گفتگو با دوستان 43 | نقش احساس خوب در تغییر شرایط

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

باورهای ما شرایط زندگی ما را رقم می زند؛

احساس شما نمایشگر کیفیت باورهای شماست. ببین در طی روز، بیشتر چه احساسی داری؟

آنچه اتفاقات را رقم می زند، افکار لحظه ای ما نیست بلکه افکار غالب (باورهای) ماست؛

باورها توسط ورودی ها شکل می گیرد؛

چقدر در طی روز به ورودی های ذهنت توجه داری؟

نقش دوره 12 قدم در تغییر شخصیت؛

اگر نتوانی روزنه ای برای رسیدن به احساس خوب پیدا کنی، نمی توانی شرایط را تغییر دهی؛


منابع بیشتر:

دوره 12 قدم


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 43 | نقش احساس خوب در تغییر شرایط
    27MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

192 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امین» در این صفحه: 2
  1. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 1833 روز

    به نام الله یکتا

    سلام بر استاد عزیز شیرین تر از عسلم

    سلام بر مریم بانوی یاور همیشه مومن

    و سلام بر همه گل های این گلستان الهی و این گل نازنینی که صداش و انرژی خوبش حال و احساس خوبم رو خوب تر کرد

    صبح بعد از تمرین رویایی ستاره قطبی که اینقدر غرق در اون شده بودم که چشمام خیس از اشک شوق شده بود

    سایت رو باز کردم و ناخودگاه گفتم :

    استاد من دلم یه فایل جدید میخواد که توش صحبت کرده باشید با اینکه میدونستم این روزها قسمت های رویایی سفر به دور آمریکا داره رو سایت قرار میگیره و از این قسمت های جدید کلاب هاوس بی اطلاع بودم که ضبط شده

    ولی وقتی سایت رو باز کردم

    بازم مثل هزارن بار شگفت زده شدم و غرق در احساس بی نظیره

    اجابت شدن خواستم شدم

    و مثل همیشه مست شدم از صحبت های شمس و ابراهیمم و بعد از اون مهرک عزیز و دوست داشتی و موفق

    و اون فضای پر از مه و طلوع و غروب آفتابی رو که توصیف کرد رو تجسم کردم و منم حسش کردم و لذت بردم

    و چقدررررر مهرک عزیز و همسرشون رو تحسین کردم برای این تغییر شخصیت

    برای این همراهی و برای این هم فرکانسی و برای این با هم بودن الهی

    و چقدر مهرک عزیز زیبا گفتن که : من آدم بهتری شدم در زندگی خودم و در جهان خودم

    و مدتی هست که منم متوجه شدم که خودم رو نباید با هیچ موجود دیگه ای روی این کره خاکی مقایسه کنم

    بازی بازی منه

    و زندگی زندگی منه

    و به قول باب راس نازنین

    نقاشی

    نقاشی شماست

    و دارم هر روز این نقاشی و این زندگی و اتفاقاتش رو

    بیشتر و بیشتر و بیشتر میسپارم به خودش و من فقط دارم سعی میکنم از نقاشی این نقاش بی نظیر هستی فقط لذت ببرم

    آن که پرنقش زد این دایره مینایی

    کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد….

    و من دارم سعی میکنم این روزها

    هر چه بیشتر و بیشتر و بیشتر

    روح و وجودم رو صیقل بزنم

    تا هر چه بیشتر زیبایی های الله یکتا

    در من متجلی بشه و دیده بشه و بتونم ازش لذت ببرم

    باز هم با خودم زمزمه میکنم

    این شعر نورانی مولانا رو

    پس چو آهن گرچه تیره‌هیکلی

    صیقلی کن صیقلی کن صیقلی

    تا دلت آیینه گردد پر صور

    اندرو هر سو ملیحی سیمبر

    آهن ار چه تیره و بی‌نور بود

    صیقلی آن تیرگی از وی زدود

    صیقلی دید آهن و خوش کرد رو

    تا که صورتها توان دید اندرو …….

