مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- “مشیت”، قانون کلی و بدون تغییر جهان است؛
- دامی خطرناک به نام “فقط حرفهای قشنگ زدن”؛
- “انشاالله”، به معنی اگر خدا بخواهد نیست بلکه به معنی: اگر با مشیت(قوانین) خداوند هماهنگ باشد؛
- خداوند برای شما هیچ تصمیمی نمی گیرد بلکه باورهای شما برای شما تصمیم می گیرند؛
- ” ابلاغ پیام” مهم است نه فهماندن آن به دیگران. افرادی که آماده شنیدن باشند، پیام را می شنوند و جدّی می گیرند؛
- قدم اول برای هدایت این است که: عجز خود را در برابر خداوند و نیاز به هدایت او، بپذیری؛
- اصل اساسی آموزش: اول از همه خودت به آنچه آموزش می دهی عمل کن؛
منابع:
دوره قانون آفرینش، بخش دهم | تفاوت «اراده» و «مشیت» خداوند در قرآن
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD412MB26 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 41 | اراده و مشیت (قوانین) خداوند24MB26 دقیقه
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
سلام و درود و سپاس بر استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی
خداوند را بابت فرصت زندگی کردن و داشتن روزی جدید و بودن در این سایت الهی شاکر و سپاسگزارم
روز 187
یکی از درسهایی که از این فایل فوقالعاده یادگرفتم و باید همواره مدنظر قرار داده و آویزه گوشم باشد این است که
من نباید کسی باشم که فقط حرفهای قشنگ میزند و خودش به گفتههایش عمل نمیکند، در قرآن با تاکید فراوان ایمان را بهمراه عمل صالح آورده است و وقتی این دو با هم ترکیب شوند نتیجه و پاداشت آن میشود بهشت جاودان که از زیر درختانش نهرها جاریاست
خیلی وقتها میشه که من چون سالهای زیادی است عنوان شاگردی استادعباسمنش را یدک میکشم و فکر میکنم از یکسری مطالب آگاه هستم در جمعها و مجالس یا صحبتهایی با دیگران تمایل پیدا میکنم که از دید قانونی که باصطلاح شنیدهام و کمی از آن را درک کرده به افراد آگاهی بدهم ولی باید ببینم آیا خودم از این آگاهیها و مطالبی که آموختهام استفاده میکنم؟ آیا نتیجهای از آنها در دست دارم و آیا زندگیام نسبت به قبل از اینکه این آگاهیها را بدانم تغییری داشته است و در بیشتر موارد متوجه میشوم که من فقط این مطالب را حفظ کردهام
و جالبتر اینکه اوائل هروقت استاد موضوعی را مطرح میکردند و من با آن آشنا میشدم در ذهنم میگفتم که این مطلب با صحبتهای فلان شخص مغایرت دارد و فکر میکنم بدرد او بخورد که با او در میان بگذارم و اصلاً متوجه نمیشدم که من خودم بیشتر از هرکسی نیازمند عمل به این آگاهیها هستم و خودم باید در عمل آنها را بکار بگیرم و نتایج من بایستی نشانگر عقاید و باورها و شخصیت من باشد وگرنه حرف که خیلی از انسانها براحتی میتوانند بزنند ولی نتیجه دست چه کسی است؟
ولی هرچقدر بیشتر در معرض دریافت این آگاهیها بودم سعی میکنم اول هرچه آموختم را خودم ببینم چه استفادهای میتوانم در زندگیام از آنها ببرم و چگونه آنها را بکار ببندم
البته که من باید همیشه این موضوع را بخودم یادآوری کنم چون خیلی زود فراموش کرده و ممکن است به حالت قبل خودم برگردم
تمامی اعتبار این کامنت صرفاً متعلق بخداوند است