گفتگو با دوستان 40 | مفهوم تمرکز بر نکات مثبت - صفحه 13

به نام خداوند مهربان

سلام به همگی عزیزانم

سپاس گزار خداوندم بابت هدایت های هر لحظش

سپاس گزار خداوندم بابت اینکه انقد به روحیات من به من به وجود من اگاهه و کوتاه ترین و لذت بخش ترین و هموارترین مسیرها رو به من نشون میده برای رسیدن به خواستم اگر که من با کنترل کانون توجهم و نوش جان کردن همواره ی این اگاهی ها انتخاب کرده باشم که آسان بشم برای اسانی ها

الهی صدهزار مرتبه شکر زهرای عزیز اشاره کرد به این که هزینه های غیر مترقبه ای نداره و با خودم فک کردم و دیدم که سالهاست من هزینه ی غیر مترقبه ندارم

سالهاست که سلامتم

سالهاست که روابطم خوبه و صدهزار مرتبه شکر خداوند به من عزت عطا کرده

واقعا اینا چقدر نعمتن ؟؟؟

چقدر عمل به این اگاهی ها میتونه متحول کنه زندگی رو از هر لحاظ

الان تازگیا مد شده که مثلا اونروز مربی باشگاه ما استوری گذاشته زیر سـرم روتخت بیمارستان که داره توضیح میده که اقا اگه مریضید نیاید باشگاه و استراحت کنید ،منظورش این بود که من با فلانی که مریض بود روبوسی کردم و الان افتادم تو بیمارستان ،

یا یه پیج دیگه که برای علاقه مندی استوری و مطالبشو دنبال میکنم ،اونم بالای استوری همینو نوشته بود که اقا تورو خدا اگه مریضید باشگاه نیاید ، یا اونروز یه دوستی تو باشگاه دارم که بدنش بی نظیره و لباسشو دراورده بود و داشت فیگور میگرف و همه نگاش میکردن حالا یواشکی و زیر چشمی و (حسادت ) که رفیقش اومد بهش گف که رفتی خونه یه اسپند دود کن همه دارن نگات میکنن و اینا

میخوام بگم که همه چیز از نگاه این مزدم رو زندگی میتونه تاثیر بزاره الا باورهای خودشون

قبلا یکی دوباری به من سرایت کرده بود از مادرم چون بغلش میکردم زیاد و ویروس گرفته بود ،و میگفتم درسته سیستم ایمنی من قویه و حالا مریضم شدم خوب میشم و چون اینطوری فکر میکردم اینطوریم میشد یعنی مریضی و ویروس رو میگرفتم و دو روزه خوب میشدم

ولی از وقتی توی فایلی استاد گفتن که من یچه های سمینارمو بغل میکردم و با اینکه به شدت میگفتن مریضیم و هیچیم نمیشد ، از وقتی اینو شنیدم دیگه این قضیه ام رف پی کارش

الان طرف مریض باشه ، ویروس داشته باشه هر چی بغلش میکنم همین ظهر پسر عمومو بغل کردم یا مادرم مریض بود و صد هزار مرتبه شکر که سالم سالمم و صد هزار مرتبه شکر که جهان داره به باورهای من پاسخ میده

استاد من اینو خیلی خوب یاد گرفتم از شما که گفتین هر چیزی هر باوری که حس کنی داره محدودیت میده و از محدودیت میاد رو نپذیر و من خداروشکر به این خوب عمل کردم

این اگاهی برام تداعی شد که : وقتی ما خودمون رو از حواشی دور میکنیم ،لاجرم هدایت میشیم به تجربه خواسته ها و اصل همینه ، تمرکز بر نکات مثبت اصله نه فرع

اما زهرای عزیز به یک نکته ای اشاره کرد که گفتم بنویسم و یاداوری بشه برام توقع بیجا از خداوند نداشته باشم

زهرا خیلی خوب اشاره کرد که من سایت رو شخم زدم واز سال 95تو سایتم و اشاره کردن که هنوز به اون تارگت هاشون نرسیدن ،میخوام بگم که دقیقا همینه دانستن اگاهی کجا و عمل به اون کجا !!!!