    فراتر از لذت هایی که از این گفتگوی الهی مهرک عزیز با شمسم و ابراهیم و رفیقم بردم

    و یکی از درس هایی که از این فایل نورانی گرفتم

    بحث (( میوه ها و ریشه ها)) بود که استاد به استادی هر چه تمام در دوره نورانی ۱۲ قدم اون رو توضیح دادن

    و امروز راجع به دیروز خودشون و ریشه های خودشون در بندر عباس باز هم توضیح دادن

    که چطور سررسیدها پر کردن و نوشتن و نوشتن و شکر گزاری کردن

    اونم شکرگزاری دلی

    همین امروز صبح بود قبل دیدن این فایل

    که دیدم دفترم پر شده و هیچ جای خالی نیست برای نوشتن هاب جدبد دیگه

    و ذهنم نجوات کرد که پسر

    چیه این همه نوشته

    چیه این همه کاغذ سیاه شده

    چیه این همه دفتری که پر کردی

    و حالا میشنوم از شمس و ابراهیمم

    که حاصل این همه نعمت و لذت و آسودگی

    همون نوشته ها و همون توجه ها و همون دیدن نعمت ها بوده و همون دفتر سیاه کردن ها بوده

    اونم نه واقعی و نه فیلم بازی کزدن

    اینه که خدا تو قرآن میگه وقتی به سوی من میایید هیچ چیزی از شما پذیرفته نیست

    الا قلب سلیم

    و اون قلب سلیم چیزی نیست جز احساس واقعی واقعی به خودمون و خدای خودمون و آفریده های خدامون

    و قلب سلیم به نظر من قلبی که با خودش و خدای خودش به صلح رسیده باشه و تسلیم شده باشه

    خدایا شکرت برای این همه زیبایی

    خدایا شکرت برای این همه آگاهی

    خدیا شکرت که استادم میان و از ریشه ها سخن میگن در فصلی که ما نظاره گر میوه های رنگارنگ زندگیشون هستیم

    تا من امین بفهمم

    شاید الان استاد با خوندن کامنت ها و سفر و روش های دیگه دارن تمرکز میکنن روی زیبایی ها

    ولی من شاگرد ابتدای این راه باید تمرکزم رو بزارم روی ریشه ها و اون اعمال و اون ذهنیتی که استاد رو به این جا رسونده

    و خدارو هزاران هزار بار شاکرم

    که استادی دارم پاک تر و زلاتر و صادق تر از هر آب روانی که میان و اون ریشه ها رو بدون هیچ کم و کاستی عنوان میکنند

    استاد نازنیم

    به قول مهرک عزیز هزاران بار شما این تشکر ها و ستایش ها رو شنیدید

    و کلام نمیتونه احساس ما رو به شما و این همه نعمتی که بواسطه نور آگاهی شما وارد زندگیمون شده

    بیان کنه

    فقط میتونم بگم عاشقتونم و عاشقتونم و عاشقتونم

    خدایا شکرت برای این گفتگوی الهی

    خدایا شکرت که توفیق دادی بازم بنویسم و کیف کنم و لذت ببرم

    خدیا شکرت برای خودت

    که هستی و همیشه هستی و خواهی بود

    روزها گر رفت

    گو رو باک نیست

    تو بمان

    ای آنکه چون تو پاک نیست

    خدایا عاشقتم

    عاشق همتونم

    (( وقتی که این کامنت رو نوشتم و ویرایش کردم و ارسال کردم

    اینقدر در یک حال خوش قوطه ور بودم که دلم نمیومد تموم بشه

    به همین دلیل رفتم سراغ شعر کامل مولانایی که در بالا نوشتم و وقتی اون تا انتها خوندم و ابیات پایانیش رو خوندم

    و دیدم چقدر با صحبت های استاد نازنینم در مورد یاینکه باید یه روزن نوری پیدا کرد در سیاهی که برای خودمون ساختیم برای دیدن نعمت های الهی

    بازهم شگفت زده شدم

    و بازهم مجنون شدم

    و بازهم شیدا شدم

    از قرابت معنایی کلام استاد و مولانا

    و دلم نیومد که نیام و ننویسم

    و باز این آگاهی بر من دل من تابیده شد که قوانین الهی ثابت و بدون تغییر و یکی هستند

    در هز زمان و هر مکان و هر عصری

    و این اشعاری بود که من رو مست وشیدا و غرق در یک احساس بی نظیر و توصیف ناشدنی کردند :

