گفتگو با دوستان 41 | اراده و مشیت (قوانین) خداوند

سلام به استاد عزیز

ساام به خانم شایسته ی عزیر و همه دوستان

چه قدر شما عالی با دوستتون صحبت کردید اونجای که بهش گفتید همش از این شهر به اون شهر شما خیلی برای اموزش تلاش میکنید

من اگه بودم سریع بهش میگفتم اقا این چه کاریه چرا این ور اون ور میری این با قوانین جور در نمیاد

استاد شما تمام صحبتهایی که میگید رو انجام میدید اصلا از دوستتون ایراد نگرفتید و فقط به نکات مثبت توجه کردید

ما اگه بتونیم فقط همین یه مورد رو تو زندگیمون انجام بدیم اصلا تو خونه به نکات +فرزندمون و همسرمون توجه کنیم اون وقته که خونه میشه مکان ارامش بر ای همه

چه قدر سوال استاد فرشید بجا بود این نجوا همیشه تو ذهن هممون هست که خدا نمیخاد و همیشه وقتهایی میاد که یه کاری خوب پیش میره ولی تو مرحله ی اخر همه چی خراب میشه اون موقع بجای پیدا کردن ترمز ذهنی و مسول دونستن خودمون راحترین کار اینه بندازیم گردن خدا و بگیم من تلاش کردم اگه نمیشه پس خدا نمیخاد و یه در صد نمیگیم شاید ناخوداگاه خودمون با این قضیه مشکل داره حالا اون پوله بچه است یا هر چیز دیگه

یکی از دوستان من مشکل ناوروری داره درمان تا به جایی خوب پیش میره حتی جواب ازمایش هم مثبت میشه ولی بارداری به اخر نمیرسه الان به این نتیجه رسیده که خدا نمیخاد من بچه داشته باشم پس بیخیال بشم بهتره

استاد بزرگترین شکر گزاریم تو زندگی که هر روز مینویسمش بخاطر حضور شماست یغنی من اگه دوره های شما روتهیه نمیکردم الان تو باتلاق گیر کرده بودم و دست و پا میزدم

بعد از چند سال که از تهیه دوره عزت نفس میگذره هنوز نتونستم نزدیک صحبتهای سما رو جای دیگه ای پیدا کنم نه هیچ کتابی و نه هیچ استادی

بی نظیر ترین استاد دنیایید شما