گفتگو با دوستان 40 | مفهوم تمرکز بر نکات مثبت - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

گفتگو با دوستان قسمت 40

با سلام خدمت استاد عزیزم

به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورهام

خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

نمیدونم این جریان نوشتنی که میخواد شروع بشه قراره از کجای فایل شروع بشه و به کجا ختم بشه فقط میدونم که باید بنویسم

بنویسم از همزمانی نشانه دیروزم با این فایل که دقیقا اون چیزی بود که خداوند هم توی فایل نشانه ی من و هم توی این گفتگو از زبان زهرا جان و بچه های دیگه پیامش رو بهم رسوند

الان چهارمین باریه که میخوایم این فایل رو گوش بدم .بار اولی که گوش دادم حتی نمیدونستم چی باید بنویسم اما دیروز که بعد از گوش دادن این فایل برای بار اول در جواب خواسته ای که از خداوند داشتم فایل نشانه رو زدم وقسمت 6 سریال زندگی در بهشت بود که زیرش کامنت 4 تا از بچه ها قرار گرفته بود تازه فهمیدم که پیامی که خداوند توی گفتگو برام داشت چیه واسه همین دوباره برگشتم و گوش دادم آره پیام هر دوشون یکی بود .

توی سریال بهشت استاد قیچی دستش گرفته بود و شاخه های اضافی درختها رو میزد .شاخه هایی که انرژی تنه رو کم کرده بودن .استاد در حین قطع کردن شاخه ها میگفت:

قطع کنین هر آنچه رو که تمرکزتون رو میگیره قطع کنین

و زهرا جان توی گفتگوش میگفت:

استاد گفته قطع کن بابا قطع کن

آره خدا هم داشت به من میگفت قطع کن بابا قطع کن اون روابطی که برات شده عین شاخه های اضافی

خدا داشت هم میگفت اون تنه ای که توی این سه سال با کار کردن روی خودت رشدش دادی و خیلی هم خوب داشتی بالا میرفتی الان ی شاخه های زاید کوچیکی زده که اگر قطعشون نکنی تمرکز رو کم میکنه از اون هدفی که داری .

و اون شاخه های اضافی که یکیشون ظاهر خوبی هم داره همون چیزیه که زهرا جان بهش اشاره کرد .من در ظاهر میخواستم به ی نفر کمک کنم راهنماییش کنم بهش مشاوره بدم تا زندگیش رو تغییر بده اما همین موضوع داره وقت من رو میگیره از زمان تمرکز کردن روی خودم کم میکنه

ی شاخه دیگه هم داره لیاقت و ارزش من رو میکشه پایین .لیاقت و ارزشی که توی این مدت سه سال تلاش کردم که ایجادش کنم

و حالا باید هر دوتاشون رو قطع کنم .راستش نیمه قطع شده بودن قبل از این گفتگو و این نشانه اما باید قطع کامل بشن تا اون خواسته ای که دارم محقق بشه

با این دوتا فایل من دقیقا فهمیدم که دلیل اینکه اون خواسته تا حالا محقق نشده چیه .واضح مفهوم تمرکز کردن روی خواسته رو با دیدن اون درخت های کاج و شاخه های اضافیشون رو درک کردم حالا میمونه عمل کردن کامل نه نصف و نیمه .این پیام واضح هداوند بود دیروز برای من

ایکاش دوستانی که با استاد گفتگو میکنن فامیلیشون رو هم بگن یا اون اسمی که باهاش توی سایت فعالیت دارن که ما راحت تر پیداشون کنیم توی سایت و کامنت هاشون رو بخونیم .البته بعضی ها که مشخصه اما تشابه اسمی بعضی ها هم هست. اینم ی خواسته اس که حتما در زمان مناسب اگه لازم باشه پاسخ داده میشه

انتخاب شدن زهرا جان تصادفی نبود الهامی بود که بر قلب استاد نازل شد.

اینجا یاد حرفهاتون استاد در مورد پیامبر و قران افتادم استاد توی دوازده قدم که میگفتین که قرآن رو خدا نگفته که پیامبر بشنوه .قرآن جواب درخواست های پیامبر بوده که خدا میداده

و الان هم بالا اومدن زهرا جان درخواستی بود که شما داشتین و اجابت شد تا بالا بیاد و پیام خداوند رو بیان کنه نه تنها برا من بلکه برای خیلی از بچه ها چون اونجوری که تو کامنت ها خوندم خیلی از بچه ها گفته بودن که این گفتگو دقیقا خطاب به اونها بود