    تیره کردی زنگ دادی در نهاد

    این بود یسعون فی الارض الفساد

    تاکنون کردی چنین اکنون مکن

    تیره کردی آب را افزون مکن

    بر مشوران تا شود این آب صاف

    واندرو بین ماه و اختر در طواف

    زانک مردم هست هم‌چون آب جو

    چون شود تیره نبینی قعر او

    قعر جو پر گوهرست و پر ز در

    هین مکن تیره که هست او صاف حر

    جان مردم هست مانند هوا

    چون بگرد آمیخت شد پردهٔ سما

    ((و این دو بیت آخر و هماهنگیش با حرف های استاد برای دیدن نعمت ها و پیداکردن یک روزن برای تابیدن آفتاب الهی

    آتشی بود بر خرمن من …….))

    مانع آید او ز دید آفتاب

    چونک گردش رفت شد صافی و ناب

    با کمال تیرگی حق واقعات

    می‌نمودت تا روی راه نجات

    استاد عزیزم – شمس من – ابراهیم من – رفیق من

    حق واقعات من و هزارن نفر مثل من شمایی

    که نوری از الطاف الهی شدید

    برای اینکه ما راه نجات رو بتونیم پیدا کنیم و بیایم به سمت آفتاب

    بیاییم به سمت خود واقعیمون

    بیاییم به سمت الله …

    کلام دیگه یارای بیان احساسات این لحظه من نیست …. ))

    خدایا شکرت برای این حال و احساس خوش

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 79 رای:
  2. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 1833 روز

    سلام و درود بر شیدا و مهرک عزیز

    بسیار این هم فرکانسی و این رابطه عالی و این تصمیمی که گرفتید برای بهتر زندگی کردن رو تحسین میکنم

    شیدا و مهرک عزیزم

    از نظر شخص من یکی از بالاترین و بهترین نعمت های خداوند اینه که

    انسان با کسی که داره شبانه روز زندگی میکنه

    در یک راستا و یک هدف و یک جهت باشه

    اونم جهتی که شما انتخاب کردید

    مسیری که الان هممون میدونیم که بهترین مسیری هست که یک انسان میتونه آگاهانه انتخاب کنه

    و بسیار بسیار شما و مهرک عزیز رو تحسین میکنم و براتون بسیار خوشحالم

    برای این عشق آگاهانه ای که بینتون برقراره و چقدر ذوق کردم از این که نوشتید رابطتون در چه سطح و لول رویایی قرار داره و میدونم و خودتونم حتما میدونید که بازم میتونه بهتر از این شه و به قول استاد عزیزم باز از این هم بهتر

    پس آرزو میکنم که این عشق و هم فرکانسی و نتایج حاصل از اون تغییری که در خودتون ایجاد کردید تا بی نهایت ادامه داشته باشه و به مدد خداوند بتونید تو این مسیر رویایی با لذت بمونید و ادامه بدید

    واقعا من از انرژی و فهم و شعور پشت این صدا که امروز شنیدم کیف کردم و کلی تحسینش کردم مهرک عزیز رو

    و حالا با خوندن همین چند خط از شما و مخصوصا اون قسمتی که در باره اینکه نخواستید تو زمان مهرک جان صحبت کنید و صبر کردید و امید داشتید و به خودتون و خدای خودتون توکل کردید

    متوجه این حرف همیشگی استاد شدم که همیشه میگن : بچه ها قانون خطا نمیکنه و هر کسی با هر کسی هست و هر که در زندگی شما هست

    نتیجه افکار و فرکانس های خود شماست

    خیلی خوشحالم و خیلی کیف کردم از توصیف این رابطه عالی که دارید و این همدلی که بین شما و مهرک عزیز بوجود اومده که به قول حضرت مولانا :

    ای بسا هندو و ترک همزبان

    ای بسا دو ترک چون بیگانگان

    پس زبان محرمی خود دیگرست

    همدلی از همزبانی بهترست

    غیرنطق و غیر ایما و سجل

    صد هزاران ترجمان خیزد ز دل…..

    امیدوارم این رابطه دلی بینتون هر روز الهی تر و زیباتر و بی نظیر تر باشه براتون و لذتش رو ببرید

    سلام گرم من رو به مهرک عزیز هم برسونید

    در پناه الله یکتا غرق در شادی و لذت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: