مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- “اراده”، زیر مجموعه “مشیت” است؛
- در مسیر قانون حرکت کردن و نگران نتیجه نبودن، “قدرت عملگرایی” را بالا می برد؛
- مسیر تکاملی درک قوانین، عمل به آنجه درک شده و نتیجه عمل به آنچه تا اینجا درک شده؛
- تغییر شخصیت یک فرایند تکاملی است و پیمودن آن نیازمند اراده پولادین است؛
- اراده لازم برای تغییر شخصیت، از باور به این قانون می آید که: “شرایط بیرونی من بازتاب شخصیت درونی ام است”؛
- رزق بی نهایت و چگونگی قرار گرفتن در مسیر دریافت این نوع رزق؛
- باورها یک شبه ایجاد نشده اند که یک شبه تغییر کنند؛
- مثالهایی برای ساختن باور فراوانی؛
- نماد تغییر باورها، ایمان و آرامش قلبی با ثبات است؛
- قویترین باور من درباره خداوند؛
- درباره هر موضوع، شما به مسیر هم اساس با باورهایت درباره آن موضوع، هدایت می شوی؛
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD451MB29 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 42 | مفهوم تغییر باور26MB29 دقیقه
گفتگوی استاد عباس منش قسمت 42.
سلام به استاد گل وفرهیخته ی خودم.
اولا از همه بهتون تبریک میگم .بابت اینکه هروقت گفتگویی بین شما و اساتید دیگه ای بوده ،سخنوری وساده وشیوا صحبت کردن شما بیشتر بهم ثابت میشه .
از اینکه میبینم قدرت کلام شما چقدر بهتر از اساتیدهای دیگس.
واین منو خوشحال تر وباانگیزه تر میکنه که مسیر حرکتی شما رو ادامه بدم.
همیشه یه پیچیدگی خاصی تو راه وروش اساتید های دیگه هس که تو برنامه ی شما وطراحی قوانین شما ،به هیچ وجه این پیچیدگی نیس.
کاملا مشخصه تو هرزمینه ای ،تجربه هایی داشتید که هر کدوم از اونها راباپوست وگوشت خودتون لمس کردید.
اگه حرف خوب یا کلامخوبی میزنید ضمن آموزش دادن نیس بلکه اول خودتون تجربش کردید وتو زندگیتون با اونمسئله روبرو شدید بعد باتوجه به نتایجی که گرفتید سخنان خودتون رو ارائه دادید .بازممیگم این موضوع باعث میشه منه نوعی بیشتر باور کنم وبیشتر اطمینان حاصل کنم که میشود .
این حرفا رو هوا نیست ،صرف زدن حرفای قشنگ نیس.بلکه مطالبیه که لمس شده .
خوش به حالتون .بایدم چنین نتایجی داشته باشید.
شما اولین فردی هستید که میبینم انقد متعهد مسیرشو ادامه میده وبه چیزی قانع نیس.منظورم اینه با داشتن همه ی خواسته هایی که آرزوی تک تک ماس،باز دنبال راه جدید ،برنامه های جدید برای حرکت هستید.
خوب میتونم حس کنم الان چقداحساس رضایتمندی ازخودتون دارید.
آدم وقتی خودشو بررسی میکنه ونتایج افکار وباورهاشو میبینه ومهمتر ازهمه داره میبینه که با چ قدرتی از چ نعمتهایی در جهان بهرمنده ،باید خوشحال وسرمست ازجهان باشه .
مگر میشودخدا رو بااین همه حس ،دوست داشت .خدارو اینچنین وارد زندگی کرد.
وخدا رو اینطور قدرتمند باور کردوبا آرامش زندگی نکرد؟!
واقعن مگه میشه؟! البته که نه.
چ جور بگم خیلی خیلی بهتون حسادت میکنم .
چرا منی که الگوی به این خوبی مثل شما دارم!
چرا منی که از صبح تا شب دارم اینطور وقت برای تغییر خودم میزارم!
چرا منی که انقد ذوق و هیجان برای درک بهتر وفهم بیشتر دارم ،وانقد مصمم ومتعد خودمو میدونم که حداقل یه گوشه ای از نتایج شما رو بگیرم نمیتونم ینی هنوز نتونستم اون احساس رضایت رو از خودم داشته باشم؟!
استاد باورتون میشه الان که این مطالب و دارم مینویسم ،همین جور اشک از چشمام میاد؟!
یه وقتایی دلم برای خودم میسوزه!
میدونید تو دوروور خودم ندیدم هیچ کسیو که مثل خودم انقد دنباله رو این مسیر باشه!
نمیخام بگم من تکم ،میخام اینو بگم که من خیلی سعی کردم متفاوت با دیگران عمل کنم .چون هیچ نتیجه ی خاص وجالبی تو زندگیای دیگران ندیدم.
منم همون راه همون مسیر همون خدایی رو میخام که شما باهاش به اینجا وبه این حسای قشنگ رسیدید.
منم میخام باتمام وجودم دلم میخادچنین تغییراتی کنم .خودمو حیف میدونم .
خودمولایق چنین احساساتی میبینم .
از خود مچکر نیستم ولی چیزایی تو
وجودم هس که قلبم واسه رسیدن به این خواسته ینی «انس باخدا» یا «باور خدا» میتپه.
میدونید حس من مثل بچه ای هستش که بهونه میکنه ومدام میگه من اینو میخام ،هی پا میکوبه باز میگه میخام .مامان باباش داد میزنن باز نمیفهمه میگه من اینو میخام .انقد میگه تا بدسش بیاره .
تحقیر وکتک وداد وفریاد یا هیچ چیزیو نمیبینه فقط تمرکزش رو خواستن چیزیه که میخاد بدسش بیاره .
دقیقن منم الان تو چنین وضعیتی هستم .
تو زندگیم خیلی مشتاق هستم برای رسیدن این خواستم .
تو استوری همه ی برنامه های گوشیم نوشتم که «به خدا اعتماد کردم ».
نوشتمکه یادم بمونه هر اتفاقی که افتادبدونم که برای رسیدن من به خواستمه .
بله منم تمام قوانین جهان وقوانین بی نقص خداوند روقبول کردم و به تک تکشون ایمان و اعتقاد دارم.
الگویی مثل عباس منش که جلو رومه ،بیشتر وبیشتر باورش میکنم.
اما نمیدونم چرا وبه چ دلایلی هنوز جا پاهام سفت و محکم نشده ؟!
اما اینو میدونم که ممکنه ترمز هایی داشته باشم که خودم ازش آگاهی ندارم واونا هستن که موانعی برام پیش میارن .
دوره ی کشف قوانین جهان رو خریدکردم .انشالله از فردا میخام شروع به گوش کردنش بکنم .
این بهم ثابت شده که بعد از اتمام هر دوره ای که خرید کردم ،تغییرات خوبی تووجودم کردم واتفاقات بهتری برام پیش اومده .
با توکل بر خدا وعنایت خودش حتمن با کارکرد این دوره به پاسخ سوالات خودم میرسم .
تو این دوسالی که استاد با شما هستم باورهای زیادی وارد ذهنم شدن .افکارم کلی با قبل فرق کرده .
عبارتهای تاکیدی دوره 12قدم خیلی خیلی بهم جواب دادن .
هر جا که کم بیارم سر در یخچالمو نگاه میکنم وتک تک اون عبارتها رو با حس خوب میخونم .واقعن حالمو عوض میکنن .چون بیشتر مواقع زمانی میخونم که میخاد حالم بد بشه یا حالم بد شده!
یه وقتایی هم از سر مستی وخوشحالی میرم سمت خوندنش.
استاد جونم دلم میخاد اون روزیو ببینم که با کوله باری از تجارب زیبا بیام و اینجا کامنت بزارم .
اول راه نیستم .آخر راه هم نیستم .
من پلهای وسط این مسیرم .جایی که یه چیزایی درک کرده ،یه چیزایی فهمیده ،حالا میخاد به تک تک این دانشها عمل کنه.
سعی میکنم عمل کنم، ولی ناراحت میشم که چرا یه جاهایی گیر میکنم وذهنم قفل میشه ؟!
چرا منی که میتونم بادقت بیشتروتمرکز بهتر،رفتار یاافکاریا باور درستی داشته باشم ،میامو همه چیو داغون میکنم .به قول همسرم یه وقتایی که از دستم اینجور در میره وخوب عمل نمیکنم میگه ناهید تروخدا اینجور نباش ،دیگه بت نمیاد .دیگه ازت توقع این رفتارها یا این حرفارو ندارم .میشه ناهید خوبه باشی ؟!
من باور دارم که عباس منش هرچی که داره ونداره از دولت ووجود خداست!
من میدونم عباس منش اگه ارادش پاسخ دریافتیهای بزرگ وزیادی شده ،فقط ب خاطر داشتن خداست!
همه ی اینا رومیدونم وبه تک تک صحبتهای استاد ایمان دارم .میتونم حس کنم که چقدبا دل وجون میگه .کسی نیست که رو هوا حرف بزنه فقط به خاطر اینکه جمله ی قشنگی یاد گرفته.
تکرار وتکرار،تمرین وتمرین میکنیم تا انشالله ماهم بتونیم به چنین جایگاهی برسیم.
خدایا کمک کن تا هرچی باور کمبود تو ذهنم هست از بین بره و مقاومت هام بابت این موضوع بشکنه .
هیچ جا دامنمو نگیره حداقل اگه تو ذهنم میاد ولی تو عمل برام مانع ایجاد نکنه .
البته خیلی از مقاومتهایی که قبلاً داشتم رو بهتر کردم مثل همین مثالهایی که استاد بابت بارون وآب وبرق وخوراک وخیلی چیزها زدن.
یادم میاد میشستیم نماز بارون اونمجماعت میخوندیم که کمبودا رفع بشن.
یا نسبت به مصرف آب من انقد عذاب وجدان میگرفتم .هر آبی که استفاده میکردم میگفتم وااای نکنه گناه کردم ،به بنده خدا روستایی ها یا جاهایی که با کمبود آب مواجه هستن تو قیامت چ جوابی بدم.
نه شستن چیزی بهم مزه میداد،ونه اینکه میتونستم راحت آب استفاده کنم .
مدام تو عذاب وجدان بودم که مبادا مصرف آب من باعث خدشه دار شدن کسی بشه.
حتی در موردمصرف برق هم همین طور بود.هرکی از بیرون ما رو میدید فکر میکرد خسیسیم .واز گدا بازیمونه که کم برق مصرف میکنیم .
چ کارا ی مسخره ای میکردیم که اگه انجام نمیدادیم اسمشو میزاشتیم «گناه ».
کلا عذاب دادن خودمونو دوست داشتیم انگاربه هر بهونه ای باید تو احساس بد میموندیم.
اصلا آدم خوب یا یه انسان خوب خدا دوست باید عذاب میکشید .این عذاب باوری بود که میگفتن دردیه که بعداً تو قیامت جبران میشه وپاداشهای عظیمی به ما خواهن داد.
ما هم با این باور غلط ،کارای احمقانه وکوته فکرانه انجام میدادیم.
لذت که هیچ فقط خودمونو عذاب میدادیم.
وهیچ خبری از احساس خوب نبود.
تازه اونایی که شاد بودن وبی خیالی این قضایا،مسخرشونم میکردیم وکلی قضاوتشون میکردیم.
به خودمونم میبالیدیم که چقدر خدا الان ازمون راضیه.
جمله ی طلایی استادتو ذهنم میمونه «اطمینان وباور به قوانین حاکم برجهان »..
جالب بود استاد عرض کردن باور همین موضوع ،باعث شده انگیزه وانرژی بیشتری داشته باشن برای حرکت بدون اینکه دیگه به نتایجش فکر کنن چون میدونن در آخر بی شک با نتایج فوق العاده مواجه میشن.
وبا همین باور چنان قدرتی میگیرن که هرروز متعهدتر ومصمم ترهستن برای ادامه ی راه.
اگرچه استادالان صاحب همه چی هستن بازم با همین قوا و همین ایمان به خدای خودشون از حرکت باز نمی ایستن.
استاد جونم قابل تحسین هستید .
اگرچه وقتی آدم به چنین جایگاهی میرسه به تحسین و تشویق کسی نیاز نداره اما من خاستم فقط احساس خودمو گفته باشم.
استاد جونم شما بی نظیرید.
هر روز صبح صدای گرم استاد عباس منش تو خونه ی ما باعث درس جدید یا پیام جدید از طرف خداونده.
استاد جونم دوستت دارم خیلی زیاد.