به اندازه ای که من عمل میکنم نتایج میاد ،چند بار نوشتم و هممون تجربه کردیم و مثالم میزنم

یه دوستی بهم گف که ازمون پذیرش برای سپاه دارم و باید وزنم بیاد پایین ،چون وزنم خیلی بالاست ممکنه نپذیرن ، و به شدت هم علاقه مند بود و انگیزه داشت ،من یه برنامه رژیمی براش نوشتم و کربوهیدراتشو قطع کردم و ویتامین و اینا نوشتم براش و اینا ، این دوستمون توی دوهفته 8کیلو کم کرد بدون فعالیت ورزشی و خب کارش تو‌رستوران بود و همون کار رستوران ورزششم بود ، و خب اصن شوک بود و میگفت کل ماه رمضونو روزه گرفتم و یه کیلو کم نشد از وزنم و اینا ،و موبه مو به این برنامه عمل کرد ، بعده چند وقتی دیگه همه رو ول کرد و گف برا ازمون استخدامی گفتن وزنت معیار نیست ، و نتیجه هم برگشت

یه درسه دیگه ای که توی این داستان بود برام که استاد میگه موفقیت فقط انجام کارهای درست نیست ،بلکه انجام ندادن کارهاییه که میدونی نباید انجام بدی ، و خب این دوست ما روزی بلا استثنا یه انرژی زا میخورد و معتاد بود به این نوشیدنی ، نون و سرخ کردنی و اینا که تا دلت بخواد وکلی عادت نامناسب غذایی و خب این ادم درصد بالایی از موفقیتش به دلیل ترک عادت های اشتباهش بود

خب مردم عادی تعجب میکنن که چرا باز چاق شدن

چرا روابطشون به هم خورد

چرا ورشکست شدن و …..

ولی خدارو شکر که ما توقع بیجا از خودمون و خدا نداریم و در نهایت عدالت میدونیم که هر موقع متعهد بودیم به کارکردن روی خودمون نتایج به کشل معجزه اسا و عین اب خوردن اتفاق افتاده از هزاران طریق و خب هر موقع اون انگیزه و اون تلاش برای شخم زدن باورهای اشتباه کم بشه ،نتایج هم کم رنگتر میشه

خب به جرات میتونم بگم که به هر خواسته ای

که با تمام وجود خواستم و در مسیرش حرکت کردم (با کار کردن روی خودم فقط و فقط )چون به قول استاد ما فقط باید مقاومت هارو برداریم ،خواسته ها هر لحظه داره وارد زندگی ما میشه ، هر خواسته ای که داشتم بهش رسیدم و به هر چیزی که نرسیدم بخاطر این بوده که زدم جاده خاکی و من میدونم که خالق زندگی خودمم ولی برای خلق یک خواسته ای باید تمرکز ذهن باشه ،که با دوری از حواشی به وجود میاد و دوری از هر ان چیزی که در مسیر هدف من نیست یعنی همون پرداخت بها

استاد وقتی شما توضیح میدین مهم ترین قسمت همینه الان بهتر متوجه میشم چی دارین میگین ،

چون پرداخت بها میشه همون کنترل کانون توجه

یعنی جهت دهی افکار به سمت خواسته

یعنی تمرکز روی هدف

خب دیدن فوتبال و سریال چه چیزی به من اضافه میکنه در اون تایمی که براش میزارم ؟؟؟

و اگر ذهن رو کنترل کنم و بلند شم و به جای دیدن فوتبال برم تو سایت و روی خودم کارکنم چه میشود؟؟؟ با خودمم

سخته ؟؟؟ بله سختی مسیر توی همین چیزاس که تو از یک لذت زود گذر بگذری برای یک هدف والاتر ، نه بیل زدن ،

همین تفاوت ایجاد میکنه دیگه ترک عادت های بد و استارت و‌استمرار در عادت های خوب

یعنی من از خودم سوال میکنم این تایمی که رف برای این سریال یا دیدن مسابقه فوتبال اگر این تایم در سایت گذاشته میشد ،اگر این تایم رو قران میخوندم و خواسته هامو مینوشتم و یا سریال سفر به دور امریکا یا زندگی در بهشت میدیدم و تمرکزم برروی زیبایی ها بود چقدر میتونست ایمان من رو قوی تر کنه ؟؟ چقدر میتونست شخصیت منو شخم بزنه و در افکار و اعمال و رفتارم تاثیر بزاره ؟؟؟ چقدر میتونست بذر توحید رو در وجودم بکاره ؟؟؟ چقدر میتونست منو به اصلم نزدیک تر کنه و مدار منو بالاتر ببره؟؟؟

و این تایم و تمرکز صرف چه چیزی شد ؟؟؟

به اندازه ی عمل به قانون نتیجه میگیرم

خدایا توقع بیجا ازت نداشتم در حتی بدترین شرایط و توقع بیجا ازت نخواهم داشت و ازت کمک میطلبم برای اینکه سمت خودم رو بتونم هر لحظه درست انجام بدم ،از سمت تو خیالم راحته .

الهی شکرت

تنها تورا میپرستم و تنها ازتو یاری میجویم .

درپناه الله یکتا .