نکته مهم:
این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
باورهای ما شرایط زندگی ما را رقم می زند؛
احساس شما نمایشگر کیفیت باورهای شماست. ببین در طی روز، بیشتر چه احساسی داری؟
آنچه اتفاقات را رقم می زند، افکار لحظه ای ما نیست بلکه افکار غالب (باورهای) ماست؛
باورها توسط ورودی ها شکل می گیرد؛
چقدر در طی روز به ورودی های ذهنت توجه داری؟
نقش دوره 12 قدم در تغییر شخصیت؛
اگر نتوانی روزنه ای برای رسیدن به احساس خوب پیدا کنی، نمی توانی شرایط را تغییر دهی؛
منابع بیشتر:
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 43 | نقش احساس خوب در تغییر شرایط27MB30 دقیقه
به نام تنها قدرت جهانیان
سلام
سلام به عشق ترین ها
نتوان ترک تو ای قبله ی دل ها کردن
که محال است دگر مثل تو پیدا کردن
فکر میکنم این، اولین کامنتی هست که روی فایل گفتگو بر دوستان می نویسم. هروقت گفتگو با دوستان رو می بینم یا میشنوم خیلی حسم معنوی و عالی میشه و احساس میکنم با این حس، فاصله ام با خدا ، کمتر میشه.
اولین فایلی که با موضوع گفتگو با دوستان دیدم، قسمت اول بود که سال گذشته ، استاد روی اینستا گذاشته بودن و اون شبی که اون فایل رو از روی اینستا دیدم هیچ وقت فراموش نمیکنم چون دقیقا اون فایل هدایتی بود برای من.
در تمام حدود یکساعتی که روی اینستا می دیدمش داشتم گریه میکردم و خدا خدا میکردم، چون اون فایل جواب درخواستهای من از خدا بود. اونم به این واضحی!!!
من همیشه شنیده بودم بچه ها توسایت از جلسات قرآنی حرف میزنن و من خیلی توی سایت دنبال دوره های قرآنی می گشتم اما پیداش نمیکردم و خیلی از دوره ها رو اصلا نمی دیدم.
اما اون شب از زبون سپیده ی عزیزم شنیدم که این جلسات تو دوره ی ۱۲ قدمه ، یعنی دقیقا چیزی که من میخواستم و مدتها بود بخاطرش سرگشته بودم.
الان که فکر میکنم می بینم اصلا من سایت رو این شکلی که الان هست درک نمیکردم. خیلی از فایلها رو اصلا نمی دیدم. من واقعا کور بودن و کر بودن رو تجربه کردم. تازه این موضوع برای زمانیه که من فکر میکردم دارم رو خودم درست کار میکنم و واقعا هم تغییرات زیادی کرده بودم.
بعد از اون، بیشتر عاشق فضا و محتویات سایت شدم و بیشتر وقت میگذروندم.
تا اینکه قدم اول رو خریدم و اون روز هم اتفاق های معجزه واری برام افتاد.
چون من رویای خرید دوره های استاد رو داشتم و چیزی که خودم بعنوان اولین کامنت توی سایت نوشته بودم الان برام دور از ذهنه. اینکه نوشته بودم: من هیچوقت نمیتونم این دوره ها رو بخرم! من باور اون موقعم رو نوشته بودم و کم کم طی زمان، باورم عوض شده بود. برای همین به شنیدن قسمت یک گفتگو بادوستان هدایت شدم.
بعد از اون شب، میومدم سایت و روی قدم اول ، خرید رو می زدم و قدم اول رو میزاشتم توی سبد خریدم و مشخصات کارت و همه چی رو وارد میکردم، حتی تا مرحله ی آخر هم می رفتم و خوشحالی میکردم که من این دوره را خریدم (بدون این که این کار رو از کسی یاد گرفته باشم همینطوری خودجوش اینکارو میکردم) بعدش از سایت میومدم بیرون و به زندگی ادامه می دادم.
بعد از یک مدت کوتاهی ، خیلی معجزه آسا، هزینه خرید قدم اول به حسابم اومد، اصلا انگار پام رو زمین نبود.
تنها مشکل این بود که من رمز پویامو فعال نکرده بودم چون قبلا چند بار پیگیری کرده بودم اما یه مشکلی داشت که نمیشد و منم دیگه بی خیالش شده بودم اما حالا برای خرید از سایت، لازمش داشتم.
