط یه چیز رو به خوبی درک وباور دارم، اینکه این آدم به شیوه ای خاص، رابطه ای پراز رضایتمندی که بر پایه عشق هست رو داره با خالقش تجربه میکنه…

    دیدید که، شاید براتون پیش اومده یه تایمی انقدر ادعای عاشقی ودوستداشتن نسبت به کسی داشتیم،که میگفتیم تو چی دوست داری؟ هرچی توبگی، هرچی تو بخوای، اصلا من اومدم تواین دنیا که کاری کنم تو بخندی وشادی باشی و خوشحال…

    دقیقا رابطه خدا با ما اینجوریه، وقتی دل به دلش بدیم…

    بعدتازه از این مراحل که میگذری، میرسی به مرحله ی اعتماد..

    اینکه میدونی انقدری عاشقت هست که فقط برات خوب بخواد…

    انوقت دیگه ریش وقیچی رو میدی به دستش..

    میگی صاحب اختیار خودتی…

    این رابطه دو طرفه انقدر گرم وصمیمی میشه، که دیگه نمیدونی عاشق کیه معشوق کدومه…

    به این درجه اگه هرکسی برسه…

    بیشتر اوقات شبانه روزش در آرامش ولبخند ورضایت میگذره…

    حواسش هست که زیبا فکر کنه زیبا حرف بزنه وزیبا عمل کنه…

    سعی میکنه هر بار،هر روز، افکارش و گفتارش، اعمالش نزدیکتر بشه به اونچه که موردپسند معشوقشه….

    چقدر خوبه وقشنگه این رابطه ی عاشقانه دوطرفه…

    خدارو صدهزاران مرتبه شکر بابت اینکه تونستم سرسورن بشناسمش و سرسوزن بهش ایمان بیارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: