مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- “اراده”، زیر مجموعه “مشیت” است؛
- در مسیر قانون حرکت کردن و نگران نتیجه نبودن، “قدرت عملگرایی” را بالا می برد؛
- مسیر تکاملی درک قوانین، عمل به آنجه درک شده و نتیجه عمل به آنچه تا اینجا درک شده؛
- تغییر شخصیت یک فرایند تکاملی است و پیمودن آن نیازمند اراده پولادین است؛
- اراده لازم برای تغییر شخصیت، از باور به این قانون می آید که: “شرایط بیرونی من بازتاب شخصیت درونی ام است”؛
- رزق بی نهایت و چگونگی قرار گرفتن در مسیر دریافت این نوع رزق؛
- باورها یک شبه ایجاد نشده اند که یک شبه تغییر کنند؛
- مثالهایی برای ساختن باور فراوانی؛
- نماد تغییر باورها، ایمان و آرامش قلبی با ثبات است؛
- قویترین باور من درباره خداوند؛
- درباره هر موضوع، شما به مسیر هم اساس با باورهایت درباره آن موضوع، هدایت می شوی؛
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD451MB29 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 42 | مفهوم تغییر باور26MB29 دقیقه
سلام استاد عزیزم
استاد من فکر می کنم یکی از موانع دسترسی به نعمت ها ، فرو رفتن در دام چگونگی بدست آوردن اون هاست …. شما یک جمله ای همیشه میگید و الانم توی همین لایو گفتید که نعمت ها که در دسترس هستند ولی این ماییم که دریافت شون نمی کنیم …. خب وقتی من باور کنم که نعمت ها در دسترس هستند پس چرا انقدر به چگونگی بدست آوردن اونها فکر کنم … چرا رها نباشم و چرا در دام های مثل چگونگی و پشت بندش هم در نگرانی و ترس فرو برم … شما همیشه میگید ایمان باید عمل بیاره ، استاد میترسم اینو بگم ولی باور کن من هر چی ایمانم نسبت به قبل بیشتر میشه ، اون اعمال سخت و بی نتیجه قبلی را انجام نمیدم …. سخته برام که بگم بچه ها منظور استاد یه عمل های دیگه ایه ، نه این اعمال آزار دهنده ای که همه ما طبق دستورات از پیش تعیین شده ذهن مون انجام شون میدیم …. حتی اگر قبلا یه آدمی به دلیل شرایط سخت کاری مجبور بود شبی دو ساعت بخوابه ، وقتی ایمان میاره اون شبی دو ساعت میشه شبی هشت ساعت ، خب این اسمش بخور و بخواب نیست ، این اسمش ایمانه که زندگی تو را تنظیم میکنه …. استاد گفتن بعضی چیزها راحت نیست ، من از اینهمه راحتی میترسم اما میخوام جسور بشم و بگم که راهی که ایمان درش هست ، اسمش صراط مستقیمه ، نه اون چاله چوله هایی که برای ماها در حکم سعی و تلاش و ارزشمندی بیان شدند ….
رزق بغیر الحساب وجود داره اما این ما هستیم که ازش بی بهره ایم چون همش داریم فکر میکنیم …. فکر فکر فکر …. خب این فکر از کجا میاد ؟ از داده های ذهن میاد و وقتی استاد میگه روی باور هاتون کار کنید به این معنی نیست که بیشتر بنشینید و فکر کنید ، به این معنیه که تو تعیین کن که کدوم قانون الهی را میخوای قبولش کنی ، حالا بنشین برای ذهنت ثابتش کن ، منطقیش کن ، انقدر منطقیش کن که به اون فکر هایی که قبلا میکردی خنده ت بگیره ….
استفاده از باران یعنی با ظرف باورهات زیرش قرار بگیری … باورهای تو هستند که فرم اون ظرف را تشکیل میدند … خیلی از ما در برابر داشتن ظرف مقاومت میکنیم چون اصلا نمی تونیم وجود باران را باور کنیم ، فکر می کنیم راه بدست آوردن نعمت اینه که ما یه کاری براش بکنیم یعنی دویدن برای بدست آوردن پول ، شده هدف برامون اما واقعا اینطور نیست …. انسان ظرف باورش را تشکیل میده و هدایت میشه به نعمت ها …. حتی من فکر می کردم همین هدایت هم به معنی دویدن و دست و پا زدنه یعنی ته فکرم این بود که خب درسته ما هدایت میشیم ولی به چی ؟ به اون کارهای نادلخواه و سختی که خدا تعیین میکنه یعنی این ذهن سیمانی من حتی موقعی که به شدت روی هدایت کار میکردم هم خودشو مینداخت وسط و روی ایمان من اثر میذاشت … یعنی میگفت خب باشه تو هدایت میشی ، ولی به راه سختی که خودت تعیینش نمیکنی و خدا تعیینش میکنه و در هر صورت سختی همونه و وجود داره اما حالا خدا تعیینش میکنه که حداقل یه ذره زجر کمتری بکشی و با یه سری آدم های بد و زخم های کاری کمتر برخورد کنی …. در حالیکه این ایراد به ذهن من وارد بود که کلمه هدایت را اونجوری که خودش بلد بود تعبیر میکرد وگرنه کجای قرآن ، هدایت به معنای زجر و سختی اومده ؟ بعد وقتی خوب به خداوند فکر کردم با خودم گفتم آخه هدایت یک جور راهنمایی کردن درسته که قطعا اعتماد درش وجود داره ، یک جور بردن و همراهی کردنه که ما مطمئن باشیم از مسیر درست داریم میریم و حالا کم کم دارم با واژه هدایت ارتباط بهتری برقرار می کنم و با قلبی بازتر دارم می پذیرمش و فکر می کنم هدایت اصلا اینطوری نباشه که من بخوام تمام کارها را انجام بدم یعنی هدایت فقط همراهی خشک و خالی نیست بلکه در خود اون مسیر مستقیمی که بهش هدایت میشیم یک عالمه وسیله و ابزار و قالب و آدم و فرصت و موقعیت هست که ما را براحتی در میان خواسته ها قرار بده و شاید بتونم بگم این من نیستم که حرکت میکنه بلکه این اون هدایته که همه چیز را پیش من میاره ….
سلام دوست عزیز
استاد به صراحت در جلسه دهم دوره کشف قوانین میگند خداوند هیچوقت ما را به مسیرهای سخت هدایت نمی کنه ، هدایت خدا همیشه آسان است اما گاهی جرأت انجام همون کار آسان را ماها نداریم ، و برای مثالش مادر حضرت موسی را گفتند که خدا بهش گفت بچه ت را بنداز توی آب نیل ، و نگفت ببر نوک قله کوه بذارش ، که اساس این کار آسان هست و هیچ کاری نداره که بچه را روی آب رها کنی اما خب واقعا جسارت میخواد …. یا در مورد خودم ترک شغلم واقعا آسون بود یعنی من فقط باید یه برگه بر می داشتم و دو خط تقاضای استعفا می نوشتم ولی برای همین کار ساده من هشت ماه فکر کردم تا عاقبت انجامش دادم …. ولی الان از نتیجه تصمیمم خیلی راضیم …. و خلاصه اینکه خیلی هم نترسید از داستان موسی چون خداوند در حد ظرفیت هرکسی کار آسون بهش میگه و دل و جرأت انجامش هم کم کم تو دلش میذاره