همون موقع سرظهر بدو بدو رفتم بانک ولی دیگه کسی رو راه نمیدادن داخل.
رفتم سراغ اِی تی اِم و هر کاری کردم رمز پویام فعال نشد. پیغام میداد که انجام نمیشه. چند نفر دیگه هم جلوی عابر بانک بودن ازشون خواهش کردم کمکم کنند و اونا هم اول یه نرم افزار پیشنهاد دادن که توگوشیم نصب کنم که قبلا هم اینکارو کرده بودم. حالا تو خیابون کلی با گوشیم کلنجار رفتم حذف نصب کردم دوباره نصب کردم اما بازم نمیشد. خلاصه اونا هم هر چی تلاش کردند گفتند نمیشه چون پیغام میده که مشکلی هست و باید شنبه برید بانک و مشکل رو برطرف کنید.
دیگه اکثرا رفته بود و کمی خلوت شده بود. من با فیش هایی که تودستم بود اومدم توماشین نشستم .
اونجا گفتم خدایا من نمیتونم حتی یک روز رو از دست بدم، من میخوام همین الان دوره را بخرم و شروع کنم، من میخوام از همین الان تورو بیشتر بشناسم.
یهو به دلم افتاد برم دوباره انجام بدم. با اینکه این کار اصلا عاقلانه نبود چون من چندین و چندبار امتحان کرده بودم و مردم هم امتحان کردند و اصلا پیغام میداد که امکان نداره و مشکلی هست که باید به بانک مراجعه بشه.
با این حال رفتم و یکبار دیگه کارت رو فرستادم داخل و همون کارهای تکراری رو انجام دادم……. خـــــدااااااااااای مــــن ، چشمام خیره شده بود به مانیتور. پیغام اومده بود که : رمز پویای شما فعــــال شـــــد!!!!!
اصلا دیگه نمیدونم چطوری کارت رو برداشتم و اومدم نشستم تو ماشین که همونجا جلوی بانک، توی ماشین خریدمو بزنم.
سریع اومدم تو سایت و میخواستم خرید بزنم که دیدم …خدای من…. قبلا همه ی مراحل خرید رو انجام داده بودم (کلا یادم رفته بود که یه مدت کوتاهی این کار رو میکردم و به بهش نچسبیده بودم و رهاش کرده بودم) دیگه فقط کافی بود رمز پویارو وارد کنم و مرحله آخر رو کلیک کنم….
رمز پویا رو زدم و مرحله آخرم زدم و همون لحظه پیامِ به خانواده صمیمی عباس منش خوش آمدید ، اومد روی صفحه …….. واااااااای ……
چه حالی شده بودم…. همینطور اشکام میریخت و باگریه جیغ می زدم و میگفتم :
خــــدایـــــاااااااااا مــــــرررررســــــی،،،،،
برای چند لحظه انگار تو این دنیا و بین این مردم نبودم.
همیشه خیلی مواظب بودم بلند حرف نزنم یا کاری نکنم که مردم نگاه کنند یا چیزی بگن اما اون لحظه هیچی نمی فهمیدم فقط بلند بلند با چشمان خیس از اشک شوق و حیرت می گفتم خدایا مرسی. و درحالیکه نشسته بودم تو ماشین، عین بچه ها بالاپایین می پریدم. اصلا من دیگه مردم رو نمی دیدم و انگار تو یک بُعدِ دیگه بودم!
یه احساس عجیبی بود از معجزه ای که همون لحظه برام رقم خورده بود.
بعد از اون جریان ، با تمام وجودم جلسات رو گوش میکردم و می نوشتم اما هنوز تمرکزی کار کردن رو بلد نبودم.
تا اینکه کم کم خود کلاب هوس رو نصب کردم و تو روم هایی که خود استاد میگذاشت شرکت میکردم و از طریق دستان مهربان خدا به روم هایی هدایت شدم که دوستان بیشتری از سایت اونجا بودن و از کارکردن تمرکزی روی دوره ها و نتایجشون به هم میگفتند. و کم کم یاد گرفتم که اصلا خودشناسی یعنی چی و چطور باید مواظب ورودیها بود و روی دوره های استاد کار کرد.
و بعد هم کم کم معجزات قدم اول باعث شدم تا قدم به قدم تاقدم ۹ بیام جلو و بین قدم ها هم ، دوره های دیگه ی استاد رو تهیه کنم.
و از دوره های دیگهی استاد هم دارم یادمیگیرم و تمرین میکنم که چطور ناظر برافکارم باشم و چطور نجواها رو نادیده بگیرم و از بدیها اعراض کنم و زیباییها و موفقیت ها رو تحسین کنم و در برخورد با تضادها در زندگی، چه رفتاری داشته باشم.
هروقت که استاد، فایل گفتگو با دوستان رو میزارند من یاد این معجزه تو زندگیم میوفتم که چطور گرهی کارم رو برای گرفتن دوره ی استاد، به خدا سپردم و به چه زیبایی این گره بازشد. و برای همیشه یادم می مونه که اگه چیزی رو با همه ی وجودم بخوام و حسم رو بد نکنم ، چطور امدادهای غیبی به کمک آدم میان.
از دوستان خوبمم که از نتایج عالیشون میگن و می نویسن سپاسگزارم چون هرچقدر بیشتر از موفقیتها بگیم و بشنویم، این باور قویتر و قویتر میشه. عذرخواهی میکنم خیلی تند تند نوشتم چون باید برم جایی، اما دلم میخواست این تجربهام رو بگم شاید به درد کسی خورد، شاید هم سالهای بعد که خودم این ردپا رو ازخودم ببینم این روزها برام زنده بشه و بدونم چطور تکاملم رو پله پله طی کردم.
و حتما به همین زودیها، من هم به این خواسته ام دست پیدا میکنم که با تنها استادم،
با محبوبترین استادم،
با استاد زندگیم
که به تعداد نفس هام دوستش دارم،
همصحبت بشم و از نتایجم بگم.
عاشقتونم❤️
سلام به مرجان عزیزم
ممنونم ازت که همیشه من رو به نوشتن تشویق میکنی و تحسین میکنی.
چقدر قشنگ گفتی: مسیرِ لذت بخشِ زندگی!
واقعا این مسیری از زندگی که با آدرس استادمون داریم میریم چقدر لذت بخش و زیباست. انقدر عاشق این مسیر شدم که به تضادهاش هم عشق می ورزم. این فقط یک جمله ی شعاری نیست چون دقیقا دو روزه که به تضادی برخوردم و از ته دل خدارو شکر کردم و اصلا این تضاد وسیله ای شد که با
رب و تنها قدرت جهانم، بیشتر عاشقی کنم و هر دفعه ایمانمو محک بزنم و صبوری رو تمرین کنم و فقط و فقط از خودش که صاحب و فرمانروای جهان و جهانیان هست بخوام.
و اگر ایمانم رو بهش ثابت کنم،
اون وقته که به قول استاد عزیزم، پاداش ها میرسه…
ممنون از دعاهای قشنگت عزیزم
عاشقتم
سانازِ عزیزم سلام
ممنونم که از حسِ قشنگت گفتی. راستش من خودمم با نوشتنش، کلی اشک ریختم و هر باری که یادم میاد همینطور چشمام ابری و بارونی میشه. ولی جنس این گریه ها چقدر متفاوته
چقدر لطیفه
چقدر پاکه
چقدر خدائیه
بنظرم این گریه ها، عبادته و خدا هم دوستش داره
همونطور که شعیب پیامبر برای خدا و از عشق خدا زیاد گریه میکرد و به خدا میگفت :
«خدایا تو خود میدانی که این گریههای من، نه از ترس آتش جهنم است و نه از شوق بهشت و نعمتهای بهشتی. محبت تو بر دل من گره خورده…»
دوست خوبم، الهی گریه هات، فقط از شوق باشه و از محبت وعشق به خدای مهربون 🙏
الهی همیشه غرق در نعمت های الهی باشی✌️
عاشقتم
سلام زینب جانم
چقدر خوب نوشتی. درواقع این منم که باید بهت تبریک بگم که موقع بی حوصلگی ، زود به یاد حرف های استاد افتادی و برای بهتر شدن احساست اقدام کردی.
تلاش کردی که حال خودت رو خوب کنی و حالا هم که به این خوبی اون موضوع رو رها کردی و دست به قلم شدی و برام نوشتی. مرحبا
این نشون میده خیلی تمرین کردی. من اوایل یادم میرفت کلا. بعد از مدتی تمرین ، وقتی چند ساعت از احساس بدم گذشته بود تازه یادم میوفتاد که نباید تو این حالت بمونم اما بازم ، زورِ اون حال بدیه می چربید و خیلی سختم بود.
انقدر برای همچین مواقعی، حرف های استاد رو تکرار کردم وتکرار کردم که دیگه حالا مثل شما، همون اول میفهمم و نمیزام که اون احساس بد ،قدرت بگیره و یه آهنگ شاد میزارم و یا یه کاری میکنم که حالم خوب بشه.
یه جایی یه ضرب المثل جالبی خوندم که نوشته بود:
اژدها رو تا وقتی بچه است بُکُش
چون وقتی بزرگ بشه دیگه کشتنش خیلی سخت میشه.
دقیقا مثل افکار واحساسات بد، که اگه از همون اول جلوشونو بگیریم تا بزرگ نشن و قدرت نگیرن، دیگه کارشون تمومه و دیگه میوفتیم روی ریل و همینطور سُر میخوریم.
به امید الله مهربان
خداروشکر که نعمت هاتو یادآوری کردی عزیزم منم از شنیدنش خیلی خوشحال شدم.
شاد و ثروتمند
و خوشبخت باشی 🙏
عززززیزمی رفیقه جان
درودبرشما
ممنونم از درک شما و نظری که روی کامنتم گذاشتی واقعا درست بود، ازت سپاسگزارم دوست خوبم.
خداروشکر میکنم که بین دوستان آگاه و بیداری هستم که برای هم، طلب خیر میکنند.
خداروشکر که دیدگاهم رو پسندیدی عزیزم و الهی که تاثیرات مثبتی داشته باشه.
درپناه ایزد یکتا
سالم وسعادتمند باشید🙏
به نام خدای مهربانی ها
سلام نسرین جانم
دوست خوبم، چقدر عالی از این دیدگاه بعنوان نشانه استفاده کردی. مرحبا بهت. این خودش یک مهارته که آدم نشانه ها رو بموقع ببینه و پیامش رو دریافت کنه و دررابطه با مسئله ای که باهاش درگیره، تطبیق بده و ازش استفاده کنه.
ممنونم که درکت رو از این نشانه نوشتی.
الهی لحظه به لحظه،
هدایت ها رو ببینیم
و طبق نشانه ها عمل کنیم
و این مسیر بی انتها رو با احساس خوبِ مداوم و لذت طی کنیم.
عاشقتم💌
سلام گل بانو جان
سپاسگزار خداوندی هستم که شکرگزاری از خودش و تشکر از بندگان خداجویش را روزیم کرده.
گل بانو جان،
خوشحالم که گفتی کامنتم برات تاثیرگذار بوده.
عاشقتم که میگی : «من هم هرروز دارم ازخدا ، خودش را درخواست میکنم»
قطعا خدای مهربون، به درخواست ما پاسخ میده، مخصوصا زمانی که خودش را طلب کنیم.
ممنونم از دعای قشنگت
الهی دستانت پر از استجابت دعا باشه 🙏
سلام فاطمه جانم
عاشقتم من😍 چقدر خوشحال شدم که گفتی همین کار رو انجام میدی. الهی شکر. خداوند به همه ی بندگانش ، راه رسیدن به خواستههاشون رو نشون میده و به همه الهام میکنه.
اگر با ایمان به الله و باور و حس خوب داری اینکارو میکنی مطمئنم که خیلی زود اون خرید رو ثبت میکنی.😍
چه اسم قشنگی داری فاطمه جانم. حتما میدونی که فاطمه یعنی
« باز داشته شده از آتش»
ریشه ی فاطمه از «فطم» به معنای جدا شده از هرگونه بدی و زشتی هست.
و این یک اسم عادی نیست بلکه از طرف خدا بوده که بر زبان پیامبر جاری شده.
🌹
دلخوشی ها کم نیست…
روزگارم این است:
دلخوشم با غزلی
تکه نانی، آبی
جمله ی کوتاهی
یا به شعر نابی
و اگر باز بپرسی گویم:
دلخوشم با نفسی
حبه قندی، چایی
صحبت اهل دلی
فارغ از همهمه ی دنیایی
دلخوشی ها کم نیست، دیده ها نابیناست….
عاشقتم💌