چقدر خوبه که شهره باشی به خوب کار کردن روی خودت که وقتی استاد عکست رو مبینه بگه این همون آدمیه که خوب داره روی خودش کار میکنه و همین گفتن باعث بشه که افرادی مثل من ترغیب بشن که برن دنبال این آدم و ببینن چطوری کار کرده که اینقدر خوب نتیجه گرفته هر چند بچه هایی که توی کلاب هستن شاید میشناسن همدیگه رو ولی من چون تازه عضو شدم هنوز واردش نشدم که بشناسم و خود این هم ی هدایته در نوع خاص خودش

منم سپاسگزار خداوندم که با استاد آشنا شدم اونم قبل از مرگم معلوم نبود بدون این آشنایی چطور میخواستم برم پیش خداوند .یکی از بهترین نعمت هایی که وارد زندگی من شد با این آشنایی فرو ریختن ترس از مرگ و دوری از خداوند بود

وقتی بر میگردم به شروع کار کردن روی خودم سرنخش بر میگرده به فایل های رایگان .اولش ی کم گیج بودم عین ی کلاف نخی که به هم پیچ خورده باشه اما کم کم هر چی بیشتر فایل های رایگان رو گوش میکردم انگار اون کلافه خودبخود و آروم آروم گره هاش باز میشد و تبدیل یه ی نخ پیوسته ای میشد که دنبالش میکردم

خدا رو شکر که علیرغم وسوسه های کوچیکی که داشتم هیچ وقت از راه نادرست فایل ها و محصولات رو تهیه نکردم هرچند پر بود فضای مجازی از جاهایی که با قیمت خیلی کم میفروختن محصولات استاد رو

آره منم با استاد خدا رو شناختم خدای درست رو نه خدایی که بهم شناسونده بودن همون خدای خشمگینی که قیصر امین پور در موردش صحبت کرده

منم با سریال بهشت و سفر به دور آمریکا تحسین کردن و سپاسگزاری رو یاد گرفتم چیزهایی که نه تنها توی زندگی خودم بلکه توی خونواده و اطرافم هم نه دیده بودم و نه شنیده بودم در موردشون ولی الان وقتی توی ی جمعی قرار میگرم تازه متوجه میشم که چقدر توی اینا متفاوت شدم از اطرافیانم و دیدم عوض شده

منم توی ابراز علاقه کردن مشکل داشتم چون یاد نگرفته بودم توی خونواده نشنیده بودم که به همدیگه بگن حتی دوست دارم چه برسه به عاشقتم!!!!! اما الان با عشق روزی چند بار خواهرزادم رو با عاشقتم و عشقم صدا میزنم از ته قلبم

منم اصلا نفهمیدم چطور چند تا از آدم های نامناسبی که توی زندگیم بودن رفتن و چند تاشون رو هم خودم کات کردم

من مثل زهرا جان خیلی در امدم زیاد زیاد نشده اما توی این یکسال درآمدم نسبت به سال های قبل خودم بهتر شده و راحت تر و حتی الان که خیلی از آموزشگاهها تعطیلن آموزشگاه من فعاله اونم حضوری چون من آفلاین خیلی راحت ترم و تمرکز بیشتری دارم برای کار کردن روی خودم و اینجا هم استقبال بیشتری میشه از کلاس های حضوری

چی بگم زهرا جان .منم خودم رو نمیشناختم خودم رو سرزنش میکردم خودم رو دوست نداشتم احساس گناه میکردم و خودم رو دور میدیدم از خدا اما دوازده قدم کلی شخصیت من رو عوض کرد

خدای من خداوند داره از زبان شما زهرا جان به من میگه که اگر میخوام رشد کنم اون ی ذره سرکی که بعضی وقتها میکشم توی زندگی دیگران که چکار میکنن با کی ازدواج کردن شغلشون چیه چه رابطه ای با هم دارن بکشم بیرون چون همون ی ذره هم شده نشتی انرژی من هرچند ذاتا نسبت به اطرافیانم خیلی کمتر اینکار رو می کردم و از وقتی با استاد آشنا شدم خیلی خیلی کمتر شده بود ولی باز هم ی ذره اون فضولیه بود

نه زهرا جان من به اندازه شما سایت رو شخم نزدم و طبیعیه که به اندازه شما هم نتیجه نگرفته باشم اینم ی درسه برا من که بچه هایی که اینجوری کار میکنن نتیجه های بیشتر و بزرگتری میگیرن پس من هم اگر این هدف رو دارم باید بشتر کار کنم

خدای من دقیقا زهرا جان داره ایرادهای من رو میگه و بهم یادآوری میکنه که پاشنه آشیل هام چیا هستن که باید مدام روش کار کنم

سپاسگزارم زهرا جان

سپاسگزارم استاد و مریم جان

خدیا شکرت برای این پیام ها و آگاهی ها